eitaa logo
شهدای مدافع حرم
369 دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
30هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهیدی که مادرش او را نذر امام رضا کرده بود 🔸شهید «احمد نیکجو» رزمنده‌ خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او رساله امام را حفظ بود و برای بچه‌ها تو سیدمحله قائمشهر کلاس احکام می‌گذاشت به طوری که بچه‌ها تا وقتی او را می‌دیدند، می‌گفتند: آیت‌الله احمد نیکجو آمد. پدر شهید می‌گوید: شب شهادت احمد، خواب دیدم در کربلا هستم، جمع زیادی را دیدم که کلاهخود بر سرشان هست و شال سبزی را هم به کمر بسته‌اند و همگی به من می‌گویند: احمد شهید شده! احمد در عملیات ثامن الأئمه (شکست حصرآبادان) به همراه شهید بزرگوار محمدحسین باقرزاده شرکت کرده بود، در حین عملیات ترکشی به شکم احمد اصابت می‌کند و روده بزرگش پاره می‌شود. تا 6 ماه برای معالجه و درمان بستری بود. در طول این مدت همیشه می‌گفت: خدایا! چرا من دارم خوب می‌شوم؟ چرا من شهید نمی‌شوم؟ برادر شهیدمی‌گوید: به عنوان سرباز در کردستان خدمت می‌کردم. روزی احمد پیشم آمد. آخرین باری بود که می‌دیدمش. حال و هوای دیگری داشت. وقتی می‌خواست به جنوب برگردد تا ترمینال بدرقه‌اش کردم، در حال رفتن به من گفت: داداش! مراقب زن و بچه‌ام باش.- این چه حرفیه؟ ان‌شاءالله زودتر بر می‌گردی.- من خواسته‌ای از خدا داشتم و فکر می‌کنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفنم کنید. خواهر شهید نیز روایت کرد: احمد نذر امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بود. مادرم چهار پسر بدنیا آورد ولی هیچ کدام زنده نماندند تا اینکه دست به دامن امام هشتم شد و امام رضا(ع)، احمد را به ما هدیه کرد.
شیرینی زندگی با احمد آنقدر زیاد بوده است که هنوز بعد از اینهمه سال ماهتابه وقتی از او سخن می گوید، بغض گلویش را می فشارد و قطرات اشک بر گونه هایش جاری می شود و از سفر مشهد می گوید: دو ـ سه روزی در مشهد ماندیم و بسیار بهمان خوش گذشت. دیگر پولی برای ماندن نداشتیم، انگشتری را که احمد برایم خریده بود، فروختیم و دو روز دیگر ماندیم، دلمان می خواست بیشتر بمانیم، یکی از سه النگویی را که احمد خریده بود، فروختیم و چند روز دیگر ماندیم و به ترتیب سفر دو روزه مان شد یک سفر ده روزه در جوار آقا علی بن موسی الرضا(ع).
مدتی از رفتن احمد گذشته بود، صبح بانو برای کاری به بانک می رود، باید زمان زیادی در نوبت می ایستاد به خانه پدر احمد می آید تا محمدرضا را آنجا بگذارد و به بانک برگردد که چشمان خیس پدر حکایتی غریب دارد اما بانو قصد باور ندارد، سراسیمه و با پاهایی برهنه به در خانه پاسداری می رود که چند دقیقه پیش او را سر کوچه دیده بود به او می گویند که احمد زخمی شده و در بیمارستان بستری است، شما به خانه بازگردید تا عصر برای دیدن او شما را به بیمارستان ببریم کمی آسوده خاطر می شود و بازمی گردد اما این بار کوچه مملو از جمعیت است... بیشتر از سه دهه است که احمد رفته اما بانو همچنان او را احمد من خطاب می کند و این حکایت از عشقی جاودان میان آنها دارد.
دفعه آخری است که احمد قصد رفتن دارد و به دلش برات شده که این رفتن دیگر برگشتی در کار ندارد. محمدرضا را بغل می کند و مدام او را می بوسد ولی او خواب خواب است و قصد بیدار شدن ندارد. احمد وضو می گیرد و به حیاط می رود و سرش را به آسمان می گیرد و به تماشای ستاره ها می نشیند. نماز می خواند باز هم در حیاط قدم می زند، به داخل می آید و باز هم فرزندش را در آغوش می گیرد، بانو را نوازش می کند. دیگر وقت خداحافظی است. ساعت 12 شب بود که از خانه خارج می شود و می رود. بانو می گوید: 20 دقیقه ای گذشت که ضربه ای به در خورد، قلبم از نگرانی از حرکت ایستاد، به روی خودم نیاوردم اما کسی با سنگریزه آرام به در می زد، جلو رفتم آرام گفت: بانو جان نگران نباش احمد هستم در را باز کن. داخل آمد و به سراغ رضا رفت و باز هم او را بوسید از من خداحافظی کرد و با او به حیاط رفتیم. به داخل کوچه رفت هر چند قدم که می رفت برمی گشت و نگاهی به من می کرد و...
همسر شهید می گوید : 👇 👇 شب میلاد منجی دو عالم (عج) بود که پیمان زناشویی آنها امضا شد و رفت و آمدهایشان بیشتر. علاقه احمد به بانو بسیار زیاد بود تا جایی که حتی خم می شد و بند کفش های ماهتابه را نیز می بست و هر بار به او می گفت که تو همیشه در قلب منی. با اینکه احمد بسیار زیبا بود و به عنوان زیباترین فرد لشکر 25 کربلا مطرح بود اما وقتی ماهتابه از او پرسید که تو با این همه زیبایی چرا به سراغ من آمدی؟! پاسخ داد: مگر از تو زیباتر هم پیدا می شود؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا اگر روی نیکویت را از من بگردانی، غیر از تو وسیله‌ای برای هیچ‌یک از آرزوهای نخواهم داشت.. -صحیفه‌سجادیه، دعای۲۱-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمیدونین این عفو چه داغی به دل بعضیا گذاشت. اینها به دروغ خودشونو طرفدار زندانی ها جا میزنن ولی از خداشون هست همشون اعدام میشدن. البته عفو حساب شده خوبه ، مجازات حساب شده هم مفیده. تسلیت میگم جناب آقامیری
نشانی غرفه مؤسسه منتظران منجی علیه‌السلام در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن؛ ※ مسیر شرق به غرب میدان انقلاب به سمت میدان آزادی ـ بعد از تقاطع جمالزاده ـ نبش بن‌بست یار احمدی ※ استاد شجاعی نیز از ساعت ۹ صبح در غرفه حضور خواهند داشت. ※ غرفه کودک نیز آماده پذیرایی از کودکان شماست. ※ کتابهای انسان شناسی برای کودکان نیز با ۵۰ درصد تخفیف، برای کودکان حاضر در راهپیمایی عرضه می‌گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ترجمه خلاصه: فقط اونایی که بهشون میگن تروریست، به دادمون رسیدن :) 🔺
🌺🌿﷽🌺🌿 🔴 پسرتان را «حمایت‌گر» و «خَدوم» تربیت کنید! 🔴 🔻 پسری که می‌خواهد مرد بشود باید دو ویژگی را یاد بگیرد: ❣🔹 اول «حمایت‌گری» و دوم «خدمت بی‌مّنت». 1⃣ حمایت‌گری از : افتادگان، زنان، کودکان و هر کسی که ناتوان باشد؛ این باید عنصر اصلی رشد پسرها بشود. 💪 یک مادر باید این را به پسرش یاد بدهد؛ نه آن که بگوید: «نبینم خوراکی رو دادی به دوستات!» 🤦‍♀ 2⃣ همان‌طور که یک زن برای «مادر بودن» باید فداکاری بکند، یک مرد باید «خدمت بی‌مّنت» بکند. ⛔️مادر نباید به پسرش خدمات زیادی بدهد. ❣شما را به خدا پسرانتان را خَدوم بار بیاورید! 🙏 خدوم، یعنی بسیار خدمت‌کننده‌ بی‌مّنت. 💯 🍃 هیچ شهیدی از شهدای مدافع حرم، دفاع مقدس و انقلاب نداریم، الّا اینکه اگر بروید در زندگی شخصی‌شان دقت کنید، همسرانشان به شما گواهی می‌دهند که خدمت‌گزارِ بی‌مّنت بودند. خانم دکتر نیلچی‌زاده🍃 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿﷽🌺🌿 🔴 کسی که این حدیث رو بشنوه..... 🔹نماز اول وقت استادحسینی قمی🍃 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🙏 لطفا برای یک نفر ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿﷽🌺🌿 🔶 ۳ بلای دردناک برای فحش دهندگان استاد عالی🍃 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🙏 لطفا برای یک نفر ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿﷽🌺🌿 🔵 امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف را شوخی گرفتیم 😔 استاد عالی🍃 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🙏 لطفا برای یک نفر ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فان جوک
سوپری محلمون "پوست پسته" میفروشه کیلویی ١٠هزار تومن! 😳 ازش پرسیدم پوست پسته چه صیغه ایه دیگه؟ میگه: یکی اینکه قاطی پسته ها کنی بزاری جلو مهمون که زیاد نشون بده دوم اینکه بزاری جلو در خونه قاطی آشغالا که مردم فکرکنن پسته خوردین منم دیدم راس میگه چند کیلو خریدم 😁😂😂 @fanjok2018
هدایت شده از تبلیغات فان جوک
🚷💀آزار یک زن توسط جن ها💀😱🤯 متاسفانه این داستان واقعیست.😞 ٢١ تير ماه ١٣٨٣ زن و شوهر جوانى, در شعبه ١٧ دادگاه خانواده كرج براى طلاق توافقى حاضر شدند.شوهر ٣٣ ساله اين زن به قاضى گفت:من و همسرم مشكلى نداريم، اما مجبوريم از هم جدا شويم. مرد گفت: هر شب جن ها به سراغ زنم مى آيند و او را به شدت آزار و اذيت مى كنند، و غيرت و غرور من اجازه نمى دهد زنم را در اين شرايط ببينم ، زن جوان داستان عجيبى تعريف كرد، او به قاضى گفت: ١٣ ساله بودم كه در...😰🤯ادامه👇 http://eitaa.com/joinchat/1566638087C9a5f6209ce 🚷یاخدا!!مو،به‌تنم سیخ شد 😨☝️
هدایت شده از فان جوک
‏ینی کسی هس خونه تکونیش به موقع تموم شه؟ ما اگه از اول مهر هم خونه تکونی رو شروع کنیم باز یه ساعت مونده به سال تحویل با لباس نو داریم یه جایی رو هول هولکی تمیز می‌کنیم😐😂 @fanjok2018
هدایت شده از فان جوک
بامن از بدشانسی حرف نزنین😑😂 @fanjok2018
هدایت شده از فان جوک
سرفه کردم بابام گفت نکنه کرونا گرفتی؟ گفتم نگران نباشین من خوبم گفت من نگران تو نیستم نگران خودمم که نگیرم 😂 ‌ @fanjok2018
هدایت شده از فان جوک
وقتی از بیرون غذا سفارش میدم پیک میاد زنگ رو میزنه خیلی آهسته و با آرامش میرم برای تحویل غذا درحالیکه قبلش دو ساعت از پنجره بیرون رو دارم نگاه میکنم🤣🤣 @fanjok2018
هدایت شده از فان جوک
رفیقم سه روزه رفته ڪلاس فرانسوی. ازش میپرسم صبحونه چی خوردی؟ میگه: ڪغه مغبا با نون بغبغی...😂😂 ‌ @fanjok2018