#یاد_آن_روزهای_خوب_بخیر
روز اول زمستان بود و آماده میشدیم برای عملیات...
کجا و کی ...خبر نداشتیم اما از آموزش ها میتونستیم حدس بزنیم که عملیات در جنوب و در نخلستان انجام میشه...
ما #بچه_های_تخریب مشغول آموزش انفجار نخل بودیم کمربندهایی از ماده انفجاری و ترکیبی »پودرآذر« درست کرده بودیم و به دور نخل میبستیم و با چاشنی و فیتیله منفجر میکردیم به طوری که پلی باشد برای عبور نیروها....
شبهای زمستان جنوب به شدت سرد بود و گاها بارون هم میومد و لباسها خیس میشد و سرما به استخون میرسید اما کار ادامه داشت...
سعی میکردیم کمربندهای بیشتری رو در آموزش ها حمل کنیم تا بتونیم مسیر گذر از آبرهه های داخل نخلستون برای عبور سریع رزمندگان راحت تر باشه.... این به این معنی بود که شب عملیات بیش از ده کیلو مواد منفجره رو با خودت حمل کنی و سر ستون قرار بگیری و به دل خطر بزنی... و این رو هم میدونستیم که اگر اتفاقی بیفته به جای مفقود شدن مفدود میشیم؟؟!!!!!
همه چیز مهیا بود برای یک نبرد تا اینکه شب سوم دیماه 1365 از راه رسید و ما مامور شدیم به #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام برای جلوداری و عبور از نخلستان #جزیره_ام_الرصاص....
قرار بود چند ساعت بعد از شروع عملیات حرکت کنیم و با قایق از اروند عبور کنیم و با عبور از #لشگر_ثارالله به عمق جزیره ام الرصاص و به سمت #نهر_ابوفلوس و شهر ابوالخصیب پیشروی کنیم
یاد همه ی اون روزهای خوب بخیر
و به یاد جوان هایی که آماده میشندند برای #شهادت بخیر
(جامانده از شهدا: جعفر طهماسبی)
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm