#امام_حسین_ع_مناجات
#دیر_راهب
عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز
مسیح رشک بورزد به دیرِ راهب تو...
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت
به شوق از تو سرودن، حروف جان بدهند
اگر اجازهی مدحت به این زبان بدهند
تمام ثانیهها گریه بر غمت کردند
که تسلیت به دل صاحب الزمان بدهند
تنت میان تب است و دو دستِ لرزانت
ستون عرش خداوند را تکان بدهند
سؤال کردهام از نام قاتلت اما
مقاتل حَسنی، کوچه را نشان بدهند
هجوم بر جگرت بُرده زهر با مسمار
خدا کند به جگرگوشهات امان بدهند
چقدر کاسه خودش را روی لبت زد تا
عنان مرثیهات را به خیزران بدهند
به سمت روضهی سر میدوند مصرعها
اگر اجازهی روضه به روضهخوان بدهند
دوید خواهر او تا سر از تنش نَبُرند
سرِ بُریدهی اورا به این و آن بدهند
عبا و پیرهنش را که گرگها بردند
عقیق سرخ یمن را به ساربان بدهند...
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
قیامت است تماشای صبح دولت او
که محشریست مقامات بی نهایت او
فقط نه روز قیامت، یکایک ایام
به یُمن لیلهی قدرند زیر منت او
کسی که ماه و ستارهست گردنآویزش
شدهست نُقل دهانِ فَلَک، کرامت او
شبیه زهره کنیزش درخششی دارد
زُحل که بسته کمر گوئیا به خدمت او!
غبار درگه او فضه میشود قطعاً
عیار سنجش پیغمبران، محبت او
قیام فاطمه گرچه خمیده بود ولی،
قیامت است رکوع یکی دو رکعت او
توسلات خلائق به ذیل چادر او
امام، معتکف خیمهی امامت او
جنان ز غنچهی لبخند او شده پیدا
نهان رضای خداوند در رضایت او
خیال خاک به درک ضریح او نرسید
کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت او
دمی که بی کفن اهل قبور برخیزند
حریر و سُندُس و اِستبرَق است خلعت او
به روی ناقهای از نور در مسیر صراط
روانه سوی جنان، محمل جلالت او
عنان ناقهی او را گرفته جبرائیل
حریر بال ملک پردهدار حرمت او
چه آبشار رفیعیست چادر زهرا
که جاری است از آن، رشتهی شفاعت او
پیمبران همگی سر به زیر اندازند
که چشم را نزند آفتاب طلعت او
در آن میانه فدک ایستاده با دلِ خون
خزان زدهست هنوز از غم مصیبت او
* *
کسی که مادر آب است حرمتی دارد
لهیب آتش دوزخ کجا و ساحت او ؟!
من از حوادث روز جزا ندارم بیم
قیامت است فقط لحظهی شهادت او
گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور
سرش بلند نمیگردد از خجالت او
به جست و جوی حسین است در صف محشر
که مرهمی بنهد بر روی جراحت او
اگر چه محسن او هم شهید شد اما،
گلوی زخمی طفلی شده شکایت او
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
بر در کشیده شعلههای اختلافش را
هیزم به هیزم جمع کرده ائتلافش را
مردی سکوت خلوت قدیسهها را بُرد
با مشت میکوبد به در، حرف خلافش را
حتی در و دیوار با فریاد میگریند
مرثیهخوان وقتی بخواند اعترافش را*
این خانهی زهراست، اینجا مهبط وحی است
عرشی که کعبه فرض میداند طوافش را
خاکی شده آن چادری که شب به شب مریم
پیش ملائک شرح میداده عفافش را
عرش خدا در روضه میلرزد که نامردی
محکم به دست فاطمه میزد غلافش را
دستی شکسته که کریمان نقل میکردند
بخشیدن پیراهن شام زفافش را
اشک علی باخون دل آمیخت در کوچه
کوثر گرفت از گونهاش اشک مضافش را
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
*اشاره به نامه خلیفه دوم به معاویه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#فاطمه_ام_البنین
#سلام_الله_علیک_مولاتی
غصه ها بر روی پیشانیش چین انداخته
گریه ها از پای، او را این چنین انداخته
مادری کرده برای بچه های فاطمه
خویش را پای امیرالمومنین انداخته
چار فرزند او فدای پنج تن آورده است
سفرۀ نذری ست که ام البنین انداخته
مادر قدیسه ی لب تشنه های کربلا
گریه اش لرزه تن روح الامین انداخته
مادر باب الحوائج دارد از دریا گله
چون که دریا روی او را بر زمین انداخته
عاقبت چشم حسودی لاله اش را زخم زد
لالهْ عباسی او را لالهْ چین انداخته
باورش هرگز نخواهد شد عمود بی حیا
پهلوان شهر را از روی زین انداخته
او شنیده زینبش افتاده روی خاک ها
یک نظر بر ساقی نیزه نشین انداخته
شرمسارش بوده ساقی، چون که دیده خواهرش
پوشیه بر صورتش با آستین انداخته
#محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ام_البنین
#ابا_الفضل
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مادر_علمدار_کربلا
غصه ها بر روی پیشانیش چین انداخته
گریه ها از پای، او را اینچنین انداخته
مادری کرده برای بچه های فاطمه
خویش را پای امیرالمومنین انداخته
چار فرزند او فدای پنج تن آورده است
سفرۀ نذریست که ام البنین انداخته
مادر قدیسه ی لب تشنه های کربلا
گریه اش لرزه تن روح الامین انداخته
مادر باب الحوائج دارد از دریا گله
چون که دریا روی او را بر زمین انداخته
عاقبت چشم حسودی لاله اش را زخم زد
لاله عباسی او را لاله چین انداخته
باورش هرگز نخواهد شد عمود بی حیا
پهلوان شهر را از روی زین انداخته
او شنیده زینبش افتاده روی خاک ها
یک نظر بر ساقی نیزه نشین انداخته
شرمسارش بوده ساقی، چون که دیده خواهرش
پوشیه بر صورتش با آستین انداخته
***
#محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر
که نورش لیلهی قدر است و از ادراک بالاتر
طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد
طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد
قدم رنجه نموده در جهان تأثیر بگذارد
قدم بر روی چشم آیهی تطهیر بگذارد
جهان پُر نور شد از روشنای صبح لبخندش
مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش
خدیجه در سلوک نور، وقتی رهسپارش شد
در آغوشش گرفت و سالها خدمتگزارش شد
خدا بر گنج عصمت دُرُّ و مروارید بخشیده
به یُمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده
کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد
همان آیینهای که مادر اسماء حسنی شد
خدا پردهنشین منزلش کرده است عصمت را
به او بخشیده بین رقعهای حکم شفاعت را
بهشت از عطر بانو وام میگیرد شمیمش را
پیمبر بوسه میزد دائماً دست کریمش را
قَدَر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش
قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش
گلی نازکتر از گل، خلق کرده خیل حورا را
همان نوری که بخشیدهست معنا لفظ "زهرا" را
تلألو داشته روزی سه دفعه زُهره بر حیدر
تجلی میکند کوثر فقط بر ساقی کوثر
سپیدهدم سپید و ظهر، زرد و عصرها حمرا
بخوان روح القدس ذکرِ: "وَ ما ادراک ما زهرا"
چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد
که از نور حسینش این تجلی در جبین دارد
نگین بارگاه عرشیاش یاقوت حمرا شد
زبرجد میوهی این شاخسار سبز طوبی شد
شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین
تمام دردها را نام بانو میدهد تسکین
خبردار است زهرا از "بما کان" و "بما کائن"
تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن
"الهی بعلیٍ" را صد و ده بار میخواند
قنوتش نیمه شب "الجار ثم الدار" میخواند
خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه مینازد
که با اکسیر چشمش از غباری فضه میسازد
به زیر پای او فرش از پَرَش جبریل گسترده
یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده
پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهرا
نباشد واژگان خاکی ما در خور زهرا
سیاه چادرش باشد شب شعر غزلخیزی
به غیر از چادرش هرگز نباشد دستآویزی
بگو نورٌ علی نور است، چون چادر کند بر سر
شکوه ریشههای چادر او پهن در محشر
تمام عالم هستی، شبیه مرد نابینا
همیشه دور از درک وجود نوری زهرا
عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو
ظهور علم یعنی صفحه صفحه مُصحف بانو
مَلَک از مریم چشمان او انجیل میخواند
نبی با مصحف پیشانیاش ترتیل میخواند
نگو که سرور مریم بگو که "بل هیَ اعظم"
همان که خلقتش بودهست قبل خلقت آدم
برای خاکبوسی درش روح الامین آمد
به حال "اُدخلوها بِسلامٍ آمنین" آمد
ملائک صف به صف خدمتگزار خانهی بانو
که عزرائیل هم اذن شرفیابی گرفت از او
مقامات نبوت با کراماتش شود کامل
به نانِ دستْپخت او تمام انبیا سائل
حکایت میکنم آن جود مافوق تصور را
بگویم از عنایاتش، بخوانم روضهی حُر را
به این درگاه هر کس منتسب شد، مرتبت دارد
که فرمودند صد جا مِهر زهرا منفعت دارد
قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را
که تشریفش گلستان میکند راه عبورش را
شفیعی که سوار ناقهای از نور میآید
رخش زیر پَر حوریهها مستور میآید
* *
شفق، ناخوانده مهمان رُخِ آن ماه طلعت شد
چنان که ماه، روی خاک افتاد و قیامت شد
جلال گوشواره بر زمین افتاد و خاکی شد
شکست و ابتدای ماجرای دردناکی شد
لگد میخورد بر احساسِ مانند گل یاسش
امان از دست آن همسایههای قدرنَشناسش
خبر از ماجرای کوچه تنها قاصدک دارد
حسن با کوچه و دیوار رازی مشترک دارد
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سوز ناله تو
همراه با زیارت زیبای جامعه
در هر فراز نام تو را ذکر می کنم
یا إهدنا الصراط نماز مقربین
در هر نماز نام تو را ذکر می کنم
حتی مسیحیان به دمت معتقد شدند
وقتی مسیح نذر تو کرد و شفا گرفت
دیشب مریض خانه ما با وساطتت
شد رو به راه، تذکره کربلا گرفت
پیچیده سوز ناله تو بین قرن ها
آهت اثر نمود و جهان پر شراره شد
با پاره پاره جگرت این غزل گریست
با خون دل نوشته شد و چارپاره شد
بالا سر تو ضامن آهو کشید آه
بر جمع سوگوار تو آهو اضافه شد
از روی درد ناله زدی: وای مادرم
کم شد ز سینه درد و به پهلو اضافه شد
روز دوشنبه زهر و مغیره یکی شده
با تازیانه بر جگرت حمله ور شدند
روز دوشنبه داغ دلت باز تازه شد
یادآور مصیبت دیوار و در شدند
گر چه به روی سینه تو زهر پا گذاشت
دور و بر تو خولی و شمر و سنان نبود
گر چه به تو تعارف جام شراب شد
دیگر خبر ز طشت و لب و خیزران نبود
از قتلگاه کرببلا سر در آورد
هر کس که کرد مرثیه خوانیِ قتل تو
یک تا دوازده همه را شمر کشته است
آن ضربه دهم شده بانی قتل تو
✍ #محسن_حنیفی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_شهادت
زخمیِّ زهری بود و بر غم مبتلا بود
زهر جگرسوزی که بر دردش دوا بود
پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت
پنجاه سال، او روضهدار کوچهها بود
تب مینمود و یاد مادر گریه میکرد
او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود
لبتشنه بود و زهر، آتش زد به جانش
چون یادگاریِّ حسین و مجتبی بود
عادت به «لایَومَ کَیَومُک» داشت حرفش
یعنی گریز حرفهایش کربلا بود
در خاطرش مانده شلوغیهای گودال
جدِّ غریبش را که زیر دست و پا بود
جدِّ غریبی که لباسش را ربودند
غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود
جدِّ غریبی که سرش منزل به منزل
گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود
✍ #محسن_حنیفی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اصحاب_امام_حسین_ع
وهب مسیح زمانش شد از عنایت تو
چه کیمیای عجیبیست در محبت تو
خدای عزّوجل بوده است مشتاقت
کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت تو
مرا به دست کسی غیر "جُون" نسپاری
که روزیام بشود افتخار خدمت تو
خوشا کسی که لُهوف است نامهی عملش
که صفحه صفحه وجودش شده روایت تو
تمام زندگیام را به آه خواهم داد
که آه را بکُنم خرج در مصیبت تو
شبیه سدره، شده خلق قلب عشاقت
که کنده میشود از جا به یاد غربت تو
چگونه وقت ورودت به عرصهی محشر
سرم به روی تنم باشد از خجالت تو
به زیر چکمهی دشمن تلاش میکردی
مگر که حُر بشود شمر با شفاعت تو
چه باک از اینکه تنت روی خاک عریان ماند
حریر گریهی زهرا شدهست خلعت تو
✍ #محسن_حنیفی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺مادر آیات نور🌼
او مادر زهراست، پس طُهر طهوراست
او ترجمان نور، بین اهل معناست
سوغاتی معراج سهم دامن اوست
آغوش او گهوارهی عرش معلاست
عنقای مغرب عاجز از درک عفافش
قاف مقاماتش ز بس عالی و والاست
قَدرش نهان باشد شبیه لیلهی قدر
در چشمهایش عالَم لاهوت پیداست
او مادر انسیهی حوری سرشتست
او مادر آیات نور و قدر و طاهاست
حُسن تمامی که سراپایش حَسن بود
آیینهای که مادر اسماء حُسنا است
آن مریم مکه که بانوی عفافست
فخر تمام دختران نسل حواست
الله اکبر از جلال و از وقارش
او باطناً اذکار تسبیحات زهراست
او تاجر عشق است بعد بذل مالش
هر چه بلا آید سرش با جان پذیراست
آنکس بهواقع شخص اُم المؤمنینست،
که در حقیقت مادر ام ابیهاست
او از ازل دلدادهی شهر نجف بود
او از ازل سرمست صهبای تولاست
هر روز را دلواپس "در" بود و "کوچه"
آری بساط گریهاش هرشب مهیاست
شد سوگوار رفتنش چشمان زهرا
پس سوگوارش از ثری تا به ثریاست
بین مزارش روضهدار کربلا شد
بین عبا گریان جسمی ارباً ارباست
مرثیهخوانِ یک کفن از خاک و خون شد
مرثیهخوانِ پیکری در زیر گرماست
مادربزرگ ماههای روی نیزه
دلواپس حوریههای بین صحراست
#محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پارهپاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال روبهراه نداشت
میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت
بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنهای نرسیدن مگر گناه نداشت
سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت
نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت
برای کشتن او زهر بیاثر میماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت...
#محسن_حنیفی
#شهادت_امام_جواد علیهالسلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7