مدح و منقبت شیخ الائمه(ع)
سلام ما به صبح صادق و آثار سبحانش
که گل میپرورانَد رویِ صخره، لطف بارانش
به رویِ کُرسیِ دانش نشسته آفتابآسا
هزاران دیده روشن گشته است از رویِ رخشانش
ندانم حدّ علمش را ولیکن خوب میدانم
که میباشند بطلمیوسها در علم، حیرانش
ز شاگردان بسیارش ببر پی بر مقام او
یکی از آن هزاران است جابر ابنِ حیّانش
پدر بر علم شیمی در جهان دانند جابر را
خوش است ایران نماید فخر بر این شخص و عنوانش
الا ای تشنهی سرچشمهی فقه و اصول دین!
زلال و جاری است این عشق، در آئین و عرفانش
اگر خواهی سعادتمند باشی سائل او باش
درِ شیخُ الائمّه باز میباشد به مهمانش
رئیس مذهب شیعه همیشه «صادقُ القول» است
خوشا آن دل شود پروانهی شمع شبستانش
به قول حضرت صادق، به بیتش بیت میگیرد
هر آن شاعر که بنویسد به آل شاه مردانش
و فرمودهست جنّت میشود واجب به شخصی که
چه گریانَد، چه گرید بر حسین و جمله یارانش
دریغا سوخت جانِ عشق، با انگور زهرآلود
مدینه شعلهور شد از شرار آه سوزانش
در آغوش بقیعُ الغَرقد آخر جا گرفت آقا
فدای قبر بی گلدسته و بی صحن و ایوانش
نشسته پای درس عاشقی «سیّد بشیر» امشب
نوشته این غزل را تا کند زینت به دیوانش
#سید_بشیر_حسینی_میانجی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7