eitaa logo
شهدای مدافع حرم
364 دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
29.7هزار ویدیو
64 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
「💕🌸」 • . دستت را بھ او بده ، مطمئن باش زمینت نمیزند! شھید کمکت مۍکند . . بھ‌مردانۍ‌ازجنس‌آسمان‌اعتمادکن 🌱شهید‌محمدحسین‌ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قبرستان با چشم بصیرت⭕ آیت الله العظمی حاج سید جمال الدین گلپایگانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🚫سوال: شب اول قبر چیست؟ در شب اول قبر چه اتفاقی می افتد که همه ازآن وحشت دارند؟ آیا اصولاً در آن زمان، شب و روز مفهومی دارد یا خیر؟ پاسخ: هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود. ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است. این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند. دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود. یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود و با این بدن تا قیامت کاری نیست. بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل، مراد برزخ است. از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود. از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است، از هنگام مرگ تا قیامت. این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت، زندگی برزخی است. آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می شود، ساعات عجیبی است و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است. از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست. یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند. با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است. باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است. در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید. توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است. در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود. او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که با مومن ضعیفی مدارا نمی کند. این میت الان مومن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی آید بنابراین باید مراعات او را کرد. درقدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می کنید و به سمت قبر می برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود. امام صادق(ع) در روایتی فرمود که میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کاررا تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید. چقدر خوب است افرادی که این آداب را می دانند و می خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می دانیم که ذکر به میت کمک می کند که زودتر خود را بیابد.
مجید چند روز پیش از رفتن، فرش اتاقش را می‌شوید، همه وسایل خانه را گردگیری می‌کند و... در آخر هم قاب عکس‌هایش را از روی در و دیوار خانه جمع می‌کند تا پس از او عکس‌هایش نمک روی زخم پدر و مادر نپاشد. کوله مسافرتش را هم این‌بار پر و پیمان‌تر از همیشه می‌بندد. مادر شهید : مجید همیشه کلی لوازم و لباس و وسیله با خودش می‌برد. از نخ و سوزن بگیرید تا چراغ قوه. برای همین هم دوستان مرزبانش او را آچار فرانسه صدا می‌زدند. اگر کسی دکمه لباسش کنده می‌شد او می‌دوخت. اگر اتوبوسشان توی جاده خراب می‌شد او تعمیر می‌کرد و... اما این بار آخر کوله‌اش از همیشه سنگین‌تر بود انگار می‌دانست که قرار است بیشتر از همیشه بماند محل شهادت : محور جکیگور سیستان و بلوچستان 🌹🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🌹 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹شهید احمد قدیمی🌹 🔹شادی روح شهدا صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ⚪️فرازی از وصیتنامه شهید:  اکنون ما بایستی در برابر حکومت اسلامی ارج بنهیم. آری افتخار می‌کنیم.... افتخار می‌کنیم بر این امت حزب‌الله که برای حفظ اسلام و قرآن چنین فداکاری می‌نمایند و افتخار می‌کنیم بر تمام رزمندگان و جوانان غیور و نیرومند اسلام و ایران که چنین شجاعانه برای دفاع از اسلام جان و مال خویش نثار می‌نمایند. 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🔴هر چی میگذره بیشتر قدر حاجی رو میفهمیم ـــــــــــــــــــــــ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دلم تنگ شهیدان است امشب 🌹دلم دلتنگ یاران است امشب 🌹دلم امشب براشان روضه خوان است 🌹نوای زخمی آهنگران است 🌹بخوان زآنان خرامیدند و رفتند 🌹مرا بیچاره نامیدند و رفتند رزمندگان_اسلام مردان_بی_ادعا دفاع_مقدس شبتون_شهدایی_ 🌹🌹🌹 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹شهید محسن رضی 🌹 کلاس اول ابتدایی بود یک بار که می رفتم جمکران گفت مامان میشه کسی برای امام زمان نامه بنویسه؟ گفتم: آره ننه گفت پس شما داری میری جمکران یه نامه از طرف من بنویس و بگو یا امام زمان زمان من بزرگ بشم یه انقلابی هم بشه من شهید بشم. آن روزها هنوز جنگ شروع نشده بود محسن کوچک خیال میکرد تند تند انقلاب میشود. • راوی مادر شهید •
enc_16296450244222039996192(1).mp3
4.31M
شادی روح همه شهدا و امام امت صلوات
 بسیجی شهید سید هاشم حسینی، روز دهم فروردین ماه سال 1344 در روستای خوان از توابع شهرستان درمیان، در خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. چهار سال اول دبستان را در نوقند و روستای خوان تحصیل نمود و سال پنجم را در دبستان ابومسلم بیرجند گذراند. سه سال دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی مدرس سپری کرد. سجایای اخلاقی وی اخلاق و رفتار شایسته‌ای در بین خانواده داشته و در این امر رضایت کامل پدر و مادر را جلب نمود و رسالت خویش را مبنی بر احسان به والدین به خوبی انجام داد. شهید حسینی با الهام از مکتب اسلام در مسئله حمایت و پشتیبانی از والدینش از هیچ تلاشی مضایقه ننمود. ایشان وظیفه خود می‌دانست که همواره در خودسازی تلاش نماید و با انتقاد از خود و انتقاد سازنده از دیگران، تفکر و رفتار و شیوه عملش را تکامل بخشد. انقلاب و مسئولیت‌پذیری سید هاشم با خروش امت حزب الله که تنها شعارشان بر محور برپا نمودن حکومتی الهی و عدالت گستر در ایران بود، از شهرستان بیرجند به روستای خوان بازگشت و تلاش نمود تا مردم آن روستا را از مسائل زمان خود آگاه نماید. در این راستا فعالیت‌های بیدارگری را در حد توان خود انجام می‌داد. با انجمن اسلامی مدرسه همکاری و همچنین همکاری‌های فراوانی با بسیج مستضعفین داشت. با شروع جنگ تحمیلی، سید هاشم برای شرکت کردن در جبهه‌های نبرد از خود علاقه وافری نشان می‌داد و چندین مرتبه از خانواده خود تقاضا کرد تا برای اعزامش رضایت دهند. پس از تقاضاهای مکرر، موفق به کسب رضایت والدینش می‌شود.  جبهه و شهادت سید هاشم حسینی به پیروی از نوجوانان کربلا، به جهاد می‌رود و به جوار حق تعالی می‌شتابد و با عشق به کربلای حسینی و آزاد ساختن راه آن برای عموم مسلمین، عازم جبهه می‌گردد. برای اولین بار در سن 17 سالگی به مدت 12 روز، در مناطق جنگی حضور داشت و کمک آر.پی.جی.زن بود. سرانجام روز بیست و سوم تیرماه 1361 در منطقه شلمچه (جبهه کوشک) و عملیات رمضان، بر اثر موج انفجار و اصابت ترکش به سر، این نوجوان بسیجی به مقام رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاکش پس از تشییع در بیرجند، به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای روستای خوان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی. منبع: اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
گزیده ای از وصیتنامه شهید ای خواهران مبارز بهترین زینت برای شما حفظ حجاب است و ای خواهر سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون شهیدان دشمن را به لرزه می اندازد و ای معلمان متعهد در کارتان دقیق باشید شاگردان را که امانتی هستند در دست شما خوب تربیت کنید و ارشاد و راهنمایی نمایید که بزرگترین خدمت را انجام داده اید و اگر خدای ناکرده فرد ناپاکی در بین شما هست از خودتان برهانید و آخرین سخنم با پدر و مادرم است ای پدر و مادر بهتر از جانم برای من گریه نکنید که آن باعث شادی دشمن است برای من ناراحت نباشید من گرچه فرزند شما هستم اما آفریده خداوند هستم و به او تعلق دارم و اینک به سوی او شتافته ام و هر چه خدا مصلحت بداند همان را به من عنایت خواهد کرد مرا حلال کنید و از شما می خواهم که برای امام دعا می کرده باشید و از خداوند برایم طلب آمرزش نمایید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یادم هست یک روزی ، و بنده در جایی نشسته بودیم. گنجی جمله ای را ابراز کرد که در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو بودم. خطاب به گفت: « حاج مرتضی! دیگر باب هم بسته شد ». در جواب گفت: «نه برادر، لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش »! من که میان این دو بودم گفتم: « حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز می کنم؟». در جواب گفت: « تو در کوله ات چیزهایی داری » و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله ات چیزهای دیگری هم هست که نمی دانم چیست، هر وقت کوله ات سبک شد، پرواز خواهی کرد». مدتی پس از این گفت وگو به رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شد. راوی : رضا برجی از همراهان 🥀 🕊🌹
شهید زنده است من و تو مرده‌ایم.. شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که باخدا بسته بودند اثبات کرده‌اند کاش ما از خیلِ منتظرانِ شهادت باشیم.. 🕊️ سید مرتضی آوینی 🕊️
مادر شهید معماریان به من میگفت که رفتم تو اتاق خواب پسرم گفتم مامان چیکار داری؟ گفت میخوام ساکم رو امشب تو ببندی، گفتم مامان برای چی؟ گفت برای این که این آخرین جبهه است که میرم. دیگه برنمیگردم. گفتم مامان زبونت رو گاز بگیر. این همه جبهه رفتی اومدی بازم میری میای، گفت نه مامان این آخرین جبهه است. آقای یکتا صبح اومدم آب بریزیم پشت سرش دیدم دلم داره دنبالش میره. گفتم مالی که در راه خدا دادم، نباید دلم باهاش باشه. آب رو دادم به همسایه ریخت... رسید سر کوچه به این تیر چراغ برق سر کوچه که الان خورده کوچه شهید معماریان، وایساد یه نگاهی به من کرد گفت مامان قد و بالام رو ببین که دیگه تا قیامت منو نمی‌بینی... 🎙راوی:حاج حسین یکتا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و چه خوب رسم مخلص بودن را به جا اوردند... آنها که در پی شهادت ، روز و شب خود را در میان رمل ها گذراندند..🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگویند: چرا داستان شهدا تکراری نمیشود؟ میگوییم: چرا که داستان کربلا تکراری نمیشود...! ✍🏻 و چه خوب و دقیق روایت میکند سید شهیدان اهل قلم: هرکس میخواد مارا بشناسد ، داستان کربلا را بخواند.... پس اینگونه است که داستان شهدا تکراری نمیشود... 🍃
🔷 می‌گویند ۲۱ شهریور سالروز تولد شهید آوینی است اما به گمانم این تاریخ اشتباه است! ♦️۳۱ سال پیش و در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۲ وقتی که در منطقه فکه روی مین رفت و پایش قطع شد و در حال کشیدن نفس های آخرش بود، در جواب دوستش که از او پرسید: «سید هنوز زنده ای؟» گفت: «نه هنوز زنده نیستم!» (اشاره به زنده بودن ابدی شهدا) 🔸آری، سید مرتضی آوینی در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۲ و در منطقه فکه متولد شد‌ و این همان نگاه غیرمادی و واقع بینانه‌ای بود که او نسبت به همه پدیده ها داشت. لبیک یا زینب
🔷 ۲۱ شهریور سالروز تولد دنیایی شهید آوینی عزیز گرامی باد. 🔸این کودک کسی است که بعدها به حنجره شهیدان تاریخ تبدیل شد، رهبر مسلمانان جهان لقب «سید شهیدان اهل قلم تبدیل» را به او داد و تا کرانه ابدیت جای خالی اش بر روی کره زمین حس می شود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۱ شهریور سالروز تولد دنیایی شهید آوینی گرامی باد. ♦️اثرگذارترین کلیپ به جا مانده از شهید آوینی در خصوص تولد واقعی همه انسان ها را ببینیم. 🔸لطفا برای دیگران هم ارسال کنیم تا ثواب هدایت آنها برای ما هم نوشته شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید به قلبت نگاه می کند..! اگر جایی برایش گذاشته باشی.. می آید، می ماند، لانه میکند تا شهیدت کند..:)
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 فرمانده واحد تخریب لشکر27 يعنی انتقــــال يافتـن از زنـــدگے مـادی به زندگے معنوی و الهی و در مڪتب اسلام يڪ مسألـه انتخـــابی اسـت ڪہ انسان ڪامل با تمام آگاهی آن را انتخاب می‌کند و با خويش شمع راه انسانهای پاک و نورانی می شود . شادی روح و 🌴 🥀🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 برادران بسیجى نقل می کردند: گاهى وقت‌ها می دیدیم که کفش‌هایمان واکس خورده است، چون کسى را در بین نیروها براى این کار مورد نظر نداشتیم متعجب بودیم و به پیگیرى قضیه پرداختیم و بعد از مدت‌ها فهمیدیم که وقتى نیروها می ‏خوابند، واکس برمی ‏دارد و کفش هاى بچه ‏ها را نگاه می ‏کند و هر کدام نیاز به واکس دارد را واکس می ‏زند. 🥀🕊🌹
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 تخریب در کردستان تجربه خاصی بود. یکی از آن تجربه‌ها؛ تجربه زمین بود. خودی و دشمن دیگر دریافته بودند که در زمین‌های سخت و سنگلاخ مین کار گذاشتن دشوار است و مطمئن‌ترین محل‌ها برای عبور؛ راه رفتن داخل شیار و پا روی سنگ‌ها گذاشتن بود. ولی یکی از بچه های سمج؛ محل تردد دشمن را با دشواری به هم ریخت. او مسئولیت طاقت‌فرسای مین‌گذاری در شیار را به عهده گرفت و تضمین کرد که دیگر دشمن از آن محل عبور نکند! یا اینکه آن‌قدر دلهره در دلش ایجاد شود که تا حد امکان از آن محل عبور نکند، وی بر خلاف تجربه به دست آمده، زیر تمام سنگ‌هایی که به نوعی موقع عبور هر کسی ترجیح می‌داد روی آن قدم بگذارد و عبور کند مین کار گذاشت. بعضی را قطع کششی و بعضی را تله انفجاری کرد و در آخر همان شد که قولش را داده بود. دشمن بعد از چند بار عبور از آن مسیر و دادن تلفات به ناچار به راه‌های صعب العبورتر روی آورد. شادی روح و 🥀 🕊🌹