eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
یاسی به رنگ سبز زِ گلخانه میرود یارب خدایِ درد زِ کاشانه میرود پیچیده بینِ چادرِ خاکی مادرش بر دست‌ها ، غریبه‌ای از خانه میرود اینجا هزار تیر به تشییع آمده تا کَس نگوید از چه غریبانه میرود خون می‌چکد به دوشِ اباالفضل از کفن گویی دوباره فاطمه بر شانه میرود فریادِ خواهری پِیِ تابوت میرسد مادر ندارد این که غریبانه میرود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد پاره‌هایِ جگرم می‌چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غم‌ها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته سجاده‌اش بر غربتِ او گریه کرده پایِ غریبی‌اش دلِ منبر شکسته بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش او دستگیری می‌کند از هر شکسته   تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر راحت شد این آئینه‌یِ یکسر شکسته بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست اما غرورم را کسی دیگر شکسته   یک کوچه‌ی باریک و دو دیوارِ سنگی یک راه بُن‌بست و دو برگ و بر شکسته فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت می‌خواست من باشم ولیکن سر شکسته گفتم که با رویم بگیرم ضربه‌اش را رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته   اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمی‌داشت پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد خندید وقتی دید نیلوفر شکسته فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته لایوم کَ یومَک  حسینم گریه کم کن تنها نه من ، از گریه‌ات خواهر شکسته می‌بینمت با مادرم بر شیبِ گودال در لابه‌لایِ نیزه و خنجر شکسته ای کاش می‌شد تا نبینم ساربان هم انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7