#حضرت_زینب #امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
عالم مريد اوست كه پير مراد بود
زين الموحدين شد و زين العباد بود
با غصه ها قرين شد و يعقوب گريه شد
از كربلا به روى دلش غم زياد بود
با دست بسته در پى هجده سر به نى
آواره بين كوفه و شام و بلاد بود
تا لحظه ى شهادت او روضه اش فقط
"يك جرعه آب بر لب عطشان نداد" بود
يك لحظه هم ز خاطر آقا نمى رود
زلفى كه روى نيزه در آغوش باد بود
عارض بر او تبى شده و سد راه كرد
عباس شاهد است كه مرد جهاد بود
🔸شاعر:
#محمد_حسین_مهدی_پناه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#سلام_امام_زمانم
🌱به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من...
🌱برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من...
🌱به شوق دیدن روی تو صبح آدینه
رفیق دیدۀ بیدار می شود دل من...
🌱چه اشتیاق عجیبی چه حالتی دارد
سحر که منتظر یار می شود دل من...
🌱بیا که از غم هجر تو یا اباصالح!
اسیر غصه ی بسیار می شود دل من...
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
حال مرا بپرس از این تازییانه ها
دارم ز عشق تو به تن خود نشانه ها
بر روی نیزه قاری قرآن مادرم
پایان بده به اینهمه شک و گمانه ها
تشییع میکنند تو را سنگهای شهر
همراه نیزه ها به سر بام خانه ها
مثل زبان حرمله بددهن مرا
سوزانده است شعله سرخ زبانه ها
آیات حق کجا و شراب و قدح کجا
قرآن کجا و رقص و نوای ترانه ها
یک کاروان بریده و زنجیرها برید
جان اسیرها به لب از دانه دانه ها
منکه حریف اشک رقیه نمیشوم
باید چه داد پاسخ سیل بهانه ها
هر روز زخم تازه به روی تو میخورد
جانم به لب رسیده زدست جوانه ها
رفتی تنور خولی و رفتی به روی نی
دارم به سینه حسرت این آشیانه ها
گاهی به دست باد و گهی هم به دست شمر
خورده گره به موی سر تو ز شانه ها
بین من و تو حرف نگفته زیاد هست
خاموش گشته زمزمه عاشقانه ها
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
سفر آغاز شد دریا دلی قصد سخن دارد
رسول عشق در زنجیر فکر پر زدن دارد
اگر چه شاهدی دارد که جسمی بی کفن دارد
برای چشم عالم یوسف او پیرهن دارد
سرودن می شود آغاز بانو شور می خواند
زنی این داستان را با صدای نور می خواند
چه بسم الله زیبایی نشانده بانویش برلب
نمی افتد مسلم با چنین عشقی ز تاب و تب
کند روز بداندیشان شهرآشوب را چون شب
قیامت می کند در کوفه و شام بلا زینب
نگاهش می رود سمت حسین و می کند اعجاز
همین جا خطبه خوانی های بانو می شود آغاز
منم زینب، حسین من، اسیر عشق شیرینیت
تمام هستی ام باشد بلاگردان آیینت
گذشتم از سر دنیا برای حرمت دینت
دعایم کن، بمانم در مسیرت، مرغ آمینت
چه کردی با دلم دستت، یداللهی تر از موسی
به اعجاز تو زینب مانده در این دشت، روی پا
شهادت را علم کردی. اسیران را علمدارم
برای لحظه ای این پرچمت را بسته نگذارم
خدا قسمت کند، درد و بلایت را خریدارم
به آب دیده، گرد از چهره آن ماه بردارم
مهیایم نمودی، می روم پیغمبرت باشم
هماوازی هماهنگ و هوادار سرت باشم
خیالت راحت این پرچم ز دوش من نمی افتد
بدان با اربعینت هم خروش من نمی افتد
پیام روشنت، هرگز، ز گوش من نمی افتد
حسینم واحسینم از سروش می نمی افتد
بمان، ای سایه ی بر سر، کنار زینبت دائم
که من دشمن شکن باشم، به هر شهری شوم عازم
منم زینب، تو می دانی؛ دلی پیغمبری دارم
به وقت خطبه خوانی من بیان حیدری دارم
پی احقاق حقت نطق های مادری دارم
خوشم که با سرت در پیش رویم دلبری دارم
می افتم از نفس اما نمی افتم ز پا هرگز
نباشم روی گردان از تو و حسن القضا هرگز
برای بعد از این تدوین کنم دیوان خونت را
به عالم می دهم با خطبه ها درس جنونت را
سرپا می کنم این خیمه های سرنگونت را
مفسر می شوم انا الیه الراجعونت را
من از شور اباالفضلی پرم لبریز احساسم
مطیع امر تو، جان برادر، مثل عباسم
خداحافظ برادر، در مکنون خدا در خون
دل لیلایی ام گردیده دور قامتت مجنون
به من پیغمبری دادی برادر از توام ممنون
تمام خطبه هایم نیز باشد با همین مضمون
حسینی آمدم رفتم حسینی از سر کویت
مرا آزاد می بینی میان بند گیسویت
تمام آبرویم را برایت خرج خواهم کرد
اگر جانی بماند پا به پایت خرج خواهم کرد
قنوتم را برای کربلایت خرج خواهم کرد
دلم را در میان روضه هایت خرج خواهم کرد
برادر، هیچ کوتاهی ز زینب سر نخواهد زد
اگر صبری بماند، او به محمل سر نخواهد زد
مرا آیینه باران در مسیرت کرده ای جاری
به دستم داده ای یک کهکشان خورشید بیداری
نمودی از تمام رازهایت پرده برداری
خبردارم که از فردای زیبایی خبر داری
چه با دل های عالم می کنی، فردا و فرداها
دل و دین می بری از آسمان و دشت و دریاها
دمشقی را پس از مشق سکوت آزاد می سازم
تمام شهر را لبریز از فریاد می سازم
شب این شام را ویرانه از بنیاد می سازم
پس از این هر دل آماده را آباد می سازم
دفاع از حرم را با جوانان می کنم تصویر
کجا خواب حرامی در حرم ها می شود تعبیر
حسینی های بعد از این، مکرر عشق می ورزند
اذان گویت شوند و مثل اکبر عشق می ورزند
به یاد کربلا سنگر به سنگر عشق می ورزند
سری دارند و در راه تو بی سر عشق می ورزند
همین عاشق ترین ها قاسمت را مقتدا گیرند
به سمت کربلایت با نماز عشق می میرند
پس از این کربلا، کرب و بلاها شکل می گیرند
چه عابس ها که با احساس در این راه می میرند
اسیری هم که باشد مثل ما شیری به زنجیرند
مسلح با سلاح نور و با آهنگ تکبیرند
مسلم شور عاشورایی ات پایندگی دارد
محرم بیش از این ها بعد از این بالندگی دارد
زمان روضه خوانی شد، شدم کرب و بلایی تر
فراز ناقه، بی هودج، نشستم بر روی منبر
تویی امن یجیب من که با عشقت شدم مضطر
نما تایید خواهر را بر اوج نیزه ها با سر
به چوب خیزران دادی لبت ای آیه الکرسی
مدام از روی نی از خواهرت احوال می پرسی
خدا قوت برادر پای بند من شدی در راه
هلال من چه می بینم به روی چهره ات ای ماه
نمی سازی چرا ما را از آن راز تنور آگاه
چه صبری داده ای بر زینب دل خسته یا الله
به شاعر می شود لطفی کنی تا زائرت باشد
اگر برگشت، برگردد و بهتر شاعرت باشد
🔸شاعر:
#سید_علی_میری_رکن_آبادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب #امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم
هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم
دستی به سوی آب، بی گریه نبردم
مُردم به واللهِ که قدری آب خوردم
قلب مرا هر ناله ی مجروح سوزاند
یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند
جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم
مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم
با هر بهانه مجلس روضه گرفتم
خانه به خانه مجلس روضه گرفتم
اشک ربابه در وجودم آتش افروخت
هر بار دیدم شیرخواره، سینه ام سوخت
این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما
بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما
آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند
رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند
دستان عمه زینبم را تا که بستند
نامردهاخیلی غرورم را شکستند
مانده به گوشم نعره ی دشنام، دشنام
گفتم به شاگردان خود، الشام الشام
یادم نرفته عمه ام را، سنگ می خورد
از پیرزن های یهودی چنگ می خورد
از پشت بام آتش زدند و معجرش سوخت
مانند من سرتاسر بال و پرش سوخت
بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم
من کشته ی بزم شراب و خیزرانم
شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه
شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه
این زخم ها، آثار جنجال است با ماست
یاد چهل منزل، چهل سال است با ماست
سوزاند داغش تا دم آخر دلم را
ناله کشیدم از درونم واحسینا
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼در این روز معنوی
☘دعا میکنم کریم اهل بیت علیهم السلام
🌼مشکل گشای گره های زندگی شما
☘و شفیع شما در روز قیامت باشه
🌼ان شاءالله زیارت مولا در دنیا
☘و شفاعت آن حضرت در
🌼آخرت نصیب همه مون بشه
🌼تقدیم به عاشقان
☘حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
🌼حاجت روا باشید
☘بحق کریم آل طه
🌼شهادت امام حسن مجتبی
☘علیه السلام تسلیت باد
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
صبور شهر مدینه چقدر حوصله داری
غمی نهفته درون دلت ، بگو گِله داری
چه غربتی است از این بیشتر که در دل خانه
زنی خبیث تر از شمر و زجر و حرمله داری
حسین خواست بگوید که صلح کرببلا ساز
از آن توست که قاسم میان قافله داری
غریو نعره ی احلی من العسل همه جا رفت
به شور محتشم #اربعین چه ولوله داری
اگر چه قاسم تو رفت و قاسمِ دلِ ما رفت
ورای واقعه را دیده ایم ، زلزله داری
به پرچمی که کشیده است سایه بر سر کعبه
چه ذوالفقار بلندی ورای غائله داری
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
"حَسن" بگو و ببین اسم محترم این است
هزار شکر مرا ذکر دم به دم این است
بگو همیشه که یا محسن بحقّ حسن
که پیش حضرت حق بهترین قسم این است
سه بار زندگی اش را تمام بخشید او
به هر چه هست کشیدن خط عدم این است
گرفته لقمه برای جذامیان حتی
بگو به مدعیان ، معنی کَرَم این است
به وقت بذل کریم و به وقت رزم دلیر
سخاوت است و شجاعت ، هم آن و هم این است
جمل که رفت به میدان ، علی چنین می گفت :
محمد حنفیّه ببین جَنَم این است
که گفته است حسن بی حرم بُوَد ؟! بنگر
میان دل حرمش باشد و حرم این است
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری
🎤 حاججوادحیدری
🏴 #شهادت_امام_حسن(ع)
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
سلام پدر دلسوزم، مهدی جان♥️
مولای من، شکر خدای را که طینت مرا با محبت شما سرشت
شکر خدای را که حب شما این سرمایه ی زندگیم را بر من افزود
خدا خانهی دلم را از غیر شما تهی کند
یا صاحبالزّمان!
فقط خواستم بگویم
با آنهایی که دوستتان ندارند
هیچ نسبتی ندارم!
عنایت کنید و
این سرمایهی محبت را تا قیامت در نسلم تداوم بخشید🤲🏻
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت
رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت
دست خالی هر کسی آمد به دیدار کریم
دست پر برگشت و عمری ارتزاقش را گرفت
نوکری،در بین روضه گفت؛ آقا کربلا!
بعد هیئت رفت ویزای عراقش را گرفت
خواب دیدم فرشهای دستباف اصفهان
در حرم سرتاسر صحن و رواقش را گرفت
شاعری میخواست مدحش را بگوید ناگهان
غم به جان او نشست و اشتیاقش را گرفت
شاعر: #سجاد_روان_مرد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر
هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر
کلّ فرزندان زهرا سفرهدارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر
رزق دنیا درمیآید از تنور خانهاش
هر که نانش بیش، خیلِ بینوایش بیشتر
هر چه پنهانتر بگیرد دست او دست مرا
پیش چشم خلق، میافتم به پایش بیشتر
تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، میمیرم برایش بیشتر
کیمیای عشقِ او از خاک میسازد طلا
خاکسارش میشود سهمِ طلایش بیشتر
هر چه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
میشود اندازهی صحن و سرایش بیشتر
گریهکنهایش سزاوار قنوت مادرند
هر که اشکش بیشتر؛ رزق دعایش بیشتر
روضهی موی سپیدش داغ ناموس خداست
از مدینه زخم خورد؛ از کوچههایش بیشتر
هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
میشود فردای آن شب؛ هایهایش بیشتر
شاعر: #رضا_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
ای زهر یاری کن مرا تا پر بگیرم
تا بار دیگر چادر مادر بگیرم
گرچه به ظاهر زهر بر جانم اثر کرد
این سینه پر غصه ام را شعله ور کرد
داغی که من دیدم تمام ماجرا بود
هرچه سرم آمد میان کوچه ها بود
مادر کسالت داشت ،دستش ناتوان بود
قدش کمی خم بود با آنکه جوان بود
بوی بهشت حق ز عطر چادرش داشت
با دست سالم دست من را در برش داشت
چون آینه بود و به سینه یک ترک داشت
در دست مجروحش جوازی از فدک داشت
ناگه هوای کوچه تاریک و سیاه شد
آنکس که آتش زد به خانه سد راه شد
اول جسارت کرد و حرف ناروا زد
ای وای مردم،مادرم را بی هوا زد
ای کاش میشد در همان لحظه بمیرم
یا با دو دستم ضرب دستش را بگیرم
این جثه ی کوچک برایم درد سر شد
هر چه کشیدم قامتم را ، بی ثمر شد
مادر به ضرب دست آن ناپاک افتاد
دیدم که با صورت به روی خاک افتاد
ای زهر یاری کن مرا تا پر بگیرم
تا بار دیگر چادر مادر بگیرم
رافض ز بی پرده سخن گفتن حذر کن
از حال صاحب روضه احساس خطر کن
شاعر: #مهدی_میرزایی_نیا (رافض)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ویژه| اگه میخواید در ایام اربعین به عراق سفر کنید و در فضای حساس این کشور دچار مشکل نشید حتما این کلیپ رو ببینید.
🔶به خاطر حساسیت کشور عراق این کلیپ رو به دست همه افرادی که در اربعین قصد سفر به این کشور رو دارند برسونید.
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان #آدینه
#مصائب_شام
همه محوند، محو عزت ما
از گِلِ اولیاست طینت ما
کنج عُزلَت برای ما گنج است
وه چه سرمایه ای ست عُزلَت ما
نگران نیستیم از مردن
مرگ ما هست استراحت ما
ثروت ما محبت زهراست
نرسد ثروتی به ثروت ما
نامه هامان نخوانده امضا شد
باز راضی نشد به خجلت ما
گریه کردیم راهمان دادند
بی نتیجه نماند زحمت ما
هر کسی پنج روز نوبت اوست
با بزرگان گذشت نوبت ما
فرصت گریه را به ما دادند
بهترین فرصت است فرصت ما
همه جا رفت و از تو صحبت کرد
هر که بنشست پای صحبت ما
تا که در خدمت شما هستیم
دیگران میکنند خدمت ما
خواستند از دیار تو برویم
نه ، اجازه نداد غیرت ما
ما اویسیم و آمدیم ، ولی
دیدن تو نبود قسمت ما
آس و پاست شدیم و با این حال
درهمی کم نشد ز قیمت ما
شبی از خاک ما گذر کردی
مرده را زنده کرد تربت ما
حاجت دل شکسته ها گریه است
جان زینب برس به حاجت ما
روضه داریم روضهی زینب
یک سری هم بیا به هیئت ما
کربلا ، شام ، هر کجا رفتی
یک سلامی بده به نیت ما
ما که از هجر ، بال بال زدیم
و نیامد کسی عیادت ما
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
به ما تنها اهانت میشد ای کاش و جسارت نه!
شهادت بود ارث خاندان ما، اسارت نه!
نوامیس رسولالله در آن خیمهها بودند
به آتش میسپردم خیمه را، اما به غارت نه!
«قَتَلْتُم عِترَتی او اِنْتَهَکْتُم حُرمَتی» یعنی
که آیا روضهای هم هست بیش از این عبارت؟ نه!
اگرچه آیهی تطهیر بر روی زمین افتاد
ولی ای کاش با دستان مشتی بیطهارت نه!
به دیدار کریم ابن کریمی رفت در گودال
نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت، نه!
دریغا! کشتن ششماهه با تیر سهپر در جنگ
دل سنگ و نشان ننگ میخواهد، مهارت نه!
به رزمی نابرابر آبروی خویش را بردند
کسی دیده به این اندازه در جنگی خسارت؟ نه!
به نرخ گندم ری میوهی قلب نبی را کشت
به ابن سعد سودی میرسد از این تجارت؟ نه!
سرافرازی نصیب سربلندان سر نی شد
به دشمنها رسید آیا نصیبی جز حقارت؟ نه!
به سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما
بشیر از ما خبر میبرد، اما با بشارت نه...!
حسینبنعلی شمع همیشه روشن دلهاست
بهسعی دشمنان خاموش میشد این حرارت؟ نه!
به لب آوای؛ "اَینَالمُنتقِم؟" دارد جهان بیتو
که دارد اشتیاق دیدنت را، انتظارت نه!
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#مناجات_با_امام_حسین
جانِ ما در دستِ جانان هست و بس
کیست جانان او حسین جان هست و بس
قیمتی شد هر کسی شد هیئتی
لطف زهرا بر محبان هست و بس
باورم را با تو می سنجم حسین
نام تو معیارِ ایمان هست و بس
گریه بر هر درد بی درمان دواست
گریه ای که بر تو ریزان هست و بس
آن مسیری را که فرجامش نکوست
گریه بر آقای عطشان هست و بس
ای مریضِ لاعلاجِ نا امید
تربتِ او راهِ درمان هست و بس
کربلامان نیست دست این و آن
دستِ سلطانِ خراسان هست و بس
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💚 #سلام_آقای_من💚
🍃🌸شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
🌸🍃آن را که فلک زهـرِ جدایی نچشانَـد
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹