❣﷽❣
⬛️ #روضه_حضرت_سکینه_س
◼️ #روضه_امام_حسین_ع
◾️ #دفتری_سکینه_س
▪️ #دفتری_حسین_ع ( 7 )
🍁به آیه آیه قرآن احمدی صلوات
🍁به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
🍁به اهل بیت رسول گرامی اسلام
🍁به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات
(دعای فرج)
⏺السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
السلام علیک یا بنت الحسین شهید
یاسکینه س
🔅از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم
🔅شکر خدا گرمی بازار حسینیم
(الحمدالله)
🔅هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید
🔅با افتخارما جزو نوکرهای دربار حسینیم
🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم
(هرکس هر چی میخواد بگه بگه ما حسین داریم)
🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم
🔅تنها در این عالم پی کار حسینیم
🔅این رفت و آمدهای ما معنیش این است
🔅دیوانۀ یک لحظه دیدار حسینیم
⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین …
دختر حسین سکینه سلام الله علیها …
(عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت)
کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد…
◼️آی دلای کربلایی …
روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته…
( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره)
⏺گفت بابا … بابا …بابا
🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
بابا …
🍁ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید
🍁مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را
(صدا زد بگو دخترم)
گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا
بابا باهات حرف دارم
(حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا)
گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا
🔷یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند…
◾️دخترو به دامن گرفت(بگو بابا)
گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو بهت دادن اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو روش کشیدی…
بابا … میدونم دیگه بر نمی گردی…
بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا…
خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم بابا…
دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا…
🔘 یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد…
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا…
(ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا…
سکینه برگشت خیمه …منتظر بود
امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت)
⏺همین روضه ام باشه و ببینمت کربلا
⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد…
حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد :
وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه …
ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟
صدا زد :
«یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً»
ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند…
◾️امان امان …2
امان از اون لحظه ای که
مظلومانه اومد گودال قتلگاه…
( ديد عمه با يک بدن بي سر و قطعه قطعه شده صحبت مي کنه …
کنار یه بدنی داره گریه میکنه)
صدا زد «عمتي! هذا نعش من؟»
(نشناخت بدن باباش حسینو)
(سوال کرد عمه جان این بدن کیه؟)
🍁این نعش کیست گوشه ی گودال عَمَّتی
🍁از چه شده ست این همه پامال عَمَّتی
(عزیز دلم سکینه جان حق داری نشناسی… )
«نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه …
یا حسین … یا حسین …
قربون اسمت برم آقا جان…
⏹تا اینو شنید …خودشو انداخت رو بدن بابا…
بابا… بابا…
بابا تو که یتیم نواز بودی بابا… من دخترت سکینه ام… یتیمم بابا…
⏺اینقدر این نازدانه روسینه بابا گریه کرد…اعتَنَقَت جَسَدَ ابیها الحسین»به قدری ناله زد که بیهوش شد، نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: « یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه(سوخته) و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه(به هر سو می کشن)...» بدن پدر رو رها نمی کنه: « فاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عَنْ نعشِ ابیها...
یه عده اوباش ریختن تو گودال یهو لحن دختر عوض شد هی صدا میزد بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنن بابا …
◾️ناله داری به ناله های دل سکینه خاتون سه مرتبه صدا بزن با حسین …
.
🍁با عشق حسین هر که سر و کار ندارد
🍁خشکیده نهالیست ، پر و بال ندارد
🍁ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم
🍁آتش به محبان حسین کار ندارد
⏪خود امام زمان فرمود هر کس بعد از روضه جدم بر منه مهدی دعا کنه من براش دعا میکنم…
خداااا … به بدن کبود شده حضرت سکینه خدایا به بدن پاره پاره امام حسین قسمت میدیم فرج امام زمان برسان…
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
1_12142002253.mp3
12.63M
#روضه_امام_حسین_ع
#شب_جمعه
حاج احمد سلطانی •✾•
●
یامظلوم یا اباعبدالله
شبای جمعه شبِ وصاله
چیکار کنه نوکری که بی پر و باله
شبای جمعه دلم اسیره
هر جا باشم بهوونه ی تو رو می گیره
آقام حسین جان
شبای جمعه دل تو دلم نیست
کلافه میشم که چرا روزیم حرم نیست
شبای جمعه با دل تنگم
میگم منو ببخش که من مایه ی ننگم
آقای خوبم نعم الامیری
اسم منو آقا یه وقت قلم نگیری
به لطف روضه به لطف اشکام
ان شاءالله من درست میشم به لطف آقا
شبای جمعه به من کرم کن
با یه سلام دلم رو زائر حرم کن
شبای جمعه رباب با غربت
با حضرت زهرا میاد برا زیارت
حسین جان! الهی مادر دورت بگرده
با نیزه و تیر با سنگ و شمشیر
اِنقده زدندکه آخرش شدی زمین گیر
غریب مادر گلو بریده
کی تو رو توی قتلگاه رو خاک کشیده
همونجا زینب مرگ آرزو کرد
وقتی تو رو با ضرب چکمه زیر ورو کرد
لبای خشکت اومد رو خاکا
همون لبا که بوسه می زد رسول الله
«غریب مادر غریب مادر غریب مادر»
لبای خشکت منو صدا کرد
داشتی با من حرف می زدی
سر رو جداکرد
بُنیّ قتلوک ذبحوک ومن الماء منعوک
یاقتیل العبرات یا اباعبدالله
لطفی که کرده ای به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#⃣ #روضه_امام_حسین_ع
#⃣ #شب_جمعه
#کانال_گروه_نوای_ذاکرین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
*خوش بحال اونایی که این شب جمعه ای الان کربلان، بین الحرمین نشستن، یه نگاه به گنبد سیدالشهدا میکنن يه نگاه به گنبد حضرت اباالفضل اشک میریزن، خدا نکنه کسی ناکام از دنیا بره حسرت کربلا به دلش بمونه، یا اباعبدالله! مارو هم یه شب جمعه بطلب کربلا اونجا عرض ادب کنیم، اونجا روضه بخونیم، حالا مگه شب های جمعه کربلا چه خبره؟..*
شبهای جمعه زینب ورودی حرم از حال میره
شبهای جمعه زهرا به سمت گودی گودال میره
با درد پهلو، اونجایی که پیکر شده پامال میره
آنقَدَرحسین زیر نعل ها پا خورد
مثل پیراهنش تنش تا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خورد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
*بازم بگم از شب های جمعه ی کربلا؟...*
شبهای جمعه مادر بُنَیَّ میگه و خواهر میفته
چشمای زهرا، بازم به زخم گودی خنجر می افته
مادر به یادِ، اون پنجه های شمر و موی سر می افته
باد گرمی وزید در گودال
شمر با چکمه پرید در گودال
پنجه در گیسوی حسین انداخت
مادرش را ندید در گودال
بهروی سینهی حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
حسین!
روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب
جز پنجه هایِ شمر حالا شانه ای نیست
از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر برايِ صورتِ تو چانه ای نیست
پنجه گذاشته لابه لای موت
خنجرش رو گذاشته رو گلوت
بمیره خواهرت که این طوری
با نوک نیزه کرده زیر و روت
مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن
بي پيروهن هي زير و روت كردن
مقتل ميگه: از مادر آب خواستي
پيرهنت رو آقا بردن راستي
*بازم از شب های جمعه ی کربلا بگم؟...*
شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره
انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می گیره
شبهای جمعه با آهِ زهرا کربلا آتیش می گیره
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
چقدر تیر آوُردن برا کشتنش
غریب گیر آوُردن تویِ قتلگاه
چقدر نامُرتب زدن نیزه رو
بریدن سرش رو ولی بی گناه
جلو چشمِ مادر، بالایِ سَرِش
به شوقِ غنیمت، قیامت شده
نه کهنه لباس و نه انگشتری
امون از غریبی که غارت شده
*روز عاشورا امام حسین سه بار خورد رویِ زمین، هر سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین" فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ،عَنْ فَرَسِهِ الَي الارْضِ عَلي خَدِّهِ الاءيْمَن" از رویِ اسب با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: " وا اَخاه، وا سَيّداه، وا اَهْلَ بَيْتاه، وا جَدّاه " حسینم افتاد...
تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد" وَ ضَرَبَهُ آخَرُ عَلي عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً كَبا بِها عَلي وَجْهِه" یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتاد...
دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...
چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، سه نفر اسمشون تویِ مقاتل هست، یکی نیست، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد...
دومی سنانِ، خوب صبر کرد، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد...
سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله...اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، دلها بسوزه برای عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها
چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ با کعب نی و تازیانه...
ناله بزن بگو: یا حسین!...
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7