🌺✨خاطره از شهید خلیل رحمانیان از زبان خواهر گرامیشان
☘زمان انقلاب شهید خلیل کلاس پنجم ابتدایی بود در آبادان مجاهدین خلق هنگام شب اعلامیه در منازل شرکت نفت میریختند
شهید خلیل هرشب چوبی برمیداشت و بر سر آن آدامسی میچسباند
و اعلامیههای مجاهدین را ساعتها طول میکشید تا جمع کند و آنها را با کمک مادرش میسوزاند. 💫
مجاهدین خلق دکهای در نزدیکی منازل شرکت نفت زده بودند و به بچهها و نوجوانان کتاب بصورت امانت و یا حتی هدیه اهدا میکردند. چند روز پی در پی شهید کتاب از آنها میگرفت و آنها را میسوزاند تا اینکه یکی از مجاهدین خلق متوجه شده بودند که او کتابها را برنمیگرداند. 🌿
میخواستند او را کتک بزنند که پدر شهید متوجه شده و با آنها درگیر میشود.
🦋✨
🔸زمان جنگ برادر شهید حاج اسماعیل ماشینهای بچههای رزمنده را به خانه آنها میبرد و شهید با کمک خواهرش ماشینها را با گل که خودش با کمک خواهرش درست کرده بود استتار میکرد و از اینکه توانسته بود کاری بکند لذت میبرد.🌱🌸
#شهید_خلیل_رحمانیان🕊