#حرکت_کاروان_از_مدینه
#بیست_و_هشتم_رجب
چرا با چشمای تر میری سفر
روز كه هست، چرا سحر میری سفر
بذار امالبنین و بیدار کنم
چرا داری بی خبر میری سفر
دختر سپاهت و نبر حسین
صبر خیمهگاهت و نبر حسین
به خدا حرمله رحمی نداره
طفل بیگناهت و نبر حسین
داری با عقیلهها کجا میری
این قده با عجله چرا میری
روضه خوندی برا اُمّ سلمه
حالا داری سمت کربلا میری
میسپارم به خدا این قافله رو
خدا دور کنه ز ما فاصله رو
خودم از گم شدنش خبر دارم
اگه میشه نبریم سه ساله رو
این سفر برام خوش اقبال نمیشه
خواهرت اینجوری خوشحال نمیشه
اینجوری روضه نخون برام حسین
دروغه، تن تو پامال نمیشه
اینجوری صدا نزن مادرم و
من برات مادرم و خواهرم و...
نگران من نباش تو این سفر
گرهِ محکم زدم معجرم و
بیا تا آخر راه با هم باشیم
توی این شب سیاه با هم باشیم
قول بده هرچی بلا دیدیم داداش
حتی توی قتلگاه با هم باشیم
نمیخوام تو رو پریشون ببینم
نمیخوام چشات و گریون ببینم
باورم نمیشه که روزی بیاد
تو رو بی کفن پر از خون ببینم
دوس دارم بچههام و فدات کنم
خودم و فدای بچههات کنم
تا نیومده شب وداعمون
دوس دارم بشینم و نگات کنم
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7