🥀 ای آقا! جلوی سرها سری نورانی بود که بر پرتو خورشید و ماه چیره بود و چون بدان گنبد درخشان رسیدند مردی که آن سر را میبرد، ایستاد. یارانش او را نهیب زدند و سر را از او گرفتند و گفتند: ای مرد پَست! تو از بردنش ناتوانی.
🥀 گفت:کسی نبود که در بردنش کمک کند و سر را از آن گرفتند و به دیگری دادند و تا سی تن آن را دست به دست کردند و همه میخکوب شدند و همه واماندند و کمکی نیافتند. به امیر قوم گزارش دادند از اسب پیاده شد و چادری زدند بلندتر از سی ذراع و او در میان آن نشست و دیگران در گرد او.
🥀 آن زنان وکودکان را بی فرش و بستر روی زمین ریختند و خورشید روی آنها را میسوزاند و نیزه ها که سرها برآن بود به عمد در برابر آنها گذاشتند تا آنها را دلشکسته کنند و بیشتر دل آنها را بسوزانند و جگر آن ها را پاره کنند.
🥀 ترسا (آن مرد یهودی) گفت: ای آقا! من سخت بی تاب شدم و سیلی بر چهره زدم و از غم و اندوه، جامه های کهنه را دریدم و در نزدیک زن ها و کودکان با دلی شکسته و چشمی گریان نشستم و ناگاه نیزهای که سر شریف بر آن بود، به سوی گنبد درخشان برگشت و با زبانی رسا گفت: پدرجان! ای امیرمؤمنان! بر تو سخت است آنچه به ما رسید از کشتن و سر بریدن…
🥀 من با خود گفتم: صاحب این سر نزد خدا مقامی بزرگ دارد و دلم به دوستی او مایل شد. در این میان که با خود اندیشه داشتم و خود را در میان کفر و اسلام مخیر میدیدم، ناگهان شیون زنان بلند شد و روی پا ایستادند و چشم به آن گنبد درخشان دوختند. من هم روی پا بلند شدم و نگریستم دیدم زنانی از آن گنبد فرود آمدند که در آن ها خانمی پر از هیبت و نور است و جامه ای خون آلود به دست دارد و مو پریشان وگریبان دریده است دامن میکشد و سیلی بر رخ می زند، به انبیاء و پدرش رسول الله صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام با دلی داغدار، استغاثه دارد و داد می زند: «واولداه! واحبیب قلباه!…».
🥀 ای آقا! چون آن بانو به سرها و کودکها نزدیک شد، افتاد و بی هوش شد وپس از مدتی به هوش آمد و با چشمانش بدان سراشاره کرد وسر با نیزه خم شد و در دامنش افتاد و او سر را گرفت و به سینه چسباند و بوسید وگفت:
پسر جانم! تو را مثل جد و پدرت نشناختند و کشتند. ای وای آب را به رویت بستند…ای پسرم! چه کسی سینۀ تو را خُرد کرد؟
🥀 ای اباعبدالله! چه کسی عیالت را اسیر و اموالت را غارت کرد؟چه کسی تو را و پسرانت را سر برید؟ چه دلیرند بر هتک حرمت خدا و رسول خدا!
🥀 راوی گفت: در همین حین که این قضیه را برای امام سجاد علیهالسلام نقل میکردم،
📋 قامَ عَلی طولهِ و نَطحَ جِدارَ البیت بِوَجههِ فکَسرَ أَنفُه و شَجَّ رأسُه و سالَ دَمُهُ عَلی صَدره و خَرَّ مغشیّاً علیه مِن شِدّةِ الحُزن والبکاء
▪️امام سجاد علیهالسلام تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و بینی مبارکش شکست و خون از بینی و سرش به سینهاش سرازیر شد و از شدت اندوه افتاده و بیهوش شد.
📚دارالسلام،محدث نوری، ج٢ ص١٧٠
🩸مواجهه امام سجاد علیهالسلام با مردی که ناله میزد و میگفت: «من غریبم»
در نقلی آمده است:
🥀 امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور میکردند که مردی را دیدند که صدا میزند:
📋 اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی
▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید!
🥀 امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله.
حضرت فرمود:
📋 اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟
▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟
گفت: بله. حضرت فرمود:
📋 اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟
▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن میکنند؟
🥀 گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. گریه راه گلوی امام سجاد علیهالسلام را بست و فرمود:
📋 اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هُوَ الحَسین علیهالسلام ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال:
▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند:
📋 یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء
▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی.
📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهمالسلام، معروف، ج۳، ص۱۱۵
📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣
📚سوگنامه آل محمّد صلیاللهعلیهوآله، اشتهاردی،ص۳
🩸چشمان مبارک إمام سجاد علیهالسلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ...
🔖 إبنشهرآشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیهالسلام اینگونه مینویسد:
📋 «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.»
▪️امام سجاد علیهالسلام به اندازهای گریست که خوف آن میرفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود.
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📋 حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه.
▪️و آنقدر این جمله را میفرمود و مىگريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک میشد.
📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵
@ghasemnemati_ir
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبیات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟!
در نقلی، زید بن صوحان گوید:
🥀 سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیهالسلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات میکند و میفرماید:
📋 یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیهالسلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ
▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه.
🥀 امام سجاد علیهالسلام گریه میکرد و فریاد میکشید و میفرمود:
📋 آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟! و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟! و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک
▪️آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبیات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟!
📋 و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ
▪️و این جملات را مکرّر میفرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود:
📋 لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا.
▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است.
📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱
@ghasemnemati_ir
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸آیا این گوسفند را آب دادهاید؟!
در نقلی آمده است:
🥀 روزی امام زین العابدین علیهالسلام از بازار مدینه عبور میکرد، دید قَصّابی گوسفندی را میکشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
🥀 إمام علیهالسلام به او فرمودند: آیا این گوسفند را آب دادهای. قصاب گفت: ما قَصّابها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمیکنیم. امام سجاد علیهالسلام گریه کرد و فرمود:
📋 وا لَهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا.
▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.
📚مأساة الحسین علیهالسلام، ص۱۵۳
📚زندگانی امام سجاد علیهالسلام، اشتهاردی ص۵۷.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🩸 وقتی که امام زين العابدين علیهالسلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری میشود...
در روایتی نقل شده است:
🥀 روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیهالسلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند.
🥀 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیهالسلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیهالسلام اقرار نمود. حضرت فرمودند:
برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟
🥀 آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آنها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند.
🥀 میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون میریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… میگفتند.
🥀 در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…»
🥀 مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد.
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوحه امام سجاد علیه السلام
به سبک من و اشکی مثل بارون
منم زینالعابدینم – امامِ ناقه نشینم
به پیش چشمم چهل سال – تنی بیسر را ببینم
پدر جان – به نی دیدم سرت را
به سینه – گرفتم پیکرت را
شنیدم – صدایِ مادرت را
به دستانِ خود یک بوریا را
کشیدم دورِ جسمِ تو بابا
ز هر جایی آمد بویِ تو از – خاکِ صحرا
واویلا – غریبِ کربلا
من و عمّه غم کشیدیم
چهل منزل ما چه دیدیم
امان از روزی که در شام – دمِ دروازه رسیدیم
الهی مرا مادر نمیزاد
به پیشم حرامی دادِ بیداد
چنان زد که سر ازنیزه افتاد
یکی زد نعره شادی تمام است
که از حیدر وقتِ انتقام است
دیاری که خون شد قلبِ زینب – شهر شام است
واویلا غریب کربلا
دلِ مرد علقمه سوخت – دلِ آلِ فاطمه سوخت
ز خاکسترهایِ از بام –
سر و صورتها همه سوخت
امان از – نگاهِ خیرهسرها
غرورِ – همه معجر به سرها
بمیرم – برایِ در به درها
امان از نامَحرمهایِ شامی
شراب و صدها چشمِ حرامی
به چوبِ خیزران شد به تو بیاحترامی
واویلا غریبِ کربلا
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمینه امام سجاد علیه السلام
یا ابتا*برای تو روضه برپا میکنم
یاابتا*همینکه یاد عاشورا میکنم
یا ابتا*مدینه رو کرببلا میکنم
یادمه بابا-لحظه آخر
دیدم افتادی-با تن بی سر-بین یک لشگر2
لحظة دفن بدنت یادمه *یا ابتا
یه بوریا شد کفنت یادمه *یا ابتا
میون خاک وخونا با قد خم*یا ابتا
دنبال انگشت بریده گشتم*یا ابتا
یا ابتا*چه جسمی دیدم
یا ابتا*تنت رو چیدم
یا ابتا*گلوت بوسیدم
وای حسین عزیز زهرا
من چی بگم*غم دروازة ساعات وبگم
من چی بگم*گرفتاری های سادات و بگم
من چی بگم*هجوم یک مشتی الوات و بگم
بدترین مردم*مردم شامن
استاد آتیش*از روی بامن-اهل دشنامن2
چهار هزارتا زن رقاص اومد*واویلا
ماروصدا زدن با اسمای بد*واویلا
برا اینه بدم میاد زبازار*واویلا
نگاه میکردن به چشه خریدار*واویلا
واویلا*من ومیده عذاب
واویلا*یاده بزم شراب
واویلا*ازاون شام خراب
وای حسین عزیز زهرا
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
[شور]
امام حسین علیهالسلام
از پس پرده بیا رخ بنما
تویی از حال دل من آگاه
حال ما مثل سر گیسوته
قربون زلفت اباعبدالله
زلف بر باد مده، تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
من از آن روز که در بند توام آزادم
جز حسین حرف دگر یاد نداد استادم
بر سر بامت میزنم فریاد
من سر زلفتم مده منو بر باد
سر نوکرها به درک شاها
قبله ی عالم سرت سلامت باد
"قربونت برم اباعبدالله"
عکس تو قاب اتاقم آقا
خسته از دست فراقم آقا
من با مردنم تو رو میبینم
بکش و بیا سراغم آقا
در تمنای وصالت همه شهر بنشستند
تیغ عاشق کش خود زود بده در دستم
رأس ما پیش کشی محضر زینب باشد
نذر خون کردم و سر پای غمت بشکستم
میبینه دنیا سرم آواره
منم اونکه خیلی تورو دوست داره
کاشکی عاشورا سرو بشکونم
پا ضریح تو بجای قداره
"قربونت برم اباعبدالله"
╭┅──────-------------------------------------—┅╮
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
╰┅─────-------------------──┅╯
میکند درک پس از سجده خدا را بهتر
هر کسی سجده کند چند صباحی به علی
تکیه کرده به خودش تا که چنان کوه شده
هر کجا کرده توکّل پر کاهی به علی
شک ندارم وسط باغچه آدم بشود
متوسّل بشود گر که گیاهی به علی
نه از او از کرم قنبر او فهمیدم
میرسد در دو جهان منسب شاهی به علی
بادها! میل نجف دارم و دستم خالیست
گلهام را برسانید شفاهی به علی
#مهدی_رحیمی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن
تو کریمی وکرامت همه زیبنده ی توست
و ردای کرم و جود برازنده ی توست
نیمه ی ماه خدا ماه رُخت جلوه نمود
ماه در نزد مه روی تو شرمنده ی توست
نور تو مظهر انوار الهی و جهان
روشن از آن رُخ نورانی و تابنده ی توست
بیت زهرا و علی گشته گلستان ولا
نوگلی خانه پُر از عطر فزاینده ی توست
نغمه ی یا حسن از عرش برین می آید
حضرت روح الامین نغمه سراینده ی توست
سرمه ی چشم ملک خاک کف پات حسن
روشنی بخش فلک گوهر رخشنده ی توست
خنده ات دل ببرد،جان بدهد شاه کرم
فاطمه محو تماشای تو و خنده ی توست
تو خودت کوثری و ساقی کوثر پدرت
جام مستان ولایت، پُر و آکنده ی توست
ز دمَت مُرده، نه، جان تازه کند صد چو مسیح
تو که هستی که مسیحا ز دمَت زنده ی توست
جدّت احمد،پدرت حیدر و مامت زهراست
بی سبب نیست که سلطان و گدا بنده ی توست
تو خدای کرم استی،به خدا دشمن تو
ز کرامات تو پیداست که شرمنده ی توست
فضل و جود وکرم و بخشش و احسان و عطا
نَمی از بحر کریمانه و بخشنده ی توست
و گدائیِ سر کوی حسن ما را بس
فخرِ ما سائلی دولت پاینده ی توست
جواد کریم زاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا
غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا
پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا"
این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا
من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم
رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا
اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟!
چشم من را چه غمی اهل بکا کرد خدا
این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین
باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا
پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند
بدنش را وسط دشت رها کرد خدا
دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را
وسط هلهله انگشت نما کرد خدا
امیر عظیمی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
راضى شده بودیم به املاى محمّد
امّا نرسیدیم به معناى محمّد
هر آنچه که دارند رسولان همه دارند
از معجزه خاک قدمهاى محمّد
مولاست همان رحمت امروز پیمبر
زهراست همان رحمت فرداى محمّد
تفسیر کمالات جلالى على بود
لاحول و لا قوه الّاى محمّد
ث
این وحدت محض است و دوئیّت به میان نیست
خوابید اگر شیر خدا جاى محمّد
اسلام محمّد به جز اسلام على نیست
منهاى على یعنى منهاى محمّد
در آینه فاطمه دیدهست خودش را
بنشسته محمّد به تماشاى محمّد
#علیاکبر_لطیفیان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
دارد گناه قلب مرا تار می کند
این نا نجیب کار مرا زار می کند
می خواستم وقف تو باشم ولی نشد
دنیا خلاف میل دلم کار می کند
حب الحسین قلب مرا نور می دهد
اما گناه جان مرا نار می کند
با این که روزها همه اش غرق غفلتم
من را نگاه لطف تو بیدار می کند
از تو عجیب نیست مرا رد نمی کنی
وقتی کریم خنده به اغیار می کند
قطره به قطره اشک تو دل را جلا دهد
روضه مرا ز عشق تو سرشار می کند
حسین ایزدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین علیهالسلام
#کاروان_اسرا
#غزل
🔹چهل معراج🔹
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا
اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ میمانی
در اوج غربت خود جرعهنوش قرب حق بودی
قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی
سجودی که تو را میبرد تا «قَوسَین أو اَدنی»
سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی
تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد
به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی
عجب حَجّی به جا آوردهای با حلق خونینت
کدامین حج به خود دیدهست هفتاد و دو قربانی
تو دین تازهای آورده بودی با خودت گویا
دوباره تازه میشد خاطرات سنگ و پیشانی
📝 #حسین_علاءالدین
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نوحه_واحد_سنگین_امام_سجاد_ع
تو غرقِ ، اشکی وُ گریه میباری
چِقَدَر ، روضه ی نگفته داری
با ما بگو تو از ، نامَردمان شام
از چشم هرزه و ، شادی و اِزدحام
آه ، دادِ بیداد ، ای امان از ، دل سجاد
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا (۲)
واویلا ، تو یه روز خوش ندیدی
شبیهِ ، عمه زینب قد خمیدی
بر خواهر امام ، خون گریه می کنی
از کربلا به شام خون گریه می کنی
آه ، شیرخواره ، دیده ای تو ، گوشِ پاره
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
واویلا ، شنیدی طعنه و دُشنام
میخوردی ، سنگ کینه از روی بام
در کوچه های شام ، بال و پر تو سوخت
از تازیانه ها ، پا تا سرِ تو سوخت
آه ، تیر و شمشیر ، گردن تو ، غل و زنجیر
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7