eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
رت_آیت_الله_رئیسی_رحمه_‌الله_علیه قربانیان ما که در حدِّ وفورند هر یک زمینه‌ساز ایام ظهورند خدمتگذارانی که فانی فِی الحسینند آخر همه مهمان شاه عالمینند حقِ بزرگان در حقیقت هم، همین است مأوایشان نزد امیرالمؤمنین است باید به‌ راه این شهیدان خو بگیریم تا قول وصل از ضامن آهو بگیریم آن سیدی که داشت شور حیدری رفت یار وفادار امام و رهبری رفت می‌گفت من خادم به درگاه رضایم خدمتگذار آستان مرتضایم از بس‌که مخلص بود مَحرم با حرم شد وز خدمت شاه خراسان محترم شد مردی که درد و داغِ مظلومان به دل داشت همواره سوز و آهِ محرومان به دل داشت مرد شجاعی که به میدان امتحان داد تا قلب دشمن رفت و قرآن را نشان داد او مرزها را کرد با دل، رهنوردی شد حاصل این استقامت، پایمردی راه سلیمانی به دست او عیان شد فاتح به خرمشهرهای این زمان شد باید که مدح آن شهید خدمت آورد کار جهادی را به متن دولت آورد حقِ ذَوِالقربا عجب جانانه بگذاشت پا جای پای رهبر فرزانه بگذاشت با جان و دل بر خدمت مردم نظر کرد سرتاسر ایرانِ اسلامی گذر کرد شیرِ دلیرِ کشورِ شیران رئیسی پشت و پناه ملت ایران رئیسی رت_آیت_الله_رئیسی_رحمه_‌الله_علیه اردیبهشت ۱۴۰۳/ماه ذیقعده . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرازهای إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي... محکومم و در گناه خود محبوسم فاسد شدم و درون خود می پوسم یک‌ عمر به‌ من‌ نیکی‌ و‌ احسان کردی یارب ! پسِ مرگ هم نکن مأیوسم اِلهی اِنْ حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَرْزُقُنی؟... ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم؟! نه من گرچه بدم، مرا تو محکوم نکن الهی إن اَخَذْتَنی بِجُرمی اَخذْتُکَ بِعَفْوِک... من از کرمت به دیگران خواهم گفت از لطف تو با اهل جهان خواهم گفت باشد، تو مرا به جرم و تقصیرم بین من عفو تو را به این و آن خواهم گفت اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ... یارب دل من که دل نشد، چیست دلم ؟! مانده‌م که پس از غم تو با کیست دلم؟! باید بِبُرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ... بیرون شدم از مسیر و رفتم بیراه افتاده‌ام از شدت عصیان در چاه این بنده اگرچه عَبْدُکَ المذنب بود از شدت غفران تو می‌کرد گناه إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ... دریاست و چشم من که مواج‌ترست هنگام مناجات از امواج، تَرست امروز ز عیب، بنده را پوشاندی محشر به عنایات تو محتاج‌ترست إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ هربار رسید، سوز و آهش دادی در را زد و باز هم تو راهش دادی مَن إنتَهَجَ، آمد و‌ نور از تو گرفت مَن إعتَصَمَ بکَ، پناهش دادی إِلٰهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلىٰ مِنْكَ بِذٰلِكَ حق می‌دهم از همه طلبکارتری بد کرده‌ام و باز تو غفّارتری محتاج خطاپوشی‌ام آری اما تو از همه بر عفو سزاوارتری ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد عوض شد عاقبت با هر گنه، ذاتی که من دارم الهی لا تودّبنی، مرا رسوا نکن در شهر که می‌خندند مردم بر مکافاتی که من دارم به من گفتی بیا شب‌ها چراغ اشک روشن کن دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم مرا آورده‌ای پای دعاهای شبانگاهت خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم مناجات امیرالمومنین، ایوان طلا و من ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم نگیری از دلم ای عشق! میقاتی که من دارم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟ یا لااقل حکایت ما را بیان کند من زیر بار معصیتم ضعف کرده‌ام دستی کجاست تا مدد ناتوان کند تب کردم از مرور گناهان کوچکم کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟ ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت کار شرار نار تو، آبِ روان کند ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند حاشا که دوست کار زمین و زمان کند درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند از تو بعید نیست رفیق گدا شوی مرد کریم میل به مستضعفان کند محرم نمی‌شود به مناجات نیمه‌شب هرکس که رو به محفل نامحرمان کند صبح قیامت از تو، به تو می‌برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند با آفتاب روز جزا پاک می‌شود هر کس که قهر از کرم آسمان کند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 متن شعرخوانی شاعر آیینی جناب آقای در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 روی دست دوستان، سمت خراسان می‌روی آخرین بار است که پابوس سلطان می‌روی حوله‌ی احرامی از جنس کفن داری به تن موسم حج آمده، حج فقیران می‌روی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آثار تب و تاب خودت را دیدی آن گوهر نایاب خودت را دیدی یادت نرود سلام مارا برسان... آن لحظه که ارباب خودت را دیدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غمگین بگیر بر دوش، تابوت یار خود را ای عشق می‌شناسی، خدمتگزار خود را باران و ابر بی تاب، چشم ستاره بی خواب حالا کجا بیابی، صبر و قرار خود را؟! در قتلگاه عشاق، از او نشان بجویید در رقص خون ببینید، نقش نگار خود را از تیر طعن و کینه، هرگز نمی‌هراسید بر روی دوش خود داشت، او چوب دار خود را بین سران سری بود، عمار دیگری بود ایمان خالصش داشت، وزن و عیار خود را اردیبهشت ما داشت، عطر فراق و ماتم با خود به آسمان برد، بوی بهار خود را هرگز کسی نفهمد، حال تو را مگر که از دست داده باشد، دار و ندار خود را اشک روان ما نیست آبی به روی آتش در قلب ما نهاده، سنگ مزار خود را ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رباعی بودی و امروز. خود را یک غزل کردی معمای شهادت را میان خلق حل کردی صدای آه محرومان. شنیدی و نکردی صبر چه زیبا وعده های دیگران را تو عمل کردی اصغر اعرابی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای رهرو راه انبیاء .... روحت شاد وی طالب خون شهدا .... روحت شاد ما مفتخریم که نام تو خادم بود ای خادم حضرت رضا.... روحت شاد اصغر اعرابی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عدالت در میان مردمی برپا اگر باشد چه‌جای عیب اگر سهم فقیران بیشتر باشد؟ برای شاه «با رعیت نشستن» فخر خواهد بود اگر حتی غذای سفره‌‌ها خون جگر باشد کسی پیدا نخواهد کرد توفیق سعادت را مگر بیداری‌اش بسیار و خوابش مختصر باشد چگونه خواب راحت داری ای فرمانروا؟ وقتی که چشم یک‌نفر از زیردستان تو تر باشد...؟ نه طوفان...!، باد درمی‌آورد از جا درختی را که با خون آبیاری شد، ولی بی‌برگ‌وبر باشد «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» یعنی مرد در میدان برای دشمنان باید که چون تیغ دوسر باشد سکوت لاله‌ها اینجا صدای روشنی دارد نباید خون سربازان کشور بی‌ثمر باشد :: «رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آهی که کشید، سرد و خاموش کشید یک بقچه غم از غم تو بر دوش کشید پیراهنش از گلاب عطرآگین است کوهی که تو را تنگ درآغوش کشید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با عشق دوباره عهد بستیم ای مرگ! از دل، تبِ ترس را گسستیم ای مرگ! هر بار به شهر ما شهیدی آمد در مجلس ختم تو نشستیم ای مرگ! . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عبادت قبول و شهادت مبارک مبارک تو را این سعادت؛ مبارک شهیدانه ماندی، شهیدانه رفتی تو ای ناتمام! امتدادت مبارک شهادت اگر ابتدای شهود است چنین مردنی چون ولادت مبارک مبادا که عادت شود زنده بودن شهیدا! تو را خرقِ عادت مبارک سیاست مبارک شد از راه و رسمت به دوشت ردای سیادت مبارک به خدمت کمر بسته‌ای؛ خسته‌ای؟ نه خداقوت! اجر جهادت مبارک شهیدا! سعیدا! امیدا! مریدا! رسیدی به کام مرادت؛ مبارک خوشا نام و یادی که ماند از تو با ما که نامت عزیز است و یادت مبارک ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم در سینه‌ام گل کرد آه دیگری باز پنهان شد به زیر ابر، ماه دیگری گفتم از قلبم بپرسم: سید ابراهیم کیست؟ داد پاسخ، حاج قاسم از نگاه دیگری آن‌کسی که خاکبوس شاه مشهد بوده است خم نخواهد کرد گردن پیش شاه دیگری پاسخ آن عده را که طعنه بر او می‌زدند روز محشر می‌دهد، در دادگاه دیگری رفته تا آماده‌ی همراهی منجی شود باز می‌گردد برای افتتاح دیگری ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در آرزوی گرچه یکی یکی و جدا می‌برندمان شکر خدا به کرببلا می‌برندمان ما نذر کرده‌ایم که قربانی‌اش شویم دارند یک به یک به منا می‌برندمان حالا که حجم کل حسینیه‌ها کم است از خاک کنده و به سما می‌برندمان بال ملائکه است که فرش قدوم ماست محض تبرک است به پا می‌برندمان اول میان خیل ملک سینه می‌زنیم بعداً به هیئت شهدا می‌برندمان سربند یا حسین به ما می‌دهند و بعد با هروله به عرش خدا می‌برندمان جان می‌دهیم در وسط روضه‌ها سپس در خاک با لباس سیا می‌برندمان این دل حسینی و رضوی بوده از ازل از کربلا بهشتِ رضا می‌برندمان گیرم به کربلا نرسیدیم تا به حال یک روز عاقبت رفقا می‌برندمان ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نه چشم به مدح و ذمّ اشخاصش بود نه برتری از مخاطب احساسش بود دنبال رضایت خدا بود فقط محبوبیتش حاصل اخلاصش بود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دردا که ما هرگز نفهمیدیم دردش را در بین ما آغوش گرم و آه سردش را او تا کجاها در پی ما رفته بود آن‌شب؟! پیدا نمی‌کردیم حتی بالگردش را گاهی اگر هم خسته می‌شد از دویدن‌ها با خنده می‌پوشاند رنگ و روی زردش را باید از آبادی دور از دسترس پرسید این چند سالِ بی قراری کارکردش را از دست داد این روزها یا که به دست آورد؟! میدان خدمت نازنین مرد نبردش را این مرد مظلوم آمد و مظلوم‌تر هم رفت باشد که بشناسد جهان نامرد و مردش را ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد عشق وارستگی از فتنه‌ی دلبستگی است شوق برخاستن از مهلکه‌ی خستگی است عشق! ما را برهان از خودمان دیر شده‌ست سفر از گردنه‌ی نَفْس، نفسگیر شده‌ست باز هم قافله‌ای آمد از آن قافله‌ها مردهایی همه دلداده -از آن یکدله‌ها- وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته همه از مشغله‌‌‌ی خویش به او پیوسته با شهیدان، همه از روز ازل هم‌کیش‌اند همه فرمانده‌ی میدانِ گذشت از خویش‌اند سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند همه بی‌تاب، که پروانه‌ی شمع‌اند همه سخن از شعله‌ی عشق آمده، جمع‌اند همه گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه گفت لاحول و لا قوة الا بالله پیکر سوخته‌شان را سحری خواهی دید پیشمرگ‌اند که از راه بیاید خورشید عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد آن دو سید چه شنیدند؟ شتابان رفتند در دل کوه چه دیدند؟ شتابان رفتند مگر آن لحظه کسی روضه‌ی اکبر خوانده ؟! که به هرگوشه، نشان از تن آن‌ها مانده به چه عطری‌ست که در جنگل و مه پیچیده‌ست آهویی می‌دود انگار رضا را دیده‌ست قصه‌ی عشق بنا شد به شنیدن برسد کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد حاج قاسم پی آن‌هاست چراغی با اوست برف می‌بارد و سنگینی داغی با اوست برف می‌بارد و دنبال تنی می‌گردد مثل یعقوب پی پیرهنی می‌گردد برف می‌بارد و سردش شده انگار جهان دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹ادامه شعر بالا👆 عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست، که دشواری خود را دارد ایستادی صف اول، صف خدمت، ای مرد! چه میاید به تو امروز، شهادت، ای مرد! خادمی در حرم عشق که حرمت داری هرچه داری همه از صدق و امانت‌داری گرچه محبوبی و چشم همگان دنبالت ننشستی که بیایند به استقبالت چون اناری تو نه! خون جگرت بیشتر است نخل افتاده‌ای آری ثمرت بیشتر است دیگر از طعنه و تهمت، خبری نیست عزیز ملتی آمده تشییع تو، سید! برخیز رفته‌ای باز تو را گرم دعاییم همه خادم کوی رضا! از تو رضاییم همه دل ما از لب تو تشنه‌ی آموختن است آخرین مرحله‌ی عشق، همین سوختن است در صف اول اگر مرد بمانی هنر است و خودت را به شهیدان برسانی هنر است هنر است که دلبسته‌ی خدمت باشی در صف عشق، صف صدق و شهادت باشی زخم‌ها را همه با جان بپذیری بروی هنر آن است که نشنیده بگیری بروی ولی ای مرد! جهانی‌ست تو را مرثیه‌خوان میر این قافله را داغ زیاد است، بمان رهبرا ای که بر این درد، تسلا دادی پدری کردی و طاقت به دل ما دادی ما که از داغ تو-کتمان نکنیم- آگاهیم از خدا صبر برای دل تو می‌خواهیم چشم این رودِ چهل‌ساله به دریاست هنوز یک جهان نهر دعا، پشت سر ماست هنوز رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردد نشود عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مؤمنی که ساده و بی ادعا سر می‌کند عطر ایمانش، جهانی را معطر می‌کند جای دل خوش کردنِ بر جایگاه و منصبش تکیه بر الطاف اهل بیت اطهر می‌کند خادمی در آستان نور، کاری ساده نیست لطف مولانا رضا آن را میسر می‌کند ذره هم زانو زند در محضر خورشید اگر رحمت خورشید، او را ذره پرور می‌کند نوکری که طعنه خورد و صبر کرد و دم نزد مدح او را حق تعالی، نقل منبر می‌کند هر که مانند شهیدان، یار محرومان شود حق، شهادت را به تحسینش مقدر می‌کند :: داغ خود را می‌برد از یاد با داغ حسین چشم نوکر را غم کرب و بلا، تر می‌کند دیدن فرزندِ افتاده میان قتلگاه تا قیامت خون به قلب و جان مادر می‌کند شمر با چکمه رسیده در بر جسم حسین پیکرش را پشت و رو در پیش خواهر می‌کند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در اوج عطش، آب حیاتش دادند دیدند حبیب است، براتش دادند از فتنه و ناسپاسی دشمن و دوست با رزق شهادتش، نجاتش دادند... ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از خاک بُریدنت مبارک باشد تا اوج رسیدنت مبارک باشد تو عاشق سینه سرخ خدمت بودی بی بال پریدنت مبارک باشد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عمق چشم‌های زلالت به ما بگو از آن دو رود تا به ابد بی ریا بگو ای ماه با تبسم باران وضو بگیر هم ناله با نسیم بخوان ربنا بگو حالا که مقتدای هزاران ستاره‌ای در گوش آسمان و زمین از خدا بگو پرواز کن نفس به نفس با فرشته‌ها لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو در سینه‌های ما نفسی تازه‌تر بکش ای نبض ما دوباره بزن یا رضا بگو ای حس با شکوه غریبانه پر زده پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو :: با بند بند پیکر آتش گرفته‌ات از خیمه‌های سوخته‌ی کربلا بگو گودال را ورق بزن و روضه‌ای بخوان حالا برای فاطمه از بوریا بگو ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7