eitaa logo
شهدای مدافع حرم
365 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
29.6هزار ویدیو
64 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
علمدار لشکر سیدالشهدا سردارشهید 🔹شهید سردار حاج یدالله کلهر در ۱۳۶۱ خورشیدی یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین(ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی به سوریه و لبنان رفت و جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان را بازدید کرد و مجدداً به جبهه های جنگ اعزام شد و در عملیات «والفجر ۸» به‌‌عنوان فرمانده به ایفای نقش پرداخت که در این عملیات به‌سختی مجروح و حدود یک سال در بیمارستان بستری شد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه بازگشت و در عملیات «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شرکت کرد. 🔹این سخن مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی بود که شهید کلهر هم جز آنها بود. حاج علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در سال‌های دفاع مقدس می‌گوید: "شهید کلهر در عملیات والفجر ۸ دستش مجروح و عصبش قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیه‌هایش را هم از دست می‌دهد. مقام معظم رهبری که آن روزها رئیس جمهور بودند، به وی می‌گویند: حاج یدالله ما چطور است؟ حاج یدالله که نمی‌خواست از احوالش و دردهایش کسی با خبر باشد نگاهی به اطراف کرد و زمانی که متوجه شد بقیه حواسشان هست با زیرکی گفت: الحمدلله! با آن کنار آمده‌ام!
علمدار لشکر سیدالشهدا سردارشهید 🔹شهید سردار حاج یدالله کلهر در ۱۳۶۱ خورشیدی یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین(ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی به سوریه و لبنان رفت و جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان را بازدید کرد و مجدداً به جبهه های جنگ اعزام شد و در عملیات «والفجر ۸» به‌‌عنوان فرمانده به ایفای نقش پرداخت که در این عملیات به‌سختی مجروح و حدود یک سال در بیمارستان بستری شد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه بازگشت و در عملیات «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شرکت کرد. 🔹این سخن مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی بود که شهید کلهر هم جز آنها بود. حاج علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در سال‌های دفاع مقدس می‌گوید: "شهید کلهر در عملیات والفجر ۸ دستش مجروح و عصبش قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیه‌هایش را هم از دست می‌دهد. مقام معظم رهبری که آن روزها رئیس جمهور بودند، به وی می‌گویند: حاج یدالله ما چطور است؟ حاج یدالله که نمی‌خواست از احوالش و دردهایش کسی با خبر باشد نگاهی به اطراف کرد و زمانی که متوجه شد بقیه حواسشان هست با زیرکی گفت: الحمدلله! با آن کنار آمده‌ام!