.
#نوحه #جدید #حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#حاج_رضا_یعقوبیان
هشتم گل، گلشن دین
فخر دین را، دُرّ ثمین
هستی مولا، امام رضا
شیعه را تا محشر حبل المتین
تو امام هشتمی، پناه مردمی2
بر گدای کوی خود، نما ترحمی2
یا علی موسی الرضا،علی موسی الرضا2
هستی امام، مهربان
در کرامت، زهرا نشان
باشد رضا، بهر مردم
حریمت در عالم دارالامان
یا معین الضعفا، بده جواب ما2
یا غریب الغربا، بده جواب ما2
یا علی موسی الرضا،علی موسی الرضا2
گرچه مولا، بی مایه ام
مهر شما، پیرایه ام
ای نور چشم پیغمبر
مهرت در سینه ام سرمایه ام
ای به هر عصر و زمان، تو لطف بیکران2
مهر و حُبّت ارمغان، بوَد در این جهان2
یا علی موسی الرضا،علی موسی الرضا2
بر تو گشته، ظلم افزون
قاتل تو، گشته مأمون
مولای عالم، یا رضا
از ظلم و کینه اش شد دلت خون
یاس بی قرینه ای، گل مدینه ای
در ره خدای خود، شهید کینه ای2
یا علی موسی الرضا،علی موسی الرضا2
قصر مأمون، قتلگاهت
فدای ناله و آهت
منتظرِ، جواد خود
بر درِ حجره بوده نگاهت
وای امام بی قرین، دلم گشته غمین2
کشته در راه خدا، شدی ز زهر کین2
یا علی موسی الرضا،علی موسی الرضا2
#نوحه_شهادت_آقاعلی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#شهات_امام_رضا
#مشهد_مقدس
.
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱
#نوحه
#زمزمه
#شهات_امام_رضا
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای پاره ی قلب نبی اکرم
رضاجان رضاجان
از داغ تو دل ها گرفته ماتم
رضاجان رضاجان
شهر خراسان در عزا نشسته
رضاجان رضاجان
زین غم قلوب شیعیان شکسته
رضاجان رضاجان
خون کرد دلت را آن خبیث ملعون
رضاجان رضاجان
قلبت شکست از کینه های مأمون
رضاجان رضاجان
مأمون دون آتش زده به جانت
رضاجان رضاجان
زهر ستم برده ز تن توانت
رضاجان رضاجان
قصر عدو گردیده قتلگاهت
رضاجان رضاجان
در حجره ات بر در بود نگاهت
رضاجان رضاجان
گویی به زیر لب بیا جوادم
رضاجان رضاجان
در این دم آخر برس به دادم
رضاجان رضاجان
آمده است از راه دور جوادت
رضاجان رضاجان
با گریه از شما کند عیادت
رضاجان رضاجان
گشتی در آغوش پسر تو خاموش
رضاجان رضاجان
عالم شده از داغ تو سیه پوش
رضاجان رضاجان
حق پیمبر خدا ادا شد
رضاجان رضاجان
جانت به راه دین حق فدا شد
رضاجان رضاجان
غربت ببین سوزانده حاصل تو
رضاجان رضاجان
کند برایت گریه قاتل تو
رضاجان رضاجان
با احترام جسمت به دوش یاران
رضاجان رضاجان
جسم حسین پامال سم اسبان
رضاجان رضاجان
گل ریختند بر روی پیکر تو
رضاجان رضاجان
سیلی نزد کسی به خواهر تو
رضاجان رضاجان
جسم تو را بردند عاشقانه
رضاجان رضاجان
نخورده دختر تو تازیانه
رضاجان رضاجان
گرچه شدی شهید زهر عدوان
رضاجان رضاجان
نخورد به لب های تو چوب خزران
رضاجان رضاجان
#سبک_طفل_یتیمی_ز_حسین_گمشده
#مشهد_مقدس
#امام_رضا_ع
.
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزال پیوسته - شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
این روزهایِ آخر
دارد دلِ ما میتپد با روضههای مادر
این روزهای آخر
در بسترش میگوید از دیوار و در پیمبر
تب کرده است بابا
میسوزد امشب مثلِ آتش در تبِ تو زهرا
راحت شدم من امّا...
دارد سقیفه نقشهیِ شومی برای کوثر
یک عمر زحمتِ من
مُزدش همین باشد شود اَجرِ رسالتِ من
این زهرِ کینِ دشمن
آن ضربهیِ سنگین به بازوی نگارِ حیدر
آرامشِ وجودم
ای ماهِ نیلی کوثرِ زخمی گلِ کبودم
من روضهخوانِ دودم
افتادم از پا تا بیفتد شعله روی معجر
زخمِ زبان مرا کشت
نادانی و کجفهمیِ این دوستان مرا کشت
دنیایتان مرا کشت
گفتید هَذیان گفتهام این حرفتان مرا کشت
دندانِ من شکسته
خاکسترِ طعنه به دَستارِ سرم نشسته
هستم غریب و خسته
این ماجرای چاه و آهِ بیکَسان مرا کشت
ای اهلِ فتنه وَالله
صبر و صلاحِ دینِ من بسته یدِ یَدالله
بِالله قسم وَ تَاالله
ضربِ غلافِ قُنقدِ نامهربان مرا کشت
گلبرگِ گل لطیف است
تنها جوابِ خوبیِ من فتنهیِ سقیفهَست
این قصّه که حریف است...
گردانِ رزمی با زنی قامتکمان مرا کشت
ختمِ رسولِ دین است
اَفکارِ شوم و ناگواری در سرِ مدینهَست
وای از هجومِ آتش
وای از لگدهایی که سهمِ دندههایِ سینهَست
مردِ نبرد و پیکار
در خانهیِ خود می کند بِیتوته... میزند زار
بر روی درب و دیوار
خون لختههایِ زخمهای یارِ نازنین است
بغضِ حسن مُدام است
کاریتر از سیلیِ کوچه خنده و سلام است
هر جا که اِزدحام است
یادِ زمین افتادنِ یاسِ جوانِ دین است
یک پیرهن گرفته
زینب همین جا ختمِ یارِ بیکفن گرفته
یابنالحسن کجایی؟!
ذکرِ لبِ کربوبلا و نوحهیِ مدینهَست
#محرم #صفر #آخر_ماه_صفر
#شهادت
#حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#مدینه #کربلا
#یارسول_الله
#سفرهی_روضهی_این_هفته_نمکدارتر_است
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل_مدح و مرثیه امام حسن علیه السلام (حرم)
امشب تصوّر میکنم آقا حرم دارد
شاید خیال این غصّه را از سینه بَردارد
بستم دو چشمَم را دو تا گلدسته میبینم
با گنبدی که سوی آن مادر نظر دارد
هر کس که آمد در حرم میگفت یاحیدر
هر روضهای حتماً گریزِ میخِ در دارد
دارد اَذانِ خانهها ذکرِ علی مولا
دارد حسن هر سَرسرایی که پسر دارد
دیگر به روی مادری سیلی نخواهد خورد
اسم حسن در رسمِ این مردم اثر دارد
سیلی زدن از روضههایت حذف پس دیگر...
طفلی نباید از زمین آویزه بردارد
هرگز به دیوار و دری صورت نخواهد خورد
تا که نبینی یاس دستی بر کمر دارد
با ذکر جانم مجتبی کربوبلایی شو
بر سینهزن های حسن دلبر نظر دارد
#محرم #صفر #آخر_ماه_صفر
#شهادت #تخریب_بقیع
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#بقیع #مدینه
#سفرهی_روضهی_این_هفته_نمکدارتر_است
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ذکر خیر تو
ذکر خیر تو رسیدست به هر انجمنی
به همه گفته ام از خلق عظیمت علنی
`اَبَوا هذه الامه” به دلم قاب شده
شدم از روز ازل هم نجفی هم مدنی
من ندیده شده ام عاشق تو! یادم کن
عجمی هستم و شاگرد اویس قرنی
لافتی مال علی بود ولی گفت علی
نیست مانند پیمبر به خدا صف شکنی
برو به خانه زهرا که خدا هم آنجاست
بروی جمع بینداز کسای یمنی
همه دیدند به زهرا چقدر حساسی
خم شدی بوسه به آن دست مبارک بزنی
میرسی آخر معراج دوباره به علی
میروی پیش خدا با علی ات هم سخنی
مثل هرروز حسین آمده در آغوشت
بازهم خیره به آن حنجره و پیرهنی
حسن امشب ز غمت بر سر و بر سینه زده
تو خودت سینه زن ذکر حسن یا حسنی!
سید پوریا هاشمی
#شعر_شهادت_پیامبر_اکرم #شعر_شهادت_حضرت_ختمی_مرتبت
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خاتم پیغمبران
از بس نبی به شخص علی التفات داشت
حتی در احتضار هم از این صفات داشت
خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است
گویی از او ارادۀ آب حیات داشت
بوی علی شفای غم و درد مصطفاست
ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت
سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت:
هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت
هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب
ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت
محراب را چو غیرِ علی دید در نماز
او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت
محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس
آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت
چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه
زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت
آغوش می گشود برای دو نور عین
از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت
با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای
امّا نگاه زینب کبری نکات داشت
تا آخرین نفس نگران حسین بود
گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت
در روزهای آخر عمرش ، بقیع را
آگاه از مصائب بعد از وفات داشت
تازه غم و مصائب زهرا شروع شد
آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت
فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه
زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت
تو بازوی علی و علی بازوی خداست
از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت
محمود ژولیده
#شعر_فراق_امام_زمان
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رحمت اللعالمین
فلک امشب نشان داده ست روی دیگر خود را
که پس می گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را
محمد آخرین برگ نبوت بود از این دفتر
خدا می بندد از این لحظه دیگر دفتر خود را
فلک می ریزد امشب بر سر خود خاک عالم را
ملک بر اشک چشمش می کشد بال و پر خود را
یکی اناالیه راجعون روی لبش جاری ست
یکی با گریه می گیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال می خواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گرد او هستند و می چرخد سرش سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و فلانی با فلانی رفت، پیغمبر
به دوش این و آن نگذاشت حتی پیکر خود را
محمد حسین ملکیان
#دهه_آخر_صفر #شعر_شهادت_پیامبر_اکرم #شعر_شهادت_حضرت_ختمی_مرتبت
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن
آری یک عمر دلش غرق عزاداری بود
تا چهل سال، فقط کار حسن زاری بود
از همان کوچکی اش کوچه گرفتارش کرد
جگر خون شده اش حامل اسراری بود
دمبدم تکیه به دیوار غریبی می داد
آنکه بر مادر خود فکر عصا داری بود
هفت بار از اثر زهر بخود پیچیده
بارها این جگرش صید جفاکاری بود
آخرین بار که زهر از گلویش پایین رفت
روزه بود و بخدا لحظۀافطاری بود
از همان روز که در خانۀآقا آمد
نقشۀجعدۀ ملعونه جگر خواری بود
زیر لب زمزمۀواحسنا زینب داشت
خواهری که همه جا در صدد یاری بود
ناگهان دید به احوال تعجب زینب
طشت رنگین شده و لَخت جگر جاری بود
با خبر کرد در آن حال برادرها را
باز هم دخت علی فکر پرستاری بود
بی خبر بود ز آثار هَلاهل ، ای وای
اثر سودۀالماس عجب کاری بود
قاسمش در بغل حضرت عباس گریست
کار عبداللَهِ دردانۀ او زاری بود
با وجودی که خودش حال عجیبی دارد
همه جا ام مصائب، پِی دلداری بود
آنکه در طشتِ بلا پاره جگر دید، همان
دید در طشتِ طلا اوج گرفتاری بود
«خیزران بود و لب قاری قرآن در طشت»
غرق در خون، دهن و لعلِ لب قاری بود
سرخ چشمی پی اظهار کنیزی خندید
شاهد خندۀاو گریۀخونباری بود
محمود ژوليده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته
سجادهاش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبیاش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری میکند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر
راحت شد این آئینهیِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچهی باریک و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُنبست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت
میخواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربهاش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمیداشت
پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته
در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد
فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته
لایوم کَ یومک حسینم گریه کم کن
تنها نه من ، از گریهات خواهر شکسته
میبینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لابهلایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش میشد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته
حسن لطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن
روزه بودی و همسرت ایکاش
با تو روراست بود و می شد قهر
تا مگر کینۂ پدر وَ جمل-
را نمی ریخت در پیالۂ زهر
جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس
کرَمت را چطور بُرد از یاد؟!
تشنه بودی و جای آبِ خنک
آتش ِ زهر را به خوردت داد
رنگت از رخ پرید و افتادی
همسرت داشت هلهله میکرد
جگرت سوخت! با پریشانی-
خواهرت رفت و تشت را آورد
گریه میکرد و سینه ات شد تنگ
جان او بسته بود بر جانت
بر گلوی حسین(ع) خیره شدی
اشک جاری شد از دو چشمانت
درد پیچیده بود دورِ تنت
لااقل کاش میزدی فریاد
زنده شد در مقابل چشمت
خاطراتِ بدی که دقّ ات داد
بغض کردی و بعدِ چندین سال
بر دلت مانده بود تأثیرش
بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع)
بوسه زد بر غلافِ شمشیرش
داغ مادر، مزارِ بی زائر
از تمام مدینه سیرت کرد
تکیه زد بر ورودیِ کوچه
خنده های مغیره(لع) پیرت کرد!
مرضیه عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_امام_رضا
امان نداد مرا این غم و به جان افتاد
میان سینهام این درد بی امان افتاد
چنان به سینۀ خود چنگ می زنم از آه
که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد
#حسن_لطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
دیگر طبیب بر سر بالین نیاورید
بالینِ من حسین و حسن را بیاورید
این شرحِ صدر، مرهمِ جان کَندَنِ من است
از سینه ام حسینِ مرا از چه می برید؟
ای نور دیدگانِ من این گونه بی قرار
امروز بر رسول گریبان چه می درید؟
روزی رسد که هر دو جگر پاره می شوید
با این که در بهشت شما هر دو سرورید
بوسه اگر به روی لبان شما زنم
روزی ز تشتِ خون، جگر، سر بر آورید
زهرای من! تو اِذنِ دخولِ اَجَل بده
زیرا خدا به غیر تو کوثر نیافرید
او که دری به غیرِ درِ خانه اَت نزد
داند خدا مرا به ولای تو پَروَرید
تا می شود، حبیبۀ من پشت در نرو!
زود است، استغاثه کنان پشت این درید
ای دشمنان فاطمه از من حیا کنید!
بعد از پدر چه بر سر این دختر آورید
دور مرا کسا، بگیرید دخترم!
آخر شما تمامِ امید پیمبرید
بنشین علی! که خوب به رویت نظر کنم
آری خدا جمال تو از خویش آفرید
نعش مرا شبانه چو غسل و کفن کنی
مخفی ز بی کفن کَفَنم را بیاورید
حالا که من وصیّت یک عمر می کنم
کاغذ قَلم برای نوشتن بیاورید
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
_______________________
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام
چشم انتظار مقدم زهرا نشسته ام
پا میکشم به خاک و امانم بریده است
یاد اجل - به یاد مداوا نشسته ام
میبینمش که از غم من گریه میکند
اشک جواد را به تماشا نشسته ام
دور از مدینه وتک وتنها عجیب نیست
با قصد پر کشیدن از اینجا نشسته ام
اشک من و جواد و دو چشمان مادرم
در حجره گوئیا که به دریا نشسته ام
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
ای مرثیه ها اشک بریزید برایش
خون گریه کنید دیده ها بهر عزایش
بر مرد غریبی که به خود یارندیده
ای حنجره ها روضه بخوانید برایش
حتما شده او محترمِ دیدهٔ زهرا
هر کس که حسن گشت به لب شورونوایش
مظلوم ترین زاده زهرا شده مسموم
زهری که بلا گشته ولی گشته دوایش
کشتند ولی دست ز کینه نکشیدند
تیر است که آید عوض دستِ عطایش
در لحظهٔ آخر به برادر نگهش بود
چون نیست عزایی به بزرگیِ عزایش
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
حُسن شرح خصائل حسن است
ماه عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
با حسن من نمانده ام تنها
پس نماندم به وقت غم تنها
او کریم است؟نه،کرم تنها
کار خدام منزل حسن است
در معانی و در بیان خدا
شد زبان حسن زبان خدا
معجزات پیمبران خدا
قطره ای از فضائل حسن است
در کرامت به شهرت غایی
تا رسیده به عالم آرایی
تازه گفتند حاتم طایی
از گدایان کاهل حسن است
هر که آمد به جنگ او یک بار
در نهایت گذاشت پا به فرار
چاره ی فتنه ی جمل انگار
حکمی از تیغ عادل حسن است
کار دشمن مقابلش شد لنگ
سرشان بعد مرگ خورد به سنگ
آخر کار هر کسی در جنگ
سجده کردن مقابل حسن است
از زمانه چه زود سیر شده
بی سبب نیست گوشه گیر شده
در جوانی اگر که پیر شده
داغ یک کوچه در دل حسن است
در مدینه غریب بود اما...
درد او بی طبیب بود اما...
همسرش نانجیب بود اما...
در و دیوار قاتل حسن است.
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام
هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام
السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام
آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام
السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبال ما
آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت
جان به قربانِ تو و صحن و سرا وُ مرقدت
زنده ایم از برکتِ مِهر و ولایت یا رضا
چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا
در بغل گیریم ضریحِ با صفایت یا رضا
یک زیارت سهمِ ما پایینِ پایت یا رضا
فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما
برکتِ دنیای ما وُ شافیِ عقبای ما
ای امام نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا
گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا
تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس
مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس
اقتدار کشورِ ایران همه از نامِ توست
روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست
گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو
شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد
بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد
اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا
اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد
امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما
به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد
گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد
سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد
"پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست
ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد
برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد
چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد
"به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که
نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد
اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم
چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سر تا سر حیاتش را
سه سال شعب ابیطالب و شکنجه وبعد
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگها که بر آیینهُ وجودش خورد
چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزی یِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت غدیرخم پایان
ادا نمود تمامی یِ واجباتش را
...وبعد غیر علی هر که رفت در محراب
شنید نعرهُ ( لا تقربو الصلاتش ) را
🔸شاعر:
#میثم_مومنی_نژاد
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
طشتی از خون دل خویش برابر دارد
چشمهایش به در و منتظر آمدنیست
زیر لب زمزمه مادر مادر دارد
جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست
داغ ارثی ست که در سینه مکرر دارد
زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر
یادگاریست که از کینه همسر درد
پیش چشمش که توانسته بروی منبر….
….رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟
لحظه های سفرش در بغلش می گیرد
چادری را که بوی یاس معطر دارد
آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ
مادرش روی زمین لاله پرپر دارد
گفت با گریه حسین جان... تو دگر گریه مکن
که حسن میرود و سایه خواهر دارد
آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست
جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد
🔸شاعر: ؟؟؟
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
من که این گونه پدر محو تماشای توأم
دخترت فاطمه ام غمزده زهرای توأم
گریه ام را بنگر خنده بزن بر رویم
باغبانا نه مگر من گل زیبای توأم
دم آخر سخنی گوی تسلایم بخش
زان که افسرده چو آیینه ی سیمای توأم
بارها از شفقت دست مرا بوسیدی
وینت آواز که من ام ابیهای توام
حالیا دست به پیش آر که بوسم دستت
من که پرورده ی این دست توانای توأم
پاسخش داد نبی کای گل زیبای پدر
از همه بیش به فکر تو و غم های توأم
بعد من باز شود باب ستم بر رویت
سخت امروز در اندیشه فردای توأم
صبر کن زآن چه رسد بر تو و بر جان علی
بس جگر سوخته بهر تو و مولای توأم
بینم آن شعله و دیوار و در و اندر بین
شاهد زمزمه ی وا ابتاهای توأم
لیکن از عترت من زودتر آیی به برم
در جنان منتظر دیدن سیمای توأم
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#زمزمه - #امام_حسن علیه السلام و اربعین - سبک این پا و اون پا نکن...
تو سفرهداری کرم داری
توی دلِ ما حرم داری
هر اربعین تو حرم حتماً
روضه واسهِ مادرم داری
پای پیاده زیارت رفتی
پای ضریحِ برادر رفتی
تو کوچهیِ تنگ و صحنِ ارباب
حتماً تو همراهِ مادر رفتی
گرفتی زیرِ بازوشو
میپوشوندی خودت روشو
میخوندی واسهِ زائرها
خودت روضهیِ پهلوشو
"من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گَهی به کوچه گَه بینِ خانه میزد
گردیده بود قُنفذ همدست با مغیره
این با غلافِ شمشیر او تازیانه می زد"
#اربعین #آخر_صفر #رسول_الله
#امام_حسن #_مجتبی_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7