eitaa logo
شهدای مدافع حرم
390 دنبال‌کننده
39.8هزار عکس
31.9هزار ویدیو
70 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 شورای ده برای تحويل يخچال و تلويزيون و... اسم می نوشتند و قرعه كشی می كردند اسم مادر حاج یونس در آمده بود. حاج یونس گفت: تا وقتی تمام مردم يخچال نداشه باشند مادر من يخچال نمی خواهد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🔹تازه از جبهه برگشته بود ولی انگار خستگی برایش معنی نداشت رسیده و نرسیده رفت به سراغ لباس‌ها و شروع کرد به شستن... 🔹فردا صبح هم ظرف‌ها را شست... 🔸مادرم که از کارش ناراحت شده بود خواهش کرد این کارها را نکند ولی یونس گوشش بدهکار نبود و می‌گفت خاله جون این کارها وظیفه منه... من که هیچ وقت خونه نیستم لااقل باید به خانمم کمک کنم. 📗سیره زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی ✍راوی طاهره زنگی آبادی *همسر شهید 🌹 روحشان شاد، ان شاءالله که ؛ دعاگومون باشند و شفاعت مون اَللّهُم صلّ علیٰ مُحمّدٍوآل مُحمّـد وَعجّل فَرَجَهُـم بحقّ سیدالشهداء(ع)🌹 ─‌┅═‎✧❁°🥀(یازهــ‍ـرا(س°❁✧═‎┅─‌ 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
در سالهای زندگی مشترکمان، من هیچگاه از حاج یونس نشنیدم که از موقعیت خودش در جنگ بگوید. یک بار از او پرسیدم: حاج یونس، تو در لشکر چکارهای؟ از من میپرسند حاج یونس چکاره است، من خودم هم نمیدانم چه جوابی بدهم؟ حاج یونس گفت: بگو شوهر من سرباز امام زمان(عج) است.هیچ وقت من از خودش نشنیدم که او از فرماندهان لشکر است. 🥀من را از روی پاهایم شناسایی کن🥀 قبل از شهادتش بارها به من گفته بود: من که شهید شدم، مرا باید از روی پا بشناسید. من دوست دارم مثل امام حسین(ع) شهید شوم. چند بار هم گفته بود: اگر یک وقت آمدند و گفتند که حاجی توی بیمارستان است، شما بدانید کار تمام شده است و من شهید شدهام.. راوی: همسر شهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹یک شب از خواب بیدار شدم دیدم که یک سگ بسیار بزرگ که شبیه یک گرگ بود کنار حاجی و پشت سرش نشسته بود. بعد از تمام شدن نماز به حاجی شکایت کردم که چرا داخل چادر نماز نمی خواند شاید آن سگ بزرگ یا یک مار و عقرب او را بکشند ایشان گفت از کجا می دانی که آن سگ و مار و عقرب مأمور حفاظت از من نشده باشند مگر ما اینجا آمده ایم که اینطوری کشته شویم ما آمده ایم که شهید شویم. 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
16.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍کنم یادی از لاله‌ ها یاس‌ ها که آتش بگیرند احساس‌ ها... 🔹کنم یادی از لاله رویان عشق شهیدان از کربلا تا دمشق... 🔸به همراه ایشان غزل‌ خوان شوم هم‌ آواز گل‌ های کرمان شوم... 🔹الا ای که گیسو سپردی به باد کن از یونس زنگی آباد یاد... 🔸شهیدی که گلبانگ آزادی است همان یونس زنگی آبادی است... 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
. 🔸حاج یونس شاگرد آقای کوهپا که از باغداران شهر بود شده بود... 🔹یکی از روزها مادر حاج یونس مریض شد و او از کارفرمایش اجازه خواست تا مادر را پیش دکتر ببرد و گفت که بعدا این چند ساعت را جبران خواهم کرد... 🔹با یکی از دوستانش به نام عباس مادر را به مطب بردند و بعد هم او به مراقبت از مادر پرداخت. ◇ فردای آن روز زودتر از همیشه در محل کارش حاضر شد و آن چند ساعت غیبتش را جبران کرد... ◇ با اینکه می دانست آقای کوهپا آن موقع سر کار نیست و چیزی هم به او نمی گوید اما یونس با همین رفتارهای خداپسندانه اش توانسته بود بین مردم آبروی زیادی جمع کند و امین آنها شود و همه اینها بر می گشت به نان حلالی که پدر با آن یونس را بزرگ کرده بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
✍ سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی و فرازی از وصیت شهید... 🔹ما که در این راه قدم گذاشته ایم امیدوارم که خداوند ما را ثابت قدم بدارد و به برکت خون شهداء ما را نیز ببخشد من از خدا می خواهم که مرگ مرا شهادت و در راهش از من قبول بفرماید و ما را در جوار رحمتش با شهدای مخلص همراه بفرماید این مسیر مورد تأیید انبیاء و اولیاء خدا بوده و امیدوارم که بتوانم خودم را در این مسیر حفظ کنم و نلغزم و از خدا می خواهم مرا ثابت قدم بمیراند. 🔸مسئله ای که هست این است که این بدن برای روح انسان قفس است و روح ملکوتی انسان در آن زندانیست و این بدن است و دست ماست که چگونه آنرا بکار ببریم. 🔹آیا او را در راه صاحبش تعلیم دهیم و یا دشمنش که هوای نفس و شیطان است و بعد از تعلیم با مرگ است که قفل این قفس شکسته شده و روح انسان پرواز می کند به سوی رب و حال مانده است برداشت بذری که در این دنیا کاشته ایم خوب کاشته ایم که موقع برداشت خوب برداشت کنیم و یا بد کاشته ایم که مطابقش برداشت کنیم. 🔸می خواستم سخنی هم با ملت داشته باشم اما می بینم که فهم ملت بالاتر از سخنان من است و بالاتر از صحبتهایی که من می کنم ولی بخاطر یادآوری چند کلمه ای می گویم. 🔹همانطور که دیگر شهدای عزیز ما در وصیتنامه های خود ذکر کرده اند و همانگونه که شما به آن عمل می کنید این است که مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آنها پا روی خون شهدای ما بگذارند و ثمره خون شهدای ما را پایمال کنند. 🔸و همانگونه که تا به حال ثابت قدم بوده اید از این به بعد نیز پا در رکاب باشید.
93.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهیدی که حاجت می دهد روزی که خود سردار حسنی متوسل به شهید می شود... 🌹شهید حاج یونس زنگی آبادی به روایت سردار حسنی سعدی... 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت حاج قاسم از نحوه شهادت سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی... 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
✍عکس ماندگار علمداران لشکر ۴۱ ثارالله... 🌹سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی... سردار عبدالحسین رحیمی 🌹سردار شهید علی شفیعی... 💢عروسی در مسجد با دعای کمیل و طعم آبگوشت امام حسینی... 🔹حاج یونس تصمیم گرفت تا در خانه پدری اش دو اتاق تو در تو بسازد تا بتواند دست عروسش را بگیرد و به خانه بیاورد. 🔸یک استاد گچکاری به نام استاد محمد حسین زنگی آبادی بود که در حال گچکاری این اتاق ها بود وقتی کار یکی از آنها به انتها رسید می خواست اتاق دیگر را سفید کند حاج یونس قصد عزیمت به جبهه را کرد و از استاد بنا خواست که تا بازگشتش به خانه دست از کار بکشد. 🔹وقتی اوستا محمدحسین گفت که من کاری به تو ندارم وظیفه ام را انجام می دهم تو هم نگران هزینه کار نباش یونس پاسخ داد نه اوستا خواهش می کنم که دست از کار بکش. 🔸شاید در این مأموریت شهید شدم و دین شما به گردنم می ماند چون معلوم نیست خانواده ام بتوانند از پس بازپرداخت مخارج دستمزد و هزینه های کار بربیایند. 🔹با تعطیل کار حاج یونس با خیالی راحت عازم جبهه شد وقتی چند روزی به مرخصی آمد کار را از سر گرفت و با اتمام کار گچکاری اتاق ها او که از قبل با دختر خاله اش نامزد کرده بود با حضور همه فرماندهان لشکر و در مسجد صاحب الزمان عجل الله زنگی آباد مراسم عروسی شان را گرفتند. 🔸دعای کمیل خوانده شد و برای ولیمه هم آبگوشت امام حسینی که از غذاهای مورد علاقه مردم کرمان در ایام عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام نیز تهیه شد. 💢راوی حسن زنگی آبادی از دوستان و همرزمان شهید...