eitaa logo
شهدای مدافع حرم
375 دنبال‌کننده
37.5هزار عکس
30.5هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 وقتی آن شب فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در راکه مبلغی ناچیز (2500تومان) شده بود نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم: شما شخصیت هایی از داخل و خارج به دیدنتان می آیند . لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود. وانگهی هر چند انقلاب شده و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمی شناسد و... که فکر می کرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نگران و نافذ گفت : من چگونه باشم که روی موکت با راه بروم اما باشند مردمی که چیزی نداشته باشند روی آن ! من اگر بخواهم فارغ از دنیای جامعه با این وسایل و امکانات زمامداری کنم سخت کرده ام! نه برادر! من با انس و عادت دارم . دوست دارم وقتی شب سر به بستر می گذارم نباشند که من از حال آنها کرده باشم ... 🌴 🕊🌹
💚 هر هفته با شهید نیری به زیارت مزار می‌رفتیم، یک‌بار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی‌شناختم، همانجا نشستیم فاتحه‌ای خواندیم، اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود، در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را می‌شناختی؟» پاسخ داد: «نه» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد، فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد، اصرار کردم، وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «این‌جا بوی (عج) را می‌داد، مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند» البته می‌گفت: «اگه این حرف‌ها را می‌زنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی!» 🌷شهید احمدعلی نیری🌷 📚 کتاب "عارفانه"  
🌷شهید احمدعلی نیری🌷 او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود. آیت‌الله حق‌شناس شب روز خاکسپاری او در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… از به این رسید… ‌ ‌ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
*شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای ناله‌اش موجب لو رفتن مَعبر شود*👇 ✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم *شهیدحمیدی‌اصیل* هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.* بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود. چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود.* 🌷 *شهید سعید حمیدی‌اصیل*🌷 برای شادی روحش سه صلوات بفرستین❤️
🔺شاید آرزوۍ همہ باشد اما یقیناً 🔺جز مخلصین ڪسے بدان نخواهد رسید ... 🔺ڪاش بجاے زبان 👈👈👈 با ، طلب شهادت مے ڪردم 🥀..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من به قربانِ تو و حالت جذاب نگاهت !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی عشقِ حسین (ع) در جانت ریشه کرد دیگر قدرت ماندن نداری " در قافله حسین (ع) کسی قصدِ ماندن ندارد همه بار سفر بسته‌اند ..!"
💫 اول وضو بعد ورود به جلسه خواستگاری ┄┅┅❁☘️✨🌸✨☘️❁┅┅┄ قبل از اینکه وارد جلسه شوم، گرفتم و دو رکعت نماز خواندم و گفتم: «خدایا خودت از نیت من باخبری؛ هر طور صلاح می دانی این کار را به سرانجام برسان.»☺️ بعدها در دست نوشته های او هم خواندم که نوشته بود: برای جلسه خواستگاری با وضو وارد شدم و همه کارها را به خدا واگذار کردم. 🌷سردار شهید حسن باقری قرآن کریم: من کار خود را به خدا واگذار می کنم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست. (سوره غافر، آیه44) 🌷از شهدا بیاموزیم 🌷
】 "دفترچه سفید" دفترچه‌ی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقت‌ها با عجله از جیبش در می‌آورد و علامتی در یکی از صفحات می‌گذاشت. می‌گفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت می‌زنم». برایم عجیب بود که محمد‌رضا – اسوه‌ی تقوا و اخلاق بچه‌ها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد. چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچه‌اش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است. "شهید محمدرضا ایستان" مجموعه رسم خوبان، کتــاب مبارزه با نفس، ص 36 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آن‌ها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد. وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص 99 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
حاجی تک تک قدم های زائرای مسیر اربعین رو مدیون شما هستیم🌸