eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
زین دو طوفان سوار می‌سازد مردِ روزِ شکار می‌سازد زُلفشان را به شانه میریزد چندتا آبشار می‌سازد مثل خورشید باشد و از خود دو قمر در مدار می‌سازد دارد از سر به زیرهایِ حرم شیعه‌ی سربدار می‌سازد هر دوتا تیغه‌هایِ یک شمشیر دارد او ذوالفقار می‌سازد تیغشان را چه خوش تراشیده هر دو را آبدار می‌سازد به علمدار می‌کند نظر و از رویِ او دو بار می‌سازد کم اگر آورند - فرضِ محال- از خودش تیغدار می‌سازد میرود خود میانِ میدان و همه را تار و مار می‌سازد پیشِ او هرچه هست چیزی نیست کوه باشد غبار می‌سازد از سواران سراب میماند از سپاهی مزار می‌سازد از رجزهایشان مقابلِ خود شیون و الفرار می‌سازد - - او خودش مرتضای کرار است زینب است این ، دوتا علمدار است اگر اینجا کویر دریا من اگر اینجا غبار صحرا من اگر اینجا غریب اُفتادی چه خیالیست کربلا با من همه‌شان گرد و خاک ، طوفانم همه‌شان کوچک‌اند اما من پشتِ در میروم به خاطرِ تو مرتضایی اگر تو   زهرا من غربتت دیدم و به من برخورد رخصتم میدهی ، به مولا من این زمین را به باد خواهم داد تازه هم  می‌کنم مُدارا من دست ، بالا گرفتم از اول بینِ یاران مَچرخ  آقا من... کیست در روزِ بی‌کسی هایت کیست در لحظه‌ی مبادا من در دو راهی نشته‌ام آقا یاکه این دو جوانِ من یا من به تو سوگند که بنی‌هاشم ماتِ اینان شوند حتی من این غزالان غلام زاده شدند هر دو از زینب‌اند اینها من کار مگذار بر مدینه کِشَد مکش آقا زِ دستِ ما دامن - - آمدم تا به من زیان نخورد آب هم در دلت تکان نخورد کربلا پیشِ این دو جان می‌داد بوسه بر این دو نو جوان می‌داد هر دو نِعم‌َالاَمیر می‌گفتند آسمان دل به آسمان می‌داد تا محمد کمی رجز می‌خواند عون هم پاسخِ همان می‌داد اشهد انَ یا ولی الله مثلِ این بود که اذان می‌داد آن یکی تا جواب این میگفت این یکی هم جواب آن می‌داد پشت بر پشتِ خویش چرخیدند تیغِ مولا خودی نشان می‌داد این یکی اهل کوفه را می‌ریخت دیگری حقِ شامیان می‌داد مادری بینِ خیمه‌اش بود و ظرفِ اسفند را تکان می‌داد دردِ پا داشت  از دویدنها دردها را به استخوان می‌داد فکر و ذکرش فقط حسینش بود داشت در خیمه‌گاه جان می‌داد تشنه بودند و ضعف می‌کردند یک نفر کاشکی امان می‌داد یک حرامی در آن طرف  اما به کفِ حرمله کمان می‌داد - - به زمین روی خاک اُفتادند وایِ من سینه چاک اُفتادند خشک شد خشک خشک حنجرشان خورد یکجا به سنگ ساغرشان رو به سمتِ حریمِ زینب بود بینِ خونها نگاهِ آخرشان کارِ صیاد زنده کندن شد به زمین ریخت بالشان پرشان میرسد دشنه‌ها به سینه چه سخت می‌کُند ضربه‌ها مُکررشان نیزه‌ها می‌شوند کوچکتر تیغ‌ها می‌کنند اکبرشان رویِ دوشِ حسین خون میریخت کرده آن بوسه‌ها معطرشان کو محمد کدام عونِ من است چه بِهَم ریخته سراسرشان پیشِ روی حسین با عباس پهن بودند در برابرشان سوخت تا خیمه‌گاه ، دارُالحَرب آتش اُفتاد رویِ پیکرشان پیش نامردهای کوفه نشین روی ناقه نشست مادرشان پَرت میشُد حواسِ نامحرم غلط میخورد بر زمین سرشان سرِ عباس بود و محملِ زینب گریه می‌کرد بر دلِ زینب http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر‌که دنبال تو اوجِ سحرش بیشتر است اثرِ آهِ دلِ شعله ورش بیشتر است از حرم آمده‌ام با تو بگویم هر کَس بیشتر دل بِبَرد در به درش بیشتر است دهمین روز شد و شد دهِ ذی‌الحجه‌ی من شُکر قربانیِ من برگ و برش بیشتر است خیمه‌ات آمده‌ام بَسط نشستم گویم خیمه‌یِ خواهرِ تو شیرِ نَرَش بیشتر است به تو نزدیکتر از اهلِ حرم خواهرِ توست به تو چون از همه زنها پسرش بیشتر است دشتِ من از همه شیر و عسلش شیرین تر باغ من از همه شَهد و شکرش بیشتر است همه‌ی غیرتشان  قامتشان  رفته به من بچه عقاب ببین بال و پَرَش بیشتر است آنکه چون ماست که بی چون و چرا می‌ماند آنکه باید رود  اما اگرش بیشتر است آنکه مانندِ علی شد زره‌اش پشت نداشت آنکه ترسیده زِ جانش سپرش بیشتر است به سر موت قسم یک سر مو پس نکشم از همه دختر حیدر جگرش بیشتر است کیستم فاتح میدان تو ، از هرچه که هست آنکه آوازه‌ی تیغِ پدرش بیشتر است تیغ را کرده حمایل  که بفهمد آن قوم هرکه شاگردِ علی شد هنرش بیشتر است از علمدار بپرس از دو جوان می‌گوید بین اصحاب به این دو نظرش بیشتر است می‌شناسم جگرت را به تو از خواهشِ من قسمِ چادر زهرا اثرش بیشتر است هر دو میدان زده خواندند رجزها اما چه کنم آنهمه لشکر نفرش بیشتر است خبر رفتنشان زود به هرسو پیچید به زمین خوردنشان که خبرش بیشتر است غمِ مادر غمِ بابا نه فقط داغ پسر پیش مادر اثرش بر جگرش بیشتر است ناله تواَم که شود اهل حرم می‌نالند ناله تواَم که شود هم اثرش بیشتر است عون اُفتاده زمین پیکرِ او پیچیده ازدحامیست ولی رویِ سرش بیشتر است وَ محمد نَفَسش کمتر و کمتر می‌شد زخمِ رویش زِ تنِ محتضرش بیشتر است آه بر سینه‌‌شان قاتل و قاتل پُر شد وای از ضربه‌‌شان سخترش بیشتر است پُرِ زخمند پر از نیزه و شمشیر ولی از میان همه زخمِ تبرش بیشتر است پیرمرد است چگونه دو جوان بردارد از علی‌اکبر هم دردِ سرش بیشتر است بیشتر می‌شود این حجم اگر جمع شود تن پاشیده زِ هم مختصرش بیشتر است.... همه جای بوی تنِ عون محمد دارد همه جایند ولی دور و برش بیشتر است مادر است اینکه در آن خیمه سرش درد گرفت اینکه از فاطمه درد کمرش بیشتر است.... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7