eitaa logo
شهدای مدافع حرم
391 دنبال‌کننده
39.8هزار عکس
31.9هزار ویدیو
70 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
📚... قبل انقلاب، دم مغازه‌ی کتاب فروشیمان، یک پاسبان ثابت گذاشته بودند که نکند کتاب‌های ممنوعه بفروشیم. عصرها، گاهی برای چای خوردن می آمد توی مغازه و کم‌ کم با مهدی رفیق شده بود. سبیل کلفت و از بناگوش در رفته‌ای هم داشت. یک شب، حدود ساعت ده، داشتیم مغازه را می بستیم که سر و کله‌اش پیدا شد. رو کرد به مهدی و گفت « ببینم، اگر تو ولیعهد بودی، به من چه دستوری‌ می‌دادی؟» مهدی کمی نگاهش کرد و گفت « حالت خوبه؟ این وقت شب سؤال پیدا کرده ای بپرسی؟ » باز هم پاسبان اصرار کرد که « بگو چه دستوری می دادی ؟ » آخر سر مهدی گفت « دستور می‌دادم سبیلتو بزنی.» همان شب در خانه را زدند. وقتی رفتیم دم در، دیدیم همان پاسبان خودمان است. به مهدی گفت « خوب شد قربان ؟ » نصف شبی رفته بود سلمانی محل را بیدار کرده بود تا سبیلش را بزند. مهدی گفت « اگر می‌دانستم این قدر مطیعی، دستور مهم تری می‌دادم. »