#چل_روز_می_شود
#اربعین
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام
چل روز می شود که تو را من ندیده ام
از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت
دیگر رگ حیات خودم را بریده ام
تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم
بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام
یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون
چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام
شیرین ترین دقایق من با تو بوده و
چل روز تلخی غم تو را چشیده ام
این سرخی مزار تو از دیده ی من است
خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام
قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد
من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام
حقم بده که آب خوشی من نخورده ام
وقتی صدای العطشت را شنیده ام
چل روز می شود که شدی تو شهید ومن
در روضه های روز و شب تو شهیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#چل_روز_می_شود
#اربعین
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام
چل روز می شود که تو را من ندیده ام
از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت
دیگر رگ حیات خودم را بریده ام
تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم
بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام
یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون
چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام
شیرین ترین دقایق من با تو بوده و
چل روز تلخی غم تو را چشیده ام
این سرخی مزار تو از دیده ی من است
خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام
قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد
من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام
حقم بده که آب خوشی من نخورده ام
وقتی صدای العطشت را شنیده ام
چل روز می شود که شدی تو شهید ومن
در روضه های روز و شب تو شهیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7