#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ، الَّذِی هَیَّجَ أَحْزَانَ یَوْمِ الطُّفُوفِ
(سلام بر آن امام رئوفی که اندوهها و مصائب روز عاشورا در سرزمین طف را برانگیخت).
احساس میکنم که همینجاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
هرگز به جز تو از تو نمیخواهم ای رئوف
این است آرزوی من، این است حاجتم
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلاشدهی این ضمانتم
یک سال میشود که به مشهد نیامدم
یک سال میشود که فقط آهِ حسرتم
خلوتگُزین صحنِ گوهرشاد تو..، منم
یک شب سری بزن به من و کُنجِ عُزلتم
در شهر، شُهرتم شده دیوانهی رضا
در ماجرای عاشقیات درس عبرتم
گندمبهدست..، گوشهای از بارگاه تو
با جبرئیلهای حرم گرم صحبتم
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
وقتی که شاهِ مملکت ماست شاه طوس
پس خوشبهحال من که در این مُلک، رعیتم
جاروکش حریم تواَم..، نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
خورشید عالمِین، همین گنبدِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمیکنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
کُلِّ عشیره..، نانخور موسی بن جعفریم
قربانِ این گداشدنِ بااصالتم
ای مهربانتر از پدرم! دوستدارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
مُهر تو مُهر نیست..، مسحیایِ طوس ماست
صد مُرده زنده میشود از عطر تربتم
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتیست فقط اوج لذتم
محشر، شفیعِ گریهکنانِ تو فاطمهست
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
کاملترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علیعلی شده کُلِّ دیانتم
سرباز حیدریم، نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
صحن رضاست آینه ی صحنِ مرتضی...
من مَحوِ در تَجلیِ این بی نهایتم
سلمانِ سَرسپردهی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
بابُ الجواد، بابِ مُرادِ دل من است
عمریست دادهای به همین راه عادتم
نُطقم کنار پنجرهفولاد باز شد
با ذکر "یا رقیه" بهم ریخت لُکنتم
ای عُهدهدار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسینگویِ دمِ دربِ هیئتم
تو روضهخوان آن لب سرنیزهخوردهای
من سینهچاکِ لطمهی ذکر مصیبتم
یَابْنَالشَّبیبگُفتنِ تو میکُشد مرا...
گفتی: که زخم خوردهی آن هتک حرمتم
*
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
✍ #بردیا_محمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
کلبهی عاطفهها داشت مصفا میشد
همهی ارض و سما داشت مُهیا میشد
حضرتِ خاکیِ محرابِ عباداتِ سحر
راهیِ ساحل آرامش دریا میشد
تا کمی تربت اعلای نجف بردارد
پر جبریل به زیرِ قدمش وا میشد
چشم "خورشید" به رخسارهی "مهتاب" افتاد
کهکشان، بُهتزده غرق تماشا میشد
گذرِ نور اگر آینهکاری شده بود
نیمهشب "کوچهی پیوند" چه زیبا میشد
و خدا زیر لب آهسته به خود میگوید:
چه کسی غیر علی همدم زهرا میشد؟!
رمز سرزندگیام یا "علی" و یا "زهراست"
وسط این دودمه نبض من احیا میشد
در حقیقت سند عقدِ "علی" و "زهرا"
سندِ نوکری ماست... که امضا میشد
✍ #بردیا_محمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#حضرت_زهرا
#مناجات_با_امام_حسین
شور شیرین جوانی پای ماتم خرج شد
بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد
هیچ کالایی گرانتر از "بُکاءِ روضه" نیست
پای هر یک قطره،خونِ شاه عالم خرج شد
انبیا را دستگیری کرده "گریه بر حسین"
عفوِ حق بارید وقتی اشک "آدم" خرج شد
"کعبه" از گریهکُنان اسبق "شش گوشه" است
در غمِ مشکِ "فراتت" اشک "زمزم" خرج شد
از نخ چادر نمازِ وصله دار فاطمه است
هر نخی که در سیاهی های پرچم خرج شد
دستبند مادر و انگشتریِ خواهرم...
بهر نذری دادنِ در روضه باهم خرج شد
قُلَّک چشم ترم را تا شکستم..،"گریه" ریخت
در عزایت کُلِّ دارایی ام از دَم خرج شد
آبروی رفته ی ما را تو برگردانده ای
با دو قطره آبِ رویی که مُحرَّم خرج شد
روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود...
که همان هم در ازای جسم دَرهَم خرج شد
ساربانِ بی مُرُوَّت را خدا لعنت کند...
کُل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد
#بردیا_محمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا دلم از کردههای خویش نادم میشود
بیشتر از پیش چشمم گریهلازم میشود
اشک بال پرزدن در وادی معراجهاست
گریهکن در روضه جبریل عوالم میشود
شمع باشی یا که پروانه چه فرقی میکند
سوخت هر کس که درونش عشق حاکم میشود
هر که سنگ طعنههای خلق را تاب آورد
حتم دارم شیشه هم باشد مقاوم میشود
گر چه هی در میزنم کشکول من را پر نکن
دست سائل تا که خالی شد مزاحم میشود
این خرابت را بیا و لطف کن بیرون نکن
قول خواهد داد که یک روز سالم میشود
تا گناهی میکنم زهرا وساطت میکند
پشت مادر طفل بازیگوش قایم میشود
آه ای ماه هزار و چند ساله تو بگو
سهم ما تا کی سیاهی مداوم میشود
هر زمان ناحیّه میخوانم تصوّر میکنم
روح من تا کربلایش با تو عازم میشود
گریه تنها در میان روضه جدّت حسین
اشک هر چه میدهی خرج مراسم میشود
لااقل این جسم عریانمانده را دفنش کنید
نامروّتها کسی این قدر ظالم میشود
آن ردا و آن عبا و آن عمّامه بس نبود
کهنهپیراهن مگر جزو غنایم میشود
#بردیا_محمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما ریزهخور سفره پر بار حسینیم
احیاشده مکتب ایثار حسینیم
هر چند که عمریست غلام در اوییم
اما به خداوند بدهکار حسینیم
هر ثانیه ذکر لب ما نام حسین است
ما زنده به تکرار به تکرار حسینیم
این غم سندش سینه سنگینشده ماست
ما سینهزن روضه غمبار حسینیم
هر مجلس او قطعهای از باغ بهشت است
ما پرسهزنان در دل گلزار حسینیم
در جنّت اعلی همه محو علی اکبر
دیوانه و دلداده دلدار حسینیم
در عرش کنار علم و بیرق سقا
محو رخ زیبای علمدار حسینیم
ما هر شب جمعه ز عنایات اباالفضل
با خیل ملک در صف زوّار حسینیم
محتاج کسی نیست دل غمزده ما
تا ریزهخور سفره پر بار حسینیم
#بردیا_محمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#اربعین
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشهاش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه ، بین راه ، خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا ، زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
این روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
#کربلا
#بردیا_محمدی ✍
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت
کار هر دلداده را بر عهدهی دلبر گذاشت
صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت
در کنار نام ما هم واژه ی "نوکر" گذاشت
در گرفتاری به دادم می رسد تنها حسین
تا به بُنبستی رسیدم ، پیش پایم در گذاشت
آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند
من نکردم هیچ کاری ، او برایم سر گذاشت
پای گمراه مرا زهرا به هیئت ها کشاند
پرچمش را در مسیر چشم من ، مادر گذاشت
استکان چای روضه ، جامِ حوض کوثر است
سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت
فرشها را جمع کردم ، سفره اش را پهن کرد
بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت
شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است
زندگی اش را پدر پای همین باور گذاشت
قبر ما با دستمال اشک روشن می شود
گریهکُن آن را برای لحظه ی آخر گذاشت
در قیامت کوچهی سینهزنی وا می کنیم
این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت
خواست تا آینده ی عُشّاق را تضمین کند
دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت
قاب لبخند نبی افتاد و تکّهتکّه شد
سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت
داشت بالای سر شهزاده جان می داد شاه...
زینب آمد بین لشگر ، دست بر معجر گذاشت
#شعر_مناجات_سیدالشهداء
#شب_زیارتی
#بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
کوچِ شبهای تار نزدیک است
طِی شود دِی، بهار نزدیک است
فصلِ وصلِ نگار نزدیک است
دستبوسیِ یار نزدیک است
نوکری را تو یادمان دادی
السَّلامُ عَلَیکَ یا هـــادی
تن ما فرش زیر پای تو شد
بال ما طالب هوای تو شد
دل ما ساکن سرای تو شد
عاشق سُرَّ مَن رَآیِ تو شد
به ضریحت قسم، گرفتاریم
از تو یک سامرا طلب داریم
سایهی عرش کبریا هستی
سرپناه فرشتهها هستی
آینهدارِ شاهِ ما هستی
ای حسینی که سامرا هستی!
این شباهت به کربلا، عشق است
کُنج ششگوشهی تو را عشق است
غصه را تا عدم بِکِش گاهی
دور غمها قلم بکش گاهی
پیش چشمم حرم بکش گاهی
دست روی دلَم بکش گاهی
شیر نَفْسَم کنار تو رام است
با وجودت همیشه آرام است
ریشهی اِنَّما تویی قطعاً
شاخهی رَبَّنا تویی قطعاً
میوهی هر دعا تویی قطعاً
"مَن اَتاکُمْ نَجا" تویی قطعاً
نُطق تو شرح داده واقعه را
"جامعه" رُشد داده جامعه را
زلف در دست باد داری تو
کشتهمُرده زیاد داری تو
در کَرَم اجتهاد داری تو
جود را از جواد داری تو
با تو نرخِ کرم چه بالا رفت
دست و دلبازیات به بابا رفت!
ماه بودی، مُحاق را دیدی
خانهای بی چراغ را دیدی
رفتهرفته فراق را دیدی
غربتِ در عراق را دیدی
اُف به هر ناکِسی که پیرت کرد
وسط پادگان اسیرت کرد
کاش از غم دلت کباب نبود
سهم تو داغ بی حساب نبود
حق تو این همه عذاب نبود
جای تو مجلس شراب نبود
بشکند کاش دست آن نامرد
بی حیا مِی به تو تعارف کرد
وسط هُرم غم، جهانت سوخت
گُر گرفتی، دل جوانت سوخت
تا خودِ مغز استخوانت سوخت
گرچه از سوز زهر جانت سوخت
دستِکم پیکر تو عریان نیست
اهل بیت تو بی نگهبان نیست
شمر تیغی به پیکرت نکشید
آن همه داد بر سرت نکشید
خنجرش را به حنجرت نکشید
زیور از گوش دخترت نکشید
هیچکس روی سینهات ننشست
حرمت خانوادهات نشکست
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💠غزل مصیبت امام کاظم علیه السلام
دلگیر شد دریا،تلاطم می کند گاهی
"اشکم" مرا رسوای مردم می کند گاهی
بیچاره "چشمانم" تمام عُمر را لال است
نامت که می آید تَکَلُّم می کند گاهی
این بار بُنجُل را نخر..،باشد..،نگاهی کن
"معشوقه" به "عاشق" ترحم می کند گاهی
وقتی کبوترهای بامت آنقَدَر مستَند
حتّی کلاغی میل گندم می کند گاهی
وقت اذان،جبریل بالش را به خاکت زد
اینگونه او قصد تیمُّم می کند گاهی
شب ها دلم مثل کبوتر های صحن تو
گاهی هوای مشهد و قم می کند گاهی
دختر ز داغت سالیان سال باریده
دختر نمی خندد..،تبسّم می کند..،گاهی
با روضه های تو چُنان می سوزد آن دم که
زندان سردی را تجسّم می کند گاهی
از بس تمام عمر با غم همنشین بودی
"تقویم" میلادِ تو را گُم می کند گاهی
#بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه_آخررمضان
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
صدایت میزنم یا قاضی الحاجات..،پنهانی
صدایت می زنم با حال اندوه و پشیمانی
صدایت می زنم یا ایُّهاالرحمن..،نگاهی کن
نگاهی کن به حال و روز من..،این نابسامانی
اگرچه من نمکگیری نمکنشناس هستم..،باز
نیاوردی به رویم،راه دادیام به مهمانی
به تو رو می زنم با کوله باری از گناهانم
به تو رو می زنم ای مهربان،رو برنگردانی!
بگو درددِل خود را به غیر از تو به که گویم
تویی که دردهایم را نگفته نیز می دانی
پر و بالم به چنگ نفس سرکش سخت زنجیر است
قفس تنگ و نفس گیر است..،وای از مرغ زندانی
دلم لم یزرعِ اندوهخیزی از گناهان است
ندیده تا به این لحظه به خود،یک قطره بارانی
نماز و روزه های ناقصم بوی ریا دارد
به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی
حُسین گفتن بدونِ اشک را هرگز نمی خواهم
مرا ای کاش با هر "یا حسین" گفتن بگریانی
مگیر این نعمت چشم تر و آشفتهحالی را
وگرنه بنده ی خاطی ندارد راه جبرانی
در آتش هم بیندازی..،بگویم:دوستت دارم
دلت می آید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟
خدایا این گنهکار از عذاب قبر می ترسد
از آن لحظات تنهایی،از آن ساعات ظلمانی
تو را جان علی موسی الرضا..،با من مدارا کن
به حق بوسه ام بر مضجع شاه خراسانی
دم افطار ها با کام تشنه روضه می چسبد
بخوانی روضه ی های تشنگیِ شاه عطشانی
😢
لبش ذکر خدا می گفت..،لعنت بر سنان مست
لبش ذکر خدا می گفت..،وای از نیزه ی آنی
صدای استخوان هایش تمام عرش را لرزاند
به زیر سم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی
#بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✍
#مناجات
عَزیٌز عََلیَّ أنْ أُجٰابَ دونَکَ وَ أناغیٰ
نشستم رو به روی مرگ ..، دیدم روز آخر شد
تمام عُمر من در حسرت دیدار تو سر شد
زمستان در زمستان است بی تو فصل های ما...
گُل یاس حیاط خانه ی ما زود پرپر شد
چه با یعقوب کرده دوری یوسف..، نمیدانم!
همین بس که به جز اندوهِ کوری ، سخت لاغر شد
بگو تا کِی نبینم چشمهای نازنینت را
ببین ، آئینه ام از این ندیدنها مُکَّدر شد
مصیبت ؛ بی حد و اندوه ؛ بی پایان و غم ؛ دائم...
دلِ من وارد جنگی تماماً نابرابر شد
تک و تنها شدم آقا ، شُدی تنها کس و کارم !
به غیر از تو مرا پس زد تمام شهر..، بهتر شد!
من از دست گناهانم ، پشیمانم ، پریشانم
خودم فهمیده ام که حال و روزم شرم آور شد
امان از نَفْس ، بازی داد روحِ سادهلوحم را
جهنم شد اگر دنیای من با این ستمگر شد
زمان هر گرفتاری ، خدا را شکر زهــرا هست...
همیشه بهترین پشت و پناه طفل ، مـادر شد
هواییام ، هواییام ، دلم میل نجف کرده
مسیر آخر کوچ پرستو بامِ حیدر شد
غلام مرتضی از حوض کوثر آب می نوشد
خوشا آن بادهی نابی که سهم ظرف قنبر شد
دلم تنگ است ، تنگ دیدن ششگوشه ی ارباب
غمِ عاشقکُشِ دلداده ها ، دوریِ دلبر شد
تو را جان حسینِ تشنهی بی سر ، بیا برگرد!
شهیدی که بلای حنجرش ، کُندی خنجر شد
▪️
تنِ آقای ما را عاقبت عریان رها کردند
به سمت خیمه ها رفتند..، گویا وقتِ معجر شد...
#امام_زمان (عج)
#بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمان هر گرفتاری ، خدا را شکر زهرا هست
همیشه بهترین پشت و پناه طفل ، مادر شد
هوایی ام ، هوایی ام ، دلم میل نجف کرده
مسیر آخرِ کوچ پرستو ، بامِ حیدر شد
غلام مرتضی از حوض کوثر ، آب می نوشد
خوشا آن باده ی نابی که سهم ظرف قنبر شد
#بردیا_محمدی
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#یاعلی_مددی
#نجف
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7