#حضرت_زهرا_س_مدح
#برگرفته_از_روایات_معتبر
(لحظه ی با شکوه ورود حضرت زهرا (س) به صحنهی محشر)
نه کسی قدرت سخن دارد
نه کسی نای سر تکان دادن
همهی اختیارها جبر است
شده وقت دوباره جان دادن
روز محشر شده، زبانها لال!
جن و انس و ملک! نظر پایین!
حال وقت عبور فاطمه است..
همه انداختند، سر پایین
گرم تسبیح و مجمری از عود
با سپاه فرشته مالامال
آمده از میان جمعیت
مریم و آسیه به استقبال
رفته بر روی منبری از نور
دور تا دور او ملک پیداست
جبرئیل از خدا خبر آورد
عرش تحت ولایت زهراست
همهی هستی خودش را داد
حق خودش گفته وقت جبران است
به تلافی بندگیهایش
هرچه زهرا طلب کند آن است
فاطمه در برابر خالق
دستها را که میبرد بالا
با سر غرق خون فرزندش
روضهای تازه میکند برپا
با دلی زخم خورده میگوید
که برای شکایت آمدهام
داغ روی دلم گذاشتهاند
با غمی بی نهایت آمدهام
از چه دردی کنم شکایت که
همهی لحظههام پُر دردند
یوسفی داشتم که لبتشنه
گرگها پاره پارهاش کردند
نیمهجان روی خاکها بود و
با عصا میزدند بر بدنش
دل من را به درد آوردند
بسکه پا میزدند بر بدنش
میرسد امر خالق قهار:
ظالمان را در آتش اندازید
قاتلان حسین را ببرید
همهشان را در آتش اندازید
::
گفت: وارد شو ای حبیبهی من
پیش پایش گشود درها را
گفت: هرگز نمیروم به بهشت
تا نفهمند قدر زهرا را،
فاطمه خواندهای مرا ز ازل
بهخدا اینچنین نخواهم رفت
زودتر از همه محبانم
به بهشت برین نخواهم رفت
صبر کردم میان رنج و بلا
تا که فصل عنایتم برسد
نوکران حسین منتظرند
تا به آنها شفاعتم برسد
با اشارات چادر خاکی
عرش را جابجا کند زهرا
مثل "مرغی که دانه برچیند
دوستان را جدا کند زهرا"*
*مرحوم سیدرضا مؤید
✍ #مهدی_کبیری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7