eitaa logo
شهدای مدافع حرم
480 دنبال‌کننده
46.5هزار عکس
37.5هزار ویدیو
83 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سالروز عملیات و پرکشیدن دست‌بسته‌ی 175 که زنده به گور شدند... 🍃🌺 سالگرد عمليات كربلاي چهار و باز هم اروند بسته وطن و چه واژه های پرافتخار و غريبی مارا به دعا كاش فراموش نسازند سحر خيز كه صاحب نفسانند یاد همه شیرمردان غواص جاودان ْ .
🌹سالروز عملیات و پرکشیدن دست‌بسته‌ی 175 که زنده به گور شدند... 🍃🌺 سالگرد عمليات كربلاي چهار و باز هم اروند بسته وطن و چه واژه های پرافتخار و غريبی مارا به دعا كاش فراموش نسازند سحر خيز كه صاحب نفسانند یاد همه شیرمردان غواص جاودان ْ .
532.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹لحظه وداع غواصان قبل عملیات 🌹به یاد شهدای غواص دست بسته کربلای ۴ 😔😔 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
✨﷽✨ زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي : شادی روح و شهدا ✨💛 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌊 روایت مادرانه از ۲۹ سال چشم انتظاری تا رَد شکنجه های مانده بر استخوان های دست بسته نوجوان غواصش... 🎬 گفت و گو با مادر صبور و زینبی دست بسته غلامرضا اسدی..‌.. 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 غواص نِنه‌ش می‌گفت بُواش قنداقه شو دید رو بازوش دس کشید مثل همیشه می‌گفت دِستاش مثه بال نِهنگه گِمونم ای پسر غِواص میشه نِنه‌ش می‌گفت: همه‌ش نزدیک شط بود می‌ترسیدُم که دور شه از کنارُم به مو‌ می‌گف: نِنِه میخام بزرگ شُم بِرُم سی لیلا مرواری بیارُم نِنه‌ش می‌گفت نمی‌خاستُم بره شط میدیدُم هی تو قلبُم التهابه یه روز اومد به مو گفت: بل بِرُم شط نفس مو، بیشتِر از جاسم تو آبه نِنه‌ش می‌گفت روزی که داشت میرفت پسین بود؟ صبح بود؟ یادُم نمیاد مو‌گفتم: بِچِه‌ای...لبخند زد گفت: دفاع از شط شناسنامه نمیخواد رفیقاش میگن از وقتی که اومد تو چشماش یه غرور خاص بوده به فرمانده‌ش میگفته بِل بِرُم شط ماها هف پشتمون غِواص بوده نِنه‌ش می‌گف جِوونِ برگِ سِدرُم مثه مرغابیای خسته برگشت شبی که کربلای چاار لو رفت یه گردان زد به خط یه دسته برگشت یه گردان اومده با دست بسته دوباره شهر غرق یاس میشه ننه‌ش بندا رو ‌وا میکرد باباش گفت: مو‌گفتم ای پسر غِواص میشه حامد عسکری ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ خاطرات رزمندگان دفاع مقدس 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🔘ماجرای حضور غواص ۶۸ ساله، در عملیات «والفجر هشت» 🕊🌹نزدیک عملیات والفجر هشت حاج‌احمد امینی از فرماندهان گردان‌های لشکر۴۱ ثارالله، پرسنل را در شهرک نورد پشت سنگر واحد تخریب جمع کرد... 🥀🤍بعد گفت: «منطقه عملیاتی حساس و سخت است. من مجبورم افرادی را همراه خود ببرم که صددرصد به آنها اطمینان دارم، افرادی را که از صف خارج می‌کنم می‌‌توانند به گردان‌های دیگر بروند و با قایق به عملیات بیایند» 🕊🌹یکی از این افراد قباد، پیرمرد ۶۸ ساله‌ای بود که به حاج احمد عشق می‌ورزید. پیرمرد با ناراحتی بلند شد و در گوشه‌ای ایستاد. وقتی کار حاج احمد تمام شد، ناگهان گریه‌کنان رو به حاجی گفت: «حاج احمد! من تمام سختی‌ها را تحمل کردم، زن و بچه‌‌ را در بدترین شرایط رها کردم و آمدم. با وجود سن و سال زیاد شنا یاد گرفتم! برای شب عملیات غواصی آموختم! حالا انصاف نیست شما دست مرا می‌گیری و از گردان کنار می‌گذاری» 🥀🤍حاج احمد دست پیرمرد را گرفت. صورت او را بوسید و درحالی‌که عذرخواهی می‌کرد گفت: «من اشتباه کردم، شما بنشینید سرجایتان، قطعاً شما به اندازه‌ی تمام این گردان توانایی دارید» 🕊🌹قباد در این عملیات به شهادت رسید...
✨﷽✨ زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي :     🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌊 وقتی به نگاهتان زل میزنیم ، حرف که هیچ، هم بند می‌آید... . ▪️ علی نجفیان جویباری : ۴ دی ۱۳۶۵_کربلای ۴_ام الرصاص . 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🔴 شهیدی‌ که‌ برای آب نامه می‌نوشت‼️ شهید ، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد در ۶ ماهگی پدرش را در ۶ سالگی مادرش را در ۸ سالگی مادر بزرگش را و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند🖤🥀 🔹همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد⁉️ آن هم هرروز⁉️ یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی⁉️ دست مرا گرفت و کنار ساحل برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای نامه می‌نویسم، کسی را ندارم...😭 🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از و به روح مطهرش هدیه کنیم. تا ابد مدیون هستیم.. ➖➖➖➖➖➖➖