eitaa logo
شهدای مدافع حرم
481 دنبال‌کننده
46.6هزار عکس
37.6هزار ویدیو
83 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید، دیگر سر از پا نمی‌شناخت. وقتی از گذشته خودش حرف می‌زد، داستان «حر» را بازگو می‌کرد، خودش را حر نهضت امام (ره) می‌دانست. می‌گفت: حر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین‌ها باشم. در همان روزهای اول جنگ قبل از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آوازه شهامتش به گوش بزرگانی همچون شهید چمران و سید «مجتبی هاشمی» فرمانده گروه مجاهدین اسلام رسیده بود نحوه شهادت همرزم شهید نقل می‌کند: هفدهم آذرماه 1359 برای عملیات و آزادی‌ بخش‌هایی از آبادان به سمت جاده ماهشهر رفتیم. از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم، عملیات موفق بود. 300 کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی‌صدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب‌نشینی شدیم. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب برگردند. با شلیک‌های پیاپی آرپی‌جی و هدف قرار دادن تانک‌های دشمن مانع از پیشروی آن‌ها می‌شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت 10 صبح بود فشار دشمن هرلحظه زیادتر می‌شد. برای زدن آرپی‌جی بلند شد. بالای خاکریز رفت، یک‌دفعه صدایی آمد. گلوله تیربار تانک به سینه شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. حفره‌ای در سینه او ایجاد شده بود و خون زیادی از بدن او خارج می‌شد. هرچه او را صدا زدم، پاسخی نمی‌داد. می‌خواستم پیکرش را به عقب برگردانم که نتوانستم. عراقی‌ها نزدیک شدند، مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین افتاده بود. عراقی‌ها بالای سر او رسیده بودند و از خوشحالی هلهله می‌کردند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت: ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود. هرچه گشتیم بی‌فایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشته‌اش را پاک کند. می‌خواست چیزی از او نماند. پیکر شهید شاهرخ هرگز پیدا نشد و مزارش به وسعت روح بلند و مرام و مروت غیرقابل وصفش، تمامی خاک‌های ایران اسلامی را در برگرفت. همان‌گونه که خودخواسته بود، همچون حر کربلا، جزء اولین شهدای جنگ تحمیلی 8 ساله شد و به آرزویش رسید 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید شاهرخ ضرغام صـلوات🌼
وقت هایے که گیر مالے برای کار های فرهنگی و پایگاه پیدا می کرد میگفت : "خدا میرسونه!🍃" خانمش میگفت: "خب خدا از کجا میرسونه؟" مصطفے هم میگفت : "اگه بپرسی از کجا ، دیگه اسمش توکل نمیشه!💯 کار خدا اما و اگه نداره♥️✨" ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
خیلی‌چیزها‌داشت‌،‌🌱 چیزهایی‌که‌جوون‌های‌‌امروزی‌آرزوشونه‌ داشته‌باشن‌یا‌بهش‌برسن، بابک‌نوری‌همه‌ی‌این‌هارو‌داشت.❤️ بابک‌همیشه‌دوست‌داشت‌که‌خوشتیپ‌باشه‌ و‌به‌تیپش‌اهمیت‌می‌داد. بابک‌سرشاراز‌انرژی‌بود،تمام‌سفرهایی‌که‌ می‌رفتیم‌‌باتمام‌دوست‌هایی‌که‌داشت‌ همیشه‌باهم‌بودن. یک‌جو‌فوق‌العاده‌‌شلوغی‌دورش‌بود‌، مثلا‌اگرما۲۰تارفیق‌داشتیم‌بابک‌۱۰۰تاداشت❗️ چیزی‌نبود‌که‌بابک‌نداشته‌باشه... ازدوست‌و‌رفیق‌گرفته‌تا‌خانواده‌و‌امکانات‌زندگی پسری‌بودفوق‌العاده‌بامرام‌، هیچ‌‌وقت‌برای‌رفقاش‌کم‌نمی‌زاشت‌🖐🏼 ودرتمام‌موارد‌پشتت‌بودوتمام‌تلاشش‌ رو‌میکردتابهت‌کمک‌کنه. این‌آدم‌انگار‌ساخته‌شده‌بود‌برای‌پیگیری‌کردن،🌱 هیچ‌وقت‌کوتاه‌نمی‌اومد،❤️ اگرمسئله‌ای‌بود‌بایدزیروبم‌‌اون‌کار‌رو‌درمیاورد. اعصاب‌همه‌کار‌و‌داشت. یک‌کاری‌شروع‌می‌کرد‌باید‌تا‌تهش‌می‌رفت... واقعا‌رفیق‌خوبی‌بود.. 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹 🌹؛ ✍️ _داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقه‌ای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانی است؛اما عراقی‌ها اجازه عبور نمی‌دادند؛ با تلاش بسیار و پس از مدت‌ها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخ‌ترین روز دوران تفحص بود ۴۶شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشم‌های همگی آنها بسته شده بود؛ آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود؛ بعثی‌ها اینها را زنده به گور کرده بودند پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند. در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛ انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدت‌های طولانی مونس من شده بود؛هر وقت کار ما گره می‌خورد به سراغ این دست می‌آمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد... 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
خیلی‌چیزها‌داشت‌،‌🌱 چیزهایی‌که‌جوون‌های‌‌امروزی‌آرزوشونه‌ داشته‌باشن‌یا‌بهش‌برسن، بابک‌نوری‌همه‌ی‌این‌هارو‌داشت.❤️ بابک‌همیشه‌دوست‌داشت‌که‌خوشتیپ‌باشه‌ و‌به‌تیپش‌اهمیت‌می‌داد. بابک‌سرشاراز‌انرژی‌بود،تمام‌سفرهایی‌که‌ می‌رفتیم‌‌باتمام‌دوست‌هایی‌که‌داشت‌ همیشه‌باهم‌بودن. یک‌جو‌فوق‌العاده‌‌شلوغی‌دورش‌بود‌، مثلا‌اگرما۲۰تارفیق‌داشتیم‌بابک‌۱۰۰تاداشت❗️ چیزی‌نبود‌که‌بابک‌نداشته‌باشه... ازدوست‌و‌رفیق‌گرفته‌تا‌خانواده‌و‌امکانات‌زندگی پسری‌بودفوق‌العاده‌بامرام‌، هیچ‌‌وقت‌برای‌رفقاش‌کم‌نمی‌زاشت‌🖐🏼 ودرتمام‌موارد‌پشتت‌بودوتمام‌تلاشش‌ رو‌میکردتابهت‌کمک‌کنه. این‌آدم‌انگار‌ساخته‌شده‌بود‌برای‌پیگیری‌کردن،🌱 هیچ‌وقت‌کوتاه‌نمی‌اومد،❤️ اگرمسئله‌ای‌بود‌بایدزیروبم‌‌اون‌کار‌رو‌درمیاورد. اعصاب‌همه‌کار‌و‌داشت. یک‌کاری‌شروع‌می‌کرد‌باید‌تا‌تهش‌می‌رفت... واقعا‌رفیق‌خوبی‌بود.. 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
وقتی محل کار بود، گاهی دو دقیقه از وقـت اداری‌ اش را بـه کار شـخـصـی اختصاص می‌داد. همه این دو دقیقه‌‌هـا و یا بیشتر و کمتر را یـادداشت می‌کرد و برای خودش مرخصی ساعتی رد می‌کرد. این در حالی بود که چون فرمـانده دسـته بـود، می‌تـوانـسـت از اخـتـیارات فرماندهی‌ اش استفاده کند؛ اما نمی‌کرد. 📜 فرازی از ✍ ای مردم بدانید رفتن من از روی هوا و هوس نبوده بلکه به خاطر حفظ حرم آل الله و همچنین نگه‌داشتن جبهه و مقاومت در آن سوی مرزها بوده تا این‌که جبهه دشمن به مرزهای ما کشیده نشود. به تأسی از گفته رهبر فقیدم حضرت امام خمینی (ره): پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت ما آسیبی نرسد. حال که زعامت این کشتی پرتلاطم به دست باکفایت رهبر عزیزتر از جانم افتاده و ایشان نیز به‌حق آن را سکان‌داری نموده، ایشان را در این امر یاری کنید تا بار دیگر علی تنها نماند. امیدوارم این قطره خون ناقابلم در درگاه ایزدمنان قیمت داشته باشد و درخت مقاومت اسلامی با آنان تنومند گشته و باعث بیداری مردم مسلمان جهان گردد ❤️ ❤️ ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
💌 مصطفی میگفت: " این زندگی یه زندگیه و اون چیزی که ما بهش فکر میکنیم و عشقش رو داریم یه چیز دیگه است. ما زن و بچه رو دوست داریم، رفقا رو دوست داریم، ولی عشق به خدا وا امام زمان(عج)  یه چیز فراتر از زندگی مادیه! واقعا هم همینطور بود... از وقتی که یادم هست دغدغه شهادت داشت و فکرش همیشه شهدا بود. من شهدا را خیلی نمیشناختم، اما مصطفی تا جایی که میتوانست به دیگران معرفی‌شان می‌کرد. چون دغدغه شهدا را داشت و زندگینامه‌ی شان را میخواند و دنبال آنها می‌رفت. برای همین چیز ها بود که می‌گفت: "اگه کسی یه روز به فکر شهادت نبود باید خودش رو تنبیه کنه!" 🎙به روایت: دوست شهید شهیدمدافع‌حرم 🤍 شهیدمدافع‌حرم 🤍 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
📝♥️ یک دفتر خاص برای دانشگاه آماده کرده بود و در تمام صفحات آن تصاویر امام خامنه ای مد ظله العالی و شهدا را چسبانده بود به دفترش... دفترش را که دیدم به او گفتم اگر میخواهی به مدرسه بروی این چه کاری است؟ جواب داد :" عکس شهداست! چه اشکال دارد ؟ خیلی هم خوب است😁!" گفتم : "فکرش را کرده ای اگر کسی ببیند چه می گوید؟!" گفتم:"مهم نیست هر کس هر چه می خواهد بگوید من کاری را که دوست دارم انجام می‌دهم!" واقعاً عاشق شهدا بود هر بار که تصاویر شهدا و دفاع مقدس از تلویزیون پخش می شد، مصطفے ضجه می زد💔 فردا که از دانشگاه برگشت با خوشحالی گفت :"دیدی بد نشد!" تا دفتر را باز کردم یکی از دوستان پرسید این عکس شهید هنری اینجا چه می کند؟ و هم ادامه داد لباسی که هنگام شهادت تنش بود و منشور عملیات را به او دادم. مصطفے هم که عاشق دفاع مقدس بود ، حسابی سوال پیچش کرده و کلی اطلاعات از او گرفته بود... مصطفے متوجه شده بود که این شهید و دوستانش بچه های گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله هستند همان کسانی که در فکر محاصره شده و قتل عام شدند. مصطفی به این گردان و رزمندگان و شهدای علاقه‌مند شد و در مورد آنها تحقیق زیادی کرد.✨ 🤍 راوی همسر شهید 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
شهدای مدافع حرم
🎤♥️ سخنان حاج قاسم در وصف شهیدمصطفےصدرزاده : "من آن زمان در دیرالعدس دیدم یک صدای خیلے برجسته ای می آید... سیدابراهیم صدرزاده خیلے صدای مردانه ای داشت! مثل داش مشتی های تهرانی🖐🏻 من او را نمی شناختم. وقتی از پشت بی سیم حرف میزد، گفتم: «او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است؟!» حسین (بادپا) گفت: «سیدابراهیم🍃» وقتے از دیرالعدس برمی گشتیم، از حسین (بادپا) سؤال کردم: «این سیدابراهیم کیه که با این صدای بلند و مردونه صحبت می کرد؟» سید را نشان داد (و) گفت: «این!» یک جوان تو دل برویی بود! آدم لذت می برد نگاهش کنه...♥️ من واقعا عاشقش بودم..✨ پرسیدم: «چطور به اینجا آمده اس؟.» (گفتند:) این جوان چون ما راه نمی دادیم بیاید، رفت مشهد و در قالب فاطمیون و به اسم افغانی ثبت نام کرده و به اینجا آمده بود. زرنگ به این می گویند! زرنگ به من و امثال من نمی گویند..! زرنگ فردی نیست که به دنبال مال جمع کردن و گول زدن مردم است! زرنگ و با ذکاوت شخصے است که فرصت ها را به این شکل به دست می آورد🖐🏻 زرنگ یعنی کسے که فرصت ها را به نحو احسنت استفاده می کند. چرا او این کار را کرد؟ این خیلی قیمت دارد! خدا کسے را که در راهش جهاد می کند، دوست دارد♥️ "فَضَّلَ اللّهُ المجاهدینَ عَلَی القاعِدینَ أَجرًا عظیمًا" اگر کسے را خدا دوست داشته باشد، محبت، عشق و عاطفه اش را در دل ها آکنده می کند. امثال سیدابراهیم در خیابان‌های تهران بسیارند، اما آن چیزی که سیدابراهیم را بسیار عزیز کرد، این مسأله بود.🕊" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ " 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
♥️🎙 کار کردن برای خدا با زبان روزه و تنی خسته... براے شهادت باید تلاش کرد... باید با تنی خسته برای خدا کار کرد...✨ مصطفے  خیلی مقید به ‌روزه های مستحبی بود🍃 دهه ی اول ذی الحجه سال ۸۴ را به مدت هشت روز روزه گرفت... ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیـاری داشت! کارهای پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفے را گرفته بود!🥀 عصر روز  هشتم  اومد منزل ، مدام تلفنش زنگ می خورد📱،اون روز نتونست استراحت کنه! با ضعف بسیار زیاد و خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش که از پایگاه بسیج تماس گرفتن... ازش خواهش کردم ، روزه هستی بذار بعد از افطار برو الان نزدیک افطاره!🙁 گفت:  لطفش به اینه  که با زبان روزه برا خـدا قدم برداری :)♥️ تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم... هنوز در بسته نشده بود که یه دفعه صدای مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو بالای سر مصطفے دیدم... که از پله ها پرت شده بود پایین و تمام سروصورتش خونی شده بود!💔 بهش گفتم : دورت بگردم خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی!😔 مصطفے داشت خودش رو برای امتحان های خیلے سخت آماده می کرد که به چنین درجه بالایی برسه🕊 ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت فرماید🤲 ♡ راوی مادرشهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed