eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
سايه اي مانده فقط بعد تو از خواهر تو من فقط مانده ام و داغ تن بي سر تو كهنه پيراهني از توست فقط مونس من يادگاري كه دهد عطر تو و مادر تو تو خميدي پس از عباس ولي باور كن كمرم صاف نشد بعد علي اكبر تو مردم و زنده شدم،پير شدم،افتادم چشمم افتاد همينكه به سر اصغر تو لشگري دور و بر قتلگه ات حلقه زدند ديدم آن روز،كه پاشيده شده پيكر تو جاي تسبيح پس از نافله ام ميگفتم حيف از انگشت تو و حيف از انگشتر تو تو شدي پير پس از داغ علي اكبر و من شده ام پير پس از پر زدن دختر تو اين خداحافظي آغاز سلام است،سلام باز هم ميرسد امروز به تو خواهر تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تمام عمر برای تو یا اخالمظلوم گریستم به عزای تو یا اخالمظلوم چرا به خواهر مظلومه ات سری نزنی فدای مهر و وفای تو یا اخالمظلوم بیا در این دم آخر کنار بستر من که سر نهم به پای تو یا اخالمظلوم قدم کمانی و موی سرم سپید شده زداغ کرببلای تو یا اخالمظلوم هر آنچه سعی نمودم نشد فراموشم نوای واعطشای تو یا اخالمظلوم شکسته باد دو دستی که پیش دیده من برید سر زقفای تو یا اخالمظلوم مگر نه اینکه تو قرآن به نیزه میخواندی شد از چه سنگ جزای تو یا اخالمظلوم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت دگر به حالت سوسو ست،شمع انجمنت بیا ببین که نفسهای آخرم شده است به بر گرفته ام،ای یار کهنه پیرهنت دلم شبیه تنت گشته پاره پاره حسین مدام پیش رویم تازه هست هر محنت نرفته است ز یادم که روی تل دیدم به دست شمر لعین گیسوی شکن شکنت چو نیزه خورد به حلقوم تو زمین خوردم هنوز مانده به یادم نفس نفس زدنت هنوز مانده برای من این سوال حسین چگونه تیر فرو رفته بود در دهنت نرفته است ز یادم چگونه مرکبها به پیش چشم تر من به خاک دوختنت مرا کنار تنت می زدند و می بردند نشد که جمع کنم از میان جمع تنت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
CQACAgQAAx0CSmRjDAACRXdiDSkNHnnFntq7pvxSXJ6OlsMwaQACNg0AArnpyVH6m7Br2t1u5SME.mp3
زمان: حجم: 6.74M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت زینب(س) 🌴رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی 🎤حاج 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی دراز شبی خالی از سپیده منم طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم پی نظاره‌ات ای یوسف سرا پا حسن کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی نگاه کن منم این بید قد خمیده منم کسی که از همه سو زخم تیغ دیده تویی کسی که از همه زخم زبان شنیده منم اگر به کوره‌ی داغ تو سوختم خوش باش غمت مباد که شمشیر آبدیده منم فتاده آتش غم بر دوازده بندم غزل تویی و سرآغاز این قصیده منم خوشا به حال تو این ره به پای می‌پویی کسی که این همه ره را به سر دویده منم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام شاید به جا نیاوری‌ام آشنای من می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته‌ام چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو مانده به زیر صورت خورشید پیکرم ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعل تو لب تشنه مانده‌ام به نفس های آخرم بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت بی تو پری برای پریدن نمانده بود صحرای داغ، پای برهنه، لباس خشک نایی دگر برای دویدن نمانده بود چندی ست رفته قوت دیدن ز دیده‌ام بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی ست دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی ست دل پاره پاره از همهٴ طعنه‌هایشان پایم هنوز آبله دار از شتاب ها جا خوش نموده بر بدنم جای سلسله ردی ست بر تمام تنم از طناب ها پیراهنی که خون تو آغشته اش بود هرگز نَشُسته‌ام نرود عطر و بوی تو دارم هنوز با خودم از کوچه‌های شام سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سال و نیم می شود اینگونه مضطرم یک سال و نیم منتظرم ... چشم بر دَرم یک سال و نیم روز و شبم غرقِ غم گذشت حالا ببین که بی رمقم ... بین بسترم یادم نمیرود که تو ماندی به روی خاک من ماندم و اسارت و بی تابی حرم وقت غروب بود ... رسیدم به قتلگاه دیدم به خون نشسته تن تو برادرم "ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادرِ من... نیست باورم" از کربلا به شام به پیش نگاه من از روی نیزه بود سرت، سایه ی سرم مانده برای خواهرِ تو از تو یادگار پیراهنی که بافت برای تو مادرم حالا بیا که باز دلم تنگ روی توست با گریه بر تو می گذرد روز آخرم... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام زینب می‌برم شعرم پریشان می‌شود نام زینب می‌برم این ابر باران می‌شود نامِ زینب بردم و دریا مودب ایستاد باز اقیانوس نا آرام طوفان می‌شود چادرش قدری بتابد آب می‌گردد زمین روزها در سایه‌اش خورشید پنهان می‌شود در دعا می‌ایستد محراب حیرت می‌کند از مناجات شبش سلمان مسلمان می‌شود در مدینه سالها زهرا صدایش می‌کنند وقت تفسیرش خود جبریل دربان می‌شود خم نشد زانوی عباسش بجز در پای او تا به محمل می‌رود اکبر شُتربان می‌شود یک قدم خانم بیاید کوفه می‌پیچد بهم یک قدم بی‌بی بکوبد شام ویران می‌شود واژه‌هایش خطبه شد نهج البلاغه جمع شد خطبه نه تیغ علی انگار عریان می‌شود کیست این؟زهرا علی؟شایدحسن شاید حسین حق بده آئینه از این اوج حیران می‌شود *** بادهایِ کربلا خاکسترش را پس دهید نیزه‌داران سایبانِ بسترش را پس دهید لحظه‌های آخرش چشمش به این درخُشک شد تیرهایِ حرمله آب آورش را پس دهید خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید آه خیلی پیش او جایِ رقیه خالی است می‌شود ای شامیان نیلوفرش را پس دهید پیشِ او می‌گفت دختر_مرد شامی می‌زدش لااقل انگشترش انگشترش را پس دهید این طرف او داد می‌زد آن طرف با او رباب نیزه‌های بی مُروت حنجرش را پس دهید آفتاب و نیزه و سنگ است... چیزی مانده است؟ کاشکی می‌شد بگوید اصغرش را پس دهید ساعتی در دستتان اُفتاد دندانش شکست خیزران در دستها دیگر سرش را پس دهید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🥀 زنی دیدم که در گودال می رفت پریشان خاطر و احوال می رفت گلی گم کرده بود اما بمیرم به هر گل می رسید از حال میرفت... (س)🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا