#حضرت_زهرا_س_شهادت
ياری ز که جويد؟ دلِ من يار ندارد
يک مَحرم و يک رازنگهدار ندارد!
با ديدن سوزِ دلِ من در چمن و باغ
با داغ دل لاله، کسی کار ندارد
بايد سر و کارش طرف چاه بيفتد
يوسف که در اين شهر خريدار ندارد
از گريۀ پنهان علی در دل شبها
پيداست که دل دارد و دلدار ندارد
در گلشن آتشزدهی عصمت و ايثار
پَرپَرشدن غنچه که انکار ندارد
با فضه بگوييد بيايد که در اين باغ
نيلوفر بيمار، پرستار ندارد
بر حاشيهی برگ شقايق بنويسيد:
گل، تاب فشارِ در و ديوار ندارد
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت
بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت
اگر به حرمت این خانهزادِ کعبه نبود
سحاب رحمت حق، بارش مدام نداشت
سوادِ چشم علی را، اگر نمیبوسید
به راستی حَجَرُالاَسوَد استلام نداشت
قسم به عشق و محبّت، پس از رسول خدا
وجود هیچکس اینقدر فیض عام نداشت
علی، مقیم حرمخانهی صبوری بود
که داشت منزلت و دَعوِی مقام نداشت
اگرچه دست کریمش پناه مردم بود
و هیچ روز نشد شب، که بار عام نداشت
چشیده بود علی، طعم تنگدستی را
که غیر نان و نمک سفرهاش طعام نداشت
اگرچه بود زره، بر تن علی بیپشت
اگرچه تیغۀ شمشیر او، نیام نداشت
به بردباری این بتشکن، مدینه گریست
که داشت قدرت و تصمیم انتقام نداشت
اگرچه باز نکردند لب به پاسخ او
علی، مضایقه از گفتن سلام نداشت
علی، عدالتِ مظلوم بود و تنها ماند
دریغ، امّت او شرم از آن امام نداشت
به باغ وحی جسارت نمود گلچینی
که از مروّت و مردی نشان و نام نداشت
شکست حُرمت و گم شد قِداسَتِ حَرَمی
که قدر و قُرب، کم از مسجدالحرام نداشت
شدند آتش و پروانه آشنا، روزی
که شمع سوخت ولی فرصت تمام نداشت
کسی وصیّت او را نخواند یا نشنید
که آفرین به بلندای آن پیام نداشت
* *
تو آرزوی علی بودی ای گل یاسین!
دریغ و درد که این آرزو دوام نداشت
حضور فصل خزان را به چشم خود دیدی
که با تو فاصله بیش از سه چار گام نداشت
در آن فضای غمانگیز، فضّه شاهد بود
که غنچه طاقت غوغا و ازدحام نداشت
چرا کنار تو، نشکفته پرپرش کردند
مگر شکوفهی آن باغ احترام نداشت؟
«شفق» نشست به خون تا همیشه وقتی دید
«نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت»
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد
تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور
که صبر، میوۀ شیرینتر از ظفر دارد
در آستان ولا، جای ناامیدی نیست
بهشتِ پاک اجابت هزار در دارد
دلِ شکسته بیاور، که با شکستهدلان
نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد
بخوان دعای فرج را که صبح، نزدیک است
که شام خستهدلان مژدۀ سحر دارد
صفا بده دل و جان را به شوقِ روزِ وصال
مسافر دل ما، نیّت سفر دارد
زمین چو پُر شود از عدل، آسمانها را_
شمیم غنچۀ نرگس، ز جای بردارد
بخوان دعای فرج را، زِ پشت پردۀ اشک
که یار، چشم عنایت به چشمِ تَر دارد
دهند مژده به ما از کنار خیمۀ سبز
که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد
مراقبت بکن از دل، که یوسف زهرا
زِ پشت پردۀ غیبت به ما نظر دارد
برآر دست دعایی، که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن ماهروی بردارد
غروب و دامنۀ نور آفتاب و «شفق»
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد
تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور
که صبر، میوۀ شیرینتر از ظفر دارد
در آستان ولا، جای ناامیدی نیست
بهشتِ پاک اجابت هزار در دارد
دلِ شکسته بیاور، که با شکستهدلان
نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد
بخوان دعای فرج را که صبح، نزدیک است
که شام خستهدلان مژدۀ سحر دارد
صفا بده دل و جان را به شوقِ روزِ وصال
مسافر دل ما، نیّت سفر دارد
زمین چو پُر شود از عدل، آسمانها را_
شمیم غنچۀ نرگس، ز جای بردارد
بخوان دعای فرج را، زِ پشت پردۀ اشک
که یار، چشم عنایت به چشمِ تَر دارد
دهند مژده به ما از کنار خیمۀ سبز
که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد
مراقبت بکن از دل، که یوسف زهرا
زِ پشت پردۀ غیبت به ما نظر دارد
برآر دست دعایی، که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن ماهروی بردارد
غروب و دامنۀ نور آفتاب و «شفق»
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
...صبح شور آفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوی بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز كف دادند
داد فرمان، خدا به پیغمبر
كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شمیم جنّت را
«مریم» آنجا به یك اشاره گرفت
بوسه بر خاك پایت «آسیه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو ای معنی «كلام الله»
كیست شایستۀ «سلام الله»؟
ای وجودی كه در كمال شهود،
هستیات نورِ عالَمِ غیب است
نام پاک تو بیوضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
با علی نُه بهار پیوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانۀ گِلین تو را
اشتیاق حبیب، پُر كردهست
عطر ناب «لِیُذْهِبَ عَنكُم»
بوی«امَّن یُجیب» پُر كردهست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هالۀ «اِنَّما یریدُ الله»
لطف سرشارت، ای عصارۀ وحی
خستگان را به مهر، تسكین داد
تا سه شب، قوت خویش را هرشب
به یتیم و اسیر و مسكین داد
در شگفت از تو قدسیان ماندند
سورۀ نور و هل اتی خواندند
چه كسی میبَرد گمان كه خدا
به كنیز تو رتبۀ كم داد؟
فضه شد میهمان مائدهای
كه خدا پیش از این به مریم داد
میتوان با محبت تو رسید
به رهایی، به روشنی، به امید
نیمهشبها كه در دل محراب
ذكر آیات نور داشتهای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق، زیر چتر تو بود
صلح سبز «حسن» كه جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود
خطبه را زینب از تو چون آموخت
سخنش ریشۀ ستم را سوخت
ای دلت در كمال بی رنگی
از همه كائنات، رنگینتر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز كوه، سنگینتر
تو منزّهترینِ زنهایی
بر بلندای نور، تنهایی
با همان دست عافیتپرور
كه پرستاری پدر كردی،
از امام زمان خود، یاری
در هیاهوی پشت در كردی
سُرمۀ دیده، خاک پایت باد
همۀ هستیام فدایت باد...
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#قبرستان_بقیع
من تو را در حُسنِ روزافزون، سرآمد میکشم
آیتی از آیههای ذاتِ سرمد میکشم
تا جمالت را به زیبایی ببینم، بارها
در ضمیرم نقش سیمای «محمد» میکشم
از حریم پاک تو، تا «قُبّه الخَضرا»ی عشق
با نگاهِ عاشق خود، خطِّ ممتد میکشم
خسرو خوبان عالم! ای کریم اهل بیت
شرمساری پیش تو، از کردهی بد میکشم
گرچه از ذوق عبادت، سالها بی بهرهام
با بلور اشک خود، تصویر معبد میکشم
آه، ای سردار مظلومی که تنها ماندهای!
خجلت از رخسار آن نفسِ مجرّد میکشم
چون شنیدم از دهانت، سودهی الماس ریخت
دامن از یاقوت و مرجان و زِبَرجد میکشم
آب شد سنگ صبور، از آن همه صبر و شکیب
وسعت صبر تو را، بی مرز و بی حد میکشم
روضهات با خاک، یکسان است، ای روح نماز
من به نام نامیات، طرح مجددّ میکشم
تا نسوزد، تربت پاکت ز هُرم آفتاب
در خیالم، سایبانی، مثل گنبد میکشم
تا ببوسم گلشنات را مثل یاس و اطلسی
پشت «دیوار بقیع»ات، بارها قد میکشم
تا بشویم، گردِ غربت را، از آن تربت به اشک
منّت از مژگان خود، هر قدر باید، میکشم
میروم از این حرم، اما دلم پیش شماست
گاهِ رفتن، نیّت خود را مرددّ میکشم
میروم با بی قراری، باز میگردم به شوق
جلوهی عشق تو را، در رفت و آمد میکشم
من به یادِ این کبوترها، که مهمان توأند
بعد از این نازِ کبوترهای «مشهد» میکشم
تا زیارتگاه دلها، لالهزار مجتبیست
سرمهی چشم «شفق»، خاکِ مزار مجتبیست
✍ #محمدجواد_غفورزاده
┅.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
ملكوتیجمال هستی و هست،
در جبین تو جلوۀ مَلَكات
مادرت فاطمهست، اُمّ بنین
خواهرت زینب است، خیر بنات
عشق از جلوۀ تو شد مبهوت
عقل از آفرینشت شد مات
من و وصف کمال تو؟ حاشا
من و شرح جلال تو؟ هیهات
بر تو ای حُسن دلفریب، درود
بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات
هر که چون تو غریق بحر خداست
میشود ناخدای فُلک نجات
هیچکس روسپید عشق نشد
چون تو در امتحان صبر و ثبات
تو چه شبها به روز آوردی
در مناجات قاضی الحاجات
ای علمدارِ دشت سعی و صفا
دعوتم کن به وادی عرفات
به من از خرمن عنایت خویش
خوشهای هدیه کن به رسم زکات
به سویت آمدم ز روی نیاز
به بَرَت آمدم به بوی برات
کربلا را ندیدهام اما
موج اشک من است شطّ فرات
منِ بیمایۀ سخننشناس
تو بگو با بضاعت مزجات،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
ای فدایی به راه دین، عباس
شاهد مکتب یقین، عباس
هست آیینۀ دل و جانت
روشن از نور «یا و سین»، عباس
وَه چه زیبا کشید نقش تو را
قلم صورتآفرین، عباس
به جمالت حسین مینگریست
با دو چشم خدایبین، عباس
تو ابوفاضلی و اُمّ بنین
فخر دارد به آن و این، عباس
جز تو در مذهب وفاداری
کیست سردار راستین، عباس؟
داشتی در قیام عاشورا
ید بیضا در آستین، عباس
مثل ماه شب چهاردهم
جلوههای تو دلنشین، عباس
طوق مهر تو دلنواز، ولی
تیغ قهر تو آتشین، عباس
غیرت و همت تو میبخشد
خاتم عشق را نگین، عباس
پرچم عشق را به دست تو داد
رهبر عادل و امین، عباس
تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی»
در سپاه مجاهدین، عباس
کیستم من؟ ز خرمن فیضت
در همه حال خوشهچین، عباس
کمترین نقشبند مدح توام
در مدیح تو بیش از این، عباس،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
به جمال تو ای حبیب خدا
دل جدا عاشق است و دیده جدا
شیرمرد جهادی و جاریست
در رگ و ریشۀ تو خون خدا
سعی خورشیدیات مُبَدَّل کرد
ظلمت کفر را به نور هُدی
تو و با ظلم آشتی؟ هرگز
تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا
از تب و تاب تو به وادی عشق
شجر طور آمده به صدا..
جان پاک تو شد فدای کسی
که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا»
چون تو در راه انقلاب حسین
دِیْن خود را کسی نکرد اَدا
در صف رستخیز رشک بَرَند
به شکوه و جلال تو شهدا
خنده بر لب، منادیان بهشت
عاشقان تو را، دهند ندا
که بیایید ای خداجویان
در پناه سلالۀ سُعَدا
گر شوم خاک درگهت آن روز
در مقام تو ای حبیب خدا
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
چشم از آن لحظهای که وا کردی
در دل از راه دیده جا کردی
به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم»
که تو تسخیر قلبها کردی
سر نهادی بر آستان رضا
پشت تسلیم را دو تا کردی
هدف تو ثبوت «اِلا» بود
بعد از آنی که نفی «لا» کردی
تو به امضای خون خود، به حسین
دل سپردی و اقتدا کردی
خاک پای مقدس او را
سرمۀ چشم و توتیا کردی
ترک سر در طریق حق گفتی
بذل جان در ره خدا کردی
کربلا دشت شور و عشق نبود
کربلا را تو کربلا کردی
چون نسیم سحر به همت عشق
گره از کار خلق وا کردی
دل بیگانه از ولایت را
با نگاه خود آشنا کردی
ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید
سعی در مروه و صفا کردی
ای که آزادگان عالم را
آگه از سرّ نینوا کردی
ای که با جذبۀ محبت خویش
خانه در روح و جان ما کردی
در شگفتم به پاس این همه لطف
که تو ای مهر دلربا کردی،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
دل و جانی خدایجو داری
قبلۀ عشق پیش رو داری
ای محبتشعارِ مهرآیین
سیرت و صورت نکو داری
تو همانی که چشم در همه حال
به عنایات و فضل هو داری
فیضها بردهای تو از سه امام
یعنی از وحی، رنگ و بو داری
مُعتَصِم گشتهای به «حَبلُالله»
صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری
به عطشناکی فرات قسم
مِی وحدت سبو سبو داری
شدهای محو شاهد ازلی
جز شهادت چه آرزو داری؟
گر دو دستت جدا شود از تن
سر پیکار با عدو داری
گر امید تو ناامید شود
زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری
نشوی تا شهید، وا نشود،
عقدههایی که در گلو داری
گرچه زهرا نبود مادر تو
بهخدا رنگ و بوی او داری
ما که شرمندهایم، بهر ظهور
تو دعا کن که آبرو داری
ساقیا! گرچه موجی از دلها
بسته بر هر شکنج مو داری
با چنین جلوه و جلال و جمال
که تو خورشیدِ ماهرو داری،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهمناسبت بزرگداشت #حضرت_شاهچراغ_احمد_بن_موسی_ع
چه روضهایست، که دلها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسیست
که با تو از همهکس آشناتر است اینجا
ستارۀ سحری از حریم شاهچراغ
به آفتاب بگو مهرپرور است اینجا
از این حرم طلب نور کن، در اول صبح
چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟
فرشتگان همه گرمِ طواف این حرماند
شکوهِ سعی و صفا حیرتآور است اینجا
به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان
«حریم سوم آل پیمبر» است اینجا
بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود
که از «شهید خراسان» برادر است اینجا
به نام نامی «احمد» قیام باید کرد
که آب و آینه با هم برابر است اینجا
به آیه آیۀ «والشمس والضحی» سوگند
که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا
به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم
که از شمیم ولایت معطّر است اینجا
به شوق عرض ارادت بیا و چون «حافظ»
بگو که «خال رخ هفت کشور» است اینجا
بیار سینۀ سینا در این حرم با خود
حریم «زادۀ موسی بن جعفر» است اینجا
اگر به دیدۀ دل بنگری، به شهپر خویش
امین وحی خدا، سایهگستر است اینجا
بگو بلال بیاید اذان بگوید باز
که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا
✍ #محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد
تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور
که صبر، میوۀ شیرینتر از ظفر دارد
در آستان ولا، جای ناامیدی نیست
بهشتِ پاک اجابت هزار در دارد
دلِ شکسته بیاور، که با شکستهدلان
نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد
بخوان دعای فرج را که صبح، نزدیک است
که شام خستهدلان مژدۀ سحر دارد
صفا بده دل و جان را به شوقِ روزِ وصال
مسافر دل ما، نیّت سفر دارد
زمین چو پُر شود از عدل، آسمانها را_
شمیم غنچۀ نرگس، ز جای بردارد
بخوان دعای فرج را، زِ پشت پردۀ اشک
که یار، چشم عنایت به چشمِ تَر دارد
دهند مژده به ما از کنار خیمۀ سبز
که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد
مراقبت بکن از دل، که یوسف زهرا
زِ پشت پردۀ غیبت به ما نظر دارد
برآر دست دعایی، که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن ماهروی بردارد
غروب و دامنۀ نور آفتاب و «شفق»
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
✍ #محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
اینجا هر کس حال و هوایی دارد
هر خستهدلی شور و نوایی دارد
غمهای نگفته را بیاور با خود
این پنجره گوشِ شنوایی دارد
✍ #محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا
اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا
من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا
میشنوم ز قدسیان زمزمۀ رضا رضا
ای به فدای جان تو، جانِ به لب رسیدهام
من که گل بهشت را از حرم تو چیدهام
من به بهای هستیام، مهر تو را خریدهام
عشق تو میبرد مرا، تا حرمِ خدا، رضا
ای که به باغ مکرمت، گل تویی و گلاب، تو
ذکر تویی، دعا تویی، اجر تویی، ثواب، تو
علم تویی، حلم تویی، فاتحة الکتاب، تو
میدمد از ضریح تو جلوۀ ربنا، رضا
آنکه وجود را به خود، از عدم آوَرَد تویی
بارقۀ امید ما روز نشاط و غم تویی
مروه تویی، صفا تویی، قبله تویی، حرم تویی
تویی شمیم سورۀ کوثر و هلاَتی، رضا
فدای خاک پای تو، خدای را ولی تویی
تداوم ولایت مطلقۀ علی تویی
مراد اهل بینش از ذکر «سینجلی» تویی
بیتو کسی نمیبرد، ره به سوی خدا، رضا
شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم
پناه ماسوا تویی، که در پناهت آمدم
کبوترانه پر زدم، بر سر راهت آمدم
اگر ز در برانیام، کجا روم، کجا رضا؟
به پیشگاه قدس تو اگر چه دستخالیام
اگر کسی نمیخورد، غم شکستهبالیام
هست اگرچه اشک من، گواه خستهحالیام
خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا
ای که به این شکستهدل فرصت آه دادهای
ای که مرا به این حرم خوانده و راه دادهای
اگرچه در جوار خود مرا پناه دادهای
بخوان مرا به دیدن روضۀ کربلا، رضا
✍ #محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
جام ِجهان نماست در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به نیایش نشستهاند
آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت
آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور»
آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت
هر دل كه زنده است به انفاس موسوی
همصحبت خداست، در این قطعه از بهشت
خورشید شاهد است، كه نقش كتیبهها
«والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت
عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین
اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت
هرگاه سعی در طلب معرفت كنی
هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت
عشاق، در «طواف حرم» موج میزنند
حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت
جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان
محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت
در چشم عارفان سحرخیز، آسمان
آبیتر از دعاست، در این قطعه از بهشت
صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو
باران واژههاست، در این قطعه از بهشت
فولاد، پای پنجرهاش آب میشود
اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت
روشنتر از ستاره، به مژگان نشسته است
اشكی كه بیریاست، در این قطعه از بهشت
جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست
سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت
در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس
از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟
ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟
تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت
اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟
وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت
زائر در این حریم مطهر، غریب نیست
بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت
تذهیبنامۀ عمل عاشقان، «شفق»!
امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت
✍ #محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7