فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مامان
خوبی؟
📻 صدای آرمان عزیز رو میشنوید...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
در تاریخ جهان زمانی که تمام عالم را ترس و وحشت از یک ویروس فرا گرفته بود و هرروز تعداد زیادی از انسان ها به کام مرگ کشیده می شدند.
پلیسِ جهادگرِ جوانی بود که مرد میدانِ روزهای سخت و دلش حیدری و برای تبلیغ غدیر بیتاب بود.
از یک هفته قبل از عید غدیر کار رو شروع کرد و تقسیم کار کرد...
🌹تهیه ی بسته های فرهنگی را به خانواده سپرده بود.
🌹آشپزی و طبخ طعام علوی را به گروه جهادی شهید حججی به سرپرستی مادرش سپرده بود.
🌹بسته بندی و توزیع ارزاق را به گروه جهادگران گمنام
🌹خودش دنبال تهیه ی ارزاق و مرغ و .... می دوید.
مصطفی عزمش را جزم کرده بود در این روزهای سخت حال مردم را خوب کند.
#شهید_مصطفی_علیدادی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
خاطرات به یادماندنی از پلیسِ شهید در عیدِ غدیر سال۹۹ به روایت مادر👇
صبح زود با دوستانِ جهادی برای طبخ طعام علوی با هماهنگیِ مصطفای عزیزم دست به کار شدیم.
مصطفای شهیدم آمد و ارزاق و وسایل پخت غذا را برایمان مهیا کرد و گذاشت داخل آشپزخانه...
این بار با تمام عشق و علاقه ای که به او داشتم نگاهش کردم (آخه هیچ وقت جرائت نگاه کردن به او را نداشتم می ترسیدم چشمش کنم)😭
لباسِ سفیدی پوشیده بود با لبخندی که همیشه به لب داشت مانند ماه شب چهارده نورانی شده بود از بوی عطرِ وجودش و از دیدن روی ماهش سرمست و مسرور بودم و قند در دلم آب می شد، به خاطرِ داشتن این گل پسرِ مومنِ سالمِ صالحِ زیبایِ حیدری ❤️🔥❤️🔥
به خاطر داشتن مصطفام خدا را روزی هزار بار شکر میکردم و شکر خواهم کرد...
#شهید_مصطفی_علیدادی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
خاطرات به یادماندنی از پلیسِ شهید در عیدِغدیر به روایت مادرشهید👇
ظهر بود زنگزدم گفتم: مصطفای من غذا ها حاضره بیا ببر برای توزیع.
اومد و من بغل کرد و تشکر کرد و گفت: مامان امروز چی دلت می خواد:
گفتم: دلم می خواد مثل هرسال عید غدیر خونمون پر از مهمون باشه و من هم میزبان مهمانان امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشم ولی حیف که نشد کرونا همه چیز را بهم ریخت.
گفت اگه الان با این خستگی بری خونه ببنی خونه پر ازمهمونه چی میشه....
گفتم: وای مامان از خُدامِ....
با اون نفس گرمش گفت: حاجت روا شدی...
وارد منزل شدم آشنایان و اقوام همه جمع بودند.
وسایل پذیرائی شیرینی و شکلات و انواع میوه ها ...
مصطفی همه چیز را مهیا کرده بود برای جشن عید غدیر
آنجا بود با تمام خستگیها و عرقی که برای پخت طعام علوی برجسم و جانم نشسته بود برایش دعا کردم...
گفتم:مصطفی جانم راضیام از تو تا قیام قیامت تو که حاجتم رو در این روز عید برآورده کردی و دلم و شاد کردی خدا حاجتت و بده و دلت را شاد کند.
وبی خبر از این بودم که حاجت قلبی او شهادت در جوانی است...
و با شهادت است که او دلش شاد می شود و قهقهه ی مستانه سر میدهد. 🕊🕊🕊🕊🕊
#شهید_مصطفی_علیدادی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز خدا را فراموش نکن...
نصیحت مادر شهید#مصطفی_چمران
🌷
❕#اندکی_درنگ |
+ از کجا گرفتی؟
- چیو؟
+ رزق ِ شهادت.
- خلوت های #نیمه_سحر.
🔺راهیان پیشرفت هم خوب است، اما راهیان نور بدیل ندارد
🔹 دکتر محمد مهدی #طهرانچی؛ رئیس دانشگاه آزاد اسلامی و از دانشمندان برجسته هسته ای کشورمان در همایش «#تجلی_اخلاص» تصریح کرد:
اکنون فرزندان مان را به دریایی وا نهادهایم که در ساحل آن دشمنان خدا و ایران قرار دارند، اما خدا ابتدا محبت خود را در دل جوانان قرار میدهد؛ درک حضور در راهیان نور خاص است به این دلیل که معلم آن شهیدان هستند و ما خادمان، شاگردان آن هستیم.
🔹 رییس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: راهیان نور از نگاه مقام معظم رهبری یک فناوری است و باید جدی گرفته شود؛ البته راهیان پیشرفت هم خوب است، اما راهیان نور بدیل ندارد چون جوانان ما را به واسطه شهدا تحت تاثیر قرار خواهد داد.
#اخبار_راهیان_نور
#ما_متحدیم
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانش آموز شهید #سعید_جلالی_پور
▫️ تولد : اول شهریور 1342
▫️ فرزند: ابوالقاسم
▫️ شهرستان: اهواز
▫️ تحصیلات : دانش آموز سال چهارم دبیرستان- رشته ریاضی فیزیک
▫️ شهادت: 16 دی 1359- کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف اول- قبر ششم
🔹 روایت عاشقی:
از اوایل آذر 59 که با #حسین_علم_الهدی رفت سپاه هویزه، کمتر می آمد خانه.
هر 15 روز یکبار می دیدیمش.
هر چه می گفتیم آنجا چه می کنی؟ حرفی نمی زد.
فقط یک بار ماجرای حضورش در مین گذاری پل کرخه، حوالی روستای سُمیده در شرق هویزه را تعریف کرد.
شبانه با یونس شریفی، شهید #قدوسی، شهید #حکیم و شهید #درویشی رفته بودند توی دل دشمن، مین های 18 کیلویی ضد تانک کار گذاشته بودند.
صبح روز بعد، پل منفجر شده بود. 3 نفربر و یک لودر عراقی ها، هم.
20 تایی بعثی هم رفته بودند به درک...
تازه آمده بود خانه که خبر عملیات هویزه را شنید.
هنوز خستگی در نکرده، با ماشین تدارکات خودش را رساند منطقه پیش بچه ها.
سردار #یونس_شریفی می گفت:« شب 15 دی برای خودش شب عاشورایی بود. #سعید آبی گیر آورد. به سر و صورتش صفایی داد. انگار می خواست به حجله عروس برود.»
👤 راوی: خانواده شهید جلالی پور
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
#یک_شهید_یک_خاطره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️ *تقدیم به غدیری ها..🌹*
*👌🏻دوستداران و مُحبّین امام علی💓علیه السلام..🌷*
*#حقّانیّت.شیعه.اَثنیٰ.عَشَری💐
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسمی شدن عضویت ایـران در سازمان همکاری های شانگهای اونم در تاریخ چهارم جولای روز استقلال ایالات متحده آمریکا یه طعم خواست از نوع ابر قدرتی داره :))
برافراشته شدن پرچم مقدس ایـران در مقر سازمان همکاری شانگهای ؛ تا کور شود هر آن که نتواند دید ... 🇮🇷✌️
"🇮🇷 Mehdi"
پ.ن
بنظرتون چرا این اخبار و سلبریتی ها منعکس نمیکنن؟
تا حالا بهش فکر کردید چرا از اخبار عزتمندانه استوری نمیکنن؟
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
☆∞🌱∞☆
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله✋🏻
بیا براے فرج روز و شب دعا ڪنیم/ دل امام خویش را از خود رضا ڪنیم
عزیز فاطمه، مهدے دلش پر از خون است/ بیا ڪه بهر خدا از خدا حیا ڪنیم...
••••••••••••••••••••••••••••••
♡سلام رهبرعزیزم♡
جان خود در ره "اولاد علے" مے بازیم
همچو مالڪ به "عدوان علے" مےتازیم
اے ڪه گویے ڪه خلایق ز "ولے" خسته شدند
ڪورے چشم تو بر "سید علے" مےنازیم
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️این کلیپ را تا آخر ببینید🔺️
شهید دکتر دیالمه اعجوبه ای که
همان ابتدا ریشه های انحراف میرحسین موسوی و زنش زهرا رهنورد را شناخت و افشا کرد
خدا نگذره از حسن فریدون و خاتمی و موسوی و کروبی و اون غریق استخر فرح هاشمی رفسنجانی
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◗خـــــدا یک عـــلـــی'؏' داشت...🤩
•
•
#عید_غدیر
#امیرالمؤمنین
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همین جماعتی که اندازه خرج پنج بچه رو برای بوزینه شون حروم میکنن، فردا روزی در سفر مذهبی محرم میگن چرا پول سفر رو خرج فقرا نمیکنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراخوان مادر شهید #آرمان_علی_وردی
به مناسبت تولد شهید🌷
❤️مادر شهید آرمان علی وردی:
وعده ما #پنجشنبه #۲۲تیرماه
ساعت ۱۶ورزشگاه بزرگ آزادی
تجمع #خانوادگی بـــرای حجــــــاب
♨️همراه با اهدای چادر به حجاب اولی ها
💥اتوبوس جهت ایاب ذهاب از ساعت۱۴ روز پنجشنبه ۲۲ تیر از مترو آزادی به سمت ورزشگاه مهیا می باشد
🌷اےشَهـید
خـوب جَوانـے ڪردے
و بـہ پاے خـُدا
دلت💔راڪه گذاشتی
شَهیدشُدے،
مےشودسُـراغِ مـن دل خَسټــہ هَـم بیایی؟..🕊✨
گاهـے نگاهـے
دعاڪن برایم...😭
#تولدت_مبارک_عزیزبرادرم❤️
#اتاق_شهید_آرمان_علۍوردے
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
💢روایتخانوادهشهیدمدافعامنیت #آرمان_علۍوردے از آرزوی شهادتش در روز تولدش💔
.
°•🌱
🌸 شهادت چه واژه ای زیبا و چه کلمه ای پر محتوایی است، شهادت یعنی گشودن همۀ بندهای من و منیت ها ، شهادت یعنی پشت پا زدن بر بزرگترین ارزش دنیوی یعنی جان
🟢شهید سرافراز محسن حیدرے
⚪️اولین شهید مدافع حرم خمینی شهر
🔴#ارسالی اعضاء محترم کانال
هدیہ نثارارواح مطهر همہ شهدا صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چگونه تیر از پای امامعلی درمیارن، متوجه نمیشن ؛ بعد انگشتر سرنماز به فقیر میدن
📛این تناقض چگونه قابل حله؟؟
(حضور قلب در زمان انگشتر دادن به فقیر در نماز با تیر از پا درآوردن و متوجه نشدن)
(پاسخ: مرتضی کهرمی )
#شبهات_امامت
#کهرمی
#آیه_ولایت
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
#خاطرات_شهداء
#اولین_شهردار_شهید
#سردار_رشید_اسلام
#فرمانده_دلاور
#شهید_مهدی_باکری
باران تازه قطع شده بود. #مهدی از پنجره اتاقش به خیابان نگاه میکرد. جویها لبریز شده و آب در خیابانها و کوچهها سرازیر شده بود.
#مهدی پشت میز نشست. پروندهای را که مطالعه میکرد بست. در اتاق زده شد و نور الله وارد اتاق شد. هول کرده بود.
#مهدی بلند شد و گفت: چه شده نور الله؟ نور الله پیشانی اش را پانسمان کرده بود. با هول و ولا گفت: سیل آمده #آقا_مهدی سیل!
#مهدی سریع گوشی تلفن را برداشت. چند دقیقه بعد گروههای امداد به سرپرستی #مهدی به سوی محله مستضعف نشینی که گرفتار سیل شده بود راهی شدند. تمامی محله را آب پوشانده بود. حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد. مردم هراسان و با شتاب به کمک مردمی که خانه هایشان گرفتار سیل شده بود میآمدند.
آب در بیشتر نقاط تا کمر مردم بالا آمده بود. سقف بعضی خانهها هوار شده بود روی سرشان و تیرکهای چوبی شان بیرون زده بود. گل و لای و فشار شدید آب گروههای امدادی را اذیت میکرد.
#مهدی پرجنب و جوش به این طرف و آنطرف حرکت میکرد و به امدادگرها دستور میداد.
چند رشته طناب از اینطرف خیابان به آنطرف کشیده شد.
#مهدی و چند نفر دیگر در حالی که فشار آب میخواست آنها را ببرد طناب را گرفتند و خود را به سختی به آنطرف خیابان رساندند. چند زن و کودک روی بامی رفته بودند و هوار میکشیدند. نیروهای امدادی با سعی و تقلا به کمک سیل زدگانی که وسایل ناچیزشان را از زیر گل و لای بیرون میکشیدند شتافتند.
#مهدی به خانهای رسید که پیرزنی در حیاطش فریاد میکشید.
#مهدی در را هل داد. آب تا بالای زانوانش رسیده بود. پیرزن به سر و صورت میزد. #مهدی گفت: چه شده مادر جان؟ کسی زیر آوار مانده؟ پیرزن که انگار جانی تازه گرفته بود با گریه و زاری گفت: قربانت بروم پسرم … خانه و زندگی ام زیر آب مانده کمکم کن! چند نفر به کمک #مهدی آمدند. آنها وسایل خانه را با زحمت بیرون میکشیدند و روی بام و گوشه حیاط میگذاشتند.
پیرزن گفت: جهیزیه دخترم توی زیرزمین مانده. با بدبختی جمعش کرده ام.
#مهدی رو به احمد و هاشم کرد و گفت: یا الله زود جلوی در سد درست کنید! احمد و هاشم سدی از خاک جلوی در خانه درست کردند. راه آب بسته شد.
#مهدی به کوچه دوید. وانت آتش نشانی را پیدا کرد و به طرف خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار میکرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم میشد.
#مهدی غرق گل و لای شده بود. پیرزن گفت: خیر ببینی پسرم… یکی مثل تو کمکم میکند آنوقت #شهردار ذلیل شده از صبح تا حالا پیدایش نیست. مگر دستم بهش نرسد…
#مهدی فرش خیس و سنگین شده را با زحمت به حیاط آورد. اگر دستم به شهردار برسد حقش را کف دستش میگذارم.
چند ساعت بعد جلوی سیل بطور کامل گرفته شد.
#مهدی پمپ را خاموش کرد و پیرزن هنوز دعایش میکرد. گروههای امدادی پتو و پوشاک و غذا بین سیل زدهها تقسیم میکردند.
#مهدی رو به پیرزن گفت: خب مادر جان با من امری ندارید؟ پیرزن گریه کنان دست رو به آسمان بلند کرد و گفت: پسرم ان شاء الله خیر از جوانی ات ببینی. برو پسرم دست علی به همراهت. خدا از تو راضی باشد. خدا بگویم این #شهردار را چه کند. کاش یک جو از غیرت و مردانگی تو را داشت.
#مهدی از خانه بیرون رفت. پیرزن همچنان او را دعا میکرد و #شهردار را نفرین!
#مردان_بی_ادعا
#مردان_با_اخلاص
#روحش_شاد 🕊
#یادش_گرامی 🌹
#راهـش_پر_رهرو 🕊
🥀 🕊🌹
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
#مثل_شهداء
#اولین_شهردار_شهید
#سردار_رشید_اسلام
#فرمانده_دلاور
#شهید_مهدی_باکری
یکی از کارمندان شهرداری ارومیه میگفت:
تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار میگشتم.
از پله های شهرداری میرفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟
تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی میخوای؟
گفتم: کار.
گفت: فردا بیا سرکار!
باورم نمیشد!
فردا رفتم مشغول شدم.
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد #شهردار بود.
چند ماه کارآموز بودم، بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد جناب #شهردار استعفاء داد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه #شهید شد، یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب #شهردار کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق #شهید_باکری، این درخواست خود #شهید بود .
#مردان_بی_ادعا
#مردان_با_اخلاص
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 💐🌴
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
#مثل_شهداء
#اولین_شهردار_شهید
#سردار_رشید_اسلام
#فرمانده_دلاور
#شهید_مهدی_باکری
اوایل انقلاب بود #مهدی_باکری شهردار ارومیه بود.
در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد.
چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، #آقا_مهدی است. او از دوستان شهید باکری بود.
#آقا_مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟
#آقا_مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت.
او ادامه داد، #آقا_مهدی شما #شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون #آقا_مهدی رو کشید.
زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش #مرخصی نمی دادن، می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، #آقا_مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.
اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، #آقا_مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، #شهردار ارومیه است.
#مردان_بی_ادعا
#مردان_با_اخلاص
#روحش_شاد 🕊
#یادش_گرامی 🌹
#راهـش_پر_رهرو 🕊
🥀 🕊🌹