eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه اش از غبارها تار نبود بر لوح دلش به غیر دلدار نبود بر دار زبان او بریدند ولی از گفتن عشق دست بردار نبود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرجام دل پریش را میدانست خونخواری زخم نیش را میدانست همسایه ی نخل ها که شد فهمیدند او قصه ی مرگ خویش را میدانست چون نخل ، در ایستادگی ، خفتن توست دل مشتری شیوه ی در سفتن توست هر چند رطب های تو شیرین باشد شیرین تر از آن علی علی گفتن توست هر چند بریده بار و برگت دیدند آزرده ز شلاق تگرگت دیدند با زمزمه ی "فمن یمت " ، " انت معی" هر لحظه در آرزوی مرگت دیدند 1_ امیرالمومنین فرمودند: فمن یمت یرنی...هر کس بمیرد مرا میبیند 2_ امیرالمومنین خطاب به میثم تمار فرمودند: انت معی فی درجتی .....تو در قیامت با من هستی در درجه من.... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به مناسبت شهادت جناب میثم رضوان الله تعالی علیه چون نخل در ایستادگی، خفتن توست دل، مشتری شیوه‌ی در سفتن توست هر چند رطب‌های تو شیرین باشد شیرین‌تر از آن، علی علی گفتن توست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
"میثم از زبان میثم" طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار در مدح گل باغ علی، میثم تمار آن شیردل بیشه سر سبز ولایت آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار در چرغ کمال علوی، اختر دانش بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار پرسید از آن شیفته آل محمد فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟ هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع آرند زبان از دهنت فرقه اشرار گفتا که اگر دادن جانم به ره توست جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار گویند که در کوفه حبیب‌بن‌مظاهر برخورد به او خنده‌زنان بر سر بازار فرمود که ای یار علی! در همه احوال بینم که در این راه کشی محنت بسیار در پاسخ او میثم تمار چنین گفت: ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار! بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ در راه حسین‌بن‌علی، رهبر احرار مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف لبخند تمسخر زده با حالت انکار چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار میثم ز سر دار بلا سر به در آورد چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش گویا به ثنای علی و عترت اطهار فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟ احمد چو علی هست و علی، احمد مختار دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است قرآن محمد به فصاحت کند اقرار دانید علی کیست؟ علی محور توحید دانید علی کیست؟ علی نقطه پرگار بالله! که با طاعت کونین نباشد بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار از منطق او کاخ ستم شد متزلزل گفتی که مگر خطبه مولا شده تکرار می‌رفت که در کوفه فتد شور قیامت وز تخت شود زاده مرجانه نگون‌سار با خشم رسیدند و بریدند زبانش کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار بعد از سه شب و روز از این وقعه جان‌سوز زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار در راه علی کشته شدن آرزویش بود جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم تا واقعه کرب و بلا گشت پدیدار شد نوبت جان‌بازی فرزند مظاهر ماه اسدی، آن اسد بیشه پیکار از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد تا نقش زمین گشت به خاک قدم یار گردید ز خون سر او سرخ، محاسن آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار قاتل سر نورانی او برد به کوفه گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار می‌رفت به هر ره‌گذر و کوی و بیابان طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دل‌افکار! آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت: این است سر باب من، ای جانی خون‌خوار! این حافظ قرآن و حمایت‌گر دین است کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر! فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی طشت زر و چوب ستم و لعل گهربار کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک در بین عدو عترت خود دید گرفتار «میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ♦️ڪن یڪ نظرے بر دل من حضرٺ ارباب دورم ز حرم اے گل من حضرٺ ارباب ♦️هر جا ڪه رِسم جار زنم مردم عالم هستے منو حاصل من حضرٺ ارباب
به مناسبت شهادت حضرت میثم علیه السلام میثم که دل از به غیر دلبر برداشت خود یک تنه در کوفه دو صد محشر داشت دانی که چه رتبه داشت در نزد علی؟ آن رتبه که سلمان برِ پیغمبر داشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با نور خدا مقابله یعنی چه! با امر خدا مجادله یعنی چه! جایی که علی نفس محمد باشد ای عیسویان، مباهله یعنی چه! یک عمر در انجیل نخواندید احمد؟ ناگفتن این مطالعه یعنی چه! چه مسئله ایی!پنج تن و صد راهب حل کردن این معادله یعنی چه! یک دست اگر دعا کند زین ده دست فهمید عذاب عاجله یعنی چه! دو کودک و یک زن و دو مرد آمده اند با لشگر حق مقاتله یعنی چه! نه سازش و تسلیم نه تحریم نه جنگ جایی که علیست غائله یعنی چه! در اوج مذاکره قوی باید بود تسلیم امور باطله یعنی چه! بر غیر نبی دمی تقرب هرگز از آل رسول فاصله یعنی چه! از همقدمی و دست دادن پرهیز با خصم علی مغازله یعنی چه! جایی که هدایتی نگیرد صورت با دشمن دین معامله یعنی چه! در روز ظهور، خوب و بد میفهمند جامانده گی ز قافله یعنی چه! روزی که مسیح یار مهدی گردد فهمید که دین کامله یعنی چه! 🔸شاعر: _______________________________ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ارباب صدای قدمت می آید هنگامه اوج ماتمت می آید ما در تب داغ و غم تو می سوزیم چند روز دگر محرمت می آید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃روز مباهله و نزول آیه تطهیر و آیه ولایت.... روز تجلی حقانیت اسلام روشن ترین دلیل باورهای شیعه ✨ بیا بنگر ببین کار خدا را خدا بر می گزیند پنج تن آل عبا را
شعر از مه و مهرِ شب‌شکن باید گفت از فاطمه و ابالحسن باید گفت تا خاطرهٔ مباهله گم نشود پیوسته سخن سخن سخن باید گفت *** مهری که به شأنش آمد از حق لولاک روشن شده از جلوهٔ رویش افلاک با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد تا ریشهٔ تثلیث برآرد از خاک *** فرمانده جنگ، مصطفی بود آن‌روز سردار سپاه، مرتضی بود آن‌روز لشکر حسنین و فاطمه پشتیبان در عرصه، سلاحشان دعا بود آن‌روز *** با ذکر علی‌الدوام،آن پنج نفر کردند به پا قیام، آن پنج نفر با باور خود به مشرکین حجت را کردند به حق تمام، آن پنج نفر شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در افقی ماورای عرش معلی آینه دارد خدا، "دَنیٰ فَتَدَلّیٰ" طعم وجود از که یافت سفره‌ی خلقت؟ از نمک چهره‌ی محمد طاها خلق شدند آفتاب و ماه و ستاره صبح ازل با مداد رنگی مولا صبح ازل سرنوشت خلق نیفتاد از قلم ریز بین مصحف زهرا خشت نخست کرم به نام حسن شد تا نرود کج عمارتش به ثریا اول یاقوت سرخ پیش قدم شد تا بشود خاک کربلای معلیٰ مادرم از کودکی خرید برایم تا که شوم سر به راه، کفش تولا آنچه نجاتم دهد ز بارش آتش چیست به یوم الحساب؟ چتر تبرا من قلمی هستم از تبار زبرجد چشم به راه تراش عترت طوبیٰ شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به جز مباهله این غائله علاج نداشت که اعتقاد، نصارا به احتجاج نداشت به غیر آل عبا، مصطفی به هیچ کسی در این نبرد نفس‌گیر احتیاج نداشت چنین نشستن و این شیوه‌ی دعا کردن مگر برای رسولان حق رواج نداشت از این مقابله ترسید اسقف اعظم و راه چاره به جز دادن خراج نداشت و باز فتح بزرگی بدون خونریزی به دست شاه عظیمی که تخت و تاج نداشت شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کس را نبود و نیست ، توانِ مقابله تا مرتضاست یک طرفِ این معادله نصرانیان و صومعه لرزند یک به یک تا نام مرتضاست میان مباهله 🔹 🔹 تصریحِ نَصِّ"انفسنا" داد می زند مابین مصطفی و علی نیست فاصله در بدر و خیبر و اُحد و لیلة المبیت دستِ علیست در همه جا ختم غائله دنیا پُر از کتاب شود هم نمی شود پیش خطی ز خطبه ی او ، غیرِ باطله از او سوال کردن ما ، محضِ گفتگوست ورنه جواب را بدهد قبلِ مسئله دست خداست دستِ علی ، ما گرفته ایم آری ز دست هایِ یدُاللهی اش صله کار خداست مدح علی ، کارِ عقل نیست عاجز بُوَد ز فهمِ مقامش ، مُخیَّلِه شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در خشکی دهانِ بیابان مباهله سوگند خورده است به باران مباهله پیش از غدیر چشمه ی جوشان عشق را انداخت مثل رود به جریان مباهله آرام و با وقار سخن گفته از علی در آیه های محکم قرآن مباهله 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 گلدسته ی اذان علی دوستانِ شهر سجاده ی اقامه برهان مباهله جاریست در تمامی قرآن بدون شک حقیست غیر قابل کتمان مباهله در سوره ی سعادت انسان شروع راه در سوره ی مجادله پایان مباهله در لحظه های سخت و نفس گیر جنگ نرم می ایستد میانه ی میدان مباهله می ایستد میانه ی میدان اعتقاد با تیغ آب دیده و عریان مباهله با تیغ آب دیده و عریان منطقش گردن بریده است فراوان مباهله گردن بریده است فراوان به دست خویش از دسته های لشکر شیطان مباهله از دسته های لشکر شیطان نداشت باک در جنگ با اهالی نجران مباهله در جنگ با اهالی نجران زبان گشود با آیه های سوره ی انسان مباهله با آیه های سوره ی انسان رسیده است مثل تمام دشت به ایمان مباهله هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن فریاد کرده است دو چندان مباهله گفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد بعد از نجف به سمت خراسان مباهله پرسید از بزرگ ترین مدح جد او شد منبر سلونی سلطان مباهله قربان آن امام رضایی که گفته است بوده است اوج فضل به قرآن مباهله شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟! از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟! همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟! مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر... نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟! نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند مقابل کلام حق دلی شرور داشتند مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش رسید کار راهب بزرگشان به حد غش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا" علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❤️ هرچہ من بد مےڪنم تو مهربانے مےڪنے مݧ بہ تو خیلے بدهڪارم ، دعایم ڪن حسین خورده بر ڪارم گره با دست تو وا مےشود حاجت ڪرب وبلا دارم ، دعایم ڪن حسین 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز خصم تا که ببندی زبان پُر گِله را اقامه کن همه شب تا به صبح، نافله را از این جماعت پرگوی مدّعی نرسد کسی به خیر، که سر می‌بَرند حوصله را مسیح بود تو گویی که با حواریّون رسیده بود که پایان دهد مجادله را به شرح واقعه عهدین را کند تفسیر هم او که می‌شکند بندهای سلسله را کسی‌که آیت عشق‌است و عقل می‌فهمد ورای علم لدنّی، علوم حاصله را علیّ و فاطمه همراه با حسین و حسن چهار نور، از انوار ناب کامله را روانه کرد به محراب تا که بشناسند چهار رکن نماز نبی و عائله را به شأن پنج تن آورد جبرئیل از عرش شگفت آیۀ قرآنی مباهله را رها کن این همه دلداده را ز دلتنگی ببین اسیر نگاهت، هزار قافله را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است این بس مرا که سایۀ مهر تو برسر است دولت به کام و محنت گردون حرام باد تا ساغرت بگردش و تا می به ساغر است ای دل چرا به غیر خدا تکیه می‌کنی؟ امّید ما و لطف خدا از که کمتر است؟ بهر دو نان خجالت دونان چه می‌کشی؟ ای دل صبور باش که روزی مقدّر است خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است فرخنده نامه‌ای که موشّح به نام اوست زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس زیب اذان و زینت محراب و منبر است پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب در حال سجده روی به درگاه حیدر است شمس ضحی، امام هدی، نور هل اتی چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است در آیۀ مباهله این مهر و ماه را جانها یکی و جلوۀ جان از دو پیکر است وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال وجه خدا و جلوۀ الله اکبر است نازم به دست او که یکی ناز شست او از جای کندن در سنگین خیبر است با اشک چشم، ابر کرم بر سر یتیم با برق تیغ، صاعقه‌ای بر ستمگر است جز راه او بسوی خداوند راه نیست یعنی که شهر علم نبی را علی،در است بر تارک زمان و مکان تاج افتخار در آسمان فضل: درخشنده اختر است قبرش درون دیدۀ آدم که چشم او در خاک هم بنور جمالش منوّر است آوازش از ورای زمان‌ها رسد بگوش تصویرش از فراز افق‌ها مصوّر است کمتر ز ذرهّ ایم و فزون تر ز آفتاب ما را که خاک پای علی بر سر افسراست وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم وز هرچه گفته اند و شنیدیم برتر است شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است طبع لطیف و شعر «ریاضی» به لطف و شهد شاخ نبات خواجۀ شیراز و شکّر است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای مهرتان به گردن افلاک سلسله ای وصف‌تان، حدیث کساء، نور، منزله بر من عطا کنید ز لطف و کرم صله تا واکنم زبان به حدیث مباهله زیرا که این حدیث، حدیثی مؤیّد است متن کتاب وحی خداوند سرمد است در این حدیث، جلوه کند نور پنج تن در این حدیث، گفته خدا با نبی سخن در این حدیث، نفس نبی گشته بوالحسن در این حدیث، ذات خداوند ذوالمنن وصف علی و فاطمه را می‌کند بیان خود قصّه‌ی مباهله را می‌کند عیان اینجا خدا مؤیِّد و حیدر مؤیَّد است نفس رسول دوش به دوش محمد است ممدوح ذات پاک خداوند سرمد است دستش در این مباهله در دست احمداست زهراست سمت دیگر پیغمبر خدا سر تا به پاست حیدرِ پیغمبر خدا نور نبی طلوع نموده ز چار سو دو سوی او، دو آینۀ حُسنِ ذات هو دو سیّد شباب بهشتی به پیش رو با ذات حق، نفس به نفس گرم گفت‌و‌گو تعبیر گشته از طرف ذات کبریا ابناءنا و انفسنا و نساءنا تا رفت دست‌شان برود سوی آسمان لرزید جان اسقف اعظم در آن میان می‌دید مرگ خویش به نفرین‌شان عیان فریاد زد که آی تمام مسیحیان! اینان اگر به شکوه لبِ خویش وا کنند ما را به قعر آتش دوزخ رها کنند این پنج تن تجلّیِ انوار داورند یک روح واحدند که در پنج پیکرند این پنج تن نه پنج نفر، پنج محورند یک قرص آفتاب و دو ماه و دو اخترند دیدم به چشم خویش که این پنج‌تن یکی‌ست زهرا،علی،رسول،حسین و حسن یکی‌ست این آیه در فضیلت آل پیمبر است حرف از نساءناست که زهرای اطهر است زهرا که در کتاب خداوند کوثر است از هرچه گفته‌اند و نگفتند برتر است زهراست گوهری که خدا قدردان اوست قرآن کتاب مدح و نبی مدح‌خوان اوست دراین مباهله، که چو خورشید منجلی است معلوم شد علی‌ست نبی و نبی علی است دارای این مقام، نه دوم نه اوّلی است والله در کنار پیمبر، علی ولی است در ملک بی حدود ولایت اگر کس است یک آیۀ مباهله بر عالمی بس است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطرۀ مباهله گم نشود پیوسته،سخن،سخن، سخن باید گفت آیات چو آفتاب از خاور نور نازل شده بر سینۀ پیغمبر نور ابناء و نساء و انفس اقدس حق یعنی حسنین و علی و کوثر نور آن پنج وجود صاحب عصمت حق یعنی همه عصار خلقت حق کردند فنا بنای اسقف بازی با هیمن شگفت و با هیبت حق مهری که به شأنش آمد از حق، «لولاک» روشن شده از جلوۀ رویَش، افلاک با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد تا ریشۀ تثلیث برآرد از خاک دُردی کش جام درد باید بودن آگاه دل از نبرد باید بودن چون شیر خدا حقیقت حق محور در جنگ عقیده مرد باید بودن آن روز دو صف مقابل هم بودند تحلیلگر دلایل هم بودند آن سو همه در تجزیۀ یکدیگر این سوی ولی، مکمّل هم بودند فرماندۀ جنگ، مصطفی بود آنروز سردار سپاه، مرتضی بود آن روز لشکر، حسنین و فاطمه، پشتیبان در عرصه، سلاحشان دعا بود آن روز آن روز نه سنگ و چوب و نه سنگر بود نه نیزۀ جان شکار و نه خنجر بود پیروزی پنج تن به اهل نجران از باور بالندۀ بارآور بود با ذکر عَلَی الدّوام، آن پنج نفر کردند به پا قیام، آن پنج نفر با باور خود به مشرکین حجّت را کردند به حق تمام، آن پنج نفر فرمود نبی، علی ولی الله است خورشید ولایت و دلیلِ راه است زهراست دل من و حسن، دلبندم عشق است،حسین و عشق‌حق دلخواه‌است مهر آمد و پشت شب بیداد شکست اندیشه تثلیثی شیّاد شکست هنگام مباهله ز اِعجاز رسول هم اسقف و هم صلیب فولاد شکست اسقف که گل روی محمد را دید افتاد صلیبش از کف و جامه درید گفتا که به حق و راستی در انجیل حق کرده وجود اقدست را تایید با اهل جدل مجادله باید کرد با تیغ زبان مقابله باید کرد بر منطق وحی سر اگر نسپردند بی چون و چرا مباهله باید کرد شعر از مه و مهر شب‌شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطرۀ مباهله گُم نشود پیوسته،سخن،سخن،سخن باید گفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7