سمت چپِ صورتش پُر از ترکش بود
از بالا سر دور زدم و به سمتِ راست رفتم
چشم های نیمه بازش را که دیدم خندیدم و گفتم:
حمید! شوخی بسه
پاشو دیگه به خدا نصف عمر شدم
حس می کردم دارد با من شوخی می کند
یا شاید هم خواب رفته...
#همسرشهیدحمیدسیاهکالیمرادی🕊🌹
┄┅┅❅❁❅┅┅❤️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ❤️