#اربعین _امام_حسبن_علیه_السلام
خون دل
ای آرزوی خفته به خون ای برادرم
این قبر،قبر توست که باشد برابرم؟
گل چیده ام ز اشک که ریزم به تربتت
ای خفته زیر خاک که خاک تو برسرم
ازبس که نیزه خورده تنت پیش چشم من
آید هنوز خون دل از دیدۀ ترم
چل روز درفراق ،به سر بُرده ام، ولی
هرگزگمان نبود که طاقت بیاورم
گلهای باغ سبز تو نیلوفری شدند
منهم چو غنچه های کبود تو پرپرم
ای محرم همیشۀ زینب، بدان هنوز
ازضرب تازیانه کبود است پیکرم
درمانده ام چگونه بگویم جواب او
پُرسداگررباب که کو قبر اصغرم؟
داغ رقیۀ تو مراپیرکرده است
ازخواهرت مپُرس کجا رفته دخترم
من ازمدینه باتو رسیدم به کربلا
بی توچگونه عازم کوی پیمبرم
آتش گرفته است «وفایی» ازاین سخن!
وقتی رسم مدینه چه گویم به مادرم
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#اربعین امام حسین علیه السلام
لبیک یاحسین
ازعمق جان بگو لبیک یاحسین
با هرتوان بگو لبیک یاحسین
با یاد نغمه ی هل من معین او
با عرشیان بگو لبیک یاحسین
گرکه زمین شود پر از یزیدیان
با آسمان بگو لبیک یاحسین
بریاری امام فرقی نمی کند
با هرزبان بگو لبیک یاحسین
درس نماز را از او فرابگیر
وقت اذان بگو لبیک یاحسین
گاهی حبیب باش گاهی زهیر باش
گه توأمان بگو لبیک یاحسین
سوریه وعراق ایران ویا یمن
درهرمکان بگو لبیک یاحسین
مثل مدافعان جان رابه کف بگیر
با نقد جان بگو لبیک یاحسین
گه درهمایشی مانند اربعین
با زائران بگو لبیک یاحسین
با یاد غربتش در دشت کربلا
گریه کنان بگو لبیک یاحسین
مثل «وفایی» نغمه سرای دین
درهربیان بگو لبیک یاحسین
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خورشید نیزه
مرهم گذار زخم دل ما که خنده نیست
نیشی به قدر خنده ی دشمن، گزنده نیست
اشک یتیم آتشی از موج محنت است
خاموشی شرار دل او که خنده نیست
آل رسول را ز چه گویند، خارجی
حرفی چنان اهانت دشمن، زننده نیست
سنگ از چه می زنند چو خفاش های کور؟
خورشید را زدند به نیزه، پرنده نیست
پای سر بریده ،چرا جان دهد یتیم
این اتفاق تلخ اگر که کُشنده نیست
خیری برای آخرت خود نمی برد
قلبی که از تلاطم این غم،تپنده نیست
تا روز رسخیز «وفایی» بگو ،کسی
مثل حسین در دل تاریخ، زنده نیست
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کعبه ی عشق
هر دلی با کاروان کربلا همراه نیست
از مقام کعبه ی عشق و شرف آگاه نیست
تا رسیدن ، آه و درد و تشنگی باید کشید
راه عشق و معرفت آن قدر هم کوتاه نیست
رهنمایی دل ما کار مصباح الهداست
مهر چون باشد نیازی بر فروغ ماه نیست
فرصت عرض ادب را مغتنم باید شمرد
فرصت عرض ارادت گاه هست و گاه نیست
جان به قربان شهیدی که به زیر تیغ خصم
بر لبان تشنه اش جز ذکر یا الله نیست
درمیان ناله هایی که ز داغش شد بلند
ناله ای جان سوز تر از ذکر وا اماه نیست
تاچهل منزل سری بر نیزه می تابد ، ولی
در بساط داغداران غیر اشک و آه نیست
بار این غم را مگر زینب کشد بر دوش خویش
ورنه کوه غم کشیدن در توان کاه نیست
با نگاه آل یاسین چشم ها گریان شود
ای «وفایی» گریه بر او هیچ گه دلخواه نیست
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
ابرمرد جمل
بردر دولت سرایت بس که سائل ریخته
هرطرف پا می گذاری دامنی دل ریخته
هرکسی از جود واحسان تو فیضی برد گفت
بحر رحمت گوهر خود را به ساحل ریخته
مکتب شیعه فضیلت یافته از شور تو
بسکه از لعل لبت شهد فضایل ریخته
ای ابر مرد جمل قربان آن اندیشه ات
رنگ بطلان صلح تو براهل باطل ریخته
وارث تنهایی حیدر شدی ، سردارعشق
بس که در دوروبرت یاران جاهل ریخته
گفت پیغمبر نگرید روز محشر دیده اش
هرکسی اشک ازغمت دراین محافل ریخته
پاره های دل گواهی می دهد که قاتلت
در درون جام تو زهر هلاهل ریخته
تیرهایی که تنت را دوخت برتابوت تو
خون به روی پیکرت چون مرغ بسمل ریخته
چه گذشته برتن تو که حسینت دربقیع
وقت دفن پیکر تو اشک کامل ریخته
توکریم بن کریمی از «وفایی» کن قبول
گرگل اشکی بر این درگاه از دل ریخته
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیک شهادت
داغی بزرگ بر جگر من نشسته است
خون دلم به چشم تر من نشسته است
معلوم شد که جان و دلم داغدار کیست
حالا که زهر بر جگر من نشسته است
سیلی زدند بر رخ مادر ، مقابلم
نقشی به چشم خون نگر من نشسته است
زان لحظه ای که مادرم افتاد بر زمین
داغی به جان شعله ور من نشسته است
می سوزم از شرار جگرسوز خواهرم
زینب به گریه دور و بر من نشسته است
کم گریه کن حسین غریبم ز داغ من
گرد غمت به روی سر من نشسته است
تصویر کربلای تو و قتلگاه تو
در قاب دیدگان تر من نشسته است
خورشید عمر من به لب بام آمده است
اشکی به چهره ی قمر من نشسته است
پیک شهادت آمده از راه و زین خبر
نور امید بر سحر من نشسته است
جز صبر چاره نیست اگر دیدی از ستم
تیر آمده به بال و پر من نشسته است
مسکین این سراست«وفایی» و باز هم
در انتظار یک نظر من نشسته است
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
197K
خدا نگهدار
همیشه بودی - تو مادرمن
طشتی بیاور _ ای خواهرمن
خواهم که خون دل را، در تشت غم بریزم
خسته شدم زدنیا ، الهی برنخیزم
ای روح ایثار خدا نگهدار(۲)
چه روز وشامی ،که دیده ام من
چه بار داغی، کشیده ام من
دربین دشمن ودوست، من دیده ام همهمه
زخم زبان وطعنه، شنیده ام ازهمه
ای روح ایثار خدا نگهدار(۲)
پامال کردند، حقی که خوردند
از زیرپایم ، سجاده بردند
یادم نرفته خواهر، با دیده ی ترخود
از پهلوی شکسته، از روی مادرخود
ای روح ایثار خدا نگهدار(۲)
ریزد سرشکم ،ازهردوعینم
وقتی که بینم، اشک حسینم
اگرکه من نیستم، برای او بمیرم
بیاد کربلایش، بزم عزا بگیرم
ای روح ایثار خدا نگهدار(۲)
نوید صبح، سعادت آمد
پیک امین ، شهادت آمد
چیزی نمانده خواهر، بروی پیکرمن
بجای گل بریزد، باران تیر دشمن
ای روح ایثار خدا نگهدار(۲)
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
219.6K
نوحه شهادت حضرت محمد ص
موج غم
موج غم می زند،سررا به سینه
که سیه پوش شد،شهر مدینه
روح والای پیمبر پرکشیده
خون دل از دیده ی زهرا چکیده۲
تسلیت ای مادرسادات۲
مهبط وحی حق، بیت الحزن شد
فاطمه درغم و،رنج ومحن شد
می چکد اشک علی برروی خاکش
گرد غم بنشسته بررخسار پاکش
تسلیت ای مادرسادات۲
کن نظر برغم ، نور دوعینش
گه حسن گرید وگاهی حسینش
درزمین غوغا شداز حال حسینش
آسمان گرید براحوال حسینش
تسلیت ای مادرسادات۲
بعد او عترت وقرآن غریب است
ذکر کروبیان ف امن یجیب است
از سقیفه فتنه وکینه به پاشد
بین چسان حق ذوالقربی ادا شد
تسلیت ای مادرسادات۲
مرتضی بعد او، خانه نشین شد
پشت درفاطمه نقش زمین شد
برتسلای دل این داغدیده
از ره کین جای گل هیزم رسیده
تسلیت ای مادرسادات۲
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_ع_شهادت
تا زهر ستم بر دل و جان و جگر افتاد
چون برق جهانسوز، به جانش شرر افتاد
چون موج به پهلوی گل فاطمه میخورد_
دردی که به پهلو و دل و بر کمر افتاد
آهسته به روی سرش افکند عبا را
یک سایهی غم، بر روی شمس و قمر افتاد
پیوسته نگاهش به درِ حجرهی غم بود
تا آن که نگاهش به جمال پسر افتاد
غمنالهی مادر، شرر افکند به جانش
وقتی نظرش جانب دیوار و در افتاد
او ساحل امن همه طوفان زدهگان است
چون کشتی طوفان زده، گر در خطر افتاد
از طوس دلم تا حرم کرب وبلا رفت
این جا پدر افتاد، در آن جا پسر افتاد
دل سوخت «وفایی» به مُحرم، پس از آن ماه
داغی به دل ما همه ماهِ صفر افتاد
✍ #سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
من که در بند غم و غصه اسیرم چه کنم
با چنین کوه گناهان کثیرم چه کنم
کرمی گرکه براین سائل غمگین نکنی
من که درمانده و مسکین و فقیرم چه کنم
در بیابان هوس نیست به غیر از خس و خار
من گرفتار در این دشت و کویرم چه کنم
خانۀ دل شده از ظلمت عصیان تاریک
روشنی گر که نبخشی به ضمیرم چه کنم
مژدۀ عفو گنه بر من آلوده فرست
نرسد گر که نویدی ز بشیرم چه کنم
بارش رحمت خود را به سرم نازل کن
گرکه آلوده و بی توبه بمیرم چه کنم
همۀ عمر «وفائی» به فغان می گوید
بی توای ای حی توانا و قدیرم چه کنم
#سيدهاشم_وفايی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#وعده_صادق۲
پیروز
آن قطره که شد وصل به دریا مائیم
دلباخته ی علی وزهرا مائیم
با لطف امام عصر تا روز ظهور
پیروز ترین ملت دنیا مائیم
#سیدهاشم_وفایی✍
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#وعده_صادق۲
پیروز
آن قطره که شد وصل به دریا مائیم
دلباخته ی علی وزهرا مائیم
با لطف امام عصر تا روز ظهور
پیروز ترین ملت دنیا مائیم
#سیدهاشم_وفایی✍
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
نام گرامیاش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض میبرد
از نسل خاندان امامی کریم بود
عطر حدیث آل رسول از لبش چکید
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
تنها نبود پیک خوشالحان باغ عشق
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچکس
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
گلسیرتان عشق به مدحش سرودهاند
اخلاق او لطیفتر از هر نسیم بود
پیوسته او به منزل مقصود میرسید
زیرا صراط زندگیاش مستقیم بود
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در سایۀ امید و ولایت مقیم بود
پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا
هر کس که زائر حرم این کریم بود
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
این بوستان عشق، بهشتیشمیم بود
عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
✍ #سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اقتدار
مُلک ایران زیر چتر اولیاست
در پناه سایۀ امن رضاست
گرچه بسیار است فتنه، مُلک ما
ایمن از هر فتنه و درد و بلاست
استواری پیشۀ این مردم است
اقتدار مردم ما پُر بهاست
روبهان دانند این مُلک بزرگ
بیشه زار شیر مردان خداست
بارها با دشمنان ما گفته ایم
شیر را از موش ترساندن خطاست
ملت ما پیرو راه علی است
رهبری کز نسل آل مرتضاست
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صبرآفرین
باغ را ای لاله ها تزئین کنید
باشقایق های خود رنگین کنید
باغ را آذین ببندیداز بلور
بانوی گل می رسددرباغ نور
باغ را ای باغبان گل پوش کن
گوش شو،سرتا به پا وگوش کن
این نویداز عرش اعلا می رسد
دخترکبرای زهرا می رسد
نغمه ی عشق ومحبّت برلب است
ذکرخاص وعام زینب زینب است
این گل زهراصفت بازیب وزین
آمده پیوندبندد باحسین
درولادت گـردلش خون رنگ بود
بهردیدارگُلش دل تنگ بـود
دردلش گنجینه ی اسرار داشت
بـاحسینش یک جهان گفتارداشت
آفتاب وماه زهرا دیدنی است
وصف این دیداربس بشنیدنی است
هردو نوری کبریایی داشتند
رازهایی کربلایی داشتند
ناگهان ازجانب ربّ جلیل
گشت نازل برپیمبر جبرئیل
داشت باتبریک پیغامی زرب
گفت این گل زینب است وزین اب
اوبودیاس بهار فاطمه
اوبود آئینه دارفاطمه
اوبه راه حق بودصبرآفرین
ازخدابرسعی اوصدآفرین
درحریمش صبردارد اعتکاف
می چکدازدامنش عطرعفاف
آمده تاصبر را معنا کند
خیمۀ ایثاررا برپا کند
زینب آمد عشق راسامان دهد
زینب آمد درد را درمان دهد
زینب آمد لاله ی صحراشود
وارث صبر دل زهرا شود
گربه زهرا نیست همتای دگر
زینب او هست زهرای دگر
نامی ازعشق و وفا برلب نبود
گر«وفایی» خلقت زینب نبـود
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رباعیات میلاد
آرام دل حسین
زینب که ازاو عشق وشرف نام گرفت
ازوصل حسین خویش چون کام گرفت
برلوح محبت ووفا عشق نوشت
آرام دل حسین آرام گرفت
تاج گل
درباغ بهشت حوریان سرمستند
تاجی زگل یاس به سرها بستند
تا در قدمش سبدسبد گل ریزند
آماده یوصل روی زینب هستند
حدیث صبر
آنان که حدیث صبر او را گفتند
ازعشق ومحبتش سخن ها گفتند
با آمدن عقیله ی هاشمیان
تبریک به حیدر و به زهرا گفتند
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چشمه ی زمزم
ای خوشا آن کس که دم از آل پیغمبر زند
دست خود بردامن صدیقه ی اطهر زند
باز گردد بررُخش درهای جنّات نعیم
هرکه دراین آستانه حلقه ای بردر زند
هرکه این جا چشم خود را چشمه ی زمزم کند
دربهشت آرزوها ساغر از کوثر زند
آن که دربزم عزای فاطمه اشکی نریخت
روز واویلا دو دست خویش را برسر زند
نزد زهرا قدسیان خاکسترش را می برند
هرکه چون پروانه این جا درشرر پرپر زند
بشکند دستی که با یک ضرب سیلی ازجفا
بر رخ یاس علی ،او رنگ نیلوفر زند
ازحساب خود «وفایی» غم ندارد روز حشر
مُهر خود را گرکه زهرا پای این دفتر زند
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کوه مصیبات
آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟
همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟
آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟
فاطمه پشت افتاده خدایا چه شده؟
دودی از آتش آن در به سماوات رسید
گل یاس نبوی را چه جراحات رسید
به فلک ناله ای از مادر سادات رسید
که خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟
آسمان دید که برعرش طنین افتاده
شعله بربال وپر روح الامین افتاده
غنچه پرپر شده وگل به زمین افتاده
وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟
فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس
من نگویم چه شده از درودیوار بپرس
فاطمه روی زمین است زمسمار بپرس
آه مسمار درخانه دراین جا چه شده؟
درهیاهو که همه فتنه گران همدستند
ناگهان آتش و بیداد بهم پیوستند
عده ای دست علی را به طنابی بستند
بی حیا مردم بی شرم شمارا چه شده؟
گرچه مأمور به صبراست تواناست علی
دربر کوه مصیبات شکیباست علی
خیزای فاطمه ازجای که تنهاست علی
خیزازجا وببین حرمت مولا چه شده؟
نظر گل به سوی خرمنی ازخارافتاد
مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد
بازوی فاطمه با ضربتی ازکار افتاد
یارتنهای علی در براعدا چه شده؟
به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود
درشب غربت وغم نورجلی زهرا بود
تا که جان به تن یار علی زهرا بود
ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده؟
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ياس نبوی
ای كه انسيّه ای ومهرمُجسّم داری
برتراز آدمی و جلوه ی آدم داری
كعبه ی عصمتی و قبله ی ايمان و اميد
در زلال نگهت چشمه ی زمزم داری
عالمه،فاضله وانسيّه الحورایی
فخربرهاجرو برساره ومريم داری
چشمه ی خيركثيری وسپهرحسنات
بارش رحمتی و فيض دمادم داری
يازده آينه ازنورتوتابنده شد ند
مركزنوری واشراف برعالم داری
تاكه دين دست خوش فتنه وكينه نشود
درره دين همه جاعزم مصمّم داري
هيچ كس چون تونكرده است حمايت زعلی
دردل ازغُربت اوحجله ی ماتم داری
غاصبان رابه سراشيبی بن بست كشاند
ماجرائی كه ازآن كوچه ی پُرغم داری
گل ياس نبوی هستی وعمرت چون گل
غم بسيار ولی زندگی كم داری
سيرتاريخ گواهست كه ای ياس كبود
فاطميّه نه همين بوی محّرم داری
ای «وفایی»غم مادرچه ملال انگيزاست
دربغل ازغم او زا نوی ماتم داری
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب وداع
امید جان خسته ام، ازبرمن سفرمکن
بمان به پیش من مرو، مرا توخونجگرمکن
بی تو غریب وبی کسم ، مرومرو هم نفسم
آتش سینه ی مرا ، بیا وشعله ور مکن
میان سوزو ساز خود، به چشم نیمه باز خود
به یاد محسنت دگر ، نظر به سوی درمکن
زدل که آه می کشی، مرا زغصه می کُشی
نثار قلب وجان من، زآه خود شررمکن
روح من وروان من، سوخت چوشمع جان من
برای غُربت علی گریه تواز جگر مکن
صبرمن وقرار من، دلبرو غم گسار من
به سوگ وهجرروی خود، مرا تونوحه گر مکن
بین حصار دردوغم، زسنگ هجران والم
توای شکسته بال من، مرا شکسته پرمکن
تو گفته ای که یاعلی ، مراکفن نما ولی
نگفته ای که بررُخ کبود من نظر مکن
غم دلت نهفته ای، شب وداع گفته ای
هیچ کسی راتو علی، زتربتم خبرمکن
«وفایی» شکسته دل ، که گشته ای زمن خجل
جز به عزای فاطمه، زاشک دیده ترمکن
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نمازآخر
ازروی بستر برنمی دارم سرم را
آهسته می بندم دوچشمان ترم را
تاآن كه پرپر گشتنم راكس نبيند
کردم برون گُل های یاس و پرپرم را
پوشانده ام رخسار نيلی را،كه شايد
حيدر نبيند گوشه ی چشم ترم را
چون روبرو گشتند با من غنچه هايم
اسماتوخود درياب حال دخترم را
هجده ورق از دفتر عمرم تمام است
آماده ام بندد شهادت دفترم را
كردم وضو ازاشك وهنگام شهادت
خواندم دراين بسترنماز آخرم را
چيزی نمانده تا نهان ازچشم دشمن
پنهان كند در شب علی خاكسترم را
ترسم علی از پا بيفتد ای «وفایی»
بردوش خود وقتی بگيردپيكرم را
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کلمینی فاطمه
چشم خود را باز کن ای یار تنهای علی
یک نگاهی کن به اشک سرخ سیمای علی
حالتی چون محتضر دارم ز پا افتاده ام
باز احیا کن علی را ای مسیحای علی
کلمینی فاطمه ،جان علی برلب رسید
رفته تاب وطاقت از جان توانای علی
یاس من گلبرگ رویت را چرا کردی نهان؟
رنگ نیلوفر شده رخسار زهرای علی
زینبت یک سو حسینت باحسن در یک طرف
از جگر نالند در این شام یلدای علی
نیست تسکینی مرا در این فراق سینه سوز
غیر غم ناله نمی جوشد ز آوای علی
گرکه دود آه من، سر می کشد بر آسمان
آتش داغ تو افتاده براعضای علی
با کدامین حال ،روی دوش خود گیرم تو را
قوتی دیگر نمانده در سراپای علی
ای «وفایی» آمده وقت نماز غربتم
کو اذان گوی غریبی در مصلای علی
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سند غربت
کوکب روشن من، ای مه منظومه ی من
آه ای دخترک خسته ومظلومه ی من
مدتی می گذرد خواب نداری بنشین
به روی پای خودت تاب نداری بنشین
ازچه بردیده ی من دیده ی خود دوخته ای
توچه دیدی به رخ من که چنین سوخته ای
گرچه روزمحن من شب یلدای شماست
این کبودی سند غربت بابای شماست
سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود
دخترم چون توکسی ام مصائب نشود
آنقدرداغ ببینی که دلت داغ شود
لاله های جگرت زینت هرباغ شود
چهره ی غرق به خونی زپدر می بینی
آه ازآن لحظه که در تشت جگرمی بینی
دل شرر دارد وچشمان ترم می سوزد
تا تو را می نگرم من، جگرم می سوزد
شدسرشته غم واندوه به آب وگل تو
همه فریاد برآرند امان از دل تو
گل یاس چمنم، ای گل دردانه ی من
گوش کن برسخنم روشنی خانه ی من
دل تو چون دل من همدم اندوه وبلاست
پیش روی تو عزیزم سفرکرب وبلاست
باخبرباش که من پیرهنی دوخته ام
پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته ام
گرچه دربین مصیبات وبلا تنهایی
تودرآن وادی طف نایبة الزهرایی
روشنی بخش دلم دل زغمت تاریک است
دخترم گریه مکن روز دهم نزدیک است
صحبت ازقتلگه وسینه ی افروخته است
لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب عزا
برخیز تا زخون جگر دیده تر کنیم
دل را به غم دهیم و زشادی حذرکنیم
برخیز ای برادر غمدیده ام حسین
مادر زدست رفت، پدر را خبر کنیم
آخر دعای نیمه شبش مستجاب شد
برخیز تا که جامه ی ماتم به بر کنیم
زین پس که مادری نبود درکنارما
با اشک وناله ، هرشب خود راسحر کنیم
جان دادمادر وپدر ما غریب ماند
گه ناله بهر مادر وگه برپدر کنیم
ترسم زشرم چهره بپوشد زخاکیان
گر ماحکایت رخ او با قمر کنیم
پروانه جان سپُرد«وفایی»شب عزاست
دل را به سان شمع بیا شعله ور کنیم
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جلوه ی ایثار
رفتی و دل من شده بیت الحزن تو
گردیده سیه پوش محیط محن تو
جزناله، نوایی زدل باغ نیاید
غرق غم واندوه و الم شد چمن تو
ازقصه ی غصب فدک وضربت دشمن
فریاد برآورده نگاه حسن تو
چندین اثر ازجلوه ی ایثار توباقی است
ازضربت گلچین ستمگر به تن تو
از بازو و پهلو تو نگفتی سخن ، امّا
این زخم گل انداخته برپیرهن تو
افکنده شراره به دل وجان ملائک
دستی که برون شد زحجاب کفن تو
تابوت طلب کردی ونالیدم وگفتم
حجمی که نمانده است برای بدن تو
پروانه ی پرسوخته ی گلشن عصمت
من شمع صفت سوختم از سوختن تو
ازمرحمت دم به دم توست «وفایی»
گوید به همه خلق جهان گر سخن تو
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7