eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
963 ویدیو
40 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ عقیلة العرب الگوے عشق و عزٺ ماسٺ ڪنار مرقد او مڪتب ماسٺ بہ ‌این دلیل همیشہ بہ‌ خویش مےبالیم جوار رحمٺ او مایهٔ سعادٺ ماسٺ (س)💔 🥀🏴
از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام بود برگرد نوامیس خدا نامحرم آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سايه اي مانده فقط بعد تو از خواهر تو من فقط مانده ام و داغ تن بي سر تو كهنه پيراهني از توست فقط مونس من يادگاري كه دهد عطر تو و مادر تو تو خميدي پس از عباس ولي باور كن كمرم صاف نشد بعد علي اكبر تو مردم و زنده شدم،پير شدم،افتادم چشمم افتاد همينكه به سر اصغر تو لشگري دور و بر قتلگه ات حلقه زدند ديدم آن روز،كه پاشيده شده پيكر تو جاي تسبيح پس از نافله ام ميگفتم حيف از انگشت تو و حيف از انگشتر تو تو شدي پير پس از داغ علي اكبر و من شده ام پير پس از پر زدن دختر تو اين خداحافظي آغاز سلام است،سلام باز هم ميرسد امروز به تو خواهر تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تمام عمر برای تو یا اخالمظلوم گریستم به عزای تو یا اخالمظلوم چرا به خواهر مظلومه ات سری نزنی فدای مهر و وفای تو یا اخالمظلوم بیا در این دم آخر کنار بستر من که سر نهم به پای تو یا اخالمظلوم قدم کمانی و موی سرم سپید شده زداغ کرببلای تو یا اخالمظلوم هر آنچه سعی نمودم نشد فراموشم نوای واعطشای تو یا اخالمظلوم شکسته باد دو دستی که پیش دیده من برید سر زقفای تو یا اخالمظلوم مگر نه اینکه تو قرآن به نیزه میخواندی شد از چه سنگ جزای تو یا اخالمظلوم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت دگر به حالت سوسو ست،شمع انجمنت بیا ببین که نفسهای آخرم شده است به بر گرفته ام،ای یار کهنه پیرهنت دلم شبیه تنت گشته پاره پاره حسین مدام پیش رویم تازه هست هر محنت نرفته است ز یادم که روی تل دیدم به دست شمر لعین گیسوی شکن شکنت چو نیزه خورد به حلقوم تو زمین خوردم هنوز مانده به یادم نفس نفس زدنت هنوز مانده برای من این سوال حسین چگونه تیر فرو رفته بود در دهنت نرفته است ز یادم چگونه مرکبها به پیش چشم تر من به خاک دوختنت مرا کنار تنت می زدند و می بردند نشد که جمع کنم از میان جمع تنت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
CQACAgQAAx0CSmRjDAACRXdiDSkNHnnFntq7pvxSXJ6OlsMwaQACNg0AArnpyVH6m7Br2t1u5SME.mp3
6.74M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت زینب(س) 🌴رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی 🎤حاج 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی دراز شبی خالی از سپیده منم طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم پی نظاره‌ات ای یوسف سرا پا حسن کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی نگاه کن منم این بید قد خمیده منم کسی که از همه سو زخم تیغ دیده تویی کسی که از همه زخم زبان شنیده منم اگر به کوره‌ی داغ تو سوختم خوش باش غمت مباد که شمشیر آبدیده منم فتاده آتش غم بر دوازده بندم غزل تویی و سرآغاز این قصیده منم خوشا به حال تو این ره به پای می‌پویی کسی که این همه ره را به سر دویده منم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام شاید به جا نیاوری‌ام آشنای من می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته‌ام چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو مانده به زیر صورت خورشید پیکرم ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعل تو لب تشنه مانده‌ام به نفس های آخرم بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت بی تو پری برای پریدن نمانده بود صحرای داغ، پای برهنه، لباس خشک نایی دگر برای دویدن نمانده بود چندی ست رفته قوت دیدن ز دیده‌ام بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی ست دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی ست دل پاره پاره از همهٴ طعنه‌هایشان پایم هنوز آبله دار از شتاب ها جا خوش نموده بر بدنم جای سلسله ردی ست بر تمام تنم از طناب ها پیراهنی که خون تو آغشته اش بود هرگز نَشُسته‌ام نرود عطر و بوی تو دارم هنوز با خودم از کوچه‌های شام سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سال و نیم می شود اینگونه مضطرم یک سال و نیم منتظرم ... چشم بر دَرم یک سال و نیم روز و شبم غرقِ غم گذشت حالا ببین که بی رمقم ... بین بسترم یادم نمیرود که تو ماندی به روی خاک من ماندم و اسارت و بی تابی حرم وقت غروب بود ... رسیدم به قتلگاه دیدم به خون نشسته تن تو برادرم "ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادرِ من... نیست باورم" از کربلا به شام به پیش نگاه من از روی نیزه بود سرت، سایه ی سرم مانده برای خواهرِ تو از تو یادگار پیراهنی که بافت برای تو مادرم حالا بیا که باز دلم تنگ روی توست با گریه بر تو می گذرد روز آخرم... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام زینب می‌برم شعرم پریشان می‌شود نام زینب می‌برم این ابر باران می‌شود نامِ زینب بردم و دریا مودب ایستاد باز اقیانوس نا آرام طوفان می‌شود چادرش قدری بتابد آب می‌گردد زمین روزها در سایه‌اش خورشید پنهان می‌شود در دعا می‌ایستد محراب حیرت می‌کند از مناجات شبش سلمان مسلمان می‌شود در مدینه سالها زهرا صدایش می‌کنند وقت تفسیرش خود جبریل دربان می‌شود خم نشد زانوی عباسش بجز در پای او تا به محمل می‌رود اکبر شُتربان می‌شود یک قدم خانم بیاید کوفه می‌پیچد بهم یک قدم بی‌بی بکوبد شام ویران می‌شود واژه‌هایش خطبه شد نهج البلاغه جمع شد خطبه نه تیغ علی انگار عریان می‌شود کیست این؟زهرا علی؟شایدحسن شاید حسین حق بده آئینه از این اوج حیران می‌شود *** بادهایِ کربلا خاکسترش را پس دهید نیزه‌داران سایبانِ بسترش را پس دهید لحظه‌های آخرش چشمش به این درخُشک شد تیرهایِ حرمله آب آورش را پس دهید خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید آه خیلی پیش او جایِ رقیه خالی است می‌شود ای شامیان نیلوفرش را پس دهید پیشِ او می‌گفت دختر_مرد شامی می‌زدش لااقل انگشترش انگشترش را پس دهید این طرف او داد می‌زد آن طرف با او رباب نیزه‌های بی مُروت حنجرش را پس دهید آفتاب و نیزه و سنگ است... چیزی مانده است؟ کاشکی می‌شد بگوید اصغرش را پس دهید ساعتی در دستتان اُفتاد دندانش شکست خیزران در دستها دیگر سرش را پس دهید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🥀 زنی دیدم که در گودال می رفت پریشان خاطر و احوال می رفت گلی گم کرده بود اما بمیرم به هر گل می رسید از حال میرفت... (س)🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️بر اشک جگر گداز زینب صلوات ▫️بر صبر حماسه ساز زینب صلوات ▪️فرمود حسین در نمازم کن یاد ▫️بر ذکر صبح و نماز زینب صلوات 🥀 (س)🥀 🥀
زینبم نائبة الزهرایم مادرم گفته که بی همتایم بشنوید ارض و سما! آوایم این حسینی که بُوَد، آقایم ... ... تا که دیده به روی من وا کرد مهر خود را به دل من جا کرد کوثر حضرت کوثر هستم زین اَب هستم و زیور هستم زیور فاتح خیبر هستم خطبه ام گفت: که حیدر هستم همه دیدند هنر دارم من مثل عباس، جگر دارم من ذوالفقار سخنم برّان است یکی از لشکر من طوفان است دشمن از «مردی» من حیران است بی سبب نیست که سرگردان است... ... دیده هر بار، حریف همه ام پروش یافته ی فاطمه ام ای برادر! به دلم غم دارم دل سوزان و قدی خم دارم دم آخر شده ماتم دارم خاطراتی ز محرّم دارم لرزش دستم اگر جلوه نماست همه اش زیر سر عاشوراست همه جا پای به پایت بودم دائماً زیر لوایت بودم مثل یک کوه برایت بودم شاهد کرب و بلایت بودم من که بازیچه ی تقدیر شدم از غم تو به خدا پیر شدم روضه ی باز شنیدن سخت است بار بر دوش کشیدن سخت است تلخی آه چشیدن سخت است سوی گودال دویدن سخت است دیدم آن جا که چه غوغا کرده بی حیا، کار خودش را کرده حنجری سوخته شد بعد از آن ... جگری سوخته شد بعد از آن ... مادری سوخته شد بعد از آن ... معجری سوخته شد بعد از آن ... زیر و رو شد بدنت با نیزه تا که شد در تن تو تا نیزه وای از آن سفر شام، حسین! وای از آن ملأ عام، حسین ! وای از طعنه و دشنام، حسین ! وای از سنگ لب بام، حسین ! آن دیاری که پر از بیداد است شام نه، کشور کُفر آباد است ذرّه ای رحم در آن ناس نبود بینشان عاطفه بشناس نبود حرفی از غیرت و احساس نبود کاش آن جا سر عبّاس نبود ... ... تا نبیند سر بی معجر را پای پر آبله ی خواهر را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمین کربلا و ... وای زینب نوای نینوا و .... وای زینب سر هجده بنی هاشم ز کینه به روی نیزه ها و وای زینب اباالفضل رشید و مشک بی آب دو دست از تن جدا و وای زینب رباب از داغ طفل شیر خوارش شده صاحب عزا و وای زینب سکینه نوحه خوانِ داغ بابا رقیه در کجا و وای زینب به زیر بوته ای از شدت ترس دو کودک شد فدا و وای زینب سر پاک حسینش نور عینش جدا شد از قفا و وای زینب تن صد پاره بر روی زمین و کفن شد بوریا و وای زینب هجوم دشمنان بی مروت به سوی خیمه ها و وای زینب اسیری و غم بی معجری و عدوی بی حیا و وای زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مادر گریه! مادر غم ها! جان از غصه آمده بر لب! روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب! چشم های تو از نجابت و نور، چشم های تو جنس باران است گریه های زیاد آبت کرد، بس که زخم دلت فراوان است بین بستر که روضه میخوانی، وسط گریه میروی از حال وسط روضه ی در و دیوار، وسط روضه ی سر و گودال رو به کرببلا بکن بانو، لحظه های وداع سنگین است درد دل کن تو با برادر خود، روضه بی شک دلیلِ تسکین است خاطرم مانده ای برادر من، زلف هایت به چنگ گرگ افتاد گره در بین زلف تو می خورد، روی سینه نشست یک صیاد حرمتت را حرامیان بردند، غارت پیکر تو یادم هست دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست نیزه ای میخ را به یاد انداخت، ناله ی مادر تو درآمد آن قدر سعی کرد خواهر تا، نیزه از پیکر تو در آمد ازتو سر ولی زخواهرتو ،پیش چشمت غرور میبردند دل من را که خوب سوزاندند، سر تو تا تنور می بردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست ........ ببين از داغ تو خيلي شكستم شكستم كه چنين از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسي كه هستم ........ به يادت در نواي آب آبم چنان تو زير تيغ آفتابم تو راحت خفته اي در خانه ي قبر ولي من از غمت خانه خرابم ......... لباس تو در آغوشم برادر صدايت مانده در گوشم برادر تو ماندي بي كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر .......... ببين در ديده سوي ديدنم نيست توان دادن جان در تنم نيست چنان آبم نموده آتش تو گمانم جسم در پيراهنم نيست ........ من وكابوس شمشير و تن تو تماشاي به غارت رفتن تو تو را سر نيزه ها بردند و مانده براي من فقط پيراهن تو ....... سراسر نيزه ميبينم به خوابم سر و سرنيزه ميبينم به خوابم همين كه پلك بر هم مي گذارم تو را بر نيزه ميبينم به خوابم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من درود باد به ابنا و جدّ اطهر من منم پیمبر خون خدای عزوجلّ که وحی می دمد از نطق روح پرور من مرا به تربیت حیدری کنار حسن برای کرب و بلا پرورید مادر من تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من هماره بر گل روی عزیز زهرا بود نگاه اول من تا نگاه آخر من ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من منم پیمبر ثارالله و چهل معراج به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا نهاد بوسه به پیشانی منوّر من نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت به حق که فاطمه دوم است دختر من شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من حسین داشت بسی پاس احترام مرا نمی نشست علمدار او به محضر من جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا کنند خم سر تعظیم در برابر من اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام شد این سفر عرفات و منا و مشعر من ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم هماره محمل من گشته بود سنگر من زمام ناقه من بود اگر به دست عدو سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من سرم شکست ولی سرفراز برگشتم اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من می بهشت شد، از جام دیده ام جوشید هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من قدم قدم همه آب حیات جاری بود به کام خشک شهیدان ز دیدة تر من سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه ها نماز و چادر خاکی و ماه منظر من چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من نمود کاخ ستم را خطابه ام ویران اگر چه دامن ویرانه گشت بستر من عجیب نیست اگر رأس یوسف زهرا ز نوک نیزه بیاید چو روح در بر من رواست مهر بسوزد ز آتش نفسم که داغ ها همه در دل شدند آذر من اگر چه آتش داغ حسین آبم کرد به دادگاه قیامت خداست داور من به جای چادر خاکی، ز طیّ ره گردید غبار، مقنعة گیسوی معطر من جمیل بود به حق خدا جمیل جمیل بلا و داغ دل و غصّة مکرر من نه شام و کوفه و کرب و بلا، قسم به خدا زمانه تا گذرد عالم است محشر من پس از شهادت عباس و اکبر و قاسم: همین زنان اسیرند خیل لشکر من به بیت بیت بلند قصیده ات "میثم" بگیر حاجت خود را هماره از درِ من 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لحظه ی آخر عمرت شد و تنها شده ای بی اباالفضل و علی اکبرِ لیلا شده ای یاد آن عصر دهم عصر پر از حادثه ها کمرت تا شده و ثانیِ زهرا شده ای نصف روزی و هزاران غم عظمی و بلا جبل الصّبر ی و مانند معما شده ای به خدا وصف مقام تو توان نیست مرا که خدا خوانده تو را زینب کبری شده ای تو همانی که در آخر به گلو بوسه زدی نائب فاطمه ی ام ابیها شده ای روی تل رفته و با آه و فغان ناله زدی شاهد غارت پیراهن مولا شده ای یاد خشکی لبانش به لبت آب نخورد در وفاداری خود اُسوه ی سقا شده ای کوه صبری که تو را دیده خدا بعد بلا نیمه شب بهر مناجات و دعا پا شده ای من بمیرم که تو رفتی سفر کوفه و شام همسفر با شبث و شمر و سنان ها شده ای وسط حُجره نیامد به دلت جان بدهی همچو آن پیکر افتاده به صحرا شده ای "مهدی" از داغ تو گر جان بدهد باز کم است که تو در آخر عمرت تک و تنها شده ای 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از غمت قلب پر از شعله ورم می سوزد باغبانا بنگر برگ و برم می سوزد آخرین لحظه عمر من غمخوار رسید نظری کن که جهان در نظرم می سوزد ای برادر به تو اینقدر بگویم که بدان از غم دوری تو بال و پرم می سوزد از همان روز دهم گریه امانم ندهد سبب این است اگر،چشم ترم می سوزد نرود از نظرم آب طلب کردن تو هر شب و روز به یادت جگرم می سوزد خاطرم هست هنوز آتش سوزان و غروب دیدم از ظلم حرامی که حرم می سوزد یاد آن روز که با چکمه به من می زد شمر مثل مادر شده ام من،کمرم می سوزد بس که در شام ز هر سو به سرم سنگ زدند با تو سر بسته بگویم که سرم می سوزد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7