31.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی به خدا برسی
غصه ای نمی ماند...
کلیپ ۹ دقیقه ای فوق العاده
از دکتر الهی قمشه ای
❤️😍🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥جوری که استاد ازغدی غربگرایان خودتحقیر رو با خاک یکسان میکنه😁🙆👌
"روایتگرے حاج حسین کاجی"
🌷رفتم سر مزار رفقای شهیدم و
فاتحه ای خوندم و برگشتم
شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم
گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت
گفتم: چرا
جواب دادن:
وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای
برات واسطه بشیم
ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی
خیلی دلمون برات سوخت...
🌹رفتین مزار شهدا
حاجت هاتون رو بخواید
برآورده میشه..
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج_
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی حدود ۵۰ سال پیش مرحوم حاج شیخ احمد کافی در مورد پیادهروی اربعین.
بفرستید برای اونهایی که فکرمیکنن قدمت پیاده روی اربعین مال این سال هاست...
✍اما حدود ۱۰ ساله یک مرتبه این عظمت شکل گرفت
بدون اینکه مسئولی رسماً اعلام کنه از امسال شروع کنید..
معجزه عینی هست
ارباب یهو به دل همه انداخت.
نه آروم آروم اونم یکمرتبه...
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️نجمالدین شریعتی هم خادم زائران #اربعین شد
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسمات اونا vs مراسمات ما
آیاکسی هست به این جشنهای مسخره و رسومات مسخره که پر از اسرافه نقد کنه؟😒
فقط اربعین مشکل داره؟😐
☘🌹زندگینامه شهید حمید سیاهکالی
[🌤🕊🌼]
💐حمید سیاهکالی مرادی ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قزوین به دنیا آمد.
این شهید بزرگوار دانشجوی مقطع کارشناسی حسابداری مالی بود.
در تاریخ دهم آبان ماه سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد.
ایشان توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین و به عنوان مدافع حرم و فرمانده مخابرات و بیسیم چی در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت.
⚡خصوصیات اخلاقی شهید سیاهکالی
حمید مهربان و مودب بود و برای همه افراد خانواده سرمشق بود.
در فامیل و آشنا، اخلاقش زبانزد بود و هرگز کسی را از خود نمیرنجاند.
عاشق حفظ قرآن بود و تا زمان ازدواجش حدود ۶ جزء قرآن را در حافظه داشت و همسرش هم حافظ قرآن است؛همیشه عادت داشت قرآن را با معنی و تامل مطالعه میکرد.
هیچ وقت در آزمون دانشگاه تقلب نمیکرد میگفت حقوقی که از سوادم میگیرم باید حلال باشه.
همیشه عاشق کمک کردن به دیگران بود.
با اخلاق و با ایمان بود و بسیار باحیا بود.
نماز اول وقت میخوند و اگه ما دیرتر میخوندیم می گفت نماز اول وقت فوت نشه ها حواست جمع جمع...
سنگ مزار شهید مرادی مزین به چند خط از وصیت نامه این بزرگوار است که تأکید میکند: «هیچچیز بالاتر از حسن اخلاق و حسن رفتار نیست».
⚡نحوه ی شهادت
شهید حمید سیاهکالیمرادی که از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه حضرت صاحب الامر(عج) بود،در ۴ آذر ماه سال ۹۴ در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) و نبرد با تروریستهای تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.
حمید سیاهکالی مرادی دومین شهید سرفراز مدافع حرم عقیله بنی هاشم از استان قزوین می باشد.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
✨❣گفتگو با همسر گرامی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی
《 دلم میخواهد همسرم برای شهادت من نیز دعا کند》
[✨🌸🕊]
شهید «حمید سیاهکالی مرادی» از مردانی است که از مال و جان خود گذشت تا ثابت کند عشقش به وسعت یک دریا است، دریایی که پایانی ندارد و همه را شامل میشود، این مرد جهادگر که با قدمهای استوار و قاطع در راه رضای خداوند پای گذاشت میتواند نمونه خوبی برای انتخاب قهرمان برای زندگی و ایجاد سبک زندگی پسندیده و جذاب همسو با آموزههای آیینی و ملی کشور ما باشد.
شهید مرادی کارشناسی ارشد نرمافزار و مدرک دان دو کاراته داشت؛ وی در آذرماه سال ۱۳۹۴ به آرزوی دیرینش رسید و جانش را در راه رضای خداوند و حفظ حریم اهل بیت(ع) فدا کرد. فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر شهید متولد سال ۱۳۷۲ و دانشجوی مهندسی بهداشت حرفهای است. او که پس از شهادت حمید با خاطرات و یادگاریهایش زندگی میکند، جوانی است که ثابت کرده نسل جدید نیز با بصیرت و انقلابگری قدم در راهی گذاشتهاند که رضای خداوند و حفظ عزت و امنیت دین و کشو در آن نهفته است
همسر شهید سیاهکالی مرادی گاهی با بغض و گاهی با لبخند از دلتنگیها، آروزها، خاطرات و روزهای خوشی که در کنار همسرش گذرانده است میگوید؛
🔹🔸🔹🔸🔹
❤همسرم پسرعمه من بود و از کودکی یکدیگر را میشناختیم؛ اما به دلیل فضا و اعتقادات مذهبی فامیل، تداخل محرم و نامحرم در آن وجود نداشت و همین هم سبب میشد که ما در دوران کودکی نیز با یکدیگر همبازی نشویم.
وقتی بزرگتر شدیم، آبان ماه سال ۹۱ عقد کردیم و یک ماه پس از آن نیز همزمان با عید غدیر خم عروسی برگزار شد، در طول زندگی مشترکمان به دلیل فعالیتهایی که داشتیم، مدت زیادی را با یکدیگر نمیگذراندیم.
هردوی ما دانشجو بودیم و بخشی از زمان خود را در دانشگاه به سر میبردیم، از سوی دیگر رشد کردن در خانوادههای مذهبی به ما آموخته بود که باید زکات دانش خود را به هر شکل ممکن بپردازیم و از همین رو در جلسات مذهبی به آموزش احکام، فقه، پاسخ به شبهات و شیعه شناسی و نظایر آن میپرداختیم.
روزهایی از هفته را نیز در باشگاه نزد پدرم به ورزش کاراته میپرداخت، وی همچنین مربی حلقههای صالحین بود و هر هفته در پایگاه شهدای صادقیه جلسه داشت.
در روزهای نزدیک به عید که زمان شستوشوی موکتهای حسینیه سپاه بود، همسرم به سربازان کمک میکرد تا خسته نشوند و بتوانند از دوران سربازی خود لذت ببرند.
همسرم علاوه بر انجام وظایف و شرکت در رزمایشها و مأموریتهای کاری، در هیئت خیمهالعباس نیز فعالیت داشت و پنجشنبه هر هفته در آن حضور مییافت؛ ضمن اینکه جلساتی نیز بهصورت متفرقه در هیئت برگزار میشد اما در مجموع فکر نمیکردیم عمرزندگی ما تا این اندازه کوتاه باشد.
حمید روحیهای لطیف و دوستداشتنی داشت. همیشه وقتی در کارهای منزل کمکم میکرد از او تشکر میکردم اما میگفت این حرفهای یک همسر به همسرش نیست، شما باید بهترین دعا را در حق من کنید، باید دعا کنید شهید شوم.
اوایل من از گفتن این دعا ممانعت میکردم و دلم نمیآمد اما آنقدر اصرار میکردند تا من مجبور میشدم دعا کنم شهید شود اما از ته دل راضی نبودم.
همیشه نماز اول وقت و نماز شب میخواند، از غیبت بیزار بود، اینکه میگویند، کسی پای خود را مقابل پدر و مادرش دراز نمیکند، در مورد همسرم صدق میکرد، دانشجوی نمره الف دانشگاه بود، شکم، چشم و زبان را همیشه و بهویژه در میهمانیها حفظ میکرد و به من بسیار احترام می کرد و محبت داشت.
خواندن دعای عهد کار همیشگی او بود، هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار قرآن تلاوت میکرد و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار، در محل کارش میماند تا تمام حقوقی که دریافت میکند حلال باشد.
وقتی کسی مبلغی قرض میخواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض میگرفت و به او میداد تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد.
بسیار دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک میکرد، به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است.
در تمام مأموریتها قرآن را به همراه داشت و در مأموریت سوریه نیز قرآن را درون ساکش قراردادم که این کار او را بسیار خوشحال کرد.
ادامه👇