eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
عمرییست در شعرم پر از , اما , اگر , شاید خوف و رجائم را بفهمد یک نفر شاید تا خیمه ی سبزت چه چیزی میبرد ما را ؟ دست دعا , پای زیارت , چشم تر شاید وقت ملاقتت چه اوقاتیست معمولا ؟ در جمکرانت غرق ندبه یک سحر شاید نامم به گوشت خورده یا نه ؟ گرچه بشناسی ما را به نام عاشقان در به در شاید .... دیگر سراغی از منِ تنها نمیگیری دور و برت داری کسانی خوب تر شاید این سالها یا تو جوابم را نمیدادی یا من شدم چیزی میان کور و کر شاید من خسته ام من خسته ام من خسته ام خسته از اینهمه خوف و رجاء اما اگر شاید 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برگرد ای مسافر تنهای جاده ها زیرا به دست توست تمام اراده ها برگرد ازسفر که ببینی به چشم خویش تلخی روزگار همه خانواده ها ماجمعه جمعه مست خیال تو میشویم هستیم بی خیال تمامی باده ها جان را فقط به شوق ظهورت نداده ایم شرمنده ایم از تو برای نداده ها شاید همین نیامدنت نعمت خداست ماییم و انتظار تو و استفاده ها روز فرج سوار به مرکب که آمدی دستی بکش به روی سر ما پیاده ها بی خود نزن به این در و آن در،بگو دلم آقا کدام آرزویت را نداده - ها ...؟! 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ماییم و هوایِ بغض آلود فقط دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط والله که آسان شود این سختی ها با آمدنِ حضرتِ موعود(عج) فقط! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کوچه را آب زدم با نم مژگان تری تا که شاید ز سفرکرده بیاید خبری صبح این جمعه نیامد پدرم گفت دگر انقدَر گریه نکن ، گریه ندارد اثری اینهمه جمعه به جمعه نگهت بر در ماند شده یکدفعه بماند به نگاه تو دری دل اگر همدم یارش نشود سنگ شود پس در این سینه نمانده است به غیر از حجری تا خود صبح نشستم دم در تا بلکه به دماغم بخورد عطر نسیم سحری لا اقل باد صبا عطر دمش را برسان که مرا هست ز هجرش غم و سوز جگری 🔸شاعر: _______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دشت گام‌های جابر و عطیّه را یک‌هزار و چارصد بهار در بغل گرفته است خاک، زیر پوستش ردّ پای این دو را هنوز مثلِ خون تازه حفظ کرده است اوّلین مسافران اربعین هنوز هم در کنارِ ما پیاده سیر می‌کنند از عطیّه در خیال خود سؤال می‌کنم: «جابرِ هزار و چارصد بهار پیش مدفن غریب و بی‌نشان دوست را بی فروغ دیده‌اش، چگونه یافت؟ با کدام سوی چشم بی‌امان به سوی کربلا شتافت؟» پاسخ عطیّه یک کلام بود: «بوی تربت حسین» 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ امام حسن علیه السلام حسرتِ جنّت شده عطرِ همین گرد وُ غبار این حسن یعنی علیِ دیگری با ذوالفقار گرد و خاکِ صحنِ او داده به عالم آبرو آسمان با بردن نامَش گرفته اعتبار هر چه باشد او ولیعهدِ علی شیرِخداست برقِ چشمش حیدری و چاره‌یِ خصمش فرار آسمان با دیدن فرزندِ حیدر نعره زد لا فتی الّا علی لاسیفَ الّا ذوالفقار او که در کوچه عصایِ دستِ زهرا بوده‌است او که از مَحرم ندیده خیر در این روزگار بر دل و جانش اگر آتش هلائل می‌زند می‌شود با روضه‌یِ گودالِ خون ابرِ بهار از غمِ سلطانِ بی غسل و کفن چشمِ حسن.... می‌شود گریان میانِ ندبه‌یِ دوریِ یار 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از در انتظار گل نرگس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانیه پزشک تبریزی 👨‍🔬درباره این بیماری همه گیر که از آلمان🇩🇪📑هم تایید گرفته نشون میده که این بیماری🦠 رو میشه درمان کرد حتما تا آخر ببینید خیلی جالبه🖥
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلم و گریز روضه‌یِ کربلا قسم به قدرِ مُقدّر قسم به خِیر و شر برایِ اُمّتِ قرآن پیمبری و پدر تو مصطفایِ سَمایی تو مقتدایِ صفا تو افتخارِ خدایی و اقتدار بشر نمی‌رسد به مقامِ تو بنده‌ای هرگز تویی مُبلّغِ اعظم معلّمِ حیدر مُریدِ مکتبِ عشقت جنابِ جبرائیل شهیده‌یِ غم و دردِ تو سوره‌یِ کوثر به پیشِ گنبدِ خضرایِ تو کند تعظیم تمامِ عرشِ مُعلّا اَباَالقضا وُ قَدَر تو کیستی که علی شد مدافعِ حَرمت تو محشری و شدی سنگرِ صفِ محشر تو از حسینی و باشد حسینِ ما از تو بده حواله‌یِ کرب‌وبلا به این نوکر رسیده‌ام به حریمِ تو با همین روضه که مانده زینتِ دوشِ نبی کجا؟! آخر بیا بهارِ زمانه خلیفةُ المحمود بیا تقاصِ رگِ پاره‌یِ سرِ دلبر 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت هفته آخر ماه صفر شهادت حضرت رسول امام حسن و امام حسین علیهم السلام سفره‌یِ روضه‌یِ این هفته نمکدارتَر است قصّه‌یِ غصّه‌یِ زهراست که دشوارتر است قدکمانی که دَهد رزقِ دو چشمِ ما را گوئیا از همه‌یِ سال عزادارتر است شالِ غم می‌دهد و زمزمه‌اش واویلاست چشمش از چشمه‌یِ چشمِ همه پُربارتر است یک نفس وای پدر گوید و یک دَم حسنم یارضا مادرِ تو از همه تب‌دارتر است روضه‌یِ تشنه اگر ختم شود در کوچه بی‌گمان از نظرِ یار سزاوارتر است هر کسی نسل به نسلَش شده نذرِ ارباب روزِ محشر پیش حیدر آبرودارتر است سرنوشتم با خداوند بهشتم اینجاست حُرتر آنکه درِ این خانه گرفتارتر است زاهدی که به دلَش نیست ولایت خواب است هر که پابندِ ولایت شود هشیارتر است آبرومندِ غلامیِ علی این عاشق گر چه آلوده به عصیان و گنهکارتر است 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته سجاده‌اش بر غربتِ او گریه کرده پایِ غریبی‌اش دلِ منبر شکسته بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش او دستگیری می‌کند از هر شکسته   تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر راحت شد این آئینه‌یِ یکسر شکسته بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست اما غرورم را کسی دیگر شکسته   یک کوچه‌ی باریک و دو دیوارِ سنگی یک راه بُن‌بست و دو برگ و بر شکسته فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت می‌خواست من باشم ولیکن سر شکسته گفتم که با رویم بگیرم ضربه‌اش را رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته   اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمی‌داشت پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد خندید وقتی دید نیلوفر شکسته فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته لایوم کَ یومک  حسینم گریه کم کن تنها نه من ، از گریه‌ات خواهر شکسته می‌بینمت با مادرم بر شیبِ گودال در لابه‌لایِ نیزه و خنجر شکسته ای کاش می‌شد تا نبینم ساربان هم انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روزه بودی و همسرت ایکاش با تو روراست بود و می شد قهر تا مگر کینۂ پدر وَ جمل- را نمی ریخت در پیالۂ زهر جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس کرَمت را چطور بُرد از یاد؟! تشنه بودی و جای آبِ خنک آتش ِ زهر را به خوردت داد رنگت از رخ پرید و افتادی همسرت داشت هلهله میکرد جگرت سوخت! با پریشانی- خواهرت رفت و تشت را آورد گریه میکرد و سینه ات شد تنگ جان او بسته بود بر جانت بر گلوی حسین(ع) خیره شدی اشک جاری شد از دو چشمانت درد پیچیده بود دورِ تنت لااقل کاش میزدی فریاد زنده شد در مقابل چشمت خاطراتِ بدی که دقّ ات داد بغض کردی و بعدِ چندین سال بر دلت مانده بود تأثیرش بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع) بوسه زد بر غلافِ شمشیرش داغ مادر، مزارِ بی زائر از تمام مدینه سیرت کرد تکیه زد بر ورودیِ کوچه خنده های مغیره(لع) پیرت کرد! مرضیه عاطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کسی که غرق خدا شد به یم نیاز ندارد رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد سخای بیشتر ازحد مجتباست دلیلش نیازمند اگرکه به کم نیاز ندارد زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد نفس بهانۀ از او سرودن است همیشه دمی که گفت حسن بازدم نیاز ندارد زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد کتیبه های محرم کبود غربت او شد بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد علی شکاری 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دشت گام‌های جابر و عطیّه را یک‌هزار و چارصد بهار در بغل گرفته است خاک، زیر پوستش ردّ پای این دو را هنوز مثلِ خون تازه حفظ کرده است اوّلین مسافران اربعین هنوز هم در کنارِ ما پیاده سیر می‌کنند از عطیّه در خیال خود سؤال می‌کنم: «جابرِ هزار و چارصد بهار پیش مدفن غریب و بی‌نشان دوست را بی فروغ دیده‌اش، چگونه یافت؟ با کدام سوی چشم بی‌امان به سوی کربلا شتافت؟» پاسخ عطیّه یک کلام بود: «بوی تربت حسین» 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹چراغ ماه🔹 برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹چهل منزل🔹 باز آمدم، از آن سفر مشکل آمدم با پای خود نرفتم اگر، با دل آمدم باز آمدم، اگرچه پناهم نمی‌شود سرشار از تو شوق نگاهم نمی‌شود این سرزمین که جلوه‌ای از محنت من است حس کرده‌ام خمیده‌تر از قامت من است این دشت پاره پاره پر از بوی آشناست تنها لباس یوسف این خاک بوریاست یک روز میهمان همین سرزمین شدیم هر یک برای حلقهٔ خاکی نگین شدیم این سرزمین که حرمت مهمان نمی‌شناخت این سرزمین که جمع عزیزان نمی‌شناخت این سرزمین حکایت حالی غریب داشت حال و هوای غمزده‌ای بی‌شکیب داشت در باد وحشتی ابدی زوزه می‌کشید گیسوی نخل‌ها همه آشفته می‌وزید با بادهای اوج‌نشین ضجه می‌زدند انگار آسمان و زمین ضجه می‌زدند شوم و غریب بود صدا در گلوی آب آشفته و تنیده به خون بود بوی آب در کام‌ها فقط عطش و زخم تیر بود در جام‌ها سکوت سراب و کویر بود... هر نیزه‌ای که رفت به آغوش آسمان یک کوه درد بود که بر دوش آسمان... دیدی که دل نمی‌کنم و با سر آمدی با سر به دستگیری از خواهر آمدی من روی ناقه و سر تو بر فراز نی دیدی چه رفت بر سرم از اهتزاز نی من خطبه خواندم و سر تو در میان تشت من زخم خوردم و سر تو بر فراز دشت من خطبه خواندم و به نگاهت نگاه من تو کهف خواندی و شدی آنجا پناه من روی لب تو نور و به کف، شام سنگ داشت با روشنی، سیاهی از آغاز جنگ داشت تا آیه‌ای شکفت و به روی لبت نشست دندان تو به سنگ‌ترین کینه‌ها شکست با کاروان خسته چهل منزل آمدی با موج‌های تب‌زده تا ساحل آمدی این خاک داغدیده کسی را پناه نیست باید به حال و روز همین خاک هم گریست... این خاک زخم‌های تنت را شمرده است این خاک مثل پیکر تو زخم خورده است داغی نشسته بر دلش از ماجرای تو خون گریه کرده وحش و طیور از برای تو این خاک با تو همدم و مأنوس گشته است این خاک با تو مأمن صدا فرشته است بگذار شرح خاطره را مختصر کنم این بار هم بدون تو قصد سفر کنم اینک منم سفیر تو ای پیکر عزیز این من سفیر قصهٔ تو ای سر عزیز دیگر برای قافله وقتی نمانده است از سرزمین پاک تو باید کشید دست... من می‌روم که قافله را رهبری کنم در شرح ماجرای تو پیغمبری کنم 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹غوغای محشر🔹 پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی صبح فردا محضر ارباب بی‌سر می‌رسی صبح فردا پابه‌پای اشک بانوی دمشق زخمی و رنجور... پابوس برادر می‌رسی ای دل بی‌تاب من! آرامشت را حفظ کن شک نکن فردا به آن غوغای محشر می‌رسی چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب روبروی صحن گل‌های معطر می‌رسی چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش وقت ندبه، در حرم‌های مطهر می‌رسی... یک قدم باقی‌ست تا آن اجتماع قلب‌ها می‌رسی ای دیده! با شور مکرر می‌رسی... رود رود گریه و لبیک و بیرق‌های سرخ یک ستون مانده... به آن دریای احمر می‌رسی کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین لحظۀ ذکر مصیبت‌های خواهر می‌رسی عطر یاس دلنشینی می‌وزد در بادها پای من! روزی به خاک پاک مادر می‌رسی صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز حتم دارم که به آن روز مقدر می‌رسی 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. گزارش و یادآوری وقایع روزی که اومدیم این جا یادته ؟ توی این غربت صحرا یادته؟ گفتی و تموم اهل قافله خیمه هاشون شد همین جا یادته؟ دل من شور می زد و گفتی به من خواهرم صبر داشته باشو یادته ؟ دیدی که به پیش پای محملم عباست گذاشته پاشو یادته؟ لحظه های این بیابون یادمه خیمه های این بیابون یادمه اون طرف شریعه بود و این طرف تشنه های این بیابون یادمه لشگر و نیزه و شمشیر یادمه بعد تو خنده و تحقیر یادمه باز شد آب و بعدِتو دستای من بسته شد تُ غل و زنجیر یادمه وقتی که زمین می لرزید یادمه دشمنت به ما می خندید یادمه وقتی که نشسته بود رو سینتو رأس پاکت و می برّید یادمه وقتی که خیمه ها می سوخت یادمه دامن بچه ها می سوخت یادمه تُ هجوم پنجه ها به باغ تو برگای لاله ها می سوخت یادمه یادمه روی زمین افتادنت زیر تیغ بی جیا جون دادنت یادمه انگشت و انگشتر تو حتی غارت شدن پیراهنت لحظه های بی قراری یادمه تو و اون زخمای کاری یادمه جلوی چشمای من با نعل نو رو تنت مرکب سواری یادمه هر نفس دردای تازه یا مه سر تو به روی نیزه یادمه حمله سمت خیمه ی بی سایبون جای تشییع جنازه یادمه بعد تو وادی به وادی یادمه بعد تو صحرا نوردی یادمه تُ هجوم چشم هیز کوفیا به خدا کوچه گردی یادمه نِمیره از نظر من بخدا خاطرات سفر کرببلا رأس خونین تو بین تشت زر خیزرون می خورد به روی دندونا لحظه های تلخ هجرون یادمه بی تو ، تُ دشت و بیابون یادمه نیمه شب مرگ گل سه سالَتو توی تاریکی ویرون یادمه .👇 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. کربلا یعنی... کربلا آیینه ی تصویرِ ذاتِ کبریاست روی عالم روشن از خونِ حسینِ سرجداست کربلا تصویری از زیبایی و شیدایی است آنچه بینی در نگاهش جلوه ی روی خداست پس بیا از جان بخوانی دفترِ اسرارِ عشق بهترین مصداقِ عرفان سرزمینِ کربلاست ای که روی آشنایت قبله گاهِ عاشقان گنبد و گلدسته ات آیینه ی سرِِّ بقاست کربلا ای مقتلِ پاکِ شهیدانِ خدا خاکِ پاکت توتیای چشمهای اولیاست غرق در عرفان شدیم از تابشِ انوارِ تو چون که آن سرخیِ رویت روشنیِ دیده هاست تا ابد سوزد چراغِ پر فروغ خونِ تو تابش آن پرتوِ تو در جهان بی انتهاست جامه ی احرام بر تن کن، طوافش کن به جان این دیار از اولین دارالقرارِ انبیاست سجده گاهِ اولیا و انبیاءِ مرسل است عطرِ پاکش بر دلِ غمدیده مانندِ شفاست 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. 🔹فرصت نیست🔹 شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست... خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست 📝 . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۶ ای امام مهربان،ای مرا روح و روان هستی یا موسی الرضا،شیعه را تاب و توان۲ تو امید دل ما داروی درد همه ای تو گل مهر و محبت پسر فاطمه ای علی موسی الرضا یا مولی یا مولی۲ دستگیر خاکیان،زایرت افلاکیان سایل کویت رضا،مقتدای شیعیان۲ زایر کوی رضا زایر و مهمان خداست حرم پاک رضا چون حرم کرب و بلاست علی موسی الرضا یا مولی یا مولی۲ بر گدای روسیاه،یا رضا بنما نگاه بی تو یا مولای من،حاصل عمرم تباه۲ با وجود بدی هام دل به تو بستم مولی هرچه هستم ولی پابست تو هستم مولی علی موسی الرضا یا مولی یا مولی۲ یا امام هشتمین،رهبر دنیا و دین کشت از جور و جفا،دشمنت با زهر کین۲ با وجودی که تویی یار و مددکار همه دشمنت کشت تو را نوگل باغ فاطمه علی موسی الرضا یا مولی یا مولی۲ پاره ی قلب نبی،آمده از ره تقی جان دهی در حجره ات،چون حسین ابن علی۲ همه اسرار امامت به جوادت دادی سر خود را به روی دامن او بنهادی یاعلی موسی الرضا یا مولی یا مولی۲ . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7