eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم سویِ مجنون برسانید كه لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر كه آقایی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست دردمندیم و دلی خوش كه مداوایی هست شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم سر به خاكِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد پَرِ گَهواره‌یِ تو روحِ مسیحا دارد وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد نوه‌یِ حضرت زهراست تماشا دارد جلوه‌یِ نامِ علی بر تو مبارک بادا سومین نامِ علی  بر تو مبارک بادا فطرسی آمده و از تو پَری می‌خواهد از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری می‌خواهد یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می‌خواهد كه غبارِ قدمت رُفتِگَری می‌خواهد یا كریمیم و سرِ جاده‌یِ تو شیعه شدیم ما كنارِ پرِ سجاده‌یِ تو شیعه شدیم عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد تازه شاید كه سَرَش بر كفِ پایَت برسد چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد نه محال است مقامش به گِدایَت برسد نه فقط پهنه‌یِ افلاك نمك گیرِ تو اند تو از این كشور و این خاك نمك گیرِ تو اند مثلِ پیراهنِ یوسف كه به كنعان آمد مثلِ اَبری كه سرِ خاكِ بیابان آمد صاحبِ خانه‌یِ خود جانبِ ایران آمد خانه‌ی مادری‌اش شاهِ خراسان آمد خاکِ ما خانه‌ی تو سایه‌ی مطلق داری حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری عشقِ ایرانیِ ما كارِ بنایت با ماست حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست طاقِ گلدسته ، رواق ، آینه‌هایَت با ماست خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست طرحِ زیباتری از باغِ جنان می‌سازیم وَ ضریحِ نویی با فرشچیان می‌سازیم مصلحت بود اگر شیرِ خدا می‌گشتی تو علی هستی و شمشیرِ خدا می‌گشتی مست از جلوه‌یِ تكبیرِ خدا می‌گشتی تكسوارِ عرب و تیرِ خدا می‌گشتی بازویِ هاشمی‌ات تیغِ دو دَم گَر میداشت كربلا زیرِ قدم‌هات تَرَك بَر میداشت رُخصَتَت بود اگر یک تنه لشکر بودی میمنه ، میسره بودی و مكرّر بودی ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی كربلا دید پدر را نَفَست یاری كرد وَه كه با نامِ تو عباس علمداری كرد واژه‌ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد خطبه‌ات شورِ علی در دلِ پیكار آورد چه بلائی به سرِ كاخِ ستمكار آورد شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد با تو در شام عجب معركه بر پا شده است كه دعا گوی شما زینبِ كبری شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسین علیه السلام ببینید گیسوی پُر تابِ ما را ببینید جوش می ناب ما را ببینید ماه جهانتاب ما را ببینید لبخند ارباب ما را ندارد ظهورش در عالم نظیری امیری حسینُ و نعم الامیری جنون چاک کرده گریبانِ ما را قیامت ندیده است طوفان ما را چه می‌خواهد از جان ما ، جان ما را ببینید این عید قربان ما را سر آورده ام تا سرم را بگیری امیری حسینُ و نعم الامیری پُرم کرده‌ای با سبوی دو چشمم که شش‌گوشه شد آرزوی دو چشمم به سوی شما میرود سوی دو چشمم تو و جانِ من ای به روی دو چشمم کنارت ندارم بجز سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری   حضرت عباس علیه السلام خدا با تو وا کرده درهای خود را به گِردت دوانده قمرهای خود را علی دیده جمع پسرهای خود را خدا رو نموده هنرهای خود را چه نور عظیمی چه شاه و وزیری امیری حسینُ و نعم الامیری زمانی که میدان نفس گیر می‌شد زمانی که لشگر سرازیر می‌شد زمانی که دشمن کمی شیر می‌شد فقط ضربه‌های تو تکثیر می‌شد تو سلطان میدان درآن زَمهریری امیری حسینُ و نعم الامیری به میدان رسیدی و عالم به پا شد که با تو خدایِ مجسم به پا شد به پیش تو محشر دمادم به پا شد که با ذوالفقارت جهنم به پا شد تو مانند مولایی و در غدیری امیری حسینُ و نعم الامیری اگر بار دیگر قدم را بکوبی بهم دستگاه ستم را بکوبی سر کافران کاخ غم را بکوبی اگر زینبیه عَلَم را بکوبی الا نور عینی و بدرالمُنیری امیری حسینُ و نعم الامیری امام سجاد علیه السلام خدا آرزویِ علی را بر آورد حسن بوسه زد از لبت شِکَّر آورد حسین امشب از خنده‌ات  پَر در آورد علی را برای علی‌اکبر آورد تو حُسنِ قدیمی و خیر کثیری امیری حسین و نعم الامیری اگر ما به یادت اگر یادِ مایی تو آرامش حیدرآباد مایی تو و شهربانو تو سجاد مایی تو همشهریِ ما تو دامادِ مایی تو ایرانی و قبله‌ی این مسیری امیری حسینُ و نعم الامیری کشیدم برای تو کرببلایی شبیه نجف صحنِ ایوان طلایی ضریحِ بلندی و دارالشفایی رواقی و طاقی و جمع گدایی کشیدم خودم را فقیر فقیری امیری حسین و نعم الامیری اگر عمه‌ات تکیه گاهت نمی‌شد اگر بینِ آتش پناهت نمی‌شد اگر مانع خون نگاهت نمی‌شد اگر مرحم آه آهت نمی‌شد تو جان داده بودی زمانِ اسیری امیری حسین و نعم الامیری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ ی تو چه شکوهی ست در این زندگی ساده ی تو می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت آنکه از روز نخستین شده دلداده ‌ی تو زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند از زلالی مِی و روشنی باده ‌ی تو هر کسی معجزه ‌ی چشم تو را باور کرد می شود بنده ولی بنده ‌ی آزاده‌ ی تو با کرامات نگاهت دل هر عاشق را می برد سمت خدا روشنی جاده ‌ی تو آمدی تا به جهان نور یقین برگردد نور ایمان و سعادت به زمین برگردد مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد دیده ‌ی روشن تو رحمت باران دارد کعبه بر شانه ‌ی لطف تو توکل کرده با نفس های مسیحایی تو جان دارد مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را ورنه بی مرحمتت قامت لرزان دارد هر کسی در دل او نور ولایت جاری ست به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد از نگاهت همه اعجاز و یقین می بارد چشم هایت چقدر تازه مسلمان دارد آیه آیه کلمات تو همه روشنی اند خط به خط مصحف تو جلوه ‌ی قرآن دارد لحظاتت همه از نور خدا لبریزند مگر این شوق الهی تو پایان دارد شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده با تو هر لحظه‌ ی من بوی خدا می گیرد عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد بچشان بر دل ما طعم عبوديّت را سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن عشق از گوشه ‌ی چشمان تو پا می گیرد آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم عاقبت تذکره ‌ی کرب و بلا می گیرد بانی روضه ‌ی اربابی و باران باران چشمم از محضر تو اذن بکاء می گیرد از تو بر گردن اسلام چه دِيْنی مانده با فداکاری تو شور حسینی مانده رهبر جان به کف اهل ولایی آقا مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا به تو و عزت و ایثار و شکوهت سوگند علم افراشته ‌ی خون خدایی آقا بیرق نهضت ارباب به روی دوشت وارث سرخی خون شهدایی آقا خطبه ‌ی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند دشمن تو نبرد راه به جایی آقا کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی همه دیدند که مصباح هدایی آقا مصحف چشم تو از عشق حکایت دارد راوی غیرت و ایمان و وفایی آقا دیده ‌ی غرق به خون تو گواهی داده تو عزادار چهل سال منایی آقا اشک هم از غم چشمان تو خون می‌ گرید زائر جان به لب کرب و بلایی آقا چشم های تو از آن ظهر قیامت می خواند دم به دم در همه جا داشت مصیبت می خواند غربت و بی کسی قافله یادت مانده شام اندوه و شب هلهله یادت مانده خار غم چشم تو را باز نشانده در خون پای زخمی و پر از آبله یادت مانده در خرابه تو هم از پای نشستی آخر قامت خم شده ‌ی نافله یادت مانده زخم بی مرهم چل روز اسارت آقا سال ها سلسله در سلسله یادت مانده سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده تلخی طعنه ‌ی صد حرمله یادت مانده قاتلت درد و غم و بی کسی عاشوراست سالیانی ست دل زخمی ات ارباً ارباست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7