بسم رب الشهداء و العابدین و العارفین...
.
*توصیه به مطالعه این کتاب ارزنده و سرشار از زیبایی ها ..#شهید_والا_مقام_احمد_مکیان🕊
.
●●به روایت مادر شهید :
احمد را در خواب دیدم.
خوشحال شدم.مدتی بود سراغی از پسرم نداشتم.
سریع و بی درنگ (پدر شهید )پرسیدم :
احمد چه گفت ؟ چه طور بود ؟
احمدم با اجدادش آمده بود.یکی یکی آن بزرگواران رو به من نشان داد و در آخر به سید جلیل القدر و نورانی اشاره کرد و گفت : 《 مادر جان ببینید ایشان حضرت بقیه الله الاعظم (عج) هستند. ما کنار ایشان هستیم و جایمان خوب است. شما نگران نباش.ایشان مراقب ماست...》🕊
.
.
●●به روایت مادر شهید :
خواب دیدم در باغی پُر از درخت و گل و گیاه هستم و از آنجا رودخانه ای با آب زلال جاری است. ناگهان پایم به سنگی برخورد کرد و زمین خوردم . وقتی سرم را بالا آوردم ، چند مرد نورانی را دیدم که داشتند به سمت من می آمدند . خیلی نگران بچه در شکمم بودم . آن مردان نورانی به من رسیدند و یکی از آنها گفت : نگران شهیدت نباش!
حالش خوب است....🕊
.
.
#کتاب_نگران_شهیدت_نباش💔
#شهید_مدافع_حرم_احمد_مکیان
.
.