eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک "میثم" آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده، هر که باشد، سائل کوی شماست ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رنج تو را به گنج فراوان نمی‌دهم درد تو را به دارو و درمان نمی‌دهم زخم تو را به مرهم و خاک تو را به مشک خار ره تو را به گلستان نمی‌دهم سنگ غم تو شیشه قلب مرا شکست این سنگ را به گوهر غلطان نمی‌دهم عمری به بزم روضه‌ات الفت گرفته‌ام این روضه را به روضه رضوان نمی‌دهم من با محبّت تو در این عالم آمدم والله بی محبّت تو جان نمی‌دهم مهر تو را به مهر و مه و آسمان دهم؟ هرگز! خدا گواست به قرآن نمی‌دهم یک قطره اشک در غم تو هستی من است این قطره را به بحر خروشان نمی‌دهم از کودکی به بزم عزایت گریستم این گریه را به صد گل خندان نمی‌دهم من گوشه‌گیر مجلس انس تو بوده‌ام این گوشه را به عالم امکان نمی‌دهم من چشم خود به اشک عزای تو شسته‌ام این چشم را به چشمه حیوان نمی‌دهم من خاک آستان حبیب تو میثمم این رتبه را به افسر شاهان نمی‌دهم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خون تو خون‌بهاش خداوند اکبر است اشک غمت به خون شهیدان برابر است هر جا غم تو نیست همان‌جا جهنّم است هر جا عزای توست بهشت مکرّر است مادر مرا به بزم عزای تو شیر داد این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای جگر پارۀ امام حسن وی ز سر تا به پا تمام حسن تیرها بر جگر زده گرهت زخم‌ها بر بدن شده زرهت گرگ‌ها بر تن تو چنگ زدند دلشان سنگ بود و سنگ زدند ای در آغوش من فتاده ز تاب یک عمو جان بگو دوباره بخواب جگر تشنه‌ات کبابم کرد داغ تو مثل شمع آبم کرد تو که دریا به چشم من داری موج خون از چه در دهن داری گل خونین من! گلاب شدی پای تا سر ز خون خضاب شدی زخم‌هایت چو لاله در گلشن بدنت مثل حلقه‌ی جوشن ای مرا کشته دست و پا زدنت جگرم پاره پاره‌تر ز تنت من عموی غریب تو هستم کم بزن دست و پا روی دستم سوره‌ی نور گشته پیکر تو آیه آیه‌ست پای تا سر تو بعد اکبر تو اکبرم بودی بلکه عباس دیگرم بودی خجلم از لبان عطشانت جگرم سوخت از عمو جانت شهد مرگ از کف اجل خوردی از دم تیغ‌ها عسل خوردی بس که دلداده‌ی خدا بودی بس که از خویشتن جدا بودی تلخی مرگ از دم خنجر از عسل گشت بر تو شیرین‌تر زخم تن آیه‌های نور شده پایمال سم ستور شده لاله بودی و پرپرت کردند پاره پاره، چو اکبرت کردند لاله‌ی پرپرم، عزیز دلم تا صف محشر از حسن خجلم نشود تا ابد فراموشم قاسمش داد جان در آغوشم تا که خیزد شفا ز خاک رهت اشک "میثم" نثار قتلگهت ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹العطش🔹 دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش وقتی که آب را به روی آب ریختی آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش گفتی به آب، آب! چه بی‌غیرتی برو بی‌آبرو به ریختن آبرو مکوش! آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه‌ها به گوش... تو موج می‌زنی و علی‌اصغر از عطش گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش بِاللَه بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹خندۀ فتح🔹 کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست محشری کرده به پا قصۀ عاشورایت که جهان تا صف محشر همه‌جا محشر توست با وجودی که کند گریه به تو چشم وجود خندۀ فتح به لب‌های علی‌اصغر توست به علمداری و سقایی عباس قسم در رگ نسل جوان، خونِ علی‌اکبر توست کس نگوید که تو تنها و غریبی هرگز که همه عالم ایجاد پر از لشکر توست تو خداوند جهادی، به خداوند قسم زینبِ فاطمه تا حشر پیام‌آور توست... چه شود دست کرم بر سر «میثم» بکشی ای که بر روی سنان، دست خدا بر سر توست 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خون تو خون‌بهاش خداوند اکبر است اشک غمت به خون شهیدان برابر است هر جا غم تو نیست همان‌جا جهنّم است هر جا عزای توست بهشت مکرّر است مادر مرا به بزم عزای تو شیر داد این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹سرّ مگو🔹 کاروان آهنگ رفتن ساز کرد سیر معراجی دگر آغاز کرد کرد از کوفه به شام غم خروج بود تا شامش چهل منزل عروج.. هر زنی با یک جهان اندوه و درد بود پیغام‌آور هفتاد مرد اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون چشم هر یک را هزاران چشمه خون هر اسیری بود پیغام‌آوری بر لبش فریاد خونین‌حنجری.. گشت در هر شهر سرها زیب نی نیزه‌ها در پیش و محمل‌ها ز پی.. :: کهنه دیری بود و آنجا راهبی شعله‌های طور دل را طالبی دیر نه، نه، یک جهان دریای نور او چو موسی بر فراز کوه طور ترک دنیا گفته‌ای در کنج دیر همچو عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال‌ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی‌خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم‌کرده داشت.. دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی.. آمده از طور موسای دگر در غل و زنجیر عیسای دگر سر به روی نیزه می‌گوید سخن یا سر یحیاست پیش روی من؟.. کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت‌پیشگان روسیاه کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح وای من، داود باشد یا مسیح؟.. پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین سر یک خارجی‌ست کرده سرپیچی ز فرمان امیر خود شهید و عترتش گشته اسیر.. ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون‌فطرتان دین‌فروش ثروت من هست چندین بَدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می‌برم می‌کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سرّی مگو شمر را چون دیده بر زر اوفتاد عشق سیمش باز در سر اوفتاد داد سر را و ز راهب زر گرفت راهب آن سر را چو جان در بر گرفت برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ میهمانت میزبان عالم است هرچه گیری احترامش را کم است این که لب‌هایش به هم خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است این که زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک از این سر بشوی با گلاب و مُشک خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می‌کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر اینجا دیر راهب بود و سر.. گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد با نصاری درددل ابراز کرد گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می‌دانم غریب و بی‌کسی گشته ثابت غربتت بر من بسی تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست‌بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین‌سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب من حسینم من حسین من که با تو هم‌سخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت: آیین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات.. 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کعبۀ اهل ولاست، صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد، کرب‌وبلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کند، گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا.. نغمۀ قدّوسیان بود به آمین بلند حیف که خاموش شد صوت دعای رضا یاد کند گر دَمی، زآن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از، خشت طلای رضا از در باب الجواد، می‌شنوم دم به دم یا ابتای پسر، وا ولدای رضا بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم باز دلم در وطن، کرده هوای رضا گر برود در جنان، یا برود در جحیم بر لبِ میثم بُوَد، مدح و ثنای رضا ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کی ام من گنه کار بی بند و باری ذلیلی خطا پیشه ای شرمساری گرفتار و آلوده هر گناهی سیه نامه ای سرکشی نابکاری زخود گشته نومید از فرط عصیان به درگاه عفو تو امیدواری اگر پرده از جرم من می گشودی به من بسته می شد در خلق آری ندانم چه شد کآبرویم نبردی و یا دادیم عزت و اعتباری تو کردی عزیزم و گر نه عزیزان مرا می شمردند کمتر زخاری الهی تو بردار از دوش بارم که سنگین تر از بار من نیست باری اگر قصد سوزاندنم کرده بودی چرا دادیم دیدۀ اشکباری من ار مجرمم تو سریع الرضایی من ار رو سیاهم تو پروردگاری تو و باب احسان و دریای عفوت من و دست خالی و احوال زاری چه حاصل برد از وجودم جحیمت گرفتم بسوزی مرا در شراری نه اشکی نه آهی نه سوزی نه دردی نه رنگی نه بوئی نه برگی نه باری تهی دستم اما علی دوست بودم ندارم به جز نام مولا شعاری به دنیا به عقبی به محشر به میزان مرا غیر مولا علی نیست یاری به یک یک یا علی کز دهانم برآید جحیم تو را میکنم لاله زاری علی دوستم دوستان علی را کجا روز محشر به خود واگذاری . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم مدح بامداد امید بود و نوید خنده زن سر زد از افق خورشید با خط نور در سپهر نوشت صبح دانش به شام جهل دمید شب به پایان رسید انسانها صبح قرآن دمید انسانها قطره ها ذره ها به لحن فصیح ریگ ها سنگ ها بصوت ملیح همه بانگ رسایشان تکبیر همه ذکر مدامشان تسبیح خیزد از دشت و باغئ نخل و گیاه نغمه لا اله الا الله عید امید و عید وجد و سرور مردن تیرگی ولادت نور عید مستضعفان ودای ظلم عید مه طلعتان زنده بگور عید رشد جوان و عزت پیر عید آزادی زنان اسیر عید میلاد سید عرب است شب حق روز و روز کفر شب است تن حماله الحطب در نار عید تبت یدا ابی لهب است عید وحدت که در صف توحید عزلت مسلمین شود تجدید دوستان را به اتفاق قیام دشمنان را بجز نفاق حرام تا شود کور چشم خفاشان میدهد نور آفتاب مدام گو بسوزد به نار بخل عدو وحده لا اله الا هو هفته وحدت است و عهد الست سیل سا قطره ها بهم پیوست مفتی دین فروش آل سعود مفت داد آبروی خود از دست همه بت ها جمال حق جویند وحده لا شریک له گویند تیرگی از درون هستی رفت دیو کبر و غرور و مستی رفت دور بیداد و ظلم پایان یافت بت نگون گشت و بت پرستی رفت اصفر و احمر و سفید و سیاه همه در سایه رسول الله ای ضعیفان چنگ استکبار ای اسیران جنگ استعمار نور آزادی از افق سرزد بگسلانید بند استثمار هان ای خفتگان قیام قیام ذلت و بردگی حرام حرام دشمنان گرچه پشت سندانند خرد در زیر پتک ایمانند پیش سیل هجوم حق پستند گرچه در فتنه سخت بنیانند قطره ها همچو بحر بخروشید بر زوال ستمگران کوشید برقی از مکه نیمه شب رخشید که فروغ یگانگی بخشید با خط نور نقش زد که یکی است ابیض و احمر و سیاه و سفید مجد کس در سفید نامی نیست جزیه تقوی کسی گرامی نیست ای کتاب خدا کلام خوشت وی نجات بشر پیام خوشت وی شعار نجات هر مظلوم پیش ظالم همیشه نام خوشت برتر از اوج و هم پایه تو رمز وحدت بایه آیه تو ای به قربان مقدمت جانها بانگ زن بر نجات انسانها رمه تنها و دشتها پر خوف یار گرگان شدند چوپانها تو بملک وجود بانگ بر آر خفتگان رامگر کنی بیدار گو در آنجا که عدل و ایمان نیست هر که ساکت بود مسلمان نیست آنکه را با درنده خویان خوست نه مسلمان بحق که انسان نیست بانگ زن ای رسول امت را که بیایید باز وحدت را "میثم" از دار عشق تا لب گور لب گشا بر علیه منطق زور دشمن ار دست و پا برد ز تنت مبری دل ز دوست با همه شور سردار بلا بزن فریاد تن مده زیر ذلت و بیداد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزاران بار استغفار كردم دوباره جرم خود تكرار كردم تو گفتي من غفورم ، من هم اينك به جرم خويشتن اقرار كردم برو اي آتش دوزخ كناري كه من رو بر در غفار كردم دوباره عفو كن يارب! اگرچه من از اين توبه ها بسيار كردم به ذكر خود شفايم ده كه عمري دلم را از گنه بيمار كردم از آن گشتم دچار خواب غفلت كه ديو نفس را بيدار كردم تو از اول عزيزم آفريدي ولي من، حيف! خود را خوار كردم تنم كاهيده همچون كاه و بر دوش بسي كوه گنه را بار كردم تو بودي يار من افسوس! افسوس! كه من رو جانب اغيار كردم تو با «ميثم»نبودت غير خوبي ولي من با تو بد رفتار کردم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم در پی احیای دل کار مسیحا می کند بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم شهر ری تا متکی بر آستان قدس تو است تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم چارمین نجل کریم اهل بیتی میتوان هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم طلعت نورانیت مرآت الله الصمد طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم شاهراه زائرت "انا هدیناه السبیل" چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم اینکه من امروز می گردم به دور تربتت مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد در ثواب زائران کربلا گردد سهیم خورده از اول دل «میثم» گره بر مرقدت وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو کیستی؟ سلاله‌ی زهرای اطهری معصومه‌ای، کریمه‌ی آل پیمبری ممدوحه‌ی ائمّه و محبوبه‌ی خدا احمد خصائل استی و صدّیقه منظری باب الکرم، سلاله‌ی باب الحوائجی امّ العفاف، دختر موسی بن جعفری امروز قبله‌ی دل خوبان روزگار فردا همان شفیعه‌ی فردای محشری تو سوّمین ملیکه‌ی اسلام فاطمه آیینه دار زینب و زهرای اطهری بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستاره‌ای در هفت بحر نور، فروزنده گوهری هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری مصباح علم و دانش و توحید و معرفت مصداق هل اتی، ثمر نور و کوثری عمر کم تو خاطره‌ی عمر فاطمه است یادآور مقاومت و صبر مادری گویند باز می‌شود از قم در بهشت تو خود بهشت قرب خداوند اکبری مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری بر هشت آفتابِ ولایت ستاره‌ای در نُه سپهر نور مَه نور گستری پیراهن تو عصمت، تقوی‌ست چادرت زهد مجسمّی و عفاف مصوّری در بحر بی کرانه‌ی ایمان دُرِ کمال در آسمان زهد فروزنده اختری باب المراد دختر باب الحوائجی اخت الوقار، دخت بتول مطهری گویند سایه‌ی حرمت بر سر قم است قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری زانو زنند خیل فقیهان به محضرت آری تو شهر فقه و احادیث را دری روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش باور کنند خلق که در نطق حیدری اسلام را به منطق گرمت مروّجی توحید را به نیروی علمت بیانگری عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد با خنده بوسدت که بهشت مکرّری از نخل‌های سبز فدک می‌رسد ندا این باغ از آن توست که زهرای دیگری «میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست زیرا تو در قصیده سراییش رهبری ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم ری طور اهل دل، تو در آن موسِیِ کلیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم... صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی... تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی ای رتبه‌ات به نزد ولیّ خدا عظیم ای از زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّۀ اطهار جاودان... آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو... دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم! بوی حسین می‌دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار... قبر تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم... صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است... همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است جاری ز چشمه‌های علوم تو کوثر است تا قبّۀ طلات به ری سایه‌گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم... ...در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا با جملۀ مبارک «اَنتَ ولُّینا» خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرازی از یک ای حریمت رشک جنّات النّعیم خطّ تو خطّ صراط‌المستقیم نسل طاها، زادۀ والمرسلات نجل بسم الله رحمان الرّحیم مشعل اِنّا هدیناه السّبیل طلعت مرآت اللهُ الحکیم... با تجلاّی تو از ظلمت چه باک در تولاّی تو از آتش چه بیم دور صحنین تو با صوت ملیح این ندا پیوسته خیزد از نسیم: یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم شهر ری که از تو گرفته احترام قبر تو کعبه، حرم بیت‌الحرام بر رواق و قبر و خدّامت درود بر مزار و صحن و زوّارت سلام فیض جوشد از حریمت روز و شب نور خیزد از مزارت صبح و شام کاروان دل شده لبّیک‌گو دور صحنین تو می‌گردد مدام تا قیامت بر تمام اهل ری سایۀ گلدسته‌هایت مستدام هر که آید در کنار تربتت می‌رسد بوی بقیعش بر مشام هر چه خواندم در ثنایت نارسا هر چه گفتم در مدیحت ناتمام یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم ای چراغ آسمان‌ها در زمین روشنی‌بخش دل اهل یقین لالۀ گلزار ختم‌الانبیا سرو بستان امیرالمؤمنین زائرانت روز و شب فوج ملک پرده‌دارت حضرت روح‌الامین انس و جان آرد به تو روی نیاز دسته‌دسته از یسار و از یمین سوره‌های مصحف رخسار تو طا و ها و حا و میم‌ و یا و سین... روز و شب بر زائرت آید ندا فَادخُلُوها بسلامٍ آمنین... یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای حریمت رشک جنّات النّعیم ای دل اهل تولاّیت حریم نسل طاها زاده ی و المرسلات نجل بسم الله رحمان الرّحیم مشعل اِنّا هدیناه السّبیل طلعت مرآت اللهُ الحکیم زائر کوی تو عیسای مسیح آستانت طورِ موسای کلیم زینت عرش خداوند ودود از چه در شهر ری گشتی مقیم با تجلاّی تو از ظلمت چه باک در تولاّی تو از آتش چه بیم یاد تو یاد خداوند و رسول خطّ تو خطّ صراط المستقیم دور صحنین تو با صوت ملیح این ندا پیوسته خیزد از نسیم یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم شهر ری که از تو گرفته احترام قبر تو کعبه، حرم بیت الحرام بر رواق قبر و خدّامت درود بر مزار و صحن و زوّارت سلام فیض جوشد از حریمت روز و شب نور خیزد از مزارت صبح و شام کاروان دل شده لبّیک گو دور صحنین تو می گردد مدام تا قیامت بر تمام اهل ری سایه ی گلدسته هایت مستدام هر که آید در کنار تربتت می رسد بوی بقیعش بر مشام هر چه خواندم در ثنایت نارسا هر چه گفتم در مدیحت نا تمام یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم تا مکان در قلب ایران کرده ای شهر ری را کعبه ی جان کرده ای خاک پاک شهر ری را سر به سر با قدوم خود گلستان کرده ای گنبد و گلدسته های خویش را شمع جمع اهل ایمان کرده ای سالها از فتنه ی عبّاسیان رو به صحرا و بیابان کرده ای روز و شب بر غربت اجداد خویش خون دل جاری به دامان کرده ای نام خود را ای غریب شهر ری سال ها از خلق پنهان کرده ای با وجود فتنه ی اهل جحیم شهر ری را باغ رضوان کرده ای زخم دل ها را تو مرهم بوده ای درد جان ها را تو درمان کرده ای یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم ای تماشایت تماشای حسن در تو پیدا روری زیبای حسن قامتت سرو دل آرای حسین طلعتت مرآت سیمای حسن باغ حسنت جنّت اهل بهشت سرو قدّت قدّ و بالای حسن هم تولاّیت تولاّی علی هم تجلاّیت تجلاّی حسن میوه ای از بوستان مصطفی پاره ای از کلّ اعضای حسن بهترینی در جمال و در کمال برترینی بین ابنای حسن اختری تابنده از برج ولا گوهر نابی زدریای حسن خوش بود تا خوانم این ترجیع را بین زوّارت به آوای حسن یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم ای چراغ آسمان ها در زمین روشنی بخش دل اهل یقین لاله ی گلزار ختم الانبیا سرو بستان امیرالمؤمنین زائرت روز و شب فوج ملک پرده دارت حضرت روح الامین انس و جان آرد به تو روی نیاز دسته دسته از یسار و از یمین سوره های مصحف رخسار تو طا و ها و حا و میم و یاو سین پای خدّام تو بر چشم ملک فرش زوّار تو بال حور عین روز و شب بر زائرت آید ندا فادخلوها بسلامٍ آمنین ای سپهر معرفت در قلب خاک ای تو را دست حسن در آستین یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم تو سپهر منزلت را اختری تو به دریای فضیلت گوهری شهریار ملک ری در شهر ری سیّد اولاد سبط اکبری گر ولی الله فرمودت ولیّ در مقام خود ولایت پروری گنبد زرّین تو گوید که تو خلق را از خاک ری روشنگری در کمال و زهد و تقوی و شرف شاهد شخصیّت پیغمبری هم ولیِّ اولیای کبریا هم شفیع دوستان در محشری هر چه می گویم به وصفت نارساست هر چه می خوانم از آن بالاتری بوستان سرخ عصمت را گلی نخل سرسبز ولایت را بری مادر گیتی نیارد مثل تو جز که آرد مجتبای دیگری یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم دیدن ختم رسل دیدار توست شاهد حُسن حَسن رخسار توست خوبرویان گلستان بهشت نرگس بیمارشان بیمار توست جان کلافی روی دست مشتری دل اسیر برده ی بازار توست منطق و فقه و روایات و حدیث در حقیقت زنده از گفتار توست آفتاب رحمت پروردگار جلوه گر در سایه دیوار توست باغ جنّت با همه زیبائیش روز محشر عاشق زوّار توست دست تو دریای امواج کرم جام اهل معرفت سرشار توست باشد از دنیا و عقبی خوب تر اینکه «میثم» شاعر دربار توست یا کریم ابن کریم ابن کریم یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دامن آلوده و بار گناه آورده‌ام گر چه آهی در بساطم نیست، آه آورده‌ام هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام هر که آرد تحفه‌ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده‌ام بر کبوترهای صحنت هدیه‌ی ناقابلی‌ست گندم اشکی که در این بارگاه آورده‌ام ناله‌ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه‌ای چون دودِ آه خود، سیاه آورده‌ام ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کرده‌اند قطره‌ای بودم به این دریا پناه آورده‌ام گر چه هستم قطره‌ای ناچیز، یک دریای اشک، هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده‌ام هر فقیری هست دستِ خالی‌اش سرمایه‌اش من فقیرم، دست خالی را گواه آورده‌ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گردِ راه آورده‌ام ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوخته‌ی کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می‌داند که کمی از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریه‌ی خلق، کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله؟ دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله "میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی وی قـامت رسول بـه تعظیم تـو دوتا ای هل اتی و کوثر و تطهیر وصف تو وی چون خدای پاک منزّه ز هر خطا وقتی رسول گفت کـه بابا شود فدات جـا دارد اَر شــوند فــداییت انبیــا هم خانــۀ تــو قبلـۀ روح پیمبـران هم حجـرۀ تــو کعبــۀ پیغمبر خدا با نــام تـو، نـام اب و ابـن و شوهرت ذات خــدای عـزّوجل کــرده ابتـدا آدم هنوز آب و گِلش هم نبود و بود نـور مقـدّس تــو در آغـوش کبـریا ای چشم عرش، فرش قدم‌های حضرتت وی از کرم شده به زمین هم‌نشین ما هرکس تو را شناخت خدا را شناخته هرکس جدا شد از تو جدا گشته از خدا هم دختـر رسولـی و هـم مادر رسول هم مام دو امـامی و هـم کفو مرتضی با آن که بـود رکـن همه رکن‌ها علی بعد از نبـی به حضرت تو داشت اتّکا از تو اگــر بــرات رهـایی نمی‌گرفت آدم نشسته بــود بــه زنــدان انـزوا «یا فاطر بفاطمه» تـا از لـبش گذشت از بند غم رها شد و شد حاجتش روا آواره می‌شوند بـه بی‌راهـه تا جحیم گردند اگر ز خطّ شما ماسـوا سـوا خـاک در تـو بـودم و خاک در توام حتـّی اگـر غبـار شـوم در دل هـوا فـردا لوای حمـدالهی‌ست چـادرت صحرای محشر است همه زیر این لوا تو دست باکفایت حقّی عجیب نیست کآرنـد انبیــا بــه درت روی التجـا قوت عزیز خویش کرم کرده بر فقیر پیراهـن زفـاف بـه سـائل کنی عطا هرگز کسی نرفتـه ز کـوی تو نا امید هرگز عنـایت تـو بـه سائل نگفته لا هر رشته‌ای ز چادرت ای بانوی بهشت در دست یک فرشته بـود رشتـۀ ولا ای پای تا به سر همه عصمت،خداگواست از چشم کور، کس نکند غیـر تو حیا در روز حشر، ذکر همه یامحمّد است با این همه، رسول تـو را می‌زند صدا ای در سرای تـو دل پیغمبـران مقیم آتش زدنـد از چــه تـو را بر در سرا؟ گلزار وحی را که به آتش کشیده است؟ باب بهشت را که شکسته به ضرب پا؟ آیا کسی شنیـده کـه بـر داغ‌دیده‌ای هیـزم به جـای لالـه بیـارند در عـزا؟ بابا اگر سئوال کنـد جرم تـو چـه بود پاسخ چه می‌دهند به او در صف جزا؟ تـا انتقام بــدر بگیرنــد از عـلی کشتند بـی‌گنــاه، تـــو را از ره جفـا باور نداشت کس که در خانه علی بـا کشتـن تــو حق پیمبــر شـود ادا تـو کوثـر رسـول خدایی و ای عـجب یک آیه از تـو گشت به ضرب لگد جدا باللّه تـو را به بغض علی می‌زدند و بس هرگـز خـدا مبـاد از ایــن کافران رضا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 نخل میثم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوخته‌ی کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می‌داند که کمی از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریه‌ی خلق، کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله؟ دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله "میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹یار علی🔹 ...پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند روز ازل تصویر یک آیینه بودند این هر سه یک نورند و دارای سه اسم‌اند در اصل، یک روح مجرّد در سه جسم‌اند این بضعۀ طاهاست بلکه روح طاهاست مرضیّه، زهرا، فاطمه، روحی فداهاست... این آسمانِ آسمان‌ها در زمین است محکم‌ترین رکن امیرالمؤمنین است... مقصود حق در سورۀ کوثر جز او کیست؟ دخت رسول و همسر حیدر جز او کیست؟ تو کیستی افلاکی افلاکیانی کز لطف و رحمت هم‌نشین با خاکیانی فردوس، مسکینِ در کاشانۀ توست بارِ ولایت همچنان بر شانۀ توست... آدم چو در امواج غم نام تو را گفت ذات الهی توبۀ او را پذیرفت تو کیستی؟ که ذات پاک بی‌نیازت نازد به اوج بی‌نیازی بر نمازت تو کیستی؟ که عقل کلّ گوید فدایت یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت... تو کیستی؟ که وحی جوشد از پیامت بعد از نبی، جبریل گشته هم‌کلامت تو کیستی؟ که روز و شب ختم نبوّت کرده زیارت خانه‌ات را پنج نوبت تو آفتابی و جهان دریایِ نورت تو نخل نوری، قلب احمد کوهِ طورت تو عصمة اللّهی و ما غرق گناهیم تو چشم حقّی، ما اسیر یک نگاهیم تو بی‌کران دریای رحمت، ما حُبابیم تو مهری و ما ذرّه‌های بی‌حسابیم روز قیامت روز وانفساست فردا ای وای بر آن‌کس که بی‌زهراست فردا ای وای بر آنان که عهدت را شکستند هنگام استمدادِ تو ساکت نشستند... باید بگویم فاطمه یار علی بود تا پای جان تنها طرفدار علی بود شیعه جدا از آل پیغمبر نگردد یک گام از راهی که رفته برنگردد 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرازی از یک 🔹شهید اول راه علی🔹 رُخت فروغ خداوند دادگر دارد قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد میان خلق شود چون محبتت تقسیم، پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد به دانه دانۀ اشک تو می‌خورد پیوند که ناله، سوز دگر در دل سحر دارد خدا ثنای تو را در کتاب خود گوید رسول، مِهر تو را همچو جان به بر دارد... حدیث وصف تو ننوشته ماند و باز از آن بسی زمانه روایات معتبر دارد ز عزم توست ولایت، دوام اگر بگرفت ز صبر توست رسالت، بقا اگر دارد نسیم شهر مدینه بِه خُلد ناز کند که هر شب از حرم مخفی‌ات گذر دارد... به هر دلی نگرم از طریق مُلک حجاز به شوق کوی تو، رو جانب سفر دارد نبوّت از تو به پا ماند و تا ابد برجاست ولایت از تو به کف، رایت ظفر دارد... گذشته است بسی قرن‌ها و، بر دل خصم هنوز هم سخنت حکم نیشتر دارد خطابه خواندن تو حیف؛ خاصه در جایی که اجتماع، دل کور و گوش کر دارد ندای کفر به نطق تو در گلو خفه شد همای دین ز قیام تو بال و پر دارد ز غصه‌ات چه بگویم؟ که قصۀ آن را به صد هزار زبان، شعله‌های در دارد شهید اوّل راه علی‌ست محسن تو که جان به کف ز پی ‌یاری پدر دارد... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹چراغ آه🔹 بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را از بس که دود آه من گردید سدّ راه من در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را گفتم به شب زاری کنم، خون جگر جاری کنم صبح آمد و دادم ز کف این رشتۀ کوتاه را باید که اسرار درون از سینه‌ام ناید برون ورنه به آتش می‌کشم با ناله مهر و ماه را... رزم‌آوری آزاده‌ام اما ز پا افتاده‌ام زیرا که از کف داده‌ام دخت رسول‌الله را هر گه که با سوز درون از خانه می‌آیم برون چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را «میثم» اگر روشن دلی هشدار! کز راه علی دشمن به آگاهی برد یاران ناآگاه را 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7