چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است
نوشته اند دم در به فضه رو زده است
حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید
بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است
چه کرده اند که این باغبان با احساس
کنار غنچهی پرپر به فضه رو زده است
شکست شیشهی عطری که بوی محسن داشت
در این فضای معطر به فضه رو زده است
چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس
توان نداشت و آخر به فضه رو زده است
نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت
و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است
یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد
پیامبر دو برابر به فضه رو زده است
چگونه شرح دهم روضه های محسن را
همین بس است که مادر به فضه رو زده است
#احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را
پامال لگدهای مکرر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند
زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم
تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را
یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟
آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟
یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم
چون آینه ای تار و مکدر شدنت را
دستار به سر بسته ای و بین نمازت
زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را
من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی!
وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را
ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش
تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را
#احمد_ایرانی_نسب
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را
پامال لگدهای مکرر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند
زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم
تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را
یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟
آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟
یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم
چون آینه ای تار و مکدر شدنت را
دستار به سر بسته ای و بین نمازت
زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را
من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی!
وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را
ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش
تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را
#احمد_ایرانی_نسب
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات
سنگ هم باشم! نگاهِ تو مرا دُر میکند
لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر میکند
رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق
نان چشمان مرا هربار آجر میکند
یک سلام از پشتِ بام خانه دادم، فُطرست
جای خالی مرا در کربلا پُر میکند
در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی
پشتِ بام خانه را مَرقد تصور میکند
"آسمان" روضه گرفت و "ابر" گریه میکند
"رعد" سینه میزند، «زهرا» تشکر میکند
مُهرِ تُربت را که بوسیدم، دلم آرام شد
سنگ هم باشم نگاهِ تو مرا دُر میکند
✍ #احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات
سنگ هم باشم! نگاهِ تو مرا دُر میکند
لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر میکند
رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق
نان چشمان مرا هربار آجر میکند
یک سلام از پشتِ بام خانه دادم، فُطرست
جای خالی مرا در کربلا پُر میکند
در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی
پشتِ بام خانه را مَرقد تصور میکند
"آسمان" روضه گرفت و "ابر" گریه میکند
"رعد" سینه میزند، «زهرا» تشکر میکند
مُهرِ تُربت را که بوسیدم، دلم آرام شد
سنگ هم باشم نگاهِ تو مرا دُر میکند
✍ #احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از عرش رسیدی تو به دامان خدیجه
ای کوثر پیغمبر و ای جان خدیجه
از پیش تو زنهای قریشی همه رفتند
صد مریم و صد آسیه قربان خدیجه
زیباتر از آنی که به تصویر بیایی
روشن شده از نور تو چشمان خدیجه
شیرینی لبخند تو معنای بهشت است
یعنی به سر آمد غم پنهان خدیجه
دست من و دامان شما فاطمه جانم
جان همه قربان شما فاطمه جانم
خورشیدی و از فرط حیا زیر نقابی
هنگام وضو عکس رخ ماه در آبی
هم مادر ساداتی و هم مادر مایی
حیدر پدر خاک و شما اُم ترابی
یک روز نشد فکر گداهات نباشی
یک شب نشده بی غم همسایه بخوابی
دست من و دامان شما فاطمه جانم
جان همه قربان شما فاطمه جانم
ما ساخته از آب و گل پاک شماییم
ما سر به هواییم ولی خاک شماییم
دنیا همهاش مهریه مادرمان است
هر جا که بمیریم در املاک شماییم
با اشک عجینیم و ز دوزخ نهراسیم
والله که ما هیزم نمناک شماییم
دست من و دامان شما فاطمه جانم
جان همه قربان شما فاطمه جانم
✍ #احمد_ایرانی_نسب
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ام_ابیها
#البتول_بابی_هی_و_امی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه
حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا
بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه
نوکر درِ این خانه باشد آبرو دارد
فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه
نام مرا بنویس بین اربعینی ها
من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه
امسال نذر دخترت بودم که جاماندم
من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه؟
.
.
ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا
اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه
دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار
یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه
اشک تمام زائران کربلا هرگز
آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه
من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
#احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#بصیرتی
گرچه احوال ما پریشان است
گرچه این لحظهها نفسگیرند
سروها بر زمین نمیفتند
نخل ها ایستاده میمیرند
"صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ" یعنی
این علم بر زمین نمیفتد
سر ما روی دار هم برود
از دل ما یقین نمیفتد
کشوری ایستاده بین غبار
کوچهها غرق بوی باروت است
گر شکستهست شاخهٔ زیتون
آنکه نشکستهاست بیروت است
خم به ابروی خود نیاوردیم
جمع ما نیز کم نخواهد شد
کوه را میکَند ولی هرگز
قامت عشق خم نخواهد شد
پرچم سرخ را به دست بگیر
همدل و هم عقیده و همراه
روی سربند سبز خود بنویس:
تا ابد زنده است حزب الله
باز هم فاطمیه نزدیک است
جنگ با شعله، جنگ تن به تن است
ارث مادر رسد به فرزندش
باز هم وقت بی هوا زدن است
#احمد_ایرانی_نسب ✍
#لبنان
#حزب_الله
#شهید_سید_حسن_نصرالله
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با نسیمی غنچه پرپر میشود طوفان چرا!؟
در غباری کردهاند آیینه را پنهان چرا!؟
"لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمن"، جای خود
با هجوم شعلهها در میزد این مهمان چرا!؟
"در" همینکه سوخت به زهرا پناه آورده بود
تازه فهمیدم که از لولا شد آویزان چرا!
آن دری که "ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِين"
از خجالت سوخت که اینگونه شد ویران چرا!
دستگیرِ هر دو عالم دستهایش بسته بود
گفت: افتادی به روی خاک زهرا جان چرا!؟
فاطمه هرروز اشک و مرتضی هرروز اشک
سرزده در ساحت آیینهها باران چرا!؟
حال زینب را چنان مویش پریشان میکند
میشود با شانه کردن شانهاش لرزان چرا!؟
با حضور فاطمه حتی کفن گل میدهد
مثل درد او ندارد، خون او پایان چرا!؟
🌺«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه وآله وسلم»:🔰
لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمنٍ.
هر مؤمنی باید که مهماندوست و مهماننواز باشد. (مستدرک، ج ١٦، ص ٢٥٧)
#احمد_ایرانی_نسب
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
#احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات
#پایان_ماه_محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشمها دو چِشمهی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش بردهایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشکها برای تو باشد، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضههاست، حروف مقطعه
جان را میان سورهی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیدهای
خیلی برای روضهی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
✍ #احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_شهادت_حضرت_رقیه_س
خاموش کرد آخر چراغ آسمانم را
تا بشنود شبگریه های بی امانم را
از ابتدای کاروان تا انتها میبرد
با نیزه هق هق قهرمان داستانم را
هق هق نکردم که تورا غمگین کنم بابا
با گریه پنهان میکنم لکنت زبانم را
حتی تلفظ کردنِ با، با کمی سخت است
اصلا به لب آورده این اندوه جانم را
حتی تصور کردمش خیلی به من برخورد
با اشتباهِق هق اگر قرآن بخوانم را
هق هق نکردم که تورا غمگین کنم بابا
با گریه پنهان میکنم لکنت زبانم را
هرجا گمم کردی سراغم را بگیر از زجر
آری بگیر از چکمههای او نشانم را
بابا گناهم چیست که از گریه غش کردم؟
بر خارها بردند پای ناتوانم را
تو سایهی سر بودهای حتی سر نیزه
بگذار بر دامن بگیرم سایبانم را
گفتم به شامیها تو بابای خودم هستی
دیدند بابای قشنگ و مهربانم را
وقتی تورا میزد خودم را میزدم بابا
این دستها را دوست دارم، خیزرانم را
هرجا تو باشی بهترین جای جهان آنجاست
کنج خرابه دوست دارم آشیانم را
#احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7