#حضرت_زینب
#مصائب_شام
نه روز عید صیام و نه عید قربان است
چه روی داده که شام اینچنین چراغان است
زنان شام همه می زنند و می رقصند
به هر که می نگرم سخت شاد و خندان است
چه روی داده که در دست شامیان سنگ است؟
مگر که دختر حیدر به شام مهمان است
میان هلهله ها هیجده سر است به نی
به هر سری نگرم مثل ماه تابان است
سری به نوک سنان می خورد لبش بر هم
هنوز روی لبش آیه های قرآن است
نقاب بانویی از گرد و خاک و خون سرش
حجاب دخترکی گیسوی پریشان است
سوار ناقه جوانی است در غل و زنجیر
که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است
دلا در آتش غم مثل آفتاب بسوز
که سایبان اسیران سر شهیدان است
سر حسین به بالای نیزه قرآن خواند
یکی نگفت که این سر، سر مسلمان است
هنوز بر لبش آثار تشنگی پیداست
هنوز آن گلوی پاره پاره، عطشان است
حرامیان ستم پیشه! کعب نی نزنید
به کودکی که تنش مثل بید لرزان است
ز دست دختر زهرا طناب باز کنید
که او بر این اسرا یاور و نگهبان است
به سیل اشک جهان را خراب کن «میثم»
که جای گنج الهی به شام ویران است
استاد حاج غلامرضا سازگار
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مصائب_شام
یک شبی خواندم زمقتل قصه ی درد و بلا
خواندم آنجا بدتر از آن مقتل شاه ولا
ماجرای غربت زینب(س) زهجران حسین(ع)
دستِ بسته،سرشکسته،دیده گریانِ حسین(ع)
لابه لای روضه هادیدم مصیبت شد عجیب
خواندم از بی حرمتی مردمانی نانجیب
زینب از ره میرسد با غصه های ناتمام
پشت آن دروازه های شهرکینه، شهر شام
من بگویم خاطرات حضرت زین العباد(ع)
حرمت آل علی(ع) را دیده او رفته به باد
پشت آن دروازه های شهر غم زانو زدیم
یک به یک مانند یک شمعی همه سو سوزدیم
شوکت ما در میان قاتلان بشکسته شد
هم صغیر و هم کبیر از دست شامی خسته شد
شهر شام و ازدحام و سنگها از پشت بام
عمه ام می شد برای خواهرانم التیام
جای غل برگردنم والله که چیزی نبود
تا صدا زد خارجی، دیگر توانم را ربود
روی دست و روی پای کودکان هم آن پلید
زد طناب و بین آن نا محرمان، او می کشید
شهر شام و آن همه بی حرمتی ها یک طرف
بر سر بازار و آن بدطینتی ها یک طرف
تازیانه و جسارت، سیلی و تهمت زدن
یک به یک براهل بیت مصطفی(ص) قیمت زدن
مجلس کفر و شراب و خنده های بی امان
کی رود از یادمان آن تشت و چوب خیزران
بعد از آن ساعات بد، دلها همه غمخانه شد
شب که شد منزل وَ ماوا کنج یک ویرانه شد
آه من دیگرچه گویم ازخرابه های شام
نیمه شب ناله برآمد عمه زینب(س) کو بابام؟!
ناله و شیون به کاخ آن ستمگر می رسید
گریه های دختری دلتنگِ بابا را شنید
میبرد نام پدر،پس بهر او بابا دوا
رأس بابا روبروی دختری دیگر چرا؟
آن طبق را دید و گفت سیرم خدا بابا کجاست
عمه جان دوری بابا تابه کی دیگر رواست
با اشاره گفت عمه، خواهر غم دیده را
مقصد و مقصود تو، باشد در این تشت طلا
دست دختر تا به روی چشم و لب هایش رسید
درخیالش صورت بابای خود را میکشید
گفت بابا رفتی و غم بر دلم گشته مقیم
این سه ساله را کدامین دشمنت کرده یتیم
بر محاسن دست برد و کرد دل ها را کباب
گفت باباجان چرا کردی سر و رویت خضاب؟
ای خدا دستش به رگهای بریده چون رسید
ناله زد بابا رگای گردنت را کی برید
کس دگرناله زلبهای رقیه(س) نشنید
لب به لبهای پدربه وصل یارخود رسید
مهدی منصوری
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۲۱
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_حسن
#حاج_رضا_یعقوبیان
تویی فرزند،حضرت حیدر
جان زهرا و،سبط پیغمبر
یا حسن جانم۴
شاملم عمری است،لطف و احسانت
از کراماتت،گشته مهمانت
یا حسن جانم۴
ای که هستی تو،محور ایثار
دیده ای مولی،ظلم و کین بسیار
یا حسن جانم۴
همسرت گشته،قاتلت مولی
زد شرر از کین،بر دلت مولی
یا حسن جانم۴
جان فدای آن،قلب سوزانت
زده زهر کین،شعله بر جانت
یا حسن جانم۴
بر تو داده زهر،همسر ملعون
شده از این غم،دل زینب خون
یا حسن جانم۴
زین مصیبت شد،جان تو بر لب
آمده با اشک،خواهرت زینب
یا حسن جانم۴
هر دل از داغت،پر شرر گشته
خواهرت زینب،خونجگر گشته
یا حسن جانم۴
گرید از داغت،نور عین تو
حضرت عباس،با حسین تو
یا حسن جانم۴
ای گل زهرا،از چه خاموشی
از چه یا مولی،تو کفن پوشی
یا حسن جانم۴
قاتلت گشته،همسر بی دین
شهر یثرب در،ماتمت غمگین
یا حسن جانم۴
بهر تشییعت،آمده یاران
بدن و تابوت،گشته تیرباران
یا حسن جانم۴
#هفتم_صفر #بیست_و_هشتم_صفر
#امام_حسن_مجتبی_ع
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
از خیمه بیرون می زنی، اما کجا دختر!
این چیست که بی تاب تر کرده تو را دختر
گم کرده ای چیزی مگر؛ یا تشنه ای شاید!
اینسان که می گردی به دور نیزه ها دختر
اطراف را آرام می گردی، هراسانی
از حرمله اینقدر می ترسی چرا دختر!
ناگاه چشم دخترک بر نیزه ها افتاد
می دید روی نِی، نشانی آشنا دختر
یک سر، که از مجموع سرهای جهان سر بود
یک سر که بوسیدست آن را بارها دختر
یک سر، که روی نیزه چون خورشید می تابد
بغض اش شکست و کرد آن سر را صدا دختر
:بابا! دلم خون است؛ می بینی و می دانی
جز سایه سار تو ندارد هیچ جا دختر
قربان چشمت، باز کن جانِ جهانم را
تا با تو درد دل کند این خوش ادا دختر
بعد از تو سوزاندند و گریاندند و رنجاندند
دارد حکایت ها ولی با زخم پا دختر
خار مغیلان، تازیانه، سیلی و غارت
مانده بگوید از چه ها و از کجا دختر
ناگاه از بالای نیزه سر تکانی خورد
لب های زخمی گفت با صوت رسا: دختر
غصه نخور دُردانه ام، تا شام راهی نیست
میعاد ما آنجاست تا آنجا بیا دختر
دختر نگاهی کرد و گفتا: چشم تو خونیس
بابا به نرمی گفت: چشمت بی بلا دختر
دختر به بابا گفت: لبهایت ترک خورده!
بابا بگفتا: البلا للولا دختر
دختر به بابا گفت که: من بی تو می میرم
بابا به دختر گفت که: طاقت نما دختر
تا شب گذشت و کاروان نیزه راه افتاد
تا شام با عمه می آمد پا به پا دختر
تا شب شد و کنج خرابه خوابِ بابا دید
پاسی ز شب بیدار شد آن دلربا دختر
بیدار شد بابای خود را خواست، آوردند
و گفت و گفت و گفت با سر، حرف ها دختر
القصه لبخندی زد و چشمان خود را بست
چونان نسیمی شد که از ظلمت رها دختر
زینب فقط یک لحظه گفت آرام غساله!
باقیست حرف شاعران همواره با دختر
ابراهیم قبله آرباطان
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#کاروان_در_شام
#غزل
🔹به استقبال تو...🔹
این سواران کیستند انگار سر میآورند
از بیابانِ بلا، گویا خبر میآورند...
تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان!
این که بیپیراهن و بیبال و پر میآورند
هم عمو میآورند و هم برادر، حیرتا!
هم پدر میآورند و هم پسر میآورند
آشنا میآید آری این گل بالای نی
هر چقدر این نیزه را نزدیکتر میآورند
تا بگردد دور این خورشیدهای نیمهشب
ماه را نامحرمان از پشت سر میآورند...
زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو
خیزران میآورند و طشت زر میآورند
📝 #سعید_بیابانی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
دم دروازة ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمة سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پارة تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
قاسم نعمتی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#کاروان_در_شام
#غزل
🔹کاش باران برسد...🔹
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت
«ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت»
شام ای شام! چه کردی که شد انگشتنما
کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت
نیزهای رفته به قد قامت سرها برسد
دستها بسته به زنجیر ولی گرم قنوت
شهرِ رسوا، به تماشای زنان آمده است
آه! یک مرد ندیدهست به خود این برهوت؟!
«آسمان بار امانت نتوانست کشید»
کاش باران برسد، یَومَ وُلِد، یَومَ یَمُوت...
📝 #زهرا_بشری_موحد
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#دیر_راهب
#غزل
🔹تاریخ غم🔹
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
با سکوتت پاسخم را میدهی هرچند حق داری
خستهای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی
خط به خط پیشانی خونرنگ تو تفسیر صدها زخم
زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی
در نگاه تو بعینه میتوان تاریخ غم را دید
من یقین دارم که با یحیی در این غمنامه همدردی
در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را
نیمهشب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی
شستوشو دادی دل آیینهام را، با نگاهی گرم
مشکل از دل بود میدیدم پر از خاکی پر از گردی
هدیه آوردی برایم یک نفس عطر مسیحا را
با دم توحیدیات در من دمیدی زندهام کردی
📝 #عباس_همتی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_شام
#غزل
🔹قافلهگردانی🔹
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
هان ای یزید! بشنو و ابرو گره نزن
این میهمانی تو نه... مهمانی من است!
غرّه نشو به آنچه سرِ نیزه کردهای
اینها چراغهای چراغانی من است
هفتاد سر از این همه، با من برادرند
اما دو سر از این همه، قربانی من است
نذر من است و از پی احیای دین حق
خونِ دو چشم خانۀ بارانی من است
ایمن مباد از این همه مشعل، خزان تو
تا نوبت بهار گُلافشانی من است
ما را چو آفتاب به شامَت کشاندهای
اینک زمان قافلهگردانی من است...
📝 #مهدی_بهارلو
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از نورمجرّد
لا صَوَّتَ النّاعى بِفَقْدِكَ إنَّهُ
يَوْمٌ عَلَى ءَالِ الرَّسولِ عَظيم
نهم صفر، بیست و هفتین سالگرد ارتحال سیّدالطائفتین حضرت علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی أفاض الله علینا من برکات نفسه القدسیّة
🆔 @nooremojarrad_com
#السلام_علیک_یا_ابالفضل_العباس
جهان عشق مرید مرام عباس است
ادب همیشه در عالم به نام عباس است
طبیب درد تمام مذاهب عالم
کبوترانه شفا جلد بام عباس است
شنیده از لب مولای خود به نفسی انت
چه جمله بهتر از این در مقام عباس است
قیامت از همه سرها سر است بی تردید
بهشت باغچه ای زیر گام عباس است
"خدا به طالع او مهر پادشاهی زد"
هرآنکسی که غلام غلام عباس است
قیام کرده به پایش قیامت کبری
قسم به عشق قیامت قیام عباس است
کسی ندیده کنار حسین بنشیند
مطیع محض امامت پیام عباس است
فراز کعبه بلندای خطبه اش فرمود
که طوف بیت به گرد امام عباس است
دوباره سائل هر ساله آمده بر در
و مستمند جواب سلام عباس است
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوحه سنگین حضرت ابوالفضل علیه السلام
ساقی کرببلا یا ابوفاضل
پسر شیر خدا یا ابوفاضل
یل دریادل_کلید هر مشکل
تو گرفتاری_می گم ابوفاضل
در شام تار غم_من با تو روشنم
سنگ تو رو فقط بر سینه می زنم(۲)
۲
حرمت عرش خدا_یا ابوفاضل
پرچمت قبله نما_یا ابوفاضل
میر سرداری_دلبر و دلداری
تو سپاه عشق_یکهّ علمداری
کرببلات شده_مأوا و مأمنم
سنگ تو رو فقط بر سینه می زنم
۳
يا منِ اسمُكَ دوا_يا ابوفاضل
اي كه ذكرُكَ شفا_يا ابوفاضل
روح درماني_تو جان ايماني
درد نوكر را_نگفته می دانی
تا زنده ام ز تو_من دل نمی کنم
سنگ تو رو فقط بر سینه می زنم
#حسن_کردی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#واحد_سنگین
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7