کاظم بارها گفته بود «من بعثی و فدایی صدام هستم» .
یک روز آقای ابوترابی را به شدت شکنجه کرد ؛ طوری که تمام بدنش سیاه شده بود . با این وجود، حاج آقا به کاظم احترام می گذاشت. رفتار حاجی او را به تدریج رام کرد تا جایی که یک شب پشت پنجرۀ اتاق آمد و عذر خواهی کرد.
حاج آقا خودش گفت « آمد و با شرمندگی از من عذر خواهی کرد و گفت، من تو را اذیت می کنم، ولی تو به من احترام میگذاری. از این به بعد با تو کاری ندارم. به او گفتم فکر می کنی اگر به تو احترام می گذارم به خاطر این است که تو امیری و من اسیر ؟ نه، اگر آزاد بشوم و بالاترین پست را در ایران بگیرم و تو را دوباره ببینم بیشتر از این احترامت خواهم کرد».
کاظم بعثی فدایی صدام ، چنان تحت تأثیر حاجی قرار گرفت که بعد از آن دست از خشونت برداشت و با کسی کار نداشت. مدتی بعد هم نماز خوان شد و در غیر ماه رمضان هم روزه می گرفت.
بعثی ها وقتی دیدند رفتارش عوض شده او را از اردوگاه بردند.
خاطرات سید آزادگان
حاج علی اکبر ابوترابی
#آزادگان
🍀🌴🕊🌹🕊🌴🍀
#در_محضر_روح_الله
#امام_خمینی_ره
#اسراء در چنگال دژخیمان ، خود سرود #آزادیند و #آزادگان جهان آن را زمزمه می کنند .
#بیست_و_ششم_مرداد
سالروز ورد #آزادگان_سرافراز به میهن اسلامی و یاد و خاطره #آزادگان عزیزی که #آسمانی شده اند ، گرامی باد .
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🌹 🌴🕊