eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
985 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد در آسمانِ علی زهره‌ی محمد شد قلم کشید به تقدیر شوم باورها عزیز قلب پدرها شدند دخترها برای شب زدگان یک پیام روشن داشت نزولش از لب روح الامین شنیدن داشت زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد طلوع آیه‌ی تطهیر را تماشا کرد صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد پَر فرشته به هر گام، فرش راهش شد به قاب آینه‌اش انکسار ننشیند به دامنش سر سوزن غبار ننشیند شده‌ست صبح ازل جلوه‌دار لبخندش نیامده است و نیاید زنی همانندش نه آسیه‌ست! نه مریم! نه هاجر و حوا! شبیه هیچ کسی نیست جز خودش زهرا خرد به درک حضورش خیال خام کند به احترام مقامش نبی قیام کند قسم به بضعة منی، قسم به اعطینا فراتر از شب قدر است حرمت زهرا حقیقت ملکوت خداست ساحت او کمال طاعت معبود در اطاعت او روایت است قیامت، قیامتِ زهراست رضای حضرت حق در رضایت زهراست نگو که محشر کبری‌ست، عرصه آسان نیست محب فاطمه در روز حشر، گریان نیست سوار ناقه‌ای از نور می‌رسد مادر به داد این دل رنجور می‌رسد مادر نجات اهل یقین ریشه‌های چادر اوست چه قدر نام وزینِ شفیعه درخور اوست ثنای حضرت صدیقه کار هر کس نیست در این حریم که هر واژه‌ای مقدس نیست چگونه عرضه نمایم بر آفتاب، چراغ تبلوری که ندارد در آفتاب، چراغ خدا ‌کند که ببخشد بضاعت ما را چگونه شرح دهد قطره وصف دریا را حبیبه‌ای‌ست که محبوبه‌ی خدا باشد یگانه‌ای‌ست که هم‌کفو مرتضی باشد به هل اتی شده تجلیل از کرامت او به وجد آمده جبریل از کرامت او سعادت همه سر منزل صراطش بود بهشت، باغچه‌ی کوچک حیاطش بود ملیکه بود، ولی خانه‌ای محقر داشت نبود اهل تجمل، به عشق باور داشت ملیکه بود ولیکن قبول زحمت کرد که با ندیمه‌ی خود، کار خانه قسمت کرد عفاف سیره‌ی او را به خط ناب نوشت حجاب فاطمه را برترین حجاب نوشت اگر که فضه‌ی او خاک را طلا سازد نگاه فاطمه از خاک، فضه‌ها سازد نداشت خواب خوش از غصه‌های همسایه قنوت بسته چه شب‌ها برای همسایه! دعای او که به دست علی‌ست آمینش خدا نیاورد آن روز را که نفرینش... هراسِ از غضبش، ختم کرد غائله را نگاه کن سند محکم مباهله را برآرد از شب ظلمت، دمار، خطبه‌ی او گرفته است دم از ذوالفقار، خطبه‌ی او به حکم خیر کثیرش، به حکم احساسش هنوز فاطمه در گردش است دستاسش به مهر مادری‌اش تا ابد دلم گرم است تنور خانه‌ی زهرا هنوز هم گرم است مرا مباد که دست تهی روانه کند چه مادرانه برایم انار دانه کند ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وحی، خیرالنساش می‌گوید خود مدیحش خداش می‌گوید آنکه وحی است منطقش صد بار "جان بابا فداش" می‌گوید مصطفی بر جلال او قائل مرتضی از وفاش می‌گوید در تکامل کمال، حیرانش نقص، از خود جداش می‌گوید کعبه آیینه‌دار رخسارش مروه هم از صفاش می‌گوید وحی حق را ز بعد ختم رسل جبرئیل از براش می‌گوید روز از کارِ خانه و دستاس نیمه‌شب از دعاش می‌گوید کوه از بار درد او به ستوه ابر از گریه‌هاش می‌گوید وصف او گرچه گفته‌اند بسی آنچه شاید، نگفته است کسی ✍ استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دریایی و دل دادی، یک روز به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و "عصمت" از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا "محشر" نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، این‌ست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی‌ست، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی» ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مشکاتِ ذاتِ قدسی و نورِ اِله، تو هم روشنیّ صبح و طلوعِ پگاه، تو بر ذاتِ پاکِ حیّ تعالی گواه، تو از هولِ رستخیزِ قیامت، پناه، تو جانِ نبی و کُفو علی، بانوی بهشت تا حشر از کرامتِ تو می‌توان نوشت از ساقِ عرش، از طرفی دیگر آمدی در مُصحفِ کریمِ خدا کوثر آمدی حوریه‌ای به هیئتِ انسان در آمدی بینِ زنانِ برترِ عالَم سرآمدی اُمُّ الفضایلی و نداری نهایتی «ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی» ای در بیانِ قدر تو الکنْ زبانِ ما بیرون ز درکِ کُنه مقامت، توانِ ما «ای برتر از خیال و قیاس و گمانِ» ما محتاجِ توست در همه عصری جهانِ ما گوییم هرچه، حوصله را سر بیاورد باید خـدا به شـرحِ تو محشر بیاورد سارا و مریم، آسیه و هاجر آمدند خیلِ فرشته از طرفِ داور آمدند در زادْروزِ تـو همگی یکسـر آمدند بهرِ طوافِ شافعه‌ی محشر آمدند سِّرِ خَفی در عالَمِ ایجاد شد عیان گنجینه‌ای گشوده شد از غیبْ بر جهان کوثر، کریمه، مهدیه، راضیّه، فاطمه نجمه، زکیّه، صالحه، عالیّه، فاطمه عَذرا، صفیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه حَورا، علیمه، فاضله، مرضیّه، فاطمه در شأن و جایگاهِ تو ای مظهرِ وَدود "لَولا لَمـاخَلَقْتُکُمـا" آمده فرود*... ✍ *بخشی از متن حدیث لولاک: يا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما. ترجمه: ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وحی، خیرالنساش می‌گوید خود مدیحش خداش می‌گوید آنکه وحی است منطقش صد بار "جان بابا فداش" می‌گوید مصطفی بر جلال او قائل مرتضی از وفاش می‌گوید در تکامل کمال، حیرانش نقص، از خود جداش می‌گوید کعبه آیینه‌دار رخسارش مروه هم از صفاش می‌گوید وحی حق را ز بعد ختم رسل جبرئیل از براش می‌گوید روز از کارِ خانه و دستاس نیمه‌شب از دعاش می‌گوید کوه از بار درد او به ستوه ابر از گریه‌هاش می‌گوید وصف او گرچه گفته‌اند بسی آنچه شاید، نگفته است کسی ✍ استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌸تقدیم به وجود نوری حضرت زهرا 🌸 نوری از خود در شبی شورآفرين آفريد از نور خود نورآفرين در وجود ذرّه‌ها شوری فكند بر زمين و آسمان نوری فكند نور را بر تيره‌گی‌چها چيره كرد آسمان را مات كرد و خيره كرد قدسيان ديدند نوری منجلی‌ست آسمان‌ها غرقِ در نوری جلی‌ست سجده آوردند بر نور مبين روی آوردند بر عرش برين يک صدا گفتند با نورآفرين: آفرين بر خلقت نوری چنين سيّد و آقای ما! اين نور چيست؟ آفرينش روشن از انوارِ كيست؟ وحی آمد سوی آنان از خدا كای همه مبهوت اين نور هُدا آفريدم نوری از قدر و شرف تاكه در دل‌ها فتد شور و هدف در زمين و آسمان شور من است اين تجلی، جلوه‌ی نور من است ای ملائک! "نور" نوری اعظم است در حريم حُرمت من مَحرم است در دل هر ذرّه‌ای گر همهمه‌ست آفرينش غرق نور فاطمه‌ست فاطمه يعنی: تجلی بخش عرش نور او يعنی: عمود عرش و فرش فاطمه يعنی: صراط مستقيم فاطمه بانوی جنّات نعيم فاطمه آئينه‌ی تقوا بود فاطمه انسية الحورا بود فاطمه نورست و مهر عصمت است مادر خورشيدهای خلقت است از همين آئينه‌ی غيب و شهود يازده خورشد می‌آيد وجود هريكی خورشيد او نوری جلی‌ست كز تجلايش جهانی منجلی‌ست هريكی شمس ولايت می‌شود مشعل راه هدايت می‌شود در شب ميلاد او، با های و هو ای «وفایی!» بر بَنی الزّهرا بگو: گركه در شعرم فروغی ظاهرست اين روايت از امام باقرست ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میلاد کوثر بر عاصیان، ز راز تولّا خبر دهید از رحمت خدای تعالی، خبر دهید از تابش طلیعه زهرا خبر دهید میلاد کوثرست، به طوبی خبر دهید تا گل کند نثار قدمهای فاطمه آیند حوریان به تماشای فاطمه اینست لامکانِ به امکان برآمده گلدسته یی ز حکمت و عرفان، برآمده صدیقّه یی ز دامن پاکان برآمده حوریه یی به صورت انسان برآمده طوبی نشانده درّ و گهر بر عروسیش احمد شده ست مفتَخر از دستْ بوسیش در ذات او، وجود پیمبر خلاصه شد اوصاف او، به سوره کوثر خلاصه شد او نیز در رضایت شوهر، خلاصه شد یک عمر در اطاعت داور، خلاصه شد تا کردگار، خیمه افلاک برافراشت ایجاد را، به خدمت این خاندان گماشت احمد، که روزگار ازو خوبتر نداشت می ایستاد پیش بتول و، نمی گذاشت زهراش، در برابر بابا کند قیام بابا ولیک در برِ زهرا کند قیام! ای عصمت خدا! که خدایی ست یاد تو ای عصمت نهاده خدا، در نهاد تو! عشق و محبَّت ست و ادب، خانهْ زاد تو در خانهْ داری ست، کمال جهاد تو پیداست حُسن تربیت از زینَبین تو صلح حَسن گواه و، قیام حسین تو در چهره، تو نور خدا دیده می شود با (هل اتی) عطای تو سنجیده می شود در روز حشر، قدر تو فهمیده می شود آنجا به احترام تو، بخشیده می شود جُرم کسی که هست به مهر تو، استوار یا هر که دوستدارِ تو را هست، دوستدار ای ماه! جلوه تو صفا بر مدینه داد ظلمت ز مکه برد و، ضیا بر مدینه داد آرایش عفاف و حیا، بر مدینه داد هستی تو گوهری که خدا بر مدینه داد ای گل! به باغ مکه شکفتی، جوان شدی! امّا به کوچه های مدینه، خزان شدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب، شب قدرست امشب خدا، درهای رحمت می گشاید روح الامین، پرهای رحمت می گشاید امشب، شب قدرست و زهرا روح قرآن کآید فرو بر سینه ختم رسولان امشب بود نُقل محافل، یاد کوثر روشن، حریم وحی از میلاد کوثر دختر چه دختر؟ آنکه فخر کائنات ست انگشت او، قفل کلید مشکلات ست دختر نه! امُّ المؤمنین، امُّ ابیها تنها نهال دوحه گلزار طاها نورش، تجلِّی در تمام ما سوا کرد اوَّل چراغانی به میلادش خدا کرد جشن خدا، هم در زمین هم آسمان است جشن خدا گاهی عیان، گاهی نهان است پنهان آن، عفو گناهان است ما را پیدای آن، لطف فراوان است ما را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ناموس ذو الجلال ایزد به ختمُ الانبیا کوثر عطا کرد آیینه خود را به پیغمبر عطا کرد با آنکه او را، مُصحفی دیگر، عطا کرد؟ از آنچه وصف او کنم، بهتر عطا کرد ناموسِ ذات ذو الجلال سرمدست این دخت محمّد، بلکه مام احمد است این بگذاشت پا در عالم، آنکو عالم از اوست از نسل آدم زاد، امّا آدم از اوست فیض مسیحا و عفاف مریم از اوست او از رسول ست و رسول اکرم از اوست گر او نبودی، دین پیغمبر نبودی نامی بجا از احمد و حیدر نبودی مریم به ابریق بهشتی، شوید او را عیسی فراز آسمان ها جوید او را احمد به سان عطر جنَّت بوید او را ایزد، سلام از خود مکرَّر گوید او را با گوش جان در وصف او بشنو ز طاها امِّ ابیها، بضعة مِنّی، فداها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فقط میخوانمت: دریا، که شوری بی‌کران داری چرا دریا؟! که در قلبت حدودی بیش از آن داری برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا به سمت عرش از هر جای خانه پلکان داری تمام روز گرداننده‌ی چرخ سماوات است همان دست دعا که شب به سمت آسمان داری دلیل خلقتِ عالَم! به خاکِ چادرت سوگند: که بیش از آسمان دستی پُر و روزی‌رسان داری نه تنها سوره‌ی کوثر که در وصف مقام توست که آیات فراوان در جواب کافران داری سراپا مست می‌گردد زمین و آسمان وقتی که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری به شوق اَشهدُ اَنَّ عَلیٌ حُجتُ اللهَ‌ت عجب شوقی ازآن درسینه‌ات وقت اذان داری تو مقصود خدا از خِلقتی و مادر هستی تو حق مادری بر گردن کل جهان داری منم آن‌که کریمی چون تو را در زندگی دارم تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌸میلاد فرخنده و با سعادت اُسوه‌ی تمام‌عیارِ مکارم، قُله‌ی رفیع فضائل، صدیقه‌ی کبری، حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک باد. یا فاطمه! ای منشاءِ خیر و برکات! مِهر تو بُود قبولی صوم و صلات فرموده نبی: خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات ✍مرحوم 🌾نثار روح مادرانِ آسمانی، 🌾
لبخند بزن! ای معجرت از شبْ آفرینان روشنگر روی مهْ جبینان! ای خانه کوچک گلینَت چون قبله آسمان نشینان گرد آمده در سراچه تو از خیل وجود، بهترینان از خرمن نور عارض تو خورشید، یکی ز خوشه چینان ای در غم تو، شرارهْ پرور چشم همه ترآستینان ای از سخن نگفته تو میزان شده، عقل نکتهْ بینان لبخند بزن، در انتظاریم یک سینه پر از ستاره داریم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شکیباتر از همه ای رتبه مقام تو، بالاتر از همه آیینه جلال تو، گیراتر از همه از سلسبیل و زمزم و، از آب زندگی کوثر- کنار نام تو- زیباتر از همه ای دختر رسالت و ای همسر علی! ای مادر امامت و، والاتر از همه! از دامن تو، نخل نجابت گرفت پا سرسبز و با طراوت، رعناتر از همه بتهای سیم و زر، به کلامی شکسته شد انجا که بود حرف تو، گویاتر از همه تنها به روزگار، علی را تو بوده یی همْ سنگر عفیف و شکیباتر از همه همراه و همنوا به فراز و نشیب ها وقتی که بود خسته و تنهاتر از همه ماییم راهیان طریقت به پای جان در امتداد راه تو، پویاتر از همه داریم چشم مرحمت از آستان تو ای در حریم دوست، پذیراتر از همه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عطر عفیف عشق این آستان که هست فلک سایهْ افکنش خورشید، شبنمی ست به گلبرگ گلشنش تا رخصت حضور نیابد، شب طلوع مهتاب از ادب نتراود ز روزنش! جاری ست موج معجزه از جویبار غیب در شعله شقایق صحرای ایمنش سر می نهد سپیدهْ دمان جای خاکبوس فانوس آفتاب به درگاه روشنش تا خوشه هماره هفت آسمان شود افتاده است خوشه پروین ز خرمنش جای شگفت نیست که این باغ سرمدی ریزد شکوه شوکت مریم، ز دامنش محتاج نقش نیست که گردد بلندْقدر گوهرْ جهانْ فروز برآید ز معدنش روز نخست، چون گلِ این بوستان شکفت عطر عفیف عشق، فرو ریخت بر تنش آنجاست درِّ آینه عصمتی که هست بر نقطه نگین نبوَّت، نشیمنش هم باشدش بهار رسالت، در آستین هم می چکد گلاب ولایت، ز دامنش مردْآفرین زنی، که خلیلانه می شکست بتخانه خلاف خلافت ز شیونش تا کعبه را ز سنگ کرامت نیفکند از چشم روزگار، نهان ست مدفنش! از سدرهْ نیز در شب معراج می گذشت حُرمت اگر نبود عنانگیر توسنش! کو مَحرمی؟ که پرده ز راز سخن کشم؟ دارد زبان سبزه توحید، سوسنش احرامی زیارت زهراست اشک شوق یا رب نگاهدار ز مژگان رهزنش! دارم گواه کوتهی طبع را، به لب بیتی که هست الفت دیرینه تا منش: من، گُنگِ خواب دیده و، عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و، خلق از شنیدنش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ ؛ به واژه‌ای نکشیده‌ست منّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سِحرمان بکنند عجوزه‌هایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی دردی است، می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سربلند می‌آیند یک به یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاه یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود کسی که بود به هنگامه مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟ چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟ چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشانْد خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد، که عرش می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رهبران، رهبر خطابش می‌کنند سروران، سرور خطابش می‌کنند با زبانِ استعاره، شاعران یاس و نیلوفر خطابش می‌کنند آسمانی‌ها به تقلید از خدا سوره‌ی کوثر خطابش می‌کنند دختر پیغمبر است اما همه عشق پیغمبر خطابش می‌کنند سینه‌چاکان امیرالمؤمنین هستیِ حیدر خطابش می‌کنند با هزار امّـید، اهل معصیت شافع محشر خطابش می‌کنند مثل ساداتـند عاشق‌های او با ادب «مادر» خطابش می‌کنند ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به شهید والامقام جز ردّ قدم‌های تو اینجا اثری نیست این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست یک لحظه در این معرکه از پا ننشستی گفتی سفر عشق به جز دربه‌دری نیست یک عمر شهیدانه سفر کردن و رفتن هم‌قافله با عشق و جنون، کم هنری نیست دنبال شهادت همۀ عمر دویدی گفتی که در این عالم خاکی خبری نیست آن‌قدر سبکبار سفر کردی از این خاک آن‌قدر که بر پیکر پاک تو سری نیست تو کشتۀ این عشق، نه تو زندۀ عشقی بر تربت تو جای غم و نوحه‌گری نیست باید که به حال دل خود نوحه بخوانم: سهم من جا مانده به جز خون‌جگری نیست از خود نگذشتم که به یاران نرسیدم جز خویش در این بین حجاب دگری نیست گفتند که باز است در باغ شهادت... برخیز! به جز اشک رفیق سفری نیست امشب شب قدر است اگر قدر بدانی برخیز! مبارک‌تر از امشب سحری نیست ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴مجموعه ما را بکشید زنده‌تر می‌گر‌دیم ابیاتی به یاد شهدای مظلوم کرمان 💔 💔 💔