eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
954 ویدیو
35 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
. چه خیری به من میرسه یکسر از تو برای من اقا کیه بهتر از تو منی که نفس هامو خرج تو کردم تا وقتی که زنده م به دورت می گردم از اون روزی که دارم این نوکری رو نذاشتی گدایی کنم هر دری رو یه شب روضه روزیم نباشه می میرم تا میگم حسین جانم اروم می گیرم اگر چه دل من به دنیا اسیره نزاشتی که دنیا به من سخت بگیره اگه روزی عشقت ز قلبم جداشه می خوام دیگه یک لحظه دنیا نباشه مگه میره از یادم انچه که دیدم که او می دوید و منم می دویدم یکی کاش ز گودال تو رو در بیاره می خواد شمر سرت رو رو سینه ت بزاره داره خواهرت میره بالا سر از حال نزن اینقده دست و پا توی گودال پیچیده تو موهای تو پنجه هاشو بلند کرده حالا براتو صداشو میزد خنجرو به گلوتو با ضربه یه ضربه دو ضربه دوازده تا ضربه .👇 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چقدر مزّه‌ی چایی‌ روضه‌ها خوب است كنارِ لطفِ شما حال و روزِ ما خوب است میان نافله وقتی قنوت می‌گیری برایِ حالِ دلِ ما كمی دعا خوب است بده به راه خدا دست های ما خالی است كنارِ خانه‌تان چندتا گدا خوب است بكُش،حسین بگو ، پاره‌پاره كن جگرم قسم كه آخرِ كارِ من و شما خوب است نوشته ام كه مرا در حصیر بگذارید به آنكه اهلِ كفن نیست ، بوریا خوب است سفید می‌شود این تارهایِ مو كم‌كم گذشتِ عُمر در این زینبیه‌ها خوب است اگر تو باشی و یادِ تو باشد و اشكم برای نوكرِ این خانواده هركجا خوب است 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشم‌هایت این چشم‌های ما کمی تقوا بگیرد آقا بیا تا این شکسته کشتی ما آرام راه ساحل دریا بگیرد آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم شب‌های جمعه تا سحر احیا بگیرد پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد آقا خلاصه یک نفر باید بیاید تا انتقام سیلی زهرا را بگیرد 🔸شاعر: ؟؟؟ ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آه که دیگر توان آه نداری ... تکیه ی عرشی و تکیه گاه نداری پای گناه همه نشسته ای آقا گرچه خودت ذره ای گناه نداری مثل حسینی اگرچه حضرت خورشید حیف که در لشکرت تو ماه نداری پشت و پناهی برای هر که غریب است خود که غریبی چرا پناه نداری ؟ یوسفی و رفته ای که شهر نرنجد پس تو نیازی به قعر چاه نداری اشک تو دریا شود اگر دو سه روزی بغض فروخورده را نگاه نداری 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
‍ . علیها سلام (زبانحال حضرت علی علیه السلام) الا ای کوثرم مرو از این حرم که من بی یاورم در این دریای غم مرو یا فاطمه که طفلانت همه نمایند زمزمه مرو یا فاطمه بدون یار خود مرو ای همسفر اگر که میروی علی را هم ببر الا ای قد کمان مرو ای مهربان تویی آرام جان مرو یا فاطمه به جنت می روی ز ما گردی جدا ز ظلم دشمنان بگو با مصطفی الا ای خون جگر برای آن پدر بگو از ضرب در مرو یا فاطمه به سوی محسنت روی ای همسرم به جایِ من ببوس رخِ آن دلبرم بپرس از آن پسر ز حالش پشت در که میزد بال و پر مرو یا فاطمه شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» ماه عزای فاطمه روح مُحرم است خون گریه کن ز غم،که عقیق یمن شوی رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی در فاطمیه از دل و جان گریه می کنیم همراه با امام زمان گریه می کنیم در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود آتش فشان غیرت ما شعله ور شود شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود لعنت به آنکه پایگذار سقیفه شد لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد لعنت بر آنکه برتن اسلام خرقه کرد این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست هر کس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم راضی به ترک و نهی تبرا نمی شویم قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است هر کس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است ما همکلام منکر حیدر نمی شویم «با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم» ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم جان برکفان جبهه ی فتوای رهبریم از جمعه ای بترس که روز سوارهاست پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست از جمعه ای بترس،که دنیا به کام ماست فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست از جمعه ای بترس،که پولاد می شویم از هرم عشق مالک ومقداد می شویم وحید قاسمی . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد دوید از دلِ مسجد به خانه ، مسجد دید که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد جماعتی که زنش را زدند می‌دیدند چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت نگاه کرد نگاهش که  بر سنان اُفتاد گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد و سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
منِ دلواپسِ افتاده ز پا را دریاب فاطمه.. جانِ حسن شیرِخدا را دریاب از غم و غصّه و اندوه نفس بند آمد با نگاهی دلِ پُر آه و نوا دریاب مرگِ خودرا طلبیدم ز خدا زهراجان بگو آمینی و این محوِ دعا را دریاب رو بگردان و ببین زینبِ تو پژمرده خنده ای کن دلِ این آینه ها را دریاب حسنت مشت به دیوار زده.. می گرید این گرفته نَفَس و سوزِ صدا را دریاب (بی کفن) دیده کفن را و به خود می پیچد صحبتی کن ثمرِ کرببلا را دریاب عنقریب است بمیرم ز غمت.. می بینی؟ منِ دلواپس افتاده ز پا را دریاب محسن راحت حق 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از در نمی گویم که تقصیری ندارد جز سوختن این چوب تقدیری ندارد در بشکند نجار از نو می تراشد دل بشکند انگار تعمیری ندارد گاهی لگد آنقدر محکم می شود که در تا شروع روضه تاخیری ندارد قانون در، پهلوی مادر، قدّ حیدر غیر از شکستن فعل تعبیری ندارد جنگ است و در مرز میان خیر و شر است اما علی اینبار شمشیری ندارد باید کسی خود را سپر می کرد و زهرا جز آیه ی بازوش تفسیری ندارد دشمن اگر یاغی است پس باید ادب کرد دیوانه را وقتی که زنجیری ندارد از کربلا شش ماهه ای اینجاست، دشمن جز میخ در زهدان خود تیری ندارد شاعر ندارد واژه ای این درد را و این پرده را نقاش تصویری ندارد محسن ناصحی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. ) آن شب که دفن کرد علی بی‌صدا تو را خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را در گوش چاه، گوهر نجوا نمی‌شکست ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود فریاد روشنی‌ست ز چندین جفا تو را تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را! یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را... خم کرد ای یگانه سپیدارِ باغِ وحی این هیجده بهارِ پر از ماجرا، تو را تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را... دادند در بهای فدک آخر ای دریغ گلخانه‌ای به گسترۀ کربلا تو را... پهلو شکسته‌ای و علی با فرشتگان با گریه می‌برند به دارالشفا تو را دارالشفای درد جهان، خانۀ علی‌‌ست زین خانه می‌برند ندانم کجا تو را؟!... قادر طهماسبی . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. هر دم زنم ولای علی جستجو کنم هر جا روم ز حُبِّ علی گفتگو کنم شهدم دهی به لب نزنم جز به نام او زهرم دهی به یاد رُخش در گلو کنم با کعبه هم به نام علی آشنا شدم چون زادگاه اوست بر آن قبله رو کنم گویم یکی حدیث من از نَعت مرتضی با او مشام اهل ولا مشکبو کنم روزے نبی به حجرۀ زهرا رسیدوگفت: اوَّل خوش است کز گل روی تو بو کنم پرسیدحال دختر و بوسیدش آن چنان یعنی تو را ز باغ وجود آرزو کنم زهرا شکسته خاطر و افسرده حال،گفت خواهم که با تو شِکوۀ دل روبرو کنم ای جان فاطمه ز چه این بار زِاِبنِ‌عم نامی نبردی از نَفَسَت بوی او کنم فرمود علّتیست در اینجا ز من نرنج کاری که من اراده برآرم، نکو کنم چون از سفر رسیده، وضویی نداشتم حاشا که ذکر نام علی بی وضو کنم صدبار گر نصیب شود بزم قرب حق جزوصف او نگویم از او گفتگو کنم خوش گفت منزوی نظری گر کند علی از اشک شوق نیک و بدم شستشو کنم مرحوم‌استادمنزوی‌اردبیلے . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شور_ نبض میدان_ در دست عباسه... .mp3
2.58M
علیه السلام متن:نبض میدان در دست عباسه... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نبض میدان، در دست عباسه رعد و طوفان، پابست عباسه تاکه شمشیرش رو میرقصونه ملک الموت، هم مست عباسه تک نفر آمده میدان و رجز میخواند لشگری را به نگاهی به عقب میراند همه گفتند عجیب است و جل الخالق فتبارک به شباهت که علی میماند قمر سرلشکر، قمر قمر جنگاور قمر یل نام آور، باب الحوائج قمر سرداره، قمر قمر عیاره قمر یل قدّاره، باب الحوائج ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ بین میدان، شهسوار عباسه بر دو عالم، شهریار عباسه هرکجا که، خصم حیدر باشه واسه پیکار، پای کار عباسه سرو رعنا، پسر شیرزن بنی کلاب وارث غیرت و عزم و جنم ابوتراب حافظ بیت نبی، ساقی اطفال حسین شانه‌اش تکیه‌گه، نوگل خندان رباب قمر طوفانه، قمر قمر جانانه قمر دم رحمانه، باب الحوائج قمر سلطانه، قمر قمر غرانه قمر قمر جانانه، باب الحوائج 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(۲) یک شب مرا هم محض دیدارت طلب کن کمتر مرا با بی محلی ها ادب کن عاشق نبودم نیستم دل بیقرارت فکری برای این دل بی تاب و تب کن اول بیا و گوش کن درد دلم را بعدش دلت آمد اگر بر من غضب کن خوب است اینکه با تو باشم هر دو دنیا من را به جمع عاشقانت منتسب کن زلفت بُوَد دار من و بر شانه ی توست جان مرا در پای گیسویت طلب کن تلخ است این دنیا به کامم بی تو آقا برگرد و دنیا را پر از قند و رطب کن اصلا دلم سامان نمی خواهد بگیرد من را گدای روضه های شب به شب کن حالا که صبح و شام تو لبریز گریه است پس جام چشمان مرا هم لب به لب کن 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 .
. خوشا آن دل که شیدای علی شد ز جان مستِ تولّای علی شد خوشا آنکه به صوتِ عاشقانه اذان گویِ مُصلّای علی شد دلِ او از زلالِ عشق لبریز غزل خوانِ سراپای علی شد خوشا جانی که دردش را شنیده وَ قلبش چاهِ غم های علی شد میانِ کوه و جنگل دشت و دریا دلش آهوی صحرای علی شد خوشا آنکه تمامِ مشکلش حل به یمنِ ذکرِ یک "یای" علی شد طوافِ کعبه و سعی و صفایش همه در سِرّ معنای علی شد به نخلستانِ غربت مرغِ جانش رفیقِ درد و غمهای علی شد چو ماهی مست و شیدا در دلِ آب اسیرِ موجِ دریای علی شد خوشا بر حالِ آنکس در دو عالم براتش مُهر و امضای علی شد به همراهِ پیمبر تا به معراج خدا رازِ تسلّای علی شد شبِ معراج تندیسِ امامت ز دستِ حق اعطای علی شد 🔸شاعر: _______________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بویِ باران می دهد شعر و شعارم بیشتر مَست می گـویم غزل امّا خـُمارم بیشتر با شـما باشم در این دنـیا قـرارم بیشتر می رسی فردایِ محشر تو به کارم بیشتر دامنـَت باغِ اَقـاقی هاست تا روزِ ظـهور بیـرقِ ما چـادرِ زهـراست تا روزِ ظـهور آنقـَدَر زیـبایی و آنقـدْر زیـباآفـرین می شوی کـُفوِ علی یارِ امیـرالمؤمنین تار و پودِ چـادرت تفسیری از حبل المتین اوّلین مـدحِ تو را گفتند در عـرشِ بَرین بی گمان شأنِ نزولِ سوره یِ کـوثر تویی جـانِ مادرها فـدایت بهترین مادر تویی دخترِ احمد شدن کم نیست زهرا برتر است حیدرِ حیدر شدن یک جرعه مدحِ کوثر است او حسن را ساخته کرب و بلا را محور است ذکـرِ یازهـرا برایِ زینـبیـون سنگر است عشقِ حیدر... عشقِ این مادر... چه عشقی می شود؟! او وساطت می کند عاشق دمشقی می شود آنقَدَر زد نوکرت بر این در و آن در... نشد این غلامِ خانه با عـبّاس همسـنگر نشد سینـه اَم نذرِ حـریمِ کـوثرِ کـوثر نشد خوب می دانم ندارد قولِ این مادر... نشد سر نمی آید به کارم تا حرم آرام نیست چند وقتی می شود که مادرم آرام نیست چند وقتی می شود دلشوره دارد مادرم می خورد بغضَش تَرَک هر بار می گوید حرم بارها گـفته فـدایِ فاطـمیون... اکـبرم من ولایی اَم حسینی اَم شهادت محورم خونِ من نذرِ تولّایِ علی... وقفِ حسین ندبه تنـها مـَرهمِ زخمِ حـریمِ زینـبیـن 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست خدا در خلقت زهرا چه ها کرد سر تا به پا اعجاز را بر او عطا کرد تا اینکه گنج مخفی اش پنهان نماند طرح جدیدی از خداوندی به پا کرد نوری سرشت و مدتی بعد از سرشتن او را به نام حضرت زهرا صدا کرد وقتی برای بار اول، فاطمه گفت آنجا حساب "فاطمیون" را جدا کرد او جای خود دارد کنیز خانه ی او با یک نگاهی خاک را مثل طلا کرد حوریه بود و دستهایش پینه می بست از بس که در این خانه گندم آسیا کرد نان شبش در دست مسکین مدینه... ... می رفت یعنی روزه را با آب وا کرد امشب دخیل چادری پر وصله هستم آن چادری که بی خدا را با خدا کرد 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما شیعه ایم و شیعه ی مولا شدن خوش است در بین نوکران علی جا شدن خوش است دریا علی و قطره تمامی کائنات قطره به قطره راهی دریا شدن خوش است ما بی علی محلّی از اِعراب نیستیم با مرتضی هر آینه معنا شدن خوش است یک «یا علی» بگو که مسیحا دمت کنند یک «یا علی» بگو که مسیحا شدن خوش است قبله علی و قبله نما فاطمه بُوَد در روبروی کعبه فقط تا شدن خوش است سوگند می خورم به علی که در این جهان تنها گدای حضرت زهرا شدن خوش است سلمان شدن همان و سلیمان شدن همان با نوکری فاطمه آقا شدن خوش است تنها گلی که سر سبد خلق عالم است روح دو پهلوی نبی الله خاتم است آمد کسی که خیر کثیر پیمبر است خیر کثیر ... نه ... نه ... به والله کوثر است بی فاطمه که شیر خدا همسری نداشت بی شک و شبهه فاطمه همتای حیدر است وقتی علی و فاطمه آیینه ی هم اند با این حساب فاطمه هم مرد خیبر است حتی ابونعیم و سیوطی نوشته اند: از مریم و خدیجه و حوا هم او سر است من مانده ام که روز جزا او چه می کند با چادری که سایه ی صحرای محشر است محشر مقام فاطمه محشر به پا کند روز جزا شفاعت او چیز دیگر است تنها نه مادر حسنین ... مادر همه است روز تولدش به خدا روز مادر است اخلاص و قدر و فاطر و نور و تبارک ست میلاد با سعادت کوثر مبارک است 🔸شاعر: ___________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از 
روی لب های جبرئیل امروز صحبت از آیه های "کوثر" شد هر چه بی معرفت در این شهر است آخرش با سه آیه "ابتر" شد چه کسی گفته بعدِ پیغمبر خانه ی وحی بی ثمر باشد؟ دستِ زهراست ، نسلِ این بابا چه نیازی است او پسر باشد؟! قدمش روی چشمِ این دنیا منّتش را کشند مادرها جبرئیل است پشتِ در انگار آمده دستبوسیِ زهرا نفسِ باد ، تازه تر میشد با نفس های دُختِ پیغمبر روی دستانِ گرمِ بابا و... خیره بر روی او شده حیدر حوریه ، مرضیه ، و یا زهرا چه لقب های محشری دارد بخدا از تمامِ این خلقت فاطمه ، باز برتری دارد... روی او مثلِ برگِ گُل نازک ، باد ، با احتیاط رد میشد... خم به ابروی او میآمد ، زود حالِ این خانواده بد میشد... این همه احتیاط یعنی چه؟ روی زهرا ، خدا چه حسّاس است دائما با پیمبرش میگفت: «فاطمه ، مثلِ غنچه ی یاس است» کور باشد نگاهِ هر کس که ، تابِ دیدن ندارد این گل را بشکند دستِ نحسِ هر کس که قصدِ آزار دارد این گل را سهمِ من هم دو جمله از روضه باد، بَر روی یاسِ احمد خورد وسطِ خانه، پشتِ در روزی... در به پهلوی فاطمه، بد خورد 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور‌ ای فضه از میان امانتی هایم پیرهن را بیاور ای فضه روز آخر کنار بستر خود میزنم بوسه نور عینم را با همین بازوی ورم کرده بغلش میکنم حسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته باز پای تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه های تنور یادم افتاد خانه خولی حق بده سینه ام‌کباب شود خانه او‌کجا حسین کجا کاشکی خانه اش خراب شود به علی گفته ام برای حسین سایه در آفتاب بگذارد نیمه شبها کنار بالینِ پسرم ظرف آب بگذارد پسرم تشنه آمده دنیا پسرم تشنگی ش آبم کرد شیر من خشک شد دلم‌خون شد اناالعطشان او‌کبابم‌کرد داده ام دست دخترم زینب نذر اصغر ، لباس محسن را برسانید بعد من به رباب گاهوار و اثاث محسن را از خدا خواستم هزاران بار پیکرم زیر دست و‌پا برود که مبادا حسین بی کفنم سینه اش زیر چکمه ها برود رنج بسیار برده را آنکه غم بسیار خورده میفهمد درد سرنیزه خورده را تنها زخم‌مسمار خورده می فهمد فضه به زینبم عروس‌که شد جای من گوشواره هدیه بده سینه ریز عروسی من را به عزیز دلم‌رقیه بده بخدا بی وضو در این مدت نزدم شانه ای به گیسوی او آه باور نمیکنم روزی برسد دست شمر بر موی او محمدجواد پرچمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد لفظ بیا ببند، به زخمت روا نشد صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد قدری غذا بخور جگرم ریشِ ریش شد شاید كه ماندی و سفرت از قضا نشد در خانه روسری به سرت قاتل من است قتل كسی به پارچه ای نخ نما نشد قحط طبیب اشك علی را مضاف كرد قحطی چنین پر آب، عیان هیچ جا نشد جان خودم قسم كه همین چند روز پیش گفتم كه كج كنم سر این میخ را نشد پهلوی و روی و موی و وضوی جبیره ات چون من بساط قتل كسی رو به را نشد محمد سهرابی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ناگهان در واشد و مسمار پهلو را گرفت دست شعله بی محابا پای گیسو را گرفت پهلوی زخمی جدا و صورت نیلی جدا یک غلاف بی مروت جان بانو را گرفت با همان حالش به مسجد رفت دنبال علی انتقام دستهای بستۀ او را گرفت دست نامحرم چنان زد، بند دلها پاره شد وای از دستی که از چشمان او سو را گرفت آفتاب خانۀ حیدر غروبی تلخ داشت فاطمه از اهل خانه ماه ها رو را گرفت در سیاهیِ مدینه چشم او که تار شد نیمۀ یک شب سپیدی آمد و مو را گرفت دور از چشم علی هر شب که بانو ناله زد زینب آمد خون روی زخم بازو را گرفت با همان حالش برای قوت قلب علی پاشد و از دستهای فضه جارو را گرفت بعد از آن حیدر دگر آن حیدر سابق نشد موقع برخاستن پهلو و زانو را گرفت مهدی نظری 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پای این بستر نشد بیدارباشم یک شبی مرهمی بهرت بیارم..یارباشم یک شبی حق بیماراست ناله سرکند بی اضطراب ناله کن..تا که منم غمخوار باشم یک شبی خواهشا!چیزی طلب کن تا علی کاری کند هیچ میدانی نشد پر کار باشم یک شبی بستری بیمار من!تا کی سکوت و اختفا؟ صحبتی..تا محرم اسرار باشم یک شبی پشت در که می رسم حالم دگرگون می شود کاش من‌ هم کشته ی مسمار باشم یک شبی درد بسیاری کشیدی در میان خلوتت پای این بستر نشد بیدارباشم یک شبی محسن راحت حق 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5776073217403781909.mp3
2.15M
‍ 🍁🍂ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها _کربلایی حسن حسینخانی 🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ ____ ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ____ بانو سه ماه منتظرِ این دقیقه ام مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی داری برایِ دل خوشی ام کار می کنی؟ آیینۀ پر از ترکم ، احتیاط کن فکری به حال و روز بدِ کائنات کن باغِ بدون غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست گیرم که گردگیری امروز هم گذشت فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت آشفته خانۀ جگرم را چه می کنی؟ خاکی که ریخته رویِ سرم را چه می کنی؟ زهرا به جایِ نان ، غم ما را درست کن حلوایِ ختم شیرخدا را درست کن با درد دنده هایِ شکسته جدال کن تقصیر دست بستۀ من شد حلال کن ... شاعر : وحید قاسمی شرمنده ام که خانۀ امنی نداشتم ... 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خود را به خدا بسپار... وقتی که دلت تنگ است!!! وقتی که صداقت ها... آلوده به صد رنگ است !!! خود را به خدا بسپار.. چون اوست که بی رنگ است... 🍂🌼🍃🍂🌸🍃 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7