eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌عفتی، حراجِ هویت، فروشِ تن تعریفِ عده‌ایست همین از مقامِ زن! در چشمِ این گروه، تمامِ زنانگی یعنی که ریشه‌ی شرفِ خویش را زدن ای خواهرِ غیور! به جنگِ عدو برو از چادرت بساز، برایِ خودت کفن! این عزتی که رویِ سرت جاگرفته است بر تو رسیده است، نه امروز... از کهن میراثِ پاکِ خونِ شهیدان حجابِ توست بهتر در این مجال، که کوتَه کنم سخن_ جان داده‌ايم در رهِ غیرت، گواهِ آن: اشکِ عراق، غربتِ شام و غمِ یمن‌... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حاج قاسم دو آرزو داشت؛ ریاست‌جمهوری قالیباف و وزارت امیرعبداللهیان به گزارش روزپلاس، سید حمید حسینی رییس اتحادیه رادیو و تلویزیون عراق از حاج قاسم نقل می‌کند که ایشان دو آرزو داشت، یکی ریاست‌جمهوری قالیباف و دیگیر وزیر خارجه شدن امیرعبداللهیان … حتی زمانی که با فشارها شهید امیرعبداللهیان مجبور به خروج از وزارت خارجه شد، دکتر قالیباف او را مشاور رییس مجلس کرد. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمّار من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحب خانه هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید دیوانه منم، من که روم خانه به خانه عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید تا غنچه‌ی بشکفته‌ی این باغ که بوید هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه بیچاره بهایی که دلش زار غم توست هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست امید وی از عاطفت دم به دم توست تقصیر خیالی به امید کرم توست یعنی که گنه را به از این نیست بهانه . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خون تو خون‌بهاش خداوند اکبر است اشک غمت به خون شهیدان برابر است هر جا غم تو نیست همان‌جا جهنّم است هر جا عزای توست بهشت مکرّر است مادر مرا به بزم عزای تو شیر داد این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از مرز ظریف کفر و ایمان می‌گفت از آدم و دام‌های شیطان می‌گفت در کرب و بلا حسین را می‌کشتند در گوشه حجره خواجه عرفان می‌گفت . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ع ز هر طرف مه رخساره ات، به جلوه گری است خموش باد، نگاهی که ناظر دگری است دو صد مسیح نفس، مانده واله و مبهوت که در فضای شفاخانه ات، عجب اثری است کنم به تاجوران ناز، از غلامی تو که نوکری، در این خانه، فوق تاجوری است اگر تو جلوه نمایی به وقت دادن جان به عمر، افضل ساعات بنده، محتضری است به دهر، هر خبری هست، زیر گرچم توست اگر کسی در دیگر زند، ز بی خبری است سزد، تمام بخوانم نماز، در حرمت که حائر توأم، ای شاه! خانه پدری است ز عمر نوح فزونتر دهند اگر کس را به هرزه می رود، ار بی غم رخت، سپری است هزار سال ز سر دادنت گذشت و فلک هنوز هم به عزای تو، گرم نوحه گری است صف جزا، نفسی، خنده از لبش نرود «رحیق»! آنکه دمی در غم حسین گریست علیرضا قاسمی  رحیق . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شهادت می‌تواند مرگ در راه وطن باشد شهادت می‌تواند خلوتی با خویشتن باشد شهادت می‌تواند در نفاق خنجری از پشت شهادت می‌تواند در مصافی تن به تن باشد شهادت می‌تواند ساده مثل عاشقی کردن شهادت می‌تواند سخت مثل سوختن باشد شهادت می‌تواند خستگی‌های پرستاری کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد که می‌داند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید به بی‌پیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطّر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع ز غربتش چه بگویم که سینه ‏ها خون است براى صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکى ‏اش پیداست امام صادق شیعه سلاله ی زهراست ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیر جسارت امام صادق شد همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند امان که روح سبکبال شیعه را کشتند براى فاطمه از بى کسى سخن مى ‏گفت براى مادرش از غربت وطن مى ‏گفت بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏ غلطید پسر به مادر خود از کتک زدن مى ‏گفت از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن‏ ربیع دوانده در پی ‏اش اندر مدینه ابن ‏ربیع فضاى شهر مدینه بیاد او تار است هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است هنور می کشد او را عدو به دنبالش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است سید محمد میرهاشمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سر نخواهم کرد خَم پیش کسی الا حسین قلب من خورده به نام نامی مولا حسین در رهش امروز هر کس یک قدم برداشته خوب می‌داند تلافی می‌کند فردا حسین آه از آن روزی که خلوت می‌شود دور مزار بعد می‌بینی که مانده پیش تو تنها حسین بندگان شیخ و شاه و مال و دنیا نیستیم از همه عالم کفایت می‌کند ما را حسین شک ندارم نوکران را از صف یوم الحساب می‌کشد بیرون ملک، می‌گوید: این ها با حسین ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در مشت اوست لحظه‌ای ابرو بیاندازد اگر بالا حسین کوله‌باری از گناه آورده‌ام، چون گفته‌اند با دو قطره اشک، پاکش می‌کند یکجا حسین رمز و راز کاف و ها و یا و عین و صاد، اوست کَلْمَةُ الحسنی حسین و عُروةُ الوثقی حسین بس که بخشیده‌ست می‌ترسم میان قتلگاه شمر را بخشیده باشد روز عاشورا حسین مادرم می‌گفت اگر شوق حرم داری بگو_ بعد تسبیحات بی بی حضرت زهرا، حسین هر که دلتنگ است بسم الله، هموار است راه خرج چندانی ندارد کربلا، یک یا حسین ! . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جا بیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢قالیباف: در جبهه انقلاب نیازمند وحدت هستیم/ زمینه وحدت را باید تا رسیدن به قبل 8 تیر فراهم کنیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت فوج فرشتگان به نیایش نشسته‌اند آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور» آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت هر دل كه زنده است به انفاس موسوی هم‌صحبت خداست، در این قطعه از بهشت خورشید شاهد است، كه نقش كتیبه‌ها «والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت هرگاه سعی در طلب معرفت كنی هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت عشاق، در «طواف حرم» موج می‌زنند حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت در چشم عارفان سحرخیز، آسمان آبی‌تر از دعاست، در این قطعه از بهشت صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو باران واژه‌هاست، در این قطعه از بهشت فولاد، پای پنجره‌اش آب می‌شود اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت روشن‌تر از ستاره، به مژگان نشسته است اشكی كه بی‌ریاست، در این قطعه از بهشت جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟ ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟ تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟ وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت زائر در این حریم مطهر، غریب نیست بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت تذهیب‌نامۀ عمل عاشقان، «شفق»! امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت محمدجواد غفورزاده . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7