🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#خاطرات_تفحص
#زیارت_عاشورا
ما به منطقه طلائیه رفتیم. مدتی بود که هر چه تلاش می کردیم بی فایده بود. #شهدا خودشان را نشان نمی دادند.
شب در مقر سوره واقعه را خواندیم و خوابیدیم. صبح روز بعد در مکانی که محل نگهداری #شهدا بود نماز را خواندیم. سپس در حضور #شهدا یکی از برادران با حال عجیبی خواندن #زیارت_عاشورا را شروع کرد. وقتی به سلام پایانی رسید با حال خاصی گفت : "السلام علیک یا اباعبدالله و علی ارواح التی ..." که یکباره پیکر یک #شهید به زمین افتاد! حال همه بچه ها تغییر کرده بود .
بعد از اتمام برنامه با توکل بر خدا و با روحیه ای عالی مشغول کار شدیم . باورش سخت است . اما اولین بیل که به زمین خورد یکی از بچه ها فریاد زد :
#الله_اکبر ... #شهید... #شهید...
به اتفاق بچه ها با دست خاکها را کنار زدیم . شور و حال عجیبی در بین بچه ها بود . همه می گفتند : #زیارت_عاشورا کار خودش را کرد .
پیکر #شهید کاملا از خاک خارج شد . اما هر چه گشتیم از #پلاک او خبری نبود! او یک #شهید_گمنام بود . ما پس از پایان #زیارت_عاشورا همگی #شهدا را به حق سید و سالار #شهیدان قسم داده بودیم . حالا به همراه پیکر این #شهید_گمنام به جز سربند زیبای #یا_حسین_ع کتابچه ای بود که تعجب ما را بیشتر کرد .
روی آن کتابچه نوشته شده بود :
#زیارت_عاشورا
📚 کتاب شهید گمنام، صفحه ۱۵۸ - ۱۵۹
شادی روح #امام_راحل و #شهداء
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴 🌹🕊
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#شهیدانه
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_والامقام
#سید_ایاز_خردمندان
ﭘﺎﺵ اﺯ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻣﺸﻜﻞ ﺩاﺷﺖ .
ﺷﺐ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ چشمهاش از گریه سرخ شده بود، گفتم چی شده سید ؟
گفت : حتما تو هم فکر میکنی با این پای لنگم نمیتونم بیام تو عملیات ، اما من با همین پا توی تمام آموزشها پا به پای بچهها اومدم که بگم با یه پای علیل هم میشه از کشور دفاع کرد و مطمئنم اگر #شهید شدم جدم #امام_حسین_ع به خاطر این پا ردم نمی کنه !
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ فرمانده را راضی کرد و همون شب با ذکر #یا_حسین_ع، #شهید شد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🌹🕊