#حضرت_زهرا_ولادت
مادر زهرا سلام حق به تو مادر
فاطمه آورده ای برای پیمبر
سیب بهشت خداست در کف دستت
کآید از او بوی ذات خالق اکبر
بیت نبوت نداشت مثل تو بانو
مادر گیتی نزاده مثل تو دختر
عقل به حیرت فتاده اینکه تو زادی
حضرت زهراست یا محمددیگر
دسته گل آورده اند خیل ملایک
بهر تو از آیه های سورة کوثر
مخزن غیب خدای عزوجل را
گوهر نابی نبودی از این بهتر
اینکه تو زادی بود تمام محمد
وینکه تو داری بود بتول مطهر
لیلة قدرت مبارک است خدیجه
قدر بدانش به حق خالق اکبر
طینتش از میوه بهشت الهی
قابله اش مریم است و ساره و هاجر
سینة موساست طور معرفت او
روح مسیحا کشد به محضر او پر
حبل متین نجات ماست همانا
رشته ای از چادرش به عرصة محشر
فاطمه یعنی تمام صورت قرآن
فاطمه یعنی کمال احمد و حیدر
هر چه فشانند دُر، کم است به وصفش
خواجة اَسرا مگر فشاند گوهر
کوثر و طاها و قدر و نور بخوانید
کآمده در شأن او ز حضرت داور
شک نکند کس، حقیقتی است مسلّم
اینکه به او متکی است، فاتح خیبر
گردون بی نام اوست، پایش در گل
خلقت بی مهر اوست، خاکش بر سر
تا که شود جای پای فضة زهرا
رشک برد بر مدینه وادی مشعر
دخت پدر پرور است و امّ ابیها
بلکه فِداها به وصف اوست مکرر
احمد گوید مراست، روح دو پهلو
حیدرگوید مراست، همدم همسر
خالق گوید مراست گوهر مکنون
قرآن گوید مراست سورة کوثر
حوا گوید مراست فاطمه بانو
مریم گوید مراست فاطمه رهبر
بر در بیت الولاش برده توسل
جن و ملک سر به سر ز ایمن و ایسر
قدر و شرف بین که پنج بار شب و روز
احمد مرسل کند زیارت این در
دل برد از صد هزار یوسف مصری
گر نظری افکند به صورت قنبر
ملک الهی پر از ذَراری زهراست
تا که شود کور چشم دشمن اَبتر
کیست به جز او که زینب آرد و کلثوم
کیست که چون او شُبیر زاید و شبّر
ای صلوات خدا و خلق هماره
بر تو و نسل مطهر تو سراسر
دختر پیغمبری و مادر بابا
ای پدر و مادرم فدای تو دختر
عطر بهشت خداست در نفس تو
روح محمد زبوی توست معطر
تو ز علی هستی و علی بود از تو
ختم رسل عاشق شما زن و شوهر
گر همه هفت آسمان شوند صحیفه
مدح تو ناید ز خلق اول و آخر
ملک وجود از قدوم توست مصفا
باغ جنان با تبسم تو منور
عالم هستی فنا و نور تو باقی
صادر اول خدا، وجود تو مصدر
روزی "میثم" ثنای توست هماره
لطف تواش بوده از نخست مقدر
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ولادت
روح الامین!به بام حرم رو، اذان بگو
بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو
اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو
لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو:
-کامشب شب ولادت صاحب حرم شده
-بیت الحــرم بــه مقــدم مولا حرم شده
امشب به کعبه فاطمه پروانۀ علیست
دل دور کعبه گردد و دیوانۀ علیست
دست خدا به کعبه روی شانۀ علیست
امشب دل رسول خدا خانۀ علیست
-باور کنید جان به تن کعبه آمده
-باور کنید بتشکـن کعبه آمده
امشب به لوح، نقشِ قلم، ذکر یا علیست
آوای سنگ های حرم ذکر یا علیست
بتهای کعبه را همه دم ذکر یا علیست
امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علیست
-امشب زمین به یمن علی عرش میشود
-امشب فلک ز بـال ملک فرش میشود
ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن
مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن
عید ولایت است؛ ولی را نگاه کن
یا فاطمه جمال علی را نگاه کن
-آیینه از جمال جمیل خدا بگیر
-با چهرۀ علی ز خدا رونما بگیر
مادر!تمام هستی پیغمبر است این
از انبیا به غیر محمّد، سر است این
بر خلق آسمان و زمین رهبر است این
دستش مبند بنت اسد!حیدر است این
-ای دخـت شیــر!بهــر نبـی شیر زادهای
-شیری که هست صاحب شمشیر،زادهای
تو دخت شیری و اسدالله زادهای
بر جمله خلق، رهبر آگاه زادهای
بهر رسول، همدم و همراه زادهای
خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زادهای
-نوزاد تو کز او حرم الله منجلیست
-آیینـۀ تمــام نمـای خـدا، علیست
نقش همیشه زندۀ لوح و قلم علیست
در بین اولیا به دو عالم علم علیست
تصویری از حقیقت حُسن قِدم علیست
سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علیست
-قرآن به وصف اوست که تکمیل میشود
-جــز او چــه کـس معلـم جبریل میشود؟
روز نخست، ارض و سما گفت:یا علی
روح الامین به وقت دعا گفت:یا علی
آدم به موج درد و بلا گفت:یا علی
در جنگها رسول خدا گفت:یا علی
-در ذوالفقــار، زمزمــۀ «لافتــی علــی»ست
-بر روی هرکه مینگرم نقش «یاعلی»ست
ای شهریار کشور جان، یا علی مدد
ای دستگیر خلق جهان، یا علی مدد
ای رهنمای گمشدگان، یا علی مدد
ای ذکر اهل دل به زبان، یا علی مدد
-ما جـان و دل بـه مهـر تو آراستیم و بس
-روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس
مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست
شیرینترین ترانۀ روحم ثنای توست
مُهر حلال زادگی من ولای توست
هرسو که رو نهم حرم با صفای توست
-از لحظهای که پای به دنیا گذاشتم
-دینی به جـز ولای تو مولا نداشتم
گل بینسیم مهر تو پژمرده میشود
دل بیشرار عشق تو افسرده میشود
نام تو با کلام خدا برده میشود
یاد دمت مسیحِ دلِ مرده میشود
-تــو کیستــی؟ امــام تمــام امـامها
-بر حضرتت هماره درود و سلامها
بی مِهر تو قبول صلات و صیام نیست
تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست
تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست
ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست
-این مذهب و عقیده و ایمان «میثم» است
-حتی بهشت، گـر تـو نباشی جهنم است
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمؤمنین_مدح
جان را به يک اشاره مسخّر کند علي!
دل را به يک نظاره منوّر کند علي!
ايجاد گل ز شعل? آذر کند علي!
يک لحظه سير عالم اکبر کند علي!
بر کائنات جود مکرّر کند علي!
او را سزد به خلق اميري و رهبري
او آورد عدالت و قسط و برابري
تيغش رسد به چرخ گه رزمآوري
با ذوالفقار حيدري و دست داوري
يک لحظه فتح قلع? خيبر کند علي!
افلاک را مهار کند با نظارهاي
بيمهر او به چرخ نتابد ستارهاي
نبود به دهر منقبتش را شمارهاي
ابليس را به بند کشد با اشارهاي
يک لحظه گر اشاره به قنبر کند علي!
پيغمبري نبوده بدون ارادتش
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش
پروردگار فخر کند بر عبادتش
چون بندگي به خالق داور کند علي!
او ناخداست کشتي ليل و نهار را
فرمان دهد هماره خزان و بهار را
تقسيم کرده روز ازل خلد و نار را
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را
با يک نگاه خويش ابوذر کند علي!
گردون به پيش تيغ علي افکند سپر
از حملهاش قضا و قدر ميکند حذر
شمشير فتح داور و شير پيامبر
روز از سران فتنه بگيرد به تيغ، سر
شب در خرابه با فقرا سرکند علي!
هنگام بذل دست بوَد دست داورش
گر کوهي از طلا بود و کوهي از زرش
اول نهد طلا به کف سائل درش
نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش
اين گوي خاک را به جهان زر کند علي!
هر جا خدا خداست علي هم بوَد امير
خورشيد را توان کشد از آسمان به زير
از بس که بود ديو هوا در کفش اسير
حتي شکم ز نان جوين هم نکرد سير
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علي!
در آسمان لواي امامت بپا کند
در خاک، با خدا دل شب التجا کند
در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند
در رزم تيغ خويش به دشمن عطا کند
در مهد، پاره پيکر اژدر کند علي!
طاقي که تا قيام قيامت نيافت جفت
جان را هماره در ره اسلام ترک گفت
از جبرئيل نغم? «الا علي» شنفت
در ليلة المبيت به جاي رسول خفت
تا جان خود فداي پيمبر کند علي!
شاهي که هست و بود به دستش مسخر است
با يک فقير زندگي او برابر است
از بس که در خلافت خود عدلگستر است
سهم عقيل را که بر او خود برادر است
با سهم يک فقير برابر کند علي!
روزي که از خطاي همه پرده ميدرند
روزي که خلق تشنه به صحراي محشرند
دلها ز تشنگي چو شررهاي آذرند
آنان که مست جام تولّاي حيدرند
سيرابشان ز چشم? کوثر کند علي!
دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان
بر دستش اختيار مکان داده لامکان
گردد به گردش نگهش محور زمان
دست خداست با سر انگشت ميتوان
افلاک را هماره مسخّر کند علي!
دين يافت از ولادت شير خدا کمال
بيمهر حيدر است مسلمان شدن محال
عالم به او و او به خدا دارد اتکال
در عين بندگي به خداوند ذوالجلال
اعجاز، همچو خالق داور کند علي!
آدم سرشته شد گلش از خاک پاي او
کس را چه زهره تا که بگويد ثناي او
مداح او کسي است که باشد خداي او
اکسير معرفت طلب از کيمياي او
شايد مس وجود تو را زر کند علي!
دنيا نديده مثل علي راست قامتي
در هر دلي بپاست ز شورش قيامتي
هر نقطه را بوَد ز ولايش علامتي
هر لحظه ريزد از سر دستش کرامتي
جود از نياز خلق، فزونتر کند علي!
دل از خيال منظر حسنش صفا گرفت
بايد از آن جمال نشان خدا گرفت
حق از نخست، عهد ولايش ز ما گرفت
روزي که تيرگي همه جا را فراگرفت
ما را شراب نور به ساغر کند علي!
روز جزا که هست همان روز سرنوشت
هرکس به حشر ميدروَد هر چه را که کشت
بخشنده ميشوند همه کردههاي زشت
رويد ز شعلههاي جهنم گل بهشت
گر يک نگه ز دور به محشر کند علي!
مهر قبول توبه آدم به نام اوست
موسي به طور همسخن و همکلام اوست
از قلههاي وهم فراتر مقام اوست
امر قضا به حکم خدا در نظام اوست
تا در نظام خود چه مقدّر کند علي!
مدح علي است کار خداوند ذوالجلال
اينجا تمام عالم خلقت کرند و لال
بيلطف او به کس نبوَد قدرت مقال
«ميثم» چو دم زني ز ثناي علي و آل
هر دم تو را عنايت ديگر کند علي!
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ولادت
صحرای حجاز آمده رشک ارم امشب
عالم همه گردیده محیط کرم امشب
تکبیر بگوئید حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحبخانه قدم امشب
بتها همه گشتند به تعظیم خَم امشب
در سیزده ماه رجب ماه مبارک
میلاد علی در حرمالله مبارک
این جان جهان است فدا باد جهانش
در قلب رسل چار کتاب است به شأنش
داده است خداوند به هر عصر نشانش
ریزد دُر توحید و نبوّت ز دهانش
پیوسته بود نام محمد به زبانش
ای کعبه در آغوش به بر گیر چو جانش
گلبوسه بزن صورت الله صمد را
تبریک بگو فاطمة بنت اسد را
ارکان حرم راست به سر شور ولایت
بتها همه گشتند به توحید هدایت
زمزم به دوصد زمزمه کرده است روایت
کامشب به حرم نور علی گشته عنایت
نوری که نه مبدأ بود آن را نه نهایت
کز نور الهی کند این نور حکایت
این نور همان است که پیش از گِل آدم
تابید ز حُسن ازلی در دِل آدم
این نور فروغ بصر آدم و حوّاست
این نور همان راهبر نوح به دریاست
این نور تجلای خدا در دل سیناست
این نور عیان جلوه حق در یَد بیضاست
این نور همان معجزه فیض مسیحاست
این نور خطابی است که در طور به موساست
این نور فروغی است که درغیب نهان بود
این نور چراغی است که درعرش عیان بود
ای بحر تجلای اَزَل، این گهر تواست
ای معجزه صُنع خدا، این اثر تواست
ای روحالامین مرشد تو راهبر تواست
ای بیت، جمال اَحدِ دادگر تواست
ای آدم پاکیزه سرشت این پدرتواست
ای فاطمه بنت اسد این پسر تواست
بر روی دو دست تو یدالله مبارک
دیدار جمال اسدالله مبارک
آغوش گشوده است ز هم بیتالهش
کعبه، حرم امن خدا شد به پناهش
ارکان حرم تشنة یک نیم نگاهش
مادر شده محو شرف وعزّت و جاهش
در پاکی و در زهد، خداوند گواهش
پیغمبر اسلام بود چشم به راهش
تا بار دگر روح شریفش به تن آید
بر یاری او حیدر خیبر شکن آید
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشید شده محو نظاره
جبریل به دیوار حرم کرده اشاره
وز شوق گریبان حرم گشته دوپاره
تا جلوه کند روی خداوند دوباره
ای اهل حرم باز حرم محترم آمد
تکبیر بگوئید علی از حرم آمد
این است که دیدندبه هرعصر عیانش
این است که پیوسته زمانهاست زمانش
این است که برترز مکانهاست مکانش
آیات خدا ریخته از دُرج دهانش
پیوسته بود نام محمد به زبانش
بگرفته به بر خواجة لولاک چو جانش
لبهاش گل انداخته از بوسة احمد
انگار که قرآن شده نازل به محمد
این است که سرتابه قدم جان رسول است
شمشیرخدا، شیرخروشان رسول است
چون خرمن گل زینت دامان رسول است
از کودکی خویش نگهبان رسول است
قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است
قدرش بشناسید که قرآن رسول است
قرآن که ز آغاز به احمد شده نازل
بر قلب وی، از قلب محمد شده نازل
ای بندگی درگه تو روح سیادت
ای مهر تو امضای قبولی عبادت
خوبان جهان را به درت روی ارادت
توحید به توحید تو داده است شهادت
بی دوستی ات خلق نگردیده سعادت
از یمن قدوم تو حرم یافت ولادت
تو شیر خدایی و محمد به تو نازد
و الله قسم خالق سرمد به تو نازد
ما مهر تو با شیر گرفتیم ز مادر
بی مهر تو ما را نبود روح به پیکر
جایی که بود پای تو بر دوش پیمبر
کس را نبود گفتن مدح تو میسّر
اوصاف تو را گفته خداوند مکرّر
گیرم که ببارد ز دهان همه گوهر
با هیچ زبان گفتن مدح تو نشاید
میثم چه بگوید چه بخواند چه سراید؟
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ولادت
روح الامین!به بام حرم رو، اذان بگو
بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو
اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو
لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو:
-کامشب شب ولادت صاحب حرم شده
-بیت الحــرم بــه مقــدم مولا حرم شده
امشب به کعبه فاطمه پروانۀ علیست
دل دور کعبه گردد و دیوانۀ علیست
دست خدا به کعبه روی شانۀ علیست
امشب دل رسول خدا خانۀ علیست
-باور کنید جان به تن کعبه آمده
-باور کنید بتشکـن کعبه آمده
امشب به لوح، نقشِ قلم، ذکر یا علیست
آوای سنگ های حرم ذکر یا علیست
بتهای کعبه را همه دم ذکر یا علیست
امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علیست
-امشب زمین به یمن علی عرش میشود
-امشب فلک ز بـال ملک فرش میشود
ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن
مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن
عید ولایت است؛ ولی را نگاه کن
یا فاطمه جمال علی را نگاه کن
-آیینه از جمال جمیل خدا بگیر
-با چهرۀ علی ز خدا رونما بگیر
مادر!تمام هستی پیغمبر است این
از انبیا به غیر محمّد، سر است این
بر خلق آسمان و زمین رهبر است این
دستش مبند بنت اسد!حیدر است این
-ای دخـت شیــر!بهــر نبـی شیر زادهای
-شیری که هست صاحب شمشیر،زادهای
تو دخت شیری و اسدالله زادهای
بر جمله خلق، رهبر آگاه زادهای
بهر رسول، همدم و همراه زادهای
خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زادهای
-نوزاد تو کز او حرم الله منجلیست
-آیینـۀ تمــام نمـای خـدا، علیست
نقش همیشه زندۀ لوح و قلم علیست
در بین اولیا به دو عالم علم علیست
تصویری از حقیقت حُسن قِدم علیست
سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علیست
-قرآن به وصف اوست که تکمیل میشود
-جــز او چــه کـس معلـم جبریل میشود؟
روز نخست، ارض و سما گفت:یا علی
روح الامین به وقت دعا گفت:یا علی
آدم به موج درد و بلا گفت:یا علی
در جنگها رسول خدا گفت:یا علی
-در ذوالفقــار، زمزمــۀ «لافتــی علــی»ست
-بر روی هرکه مینگرم نقش «یاعلی»ست
ای شهریار کشور جان، یا علی مدد
ای دستگیر خلق جهان، یا علی مدد
ای رهنمای گمشدگان، یا علی مدد
ای ذکر اهل دل به زبان، یا علی مدد
-ما جـان و دل بـه مهـر تو آراستیم و بس
-روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس
مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست
شیرینترین ترانۀ روحم ثنای توست
مُهر حلال زادگی من ولای توست
هرسو که رو نهم حرم با صفای توست
-از لحظهای که پای به دنیا گذاشتم
-دینی به جـز ولای تو مولا نداشتم
گل بینسیم مهر تو پژمرده میشود
دل بیشرار عشق تو افسرده میشود
نام تو با کلام خدا برده میشود
یاد دمت مسیحِ دلِ مرده میشود
-تــو کیستــی؟ امــام تمــام امـامها
-بر حضرتت هماره درود و سلامها
بی مِهر تو قبول صلات و صیام نیست
تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست
تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست
ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست
-این مذهب و عقیده و ایمان «میثم» است
-حتی بهشت، گـر تـو نباشی جهنم است
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمؤمنین_مدح
جان را به يک اشاره مسخّر کند علي!
دل را به يک نظاره منوّر کند علي!
ايجاد گل ز شعل? آذر کند علي!
يک لحظه سير عالم اکبر کند علي!
بر کائنات جود مکرّر کند علي!
او را سزد به خلق اميري و رهبري
او آورد عدالت و قسط و برابري
تيغش رسد به چرخ گه رزمآوري
با ذوالفقار حيدري و دست داوري
يک لحظه فتح قلع? خيبر کند علي!
افلاک را مهار کند با نظارهاي
بيمهر او به چرخ نتابد ستارهاي
نبود به دهر منقبتش را شمارهاي
ابليس را به بند کشد با اشارهاي
يک لحظه گر اشاره به قنبر کند علي!
پيغمبري نبوده بدون ارادتش
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش
پروردگار فخر کند بر عبادتش
چون بندگي به خالق داور کند علي!
او ناخداست کشتي ليل و نهار را
فرمان دهد هماره خزان و بهار را
تقسيم کرده روز ازل خلد و نار را
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را
با يک نگاه خويش ابوذر کند علي!
گردون به پيش تيغ علي افکند سپر
از حملهاش قضا و قدر ميکند حذر
شمشير فتح داور و شير پيامبر
روز از سران فتنه بگيرد به تيغ، سر
شب در خرابه با فقرا سرکند علي!
هنگام بذل دست بوَد دست داورش
گر کوهي از طلا بود و کوهي از زرش
اول نهد طلا به کف سائل درش
نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش
اين گوي خاک را به جهان زر کند علي!
هر جا خدا خداست علي هم بوَد امير
خورشيد را توان کشد از آسمان به زير
از بس که بود ديو هوا در کفش اسير
حتي شکم ز نان جوين هم نکرد سير
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علي!
در آسمان لواي امامت بپا کند
در خاک، با خدا دل شب التجا کند
در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند
در رزم تيغ خويش به دشمن عطا کند
در مهد، پاره پيکر اژدر کند علي!
طاقي که تا قيام قيامت نيافت جفت
جان را هماره در ره اسلام ترک گفت
از جبرئيل نغم? «الا علي» شنفت
در ليلة المبيت به جاي رسول خفت
تا جان خود فداي پيمبر کند علي!
شاهي که هست و بود به دستش مسخر است
با يک فقير زندگي او برابر است
از بس که در خلافت خود عدلگستر است
سهم عقيل را که بر او خود برادر است
با سهم يک فقير برابر کند علي!
روزي که از خطاي همه پرده ميدرند
روزي که خلق تشنه به صحراي محشرند
دلها ز تشنگي چو شررهاي آذرند
آنان که مست جام تولّاي حيدرند
سيرابشان ز چشم? کوثر کند علي!
دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان
بر دستش اختيار مکان داده لامکان
گردد به گردش نگهش محور زمان
دست خداست با سر انگشت ميتوان
افلاک را هماره مسخّر کند علي!
دين يافت از ولادت شير خدا کمال
بيمهر حيدر است مسلمان شدن محال
عالم به او و او به خدا دارد اتکال
در عين بندگي به خداوند ذوالجلال
اعجاز، همچو خالق داور کند علي!
آدم سرشته شد گلش از خاک پاي او
کس را چه زهره تا که بگويد ثناي او
مداح او کسي است که باشد خداي او
اکسير معرفت طلب از کيمياي او
شايد مس وجود تو را زر کند علي!
دنيا نديده مثل علي راست قامتي
در هر دلي بپاست ز شورش قيامتي
هر نقطه را بوَد ز ولايش علامتي
هر لحظه ريزد از سر دستش کرامتي
جود از نياز خلق، فزونتر کند علي!
دل از خيال منظر حسنش صفا گرفت
بايد از آن جمال نشان خدا گرفت
حق از نخست، عهد ولايش ز ما گرفت
روزي که تيرگي همه جا را فراگرفت
ما را شراب نور به ساغر کند علي!
روز جزا که هست همان روز سرنوشت
هرکس به حشر ميدروَد هر چه را که کشت
بخشنده ميشوند همه کردههاي زشت
رويد ز شعلههاي جهنم گل بهشت
گر يک نگه ز دور به محشر کند علي!
مهر قبول توبه آدم به نام اوست
موسي به طور همسخن و همکلام اوست
از قلههاي وهم فراتر مقام اوست
امر قضا به حکم خدا در نظام اوست
تا در نظام خود چه مقدّر کند علي!
مدح علي است کار خداوند ذوالجلال
اينجا تمام عالم خلقت کرند و لال
بيلطف او به کس نبوَد قدرت مقال
«ميثم» چو دم زني ز ثناي علي و آل
هر دم تو را عنايت ديگر کند علي!
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_مدح
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است
آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پارۀ حسین
آیـات بیشمارۀ قرآن زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا"
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام میزدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو
خون حسین و دیدۀ گریان زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_مدح
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است
آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پارۀ حسین
آیـات بیشمارۀ قرآن زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا"
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام میزدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو
خون حسین و دیدۀ گریان زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوم حسن
ای سامـرهات قبلـۀ دل کعبۀ جانها
ای سفرۀ احسان تو پیوسته جهانها
ای عبد خداوند و خداونـدِ زمانها
ای پایۀ قدر و شرفت فوق مکانها
آگاه ز اسـرار عیانهـا و نهانهـا
کوتاه به مدح تو و وصف تو زبانها
ای روی تو در بزم ازل شاهد و مشهود
وی آمده ساجد به خدا بر همه مسجود
هـم قبلـۀ حاجاتـی و هم حجت معبود
هم حمدی و هم احمد و هم حامد و محمود
غیر از تو کـه باشد پدرِ مهدی موعود
مهدی که بهـار آرد در فصلِ خزانها
ای جان جهان ای همه جانها به فدایت
ای نـام نکویت حسن ای حسنِ خدایت
خورشیــد پنــاه آرد در ظـلِّ لــوایت
امضــای عبــادات همـه مهـر ولایـت
بالاتــر از آنــی کــه بگوینــد ثنایت
بر اوج جلالت نرسـد وهـم و گمـانها
در وصـف تــو اشیـاء زبانند زبانند
جز مدح تو را خلق نخوانند نخوانند
گلهای جنان بیتـو خزانند خزانند
بــا آنکــه مقـام تـو نـدانند ندانند
پیوستــه رواننـد رواننــد رواننــد
تـا دور مـزار تـو بگردنـد روانها
بـوی خـوش جنـت ز غبـار قدم توست
عیسای مسیح آنچه که دارد ز دم توست
حاتم که کریـم اسـت، گدای درم توست
تو دست خدا هستی و هستی کرم توست
تنهـا نـه فقـط سامـرۀ دل حـرم توست
هـر جـا نگرم از تو عیان است نشانها
تــو درِّ گــرانمایــۀ دَه بحـر کمالی
تـو مهـر فــروزانِ سمــاواتِ جـلالی
تـو عبـد، ولـی عبـد خداونـد جمـالی
احمد رخ و حیدر ید و صدیقه خصالی
دوم حسـن از حسـن خـدای متعـالی
ای شاهد حسن ازلت چشم زمانهـا
ای خلق سماوات و زمین خاک در تو
ای چــار علــی آمـده جد و پدر تو
ای منتقـــم آل محمّــد پســر تــو
پیوستــه ســلام از طـرف دادگـر تو
بـر مهـدی و بـر نرجس نیکو سیر تو
مهدی که بوَد در کف او خط امانهـا
ای در جگـر شیعه شررهای غم تو
ای ارث تـو از مادر تو عمر کم تو
با آنکه بـوَد عـرش به ظلِّ علم تو
خـم شـد کمـر چـرخ ز بار الم تو
دارند به یادت همه در سینه فغانها
با آنکه وجودت همه جا تحت نظـر بـود
از نـور تـو لبریـز دل جـن و بـشر بـود
وز علم تـو دشمن را احسـاس خطر بود
هر جا که خبـر بـود، فقط از تو خبر بود
پیوسته تو را قوت و غذا خون جگـر بود
پر بود دلـت روز و شب از درد نهـانها
افسوس که شد گلشن عمـر تـو خزانی
آه ای جگرت سـوخته از سـوز نهانی
دادنـد تــو را زهـر در ایـام جـوانی
جان شـد به لبت از ستم دشمن جانی
شد کار محبـان ز غمت مرثیهخـوانی
جوشید شرار از نفس مرثیهخوانهـا
بگذار که بـا سـوز جگـر یـار تـو باشم
بگـذار کـه پیوستــه گرفتـار تـو باشم
هر چند که خوارم چه شود خار تو باشم
افتــاده بــه خـاک ره زوّار تـو باشم
بــا مهــدی موعـود عـزادار تو باشم
هـر چنـد بوَد شرح غمت فوق بیانها
مـن «میثمـم» و شیفتـۀ دار شمـایم
مـداح شمـا نـه سـگ دربـار شمایم
یـک عمـر گـدای سر بـازار شمایم
خود هیچم و با هیچ،خریدار شمایم
گفتـم کـه شـوم یار شما، عار شمایم
دارم بـه سـر شانه بسی کوه زیانها
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#امام_زمان
نشسته ام سر ره تا که یار باز آید
خزان شدم که دوباره بهار باز آید
ستاره های شب تیرگی نوید آرند
که ماه مردم چشم انتظار باز آید
بلاله های ز خون شسته میخورم سوگند
که باغبان سوی این لاله زار باز آید
کویر تشنه شد این بوستان و منتظر است
که ابر رحمت پروردگار باز آید
چو نخل خشک گرفتم هزار دست دعا
کز آن بهار مرا برگ و بار باز آید
به اشک مخفی شب زنده دار ها سوگند
که صبح خیزد و آن روزگار باز آید
بسان سایه شدم گوشه گیر و منتظرم
که آفتاب من از کوهسار باز آید
ز خون دل همه شب دیده را نگار کنم
مگر بخانه خود آن نگار باز آید
قرار داده ام از دست و می دهم جان هم
اگر قرار دل بی قرار باز آید
از آن نباخته ام جان ز دوریش که میاد
بزحمت افتد و سوی مزار باز آید
ز اشک، چشمه چشمم از آن سبب خشکید
که خون بدامن این جویبار باز آید
به سوی کلبه یعقوب مژده بر میثم
که روشنایی آن چشم تار باز آید
استاد حاج #غلامرضاسازگار ✍
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
ای همه عصمت و تقوا زقـدم تا به سرت
سرمه ی چشم ملائک همه از خـاک درت
زن به شایستگی ات دیــده ی تاریخ ندید
ای که وصف تو به قرآن شده از دادگــرت
اولین شخص جهــانِ بشـــریت، احمد
بارهـا گفت: به قـــربان تـو جــان پــدرت
غیر زینب که به دامـان تو تحصیلش بود
دیده ی چــرخ ندیده است نظیــر دگـرت
چه خلوصی،چه خضوعی،چه خشوعیست تو را
که خـــدا فخـــر نماید به نماز سحــرت؟
مجلسی را کــه تـو وارد شـوی از امر خدا
انبیــــا برســــر پا پیش تو حتی پـــــدرت
دختــــران درهمه جادست پدر میبوسند
توکه هستی که زندبوسه به دستت پدرت؟
تو که هستی که به فرمان خداوند مجید
قد به تعظیم برافراشته خیرالبشرت
بیشتر شیفتهی روی منیرت میشد
هرچه میدید نبی بیشتر از پیشترت
بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد
چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت
رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب
گر به محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت
در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی
دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت
با تحیر بسوی ختم رسل برگردید
تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت
صفحه صفحه چو بقرآن نظرم میافتد
آیه آیه است بتوصیف کتاب دگرت
زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف
جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت
شعلهها لاله شود در نظر دوزخیان
فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت
به کتاب و به رسول و به علی داد بقا
عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت
تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی
نیلگون گشته ز سیلی رخ همچون قمرت
تو که سر تا به قـدم احمد مرسـل بودی
از چه خم گشت درایام جوانی کمـــرت؟
بسته شد دست علی، تا تو ز پـا افتــادی
آه از بی کسیِ همســـر خونین جگــــرت
به نگاه علّی و نالهی زینب سوگند
پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت
خانهات نِی، که همه هستی عالم میسوخت
گر نمیریخت بر آن شعله، سرشک بصرت
همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما
فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت...
🖊#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@simaye_haram4_5809712423468273689.mp3
زمان:
حجم:
433.9K
حضرت_زهرا
سرود_مسجدی
ام ابیها خوش آمدی
دختر طاها خوش آمدی
کوثر و تطهیر و قدر و نور
حضرت زهراخوش آمدی
هستی احمد خوش آمدی
روح محمد خوش آمدی
دار و ندار پیمبری
کعبه امید حیدری
راضیه، مرضیه، فاطمه
طاهره ای و مطهری
هستی احمد خوش آمدی
روح محمد خوش آمدی
معنی و مصداق کوثری
آینه حُسن داوری
بهتر و برتر ز ساره و
مریم و حوا و هاجری
هستی احمد خوش آمدی
روح محمد خوش آمدی
امّ کتاب محمدی
کوثر ناب محمدی
اصل همه آیه های نور
فصل خطاب محمدی
هستی احمد خوش آمدی
روح محمد خوش آمدی
ای همه عالم گدای تو
گفته محمد فدای تو
خوانده برای پیمبرش
ذات الهی ثنای تو
هستی احمد خوش آمدی
روح محمد خوش آمدی
✍ #غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7