eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
981 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
شعله افتاد چو بر جان تو دریای علی دل بریدی ز خلایق همه منهای علی هیچکس غیر علی قدر تو را درک نکرد روح نازل شده از عرش به احیای علی نور تو رنگ به بیت علوی میبخشید جلوه‌ی ظهر و شب و صبح به دنیای علی به پسر عم نبی هیچ گزندی نرسید تا نفس داشت در آن معرکه زهرای علی زندگی بی تو به تاریکی شبهای دی است بعد از این صبح ندارد شب یلدای علی به زمین خورد هر آنجا که زمین خوردی تو خبر داغ تو پیچید به پاهای علی جز خیال تو مگر داخل تابوت چه بود که نشد راست از آن پس قد و بالای علی درد پهلوست بد و جدایی بدتر آه از امروز تو ای وای ز فردای علی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرا توان سخن از شکوه و جاهت نیست که جز حسین و حسن هیچکس سپاهت نیست جهان به گوشه‌ی چشم تو امنیت دارد تو خود پناه جهانی کسی پناهت نیست تو آن زنی که به فرمان تو رسول خداست تو آن ملیکه‌ی کلی که پادشاهت نیست فدک بهانه ‌ی رسوایی است دشمن را تو فارغی ز جهان میل بارگاهت نیست زمین به نیت نفرین تو به خود لرزید بلای نازل از عرش غیر آهت نیست چگونه روبه مکار از تو شاهد خواست خدای عالی اعلی مگر‌ گواهت نیست فقط به صورت خورشید سایه افکندند کسی به وسعت تاریخ سد راهت نیست بگو که لکه‌ی خونی که روی در مانده است یگانه خاطره‌ی طفل بیگناهت نیست سه ماه عمر علی بی طلوع خورشید است شبی بلند تر از صورت سیاهت نیست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزار شکر که داریم این سعادت را خدا بگو که نگیرد ز ما محبت را (توان واژه کجا و مدیح گفتن تو) ببخش بر من و بر این خطوط لکنت را برای مدح تو با عجز دست و پا زده ام که شرح گویم آن بیکران فضیلت را برای کامل مطلق زبان من قاصر همان درست که گویم همین عبارت را محبت تو و اطفال تو هویت ماست خدا نگیرد از امثال ما ارادت را حدیث کامل لولاک مثل خورشید است شناختیم به این خط دلیل خلقت را تورمت قدماهای تو زخیل نماز به عابدان جهان یاد داد عبادت را برای مدح تو کس مرد شعر گفتن نیست (زنی چنین که تویی جز تو هیچکس زن نیست) بتول راضیه صدیقه انسیه حورا زکیه حانیه نوریه زهره و زهرا نمی ز دفتر فضلت هزار اقیانوس غریق تاول دستت هزار تا دریا کدام چشم رسیده به ساحت خورشید به محضر تو جهان سائلیست نابینا چه گویم از ((قدرت)) ای تو دختر ((یاسین)) که ایستاده به پای تو بارها ((طه)) چنان بلند و رفیعی که طفل کوچک تو به پای بوس تو شد شاه ظهر عاشورا زمان ضعف رسول خدا پناهش چیست؟ به خانه‌ی تو رسید و گرفت از تو کسا تو حجت الحججی و همین سخن کافی‌ست که در صفت به تو گویم عمود آل عبا چه گویم اینکه کسی در مقام زهرا نیست (چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست) تو امتحان شدی و ساده برگزیده شدی برای ظلمت محض جهان سپیده شدی تو از قدیم تو از ابتدا تو قبل از خلق کدام گوش شنیده است آفریده شدی تو مونس شب تنهایی خدا بودی وحید بود تو هم بودی و وحیده شدی جهان تلالو نام تو از زبان خداست و در سکوت زمین بارها شنیده شدی توان حمل تو بر شانه‌ی رسولان نیست به شکل سیب شبی از بهشت چیده شدی به درک ذات تو عقل کدام خلق رسید کسی ندید تورا هر زمان که دیده شدی خدا سپرد تورا پس به پادشاه نجف (تو آن دری که برون ناید از هزار صدف) رضای توست چو شرط رضایت یزدان به دست توست کلید خزانه‌ی غفران هر آن سخن که تورا وصف کرده است حدیث فقط بخاطر کوثر کتاب شد قران امام، آنکه مرید تو بود از آغاز رسول، هرکه به زهرا بیاورد ایمان بمیرد از غم روز سقیفه‌ات عالم فدای شوق غدیر تو فطر با قربان غبار چادر صد وصله‌ی تو آسیه یکی ز خیل غلامان خانه‌ات سلمان تو آفتابی و شب از وجود تو روشن از آن ز دیده‌ی ما در شبی شدی پنهان خدا گواست به از کیمیا کند پیدا (نسیم اگر برباید غبار کوی تورا) روایت است که آدم نگاه افکندت نشسته‌ای به سراپرده با خداوندت دو گوشواره‌ی گوشت حسین بود و حسن رسول تاج تو بود و علی گلوبندت سوال کرد که این نور بی نظیر از چیست چه بود پاسخ او؟ جلوه ای ز لبخندت زمان گذشت و نیامد شبیه تو هرگز ندید چرخ فلک هیچگاه مانندت تویی همان زن در کشفیات یوحنا نجات بخش بشر کودک برومندت تویی همان که به هنگام دیدن تابوت برای مرگ تورا دیده اند خرسندت تویی که هم سخن مادر از رحم بودی نه آنچنان که سخن گفت باتو فرزندت که کشته ام من و با من طرب نخواهی دید (در این مقام طرب بی تعب نخواهی دید) نشسته است به چادر زهی به شان غبار رسیده است به میل تو خوش به حال انار خوشا به نان که به طبخ تو میرسد هر روز دخیل بسته‌ی دستاس توست گندمزار جهان برابر تو سبحه ایست خاک آلود که چرخ خورده به انگشت تو هزاران بار شب زفاف مگر از چه چشم پوشیدی که حق به عرش ندا داد بارک الستار نماز و روزه و حج کی نشان ایمان است که بندگان خدا را محبت تو عیار برای مثل تویی سایبان حسین و حسن به سایه‌ی تو پناهنده حیدر کرار زمان غسل تو اشک علی تورا می‌شست چرا که غسل به خون تو کرد آن مسمار (خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر) که طهر را چه نیازی به آب یا تطهیر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزار شکر که داریم این سعادت را خدا بگو که نگیرد ز ما محبت را (توان واژه کجا و مدیح گفتن تو) ببخش بر من و بر این خطوط لکنت را برای مدح تو با عجز دست و پا زده ام که شرح گویم آن بیکران فضیلت را برای کامل مطلق زبان من قاصر همان درست که گویم همین عبارت را محبت تو و اطفال تو هویت ماست خدا نگیرد از امثال ما ارادت را حدیث کامل لولاک مثل خورشید است شناختیم به این خط دلیل خلقت را تورمت قدماهای تو زخیل نماز به عابدان جهان یاد داد عبادت را برای مدح تو کس مرد شعر گفتن نیست (زنی چنین که تویی جز تو هیچکس زن نیست) بتول راضیه صدیقه انسیه حورا زکیه حانیه نوریه زهره و زهرا نمی ز دفتر فضلت هزار اقیانوس غریق تاول دستت هزار تا دریا کدام چشم رسیده به ساحت خورشید به محضر تو جهان سائلیست نابینا چه گویم از ((قدرت)) ای تو دختر ((یاسین)) که ایستاده به پای تو بارها ((طه)) چنان بلند و رفیعی که طفل کوچک تو به پای بوس تو شد شاه ظهر عاشورا زمان ضعف رسول خدا پناهش چیست؟ به خانه‌ی تو رسید و گرفت از تو کسا تو حجت الحججی و همین سخن کافی‌ست که در صفت به تو گویم عمود آل عبا چه گویم اینکه کسی در مقام زهرا نیست (چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست) تو امتحان شدی و ساده برگزیده شدی برای ظلمت محض جهان سپیده شدی تو از قدیم تو از ابتدا تو قبل از خلق کدام گوش شنیده است آفریده شدی تو مونس شب تنهایی خدا بودی وحید بود تو هم بودی و وحیده شدی جهان تلالو نام تو از زبان خداست و در سکوت زمین بارها شنیده شدی توان حمل تو بر شانه‌ی رسولان نیست به شکل سیب شبی از بهشت چیده شدی به درک ذات تو عقل کدام خلق رسید کسی ندید تورا هر زمان که دیده شدی خدا سپرد تورا پس به پادشاه نجف (تو آن دری که برون ناید از هزار صدف) رضای توست چو شرط رضایت یزدان به دست توست کلید خزانه‌ی غفران هر آن سخن که تورا وصف کرده است حدیث فقط بخاطر کوثر کتاب شد قران امام، آنکه مرید تو بود از آغاز رسول، هرکه به زهرا بیاورد ایمان بمیرد از غم روز سقیفه‌ات عالم فدای شوق غدیر تو فطر با قربان غبار چادر صد وصله‌ی تو آسیه یکی ز خیل غلامان خانه‌ات سلمان تو آفتابی و شب از وجود تو روشن از آن ز دیده‌ی ما در شبی شدی پنهان خدا گواست به از کیمیا کند پیدا (نسیم اگر برباید غبار کوی تورا) روایت است که آدم نگاه افکندت نشسته‌ای به سراپرده با خداوندت دو گوشواره‌ی گوشت حسین بود و حسن رسول تاج تو بود و علی گلوبندت سوال کرد که این نور بی نظیر از چیست چه بود پاسخ او؟ جلوه ای ز لبخندت زمان گذشت و نیامد شبیه تو هرگز ندید چرخ فلک هیچگاه مانندت تویی همان زن در کشفیات یوحنا نجات بخش بشر کودک برومندت تویی همان که به هنگام دیدن تابوت برای مرگ تورا دیده اند خرسندت تویی که هم سخن مادر از رحم بودی نه آنچنان که سخن گفت باتو فرزندت که کشته ام من و با من طرب نخواهی دید (در این مقام طرب بی تعب نخواهی دید) نشسته است به چادر زهی به شان غبار رسیده است به میل تو خوش به حال انار خوشا به نان که به طبخ تو میرسد هر روز دخیل بسته‌ی دستاس توست گندمزار جهان برابر تو سبحه ایست خاک آلود که چرخ خورده به انگشت تو هزاران بار شب زفاف مگر از چه چشم پوشیدی که حق به عرش ندا داد بارک الستار نماز و روزه و حج کی نشان ایمان است که بندگان خدا را محبت تو عیار برای مثل تویی سایبان حسین و حسن به سایه‌ی تو پناهنده حیدر کرار زمان غسل تو اشک علی تورا می‌شست چرا که غسل به خون تو کرد آن مسمار (خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر) که طهر را چه نیازی به آب یا تطهیر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7