بسم الله الرحمن الرحیم
#قصیده
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
حاتم طه
ایزد منّان چو آفرینش ما خواست
جمله جهان را در اوج حُسن بیاراست
جنگل و دریا و کوه و دشت گواهند
حمد و سپاس از برای خالق یکتاست
هرچه تصور کنی محل تامّل
هرطرفی بنگری مجال تماشاست
قابل درک است در تمامی ذرّات
قدرت پروردگار بس که هویداست
ما همه محکوم دادگاه قضائیم
حکم خدا چون بدون شاید و امّاست
از قلم صُنع او به دفتر خلقت
هر کلمه پاسخ هزار معماست
هرچه خدا آفریده عین کمال است
این همه را از حدیث حُسن تو آراست
جمع تمام صفات حُسن دوعالم
در وجنات حَسن هرآینه پیداست
خادم دربار اوست مرد و زن ما
اول این لوح نام آدموحوّاست
رأفت او بادبان کشتی نوح است
رحمت او ناجی غریق دودنیاست
از نظر لطف او وزیده نسیمی
دیدهی یعقوب اگر هرآینه بیناست
مرشد کامل که در مراتب توحید
هادی ادریس و هود و صالح و یحیاست
شد متوسل به او خلیل خداوند
چون که خدا ذبح نوردیده از او خواست
خلق دوعالم اسیر یوسف کنعان
یوسف کنعان اسیر یوسف زهراست
خلق دوعالم گدای حاتم طائی
حاتم طائی گدای حاتم طاهاست
اوست که در ماجرای وحشت فرعون
ناجی موسی در آستانهی دریاست
مُلک سلیمان نگین خاتم دستش
فرش مسیرش تمام عرش معلّاست
صابر اعظم که در مقام تحمّل
حضرت ایوب فیض صبر از او خواست
ذکر لب یونس است در دل ماهی
نام بلندش چنان که عالی و اعلیست
عیسی اگر دم گرفت و مرده شفا داد
ذکر حسن دمبهدم به هر دم عیساست
حُسن دوعالم غلام حلقه به گوشش
دست به سینه نشسته در بر او راست
شیوهی لطفش شبیه لطف پیمبر
شیوهی رزمش شبیه شیوهی مولاست
از در این خانه پا نکش که نبی گفت؛
هرچه که خیر دوعالم است همینجاست
چون که کریم و کریمِ ابن کریم است
بخشش او نیز قبل عرض تقاضاست
زندگیاش را سهبار داده به مردم
این کمی از لطف بیکرانهی آقاست
رونق اشعار شاعران شده مدحش
دفتر هریک پر از قصیدهی قرّاست
هیچکسی پیش او غریب نمانده
گرچه خودش در جهان غریبه و تنهاست
مرد کریمی که در کمال کرامت
رازق امروز ما و شافع فرداست
کرسی خاص شفاعت از همهی خلق
روز قیامت برای اوست که برپاست
گرچه سیاه است نامهی همه، اما
مِهر حَسن مُهر حُسن عاقبت ماست
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بنام خدا
قصیدهٔ ای تقدیم به ارواح تابناک جمیع شهدا بالاخص شهدای هشت سال دفاع مقدس
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
سلام ای جان نثاران ای شـهیدان
سلام ای حافظان دین و قــــرآن
به راه دین شما از سر گذشتید
ِسِرشت عشق را از سَر سِرشتید
گرفتید از خدا انعام تان را
نمودید جاودانه نام تان را
نگردید گامتان یک لحظه لرزان
ز جان خود گذشتید از دل و جان
شما از بس که همت کرده بودید
جهان را غرق حیرت کرده بودید
شما باهمّت و نیروی ایثار
نمودید دشمنان را خوار چون خار
شما آتش زدید بر قلب دشمن
ندادید یک وجب از خاک میهن
یکایک یکدل و یک رنگ بودید
به دور از خدعه و نیرنگ بودید
به ظاهر جنگ با صدامیان بود
به باطن پای شیطان در میان بود
تماماً شرق و غرب هم رأی بودند
سرود یأس بر ما می سرودند
اروپا هم چو شرق و غرب بد نام
ببودند حامیِّ سرسخت صدام
درآن دوران سخت و پر هیاهو
که بر ما حمله می کردند زِ هَر سو
شهیدان همت والا نمودید
سرود عاشقی را خوش سرودید
نبستید دل بر این دنیانی فانی
نکردید اعتنا بر زندگانی
خروشیدید شما چون موج و طوفان
شدیم ما عاقبت پیروز میدان
شما با عـشق مولا جان سپـردید
به عباسش قسم هرگز نمـــردید
شـما تــاریخ را با خــون نوشتید
به جان و؛بر دل ما جا گرفتـید
اگر چـه عده ای پیمان شکستـیم
بــریدیم از شــما با غیـر بسـتیم
شما تـــاج سر پــیر و جـوانیـد
نمـردید تـا قیـــامت جـــاودانیـد
اگرکِشتی ما بر گِل نشسته
اگر روز و شب ما تیره گشته
دلیلش عمده اش بی شک عیان است
یقیناً غفلت نسل جوان است
ولی ما عهد و پیمان را شکستیم
نمک خوردیم نمکدان را شکستیم
اگر راه شهیدان راه ما بود
دعای خیرشان همراه ما بود
چه گویم ما به ظاهر حق شعاریم
به باطن اکثراً ما کج مداریم
شهیدان بهر ما پیرایه هستید
همیشه بر سر ما سایه هستید
بدانید ما بسی دل شوره داریم
ز دست عده ای نالان و زاریم
جوانانی که حرمت بارشان نیست
مرام و معرفت در کارشان نیست
زنانی که به عفت پشت کردند
به حجب و بر نجابت پشت کردند
شهیدان مرد و زن ما پاسداریم
به شهرعشق حرمت پاس داریم
قسم بر روحتان ما نادم هستیم
ببخشائید اگر پیمان شکستیم
جوانیم یا که پیر ما بی نوائیم
همه محتاج الطاف شمائیم
اگر محروم کنید زین فیض و احسان
بگردیم ما ز آه و بغض بی جان
تو هم فاخر بگو با دیده ی تر
شهیدان زنده اند الله و اکبر
"" "" "" "" "" "" "" ""
شاعر:مسلم فرتوت(فاخر)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب دوباره حرف ها دارم برایت
ای شب به شب هم صحبت من چشم هایت!
یادش بخیر آن روزها که موقع خواب
من روضه ی گهواره میخواندم برایت
پا می شدند از خواب گنجشکان به شوقت
وقت طلوع خنده ی صبح آشنایت
کم کم شبیه سرو خانه قد کشیدی
پشت لبت سبز و کمی بَم شد صدایت
آن روزها در خانه ی ما وقت افطار
باران غزل می خواند با هر ربنایت
یک شب که شال گردنت را بافه بافه
رج می زدم از رفتنت کردی حکایت
از من حلالیت گرفتی... گریه کردی
آن شب عوض شد بی هوا حال و هوایت
باران به باران ابری و دلتنگ بودم
کوچه به کوچه دور میشد رد پایت
قندیل بست این خانه بعد از رفتن تو
یک عمر پای کرسی ام خالیست جایت
دامادی ات را آرزو میکردم اما
وقت حنابندان چرا خون شد حنایت
می پیچمت لایه پتوی بوسه هایم
تا گرم گرم گرم باشد دست و پایت!
آه ای کبوتر بچه ام پرواز خوش باد!
پر، باز کن پرواز کن تا بی نهایت...
✍ طاهره سادات ملکی
#دفاع_مقدس
#شهید
#مادر_شهید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با تسلیت در غمِ جان باختگان معدن ذغال سنگ معدنجوی طبس
-------------
دل سنگِ زمین ، سنگین ترین غم را بر آورده
ازین ماتم زمان چون آسمان چشم تر آورده
ذغالِ سنگ آتش می زند بر روح مجروحم
برای سوز قلب من زمین هم آذر آورده
دوباره دستِ گردون گشت و از قلب شرارستان
ز آتش های معدن لاله های پرپر آورده
جگرهای کباب از آتش معدن جگرسوزند
بدین خاطر نسیم از بهرِ ما خاکستر آورده
دوباره عطر غم پیچید در دلها ازین ماتم
وَ گلچین روی دستِ خود شقایق پیکر آورده
تماشا می کنیم اینجا ، همین دنیای رمز آلود
که تصویری برای ما ز روزِ محشر آورده
سیاهی در سیاهی موج برخیزد ولی اشکم
ازآن ظلمت سرای تیره چندین اختر آورده
کند پرواز «یاسر» تا دلم ، دستِ فلک اینک
برای طایر بشکسته بالی شهپر آورده
**
محمود تاری «یاسر»
دوّم مهر ماه ١۴٠٣
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 پدرم را خدا بیامرزد...
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت
سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دو تا که نبود
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بیخبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
کارگر بود، اهل معدن بود
✍🏻 #موسی_عصمتی
🏷 #کارگران_معدن🇮🇷
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اینک از عطر شمیم لاله ها
می دمد جانی دو باره در تنم
می درخشد بر فراز قله ها
نام والایت شهید میهنم
مانده در گوش زمان فریاد تو
می درخشی هر سحر وقت اذان
می تراود از تو باغ کشورم
از تو می گیرد همیشه روح و جان
یاد تو چون شعله ای پر التهاب
می زند اتش به خرمن های خصم
شرح رزم و رقص میدان های تو
می کند خاموش خرمن های خشم
جای سبز گام هایت مانده است
تا ابد بر دشت های میهنم
جاودانه مانده ایی در قلب ها
پاره پاره پیرهن، روح و تنم
«هفته ی دفاع مقدس یاد لاله های سروقامت میهن گرامی باد»
نیره جهانشاهی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هفته دفاع مقدس مبارك
شهادت باده ی اهل ولا بود
شهادت جان سپردن بر خدا بود
لب هر عاشق وارسته با شور
به جام عاشقی غرق نوا بود
درون شهر یک مادر پیر
برای بچه ها غرق دعا بود
شبیه حضرت عباس مردی
درون جبهه ها دستش جدا بود
شهیدی پای خود از دست داد و
شهید دیگری جانش فدا بود
صدای گریه ی زهرا می آمد
تمام گوش ها محو صدا بود
برای حفظ دین جان بذل کردند
دل اهل ولا اهل بلا بود
هنوزم این سوالم بی جواب است
چرا رأس حسین بر نیزه ها بود
درون قتلگاه شاه تشنه
ببین دعوا سر شال و عبا بود
مگر او زاده ی خیر النساء نیست؟
به زیر سم مرکب او چرا بود؟
محاسن را خضاب از خون بدیدم
و رگها هم به رنگ کهربا بود
برای درد قلب پاره ی او
فقط اشک رخ زینب دوا بود
سر خود را به چوب محملش زد
چنین کاری در آن لحظه به جا بود
برای قلب "جعفر" لحظه لحظه
دعا گو زاده ی خیر النسا بود
سروده: جعفر ابوالفتحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هفته دفاع مقدس مبارك
انبوه تاول برتنت سر باز كرده
اين هم نشان ديگري از سرفرازي ست
تاول ، نه ! اين ها مهر تأييد است مومن
تأييد معصوميت در عشق بازي ست
كپسول هاي سرد اكسيژن برايت
جز آه هاي بي ثمر چيزي ندارند
مي خواهي آسوده شوي حرف تو اين است
اين سال ها انگار پاييزي ندارند !
اين سرفه ها ياد آور يك عمر درد است
دردي كه درعمق وجودت ريشه كرده
چيزي نمي گويي ولي مي فهمم ، آري !
مسموميت خون تو را در شيشه كرده
حتي نفس با تو سر ياري ندارد
با اين همه از هيچ كس شكوه نداري
بر عكس هر ابري كه مي خواهد ببارد
ترجيح دادي بي صدا ، نم نم بباري
امشب دوباره خاطراتت جان گرفته
يك چفيه و تسبيح و عكسي يادگاري
بايد تو را توصيف كرد اين گونه شايد:
شمعي كه سرگرم است با شب زنده داري
در هر نفس می سوزی و می سازی اما
با هر نگاهت حرف داری با من امشب
مضمون چشمت مطلع شعر جدایی است
آیا تو داری می سرایی یا من امشب؟
فرياد تو با موج هاي "كرخه" رقصيد
در عمق جان " راين" هم حتي اثر كرد
چيزي بگو ، حرفي بزن همراه بغضت
بايد جهان را از شكوهت باخبر كرد
سید محمد بابامیری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هفته دفاع مقدس مبارك
نام سبز تو عزيز جبهه ها
السلام اي آتش خمپاره ها
السلام اي جسم پاره پاره ها
السلام اي عشق بازان صبور
السلام اي خاك گرم بدر و هور
روي خاك لاله ها پرپر شدند
بچه هاي كاروان بي سر شدند
نام تو پر شور از نام شهيد
سبز شد گام تو با گام شهيد
آه اينجا خاك تو از ياد رفت
لحظه هاي پاك تو از ياد رفت
ما كه غرق زندگاني بوده ايم
دور از بحر معاني بوده ايم
ما فقط بر سينه و سر مي زنيم
كاش روزي تا خدا پر مي زديم
ما كجا آن خاك نوراني كجا
ما كجا آن دشت روحاني كجا
ما كجا و خيمة صحرا كجا
ما كجا و گرية شبها كجا؟
مي شود تا آسمان ها پر كشيد
مي شود آيا شهادت را خريد؟
مي شود با هر شقايق راز گفت
بال و پر وا كرد و از پرواز گفت؟
مي شود آيا دوباره مست شد
بار ديگر بي سر و بي دست شد
كاش مي شد داغ ها را ياد كرد
نام سرخ لاله را فرياد كرد
اي خدا اين خفته را بيدار كن
لحظه اي از عشق برخودار كن
عشق بيدار است پس بيدار شو
با شهيدان خدايي يار شو
آنچه مي بينيد هرگز عشق نيست
حال مي گويم برايت عشق چيست
عشق يعني « حاج همت »، « باكري »
عشق يعني « رستگار » و « باقري »
عشق يعني « قاسم دهقان » ما
عشق يعني « مصطفي چمران » ما
عشق يعني پر زدن با « بردبار »
« مصطفي گلگون » ما شد روي دار
عشق يعني چون « علمدار » شهيد
عشق يعني مثل « عمار » شهيد
عشق يعني مثل « خوش سيرت » شدن
رهسپار وادي غربت شدن
عشق يعني مثل « طوقاني » شدن
موج ناآرام و طوفاني شدن
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آغاز سال تحصیلی به معلمین محترم و دانش آموزان عزیز مبارک
من در کلاس خوبت آن روز
طعم محبت راچشیدم
ازعشق پرسیدم نشانی
رنگ خدارا درتو دیدم
درآن کلاس روشن تو
با قاصدک گفتم ترانه
با لهجه سبز قناری
شعری سرودم عاشقانه
درقعرچشمان سیاهت
یک قصرزیباساختم من
رفتم به شهر قصه هایت
دل را درانجا باختم من
وقتی نگه کردم به چشمت
دیدم طلوعی آسمانی
دل باتپش فریاد می زد
ای کاش باز اینجا بمانی
آنگاه که ای مهربانم
دستی کشیدی بر سرمن
گلهای احساسم شکوفا
شددرمیان باغ وگلشن
وقتی صدایم کردی آنروز
پهلوی تخته با محبت
بر گونه هایم گل درخشید
گل کرد بین ما که صحبت
ان روز گفتی از خدایم
از انکه با من آشنا بود
آنجا ملک پرواز می کرد
آنجا طنین یا خدابود
بر دفتر مشقم نوشتی
با خودنویست یادگاری
گفتی همیشه باخدا باش
تازندگی رایابی آری
امروز درصحن کلاسم
بوی تو آید بانسیمی
گوید به من هشدارهشدار
آن گوشه بنشسته یتیمی
آن یک پدر دارد ولیکن
اورا پدر همدم نباشد
ازجسم مادر بهره منداست
بهتر که مادر هم نباشد
از اعتیادمادر او
داند فقط او وخدایش
از من خجالت می کشداو
گوید صریحا حرفهایش
من درمیان چشم هایش
یک بغض بی اندازه دیدم
بر روی پیشانی صافش
خط چروکی تازه دیدم
آن دیگری در سوی دیگر
برهم نهاده چشم خسته
بر روی تخته روبرویش
یک دار قالی نقش بسته
فرمول های درس شیمی
چون پتک آید برسراو
باید کلامی تازه آورد
تا جای گیرددرسر او
آن دیگری با شیطنت ها
گوید به من کمبودخودرا
چون مرغکی از قید رسته
هی می پرد اینجا وآنجا
من در کلاسم بار دیگر
نام خدا را بردم ان روز
با خنده ای در را گشودم
با خنده ای از درد جانسوز
گفتم خدایا یاریم کن
برلطف توامیدوارم
بی شک دوپایم سخت لرزد
وقتی نباشی در کنارم
گفتم خدایا یاریم کن
هستی برایم یار ویاور
تنها معلم نیستم من
نقشم دراینجا هست مادر
یکبار دیگر در کلاسم
ازعشق واز ایثار گفتم
بر درس ها خطی کشیدم
شعری دگر اینبار گفتم
زینت کریمی نیا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(هفتهی دفاع مقدس گرامی باد)
آخرین روز ، ز شهریور بود
لحظهای مبهم و وهم آور بود
دشمن از کینه و بغضی دیرین
ناگهان تاخت به ما...
آنکه از قافله ی شمر و یزیدیها بود
آنکه سرشار عداوت، وَ پلیدیها بود
کربلایی دگر آغاز نمود
تاخت بر خیمه ی ایران عزیز
کُشت هر کودک و هر مرد و زنی مرزنشین
تا به فرمان امام (ره)
همگی راهی پیکار شدند
نه که پیکار، که اِستادگی ایمان بود
در نبرد کفار
در چنین روز غمآلود که یادآور عاشورا بود
سپه کفر به تاراج وطن آمده بود
کشتی عشق در امواج بلا
ناخدا داشت که در بحر ستم
بیمی از باد ستمخیز نداشت
با غرور و ایمان
سینه بر موج بلا داشت به امّید خدا
گرچه آزرده شد از یورش کفر
زیر بار ستم و زور نرفت
کرد بیرون ز درون دشمن اهریمن را
گل که در دست ستمکارهٔ گلچینان بود
باز در باغچهی خانهی ایمان رویید
دست گلچین خزان شد کوتاه
گرچه گلهای وطن
با غم و خون جگر شد پرپر ـ
باغ میهن که گلستان شقایق ها بود
باز گل کرد پس از آنهمه طوفان بلا
یاد گلهای شقایق همگی خرّم باد
سایه ی شوم پلیدان جهان،
از سر کشور ایمان کم باد
نام زیبای شهیدان وطن تا به ابد ؛
زنده و پابرجاست
عزت میهن از آنها برپاست .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(هفتهی دفاع مقدس گرامی باد)
#آن_روزها
خوشا روزهایی که آسان گذشت
به صدق و صفای فراوان گذشت
چه خوش بود آن روزگاران دور
که در سینهها عشق بود و سُرور
چه خوش بود آن روزهای قشنگ
که حرفی نبود از نفاق و ز جنگ
اگر بعدها ناگهان جنگ شد
و ایران ما ، ناهماهنگ شد
همه فتنهها بود از غربِ دون
خصوصاً ز اِمریکه بدشگون
سگی را علَم کرد و بیداد کرد
علیه وطن بانگ و فریاد کرد
بناگاه شد حملهور بر وطن
چو اعراب جاهل ز عهد کهن
تعرّض نمودند بر خاک ما
ز غفلت به مردان چالاک ما
چه خونها که کردند در شیشهها
شغالان درمانده در بیشهها
چه شیرافکنانی که در آن زمان
تقابل نمودند با روبهان
زمین وطن را شط ِ خون گرفت
چه جانها که صدّام ملعون گرفت
در آخِر پس از هشت سال غمین
برفتند از خاکِ ایران زمین
وطن شد گلستان ز خون شهید
ز بس لاله در خاک ایران دمید
:::
چو بگذشت زآن روزها بیست سال
چه گویم به جز آه و رنج و ملال؟
پس از آنهمه خون که جاری شده
درخت وطن ، آبیاری شده
چرا میوهی تلخ بار آورد؟
چرا آبروی وطن را بَرد؟
درخت وطن را چرا سایه نیست
چرا بهر این مَردم آسایه نیست؟
چرا مظهر وحدت و ائتلاف ـ
فقط بر سر خود کشاند لحاف؟
درین خاک گویا خطایی شده
به خون شهیدان جفایی شده
مدیر وطن! لحظهای گوش کن
فروش وطن را ، فراموش کن
مشو بیجهت پیروِ اجنبی
که پیداست ازچه به تاب و تبی
چو خواهی وطن را بپاشی ز هم
خیانت نمایی به مُلک عجم ـ
به «برجام» بستی دلِ کج خیال
که حاصل ندارد به غیر از ملال
ز بس که ز بیداد تو خستهام
دل از مثنوی بر غزل بستهام
:::
مكن داد و بیداد و توفندگی
برون كن ز سر جهل و یکدندگی
مزن تیشه بر ریشهی این وطن
که فردا نیفتی به شرمندگی
بپرهیز از تهمت و افتراق
نما اجتناب از پراکندگی
مباش اهل زهدِ ریا و دروغ
حذر کن ز داغ سر افکندگی
ز افتادگان دست گیری اگر
شپی مایهی فخر و بالندگی
چو خواهی موفق شوی در امور
به درگاه خالق ، نما بندگی
که جز راه حق هرکه پوییده است
ز کف داده آسایش و زندگی
:::
الا هموطن! چشم خود باز کن
پیام دل خسته احراز کن
چرا رنگ بازد حجاب و عفاف؟
چرا رفته از دستِ ملّت کلاف؟
چرا روسری زنان ، باز شد؟
مگر حیلتی دیگر آغاز شد؟
چرا شور اسلامی از یاد رفت؟
چرا ریشها نیز بر باد رفت؟
چرا خودفروشی فراوان شده؟
چرا خوی دَد خوی انسان شده؟
چرا رَخت بسته وفا از وطن؟
چرا نیست دیگر کسی مؤتمن؟
چرا دور گشتیم از رسم خویش؟
چرا سینهی مادران گشته ریش؟
چرا ما گدای اروپا شدیم؟
ز مُدهای بیگانه جویا شدیم؟
چرا پیرو کافران گشتهایم؟
چرا مات و حیران و سرگشتهایم؟
چرا ما دچار دوبینی شدیم؟
خریدار اجناس چینی شدیم؟
چرا خویشتن را به غفلت زدیم؟
چرا گام در راهِ ذلت زدیم؟
چرا چشم بر فتنهها دوختیم؟
ببین ناگهان تا کجا سوختیم؟
ز دامان آلوده چیزی مجو
ز شرم و حیا هیچ چیزی مگو
چو ناموس خود را فروشی به مُد
ضرر کردهای بیخرد ! خود بخود
که گوید کلاساست این زندگی؟
بوَد داغِ مُهر سر افکندگی
تعصب به ناموس، مردانگیست
ندارد کس آن را اگر، مَرد نیست
مَرو راهِ غرب ای تو گمکرده راه
که در پیش پای جهان کنده چاه
چهی كه تو را سوی دوزخ ره است
كه بیشک سزاوار هر گمره است
چرا اعتیاد این بلای جهان ـ
فتاده به دامان نسل جوان؟
چه خوش بود آن روزگاران دور
که در هر سری فکر بود و شعور
نه سیگار و قلیان و تریاک بود
نه مشروب و معتاد کنیاک بود
اگر بود بین جوانان نبود
چنین معضلاتِ فراوان نبود
چه گویم از آن روزهای قشنگ
که امروزه گشته مُبدّل به ننگ
الا ای جوان! در خود اندیشه کن
فرار از رفیقان بی ریشه کن
چو عمر گرانمایه از دست رفت
دگرباره آن را نیاری به دست
مَرنج از سخنهای امروزِ من
که آگهْ نِئی از غم و سوز من
که اشعار من، غصهی دل بوَد
یکی قطره از بحر مشکل بوَد
اگر (ساقی) این قصه آغاز کرد
ز عهد گذشته ، سخن ساز کرد
تو را خواست پندی دهد رایگان
که از مکر شیطان شوی در امان
مشو غافل از خویش و هشیار باش
ز رخوت برون آی و بیدار باش
که شیطان تو را آبرو میبَرد
تو را خامش از هایوهو میبَرد
به خاک مذلت زند آدمی...
به هر خانه کوبد سیه پرچمی
شعف رخت بندد ز هر خانهای
نمانَد جوانی ، به کاشانهای
نباشد جوانی سترگ و غیور ـ
که دافع شود بر وطن با غرور
شود مالکُ المُلکِمان اجنبی
بسوزد وطن را ، ز لامذهبی
شود خون پاکِ شهید وطن
بدینگونه پامال مکر و فتن
دوباره بگویم به صوت جلی
که آیینهی دل ، کنم منجلی :
خوشا روزهایی که آسان گذشت
به صدق و صفای فراوان گذشت
چو آن روزها را به یاد آورم
فزون میشود رنج و درد سرم
ولی یاد آن روزها هم به خیر
که با مرغ دل مینمودیم سیر
چه خوشحال بودیم و آسوده ما
فسوسا که طی گشت، آن روزها
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#هفته_دفاع_مقدس_و_یادبود_شهدا
با سلام و درود بر آنان
که شده راه و رسمِشان پیروز
از دفاعِ مقدسِ امروز
تا دفاعِ مقدسِ دیروز
پیرمان گفت: یادِ این یاران
کمتر از نعمتِ شهادت نیست
شهدا یادِ ما کنند ایکاش
هر کسی را چنین سعادت نیست
ما مهیّای کربلاهائیم
هیچ از حادثه، هراسی نیست
آبدیده شدیم و هرگز از
فتنه و توطئه، هراسی نیست
ما همه پای کار دینِ خدا
همه رزمندگان اسلامیم
همه سربند بستۀ زهرا
عاشقِ لحظههای اقدامیم
همه در انتظار فرمانیم
با ولایت همیشه هم عهدیست
ولیِ امرِ ماست، سید علی
ولی الله و نایب مهدیست
غفلت از راه رسمِ او هرگز
با بصیرت هواسِمان جمع است
وحدت و اتحادمان دیرین
همه هستیم با علی همدست
ما رکابیم و رهبری خاتم
هرچه داریم از ولی داریم
با برائت ز دشمنِ حیدر
دمبدم بیعتِ علی داریم
اقتدارِ نظام، یک جمله است:
الگوی ما، قیامِ عاشوراست
رهبر ما هم اینچنین فرمود:
رهبر ما، امامِ عاشوراست
علَمِ ما بدوشِ عباس است
صبرِ ما صبرِ حضرت زینب
راهِ ما راهِ کربلای حسین
نهضتِ ماست، نهضتِ زینب
هر چه تحریممان کند دشمن
استقامت کنیم افزونتر
هر چه خون خواهد این شجر، هستیم
گر چه هر روز هست گلگونتر
عالَم از شیعه درس میگیرد
ضامنِ فتحِ قدس، الله است
از حرم، سوی محوِ اسرائیل
راهِ قبل از ظهور، این راه است
رگ رگِ ما، فدای خونِ حسین
ذکرِ ما، کلُّ یومٍ عاشورا
کربلا شاه راهِ ایمان است
حرف ما: کلِ ارضْ، کرب و بلا
ما کجا لشکرِ حسین، آری
همه عالم فدائیِ اصغر
به جوانان هاشمی سوگند
خونِ ما نذرِ گیسوی اکبر
گیسویی که بخاک و خون آغشت
قدِ سَروی که نذرِ مولا شد
پس به زانو نشست، بابایش
پیشِ جسمی که ارباً اربا شد
حاج محمودژولیده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دفاع_مقدس
نه یاد دوستان از یادها بار سفر بسته
نه پای وصل و دیدار شهیدان می شود خسته
هنوز از خاطرات جنگ بر سینه مدالی هست
از آن گردان که برمی گشت اما واحد دسته
کدامین چشم می بیند قنوت سرخ دریا را
که می فهمد شهیدی را که از هر ادعا رسته؟
تمام هشت سال عاشقی از لاله ها پر بود
تمام دشت ها آکنده از مردان وارسته
اذیت می شود هر کس که یک شب درک معبر کرد
اذیت می شود هر کس که در را بر خودش بسته
به اصل خویش باید رخت رجعت بست در آخر
قدم در راه باید برد محکم، نرم و پیوسته
#علی_الواریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶
الهی هیچ دختری نگران و بی خبر از سلامتی پدرش نباشه 😔
از شب حادثه در هاله ی غم دلتنگم
من ازین فکرِ نیائی به حرم دلتنگم
وای از بیخبری های دقیق اخبار!
از همان بی خبری هاش قسم دلتنگم
رنگ از صورت شب رفت و خبر پیدا شد
از تماشای سحر با قدخم دلتنگم
آه سید عوض دخترتان می گویم
بی تو بابا به حرم آمده ام دلتنگم
#پدر_دختری
#ام_البنین_مبارز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#معدن_طبس
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید بر میگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دوتا که نبود!
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
کارگر بود، اهل معدن بود
#موسی_عصمتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به آه کارگرت
شهید نان حلالی، تو نیز گمنامی
چقدر خسته شدی تا کمی بیارامی
بخواب راحت و آسوده از غم فردا
شهید آن همه اندوه بی سرانجامی
شهید اشک شب و جلد بالش خیسی
شهید روز و شبی تو شهید ایامی
شهید ثانیههای پیامک واریز
رسیدهاست پیامی ولی چه پیغامی؟!
شهید رنج فراوان و دسترنج کمی
شهید قسط جهاز و اجاره و وامی
به دسترنج شما یک قران اضافه نشد
جز این که فصل گرانی رسید و ناکامی
کسی نبود که از غصهات بکاهد آه
کسی نداد به تو در خور تو انعامی
به دسترنج کم و رنج مکفیات سوگند
به آه کارگرت، کارگر چه ایهامی؟
شهید صبح میادین کارگر هستی
که از شهادت تو کس نمیبرد نامی
مریم بسحاق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚دوعالم مست وشیدای حسین است
🤍شهادت جام صهبای حسین است
💚حسینی زندگی کن تا بدانی
🤍شرافت خود به مبنای حسین است
💚مکن ظلم ومده تن در بر ظلم
🤍که این تنها تمنای حسین است
💚به صحرای منا لب تشنه ای گفت
🤍تن بی سر ز سودای حسین است
💚ندا زد زینبش یارب نظر کن
🤍که گودالی مصلای حسین است
💚به دشت کربلا افتاده بی سر
🤍شهادت چون الفبای حسین است
💚برای خواندن آیات قرآن
🤍به راس نیزه ها جای حسین است
💚گر ای موسی تورا کوهیست میعاد
🤍سر نی طور سینای حسین است
💚چه باک از آتش سوزان دوزخ
🤍به پای نامه امضای حسین است
💚برو زاهد بهشت ارزانی تو
🤍بهشت من تولای حسین است
💚دوشنبه تون متبرک به حضرت امام حسین علیه السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشهی ششگوشهی تو
حرمت عرش معلیست اباعبدالله
💚روزتون حسینی ای عاشقان اباعبدالله الحسین علیه السلام💚
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سرودولادت پیغمبرو امام صادق(شاهمندی).mp3
3.23M
#سرود_سنگین_ولادت_پیغمبر_وامام_صادق_ع
#شهریور۱۴۰۳
#سبک_گل_وشیرینی_بیارید
عاشقا شادی کنید چون موسم شادی رسید
با قُدوم پاک احمد عطر خوشبویی رسید
شکر حق آمد به دنیا رحمهُ لِلعالَمین
سرور اهل سَما وُ دلبر اهل زمین
اومده کسیکه از همه دل می بَره
حتی از یوسف مصر بَقا برتره
رسول الله مدد یا رسول الله مدد (۴)
یا رسول الله فدای تو که هستی هستِ ما
بر درت زانو زدیم تا که بگیری دست ما
در شب عید ولادت کن عطا عیدیِ ما
با دل دریاییِ خود کن نگاهی سوی ما
اومده اون کسی که دل و دلدار ماست
توی هر مشکلی در همه جا یار ماست
رسول الله مدد یا رسول الله مدد
آمدی خوش آمدی ای صادق آل عبا
نور چشم مصطفی ای جلوه ی نور خدا
گل بریزید عاشقا چون مُصحف ناطق اومد
غم بسه شادی کنید چون حضرت صادق اومد
شد مدینه امشب غرق شعف ، مبارک
محضر نبی وُ شاه نجف مبارک
سیدی سیدی مولا امام صادق (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد
جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد
نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس
گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد
زمین تا مرز عصیان رفته بود از جرم آدم ها
زمان در خواب بود و فتنه ناقوس عزا می زد
خدا از سنگ بود و داشت شیطان در دل دنیا
به شادی دست در خلق هزاران ماجرا می زد
برای ختم این کابوس جانفرسای مرد افکن
زمین دست توسل رو به درگاه خدا می زد
خدا آورد ابراهیم را در هیبتی دیگر
نسیم نور و رحمت را برای امتی دیگر
زمین خوردند بتها با قدومش تا جهان فهمید
زمین افتادن بتهاست دست قدرتی دیگر
زبان پادشاهان لال شد کسری ترک برداشت
به سردی رفت آتشگاه و رو شد آیتی دیگر
خدا در عرش با خود داشت احمد را
ولی بخشید
به دنیا بهترینش را که باشد رحمتی دیگر
بساط ظلم را برچید و شیطان غرق ماتم شد
محمد آمد و آورد با خود دولتی دیگر
رسول دین رحمت شد جهان غرق سعادت شد
به ما بخشید با قرآن و عترت شوکتی دیگر
زمین جای قشنگی شد برای زندگی وقتی
که او با آل خود بخشید بر آن قیمتی دیگر
#محمدجواد_منوچهری
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
569.3K
❣﷽❣ #مدح #شور
🌺#میلادپیامبر_اعظم_ص
🌺#سبک یار مبارک بادا
🌺من که از روز الستم بی قرار دلبرم۲
🌺بی قرار یک نگاہ حضرت پیغمبرم۲
یک نگاهش می بَرَد دل از تمام کائنات
آرزومند تماشایش تمام ممکنات
جبرئیل آید به همراه ملائک از سما
تا شود زائر به روی جلوه ی تامِّ خدا
🌺من که از روز الستم…
او که ذات حق برایش از لَعَمرُک* دم زند
«جان تو » گوید خدا و شعله بر عالم زند
هر کسی منکر شود بر حضرت جانان ما(
کافراست اوگر ندارد مِهر ختم الانبیا
🌺من که از روز الستم…
بس که نور روی او شد جلوه گر در آسمان
آمده در وادی حیرت همه قدوسیان
گر نمی شد حضرت روح القدس هادیِ راه
با خدا او را ملائک می گرفتند اشتباه
🌺من که از روز الستم…
مهر آل احمد از روز ازل دین من است
دل سپردن بر ولا و مهرش آیین من است
جنتِ بی او جنهم باشد و نار جحیم
نار دوزخ می شود با او چو جنات نعیم
🌺من که از روز الستم…
هر کسی باشد مسلمان نگاهش دین او اسلام شد(۲)
در رهش باید جدا از حب نفس و نام شد
این چنین باشد عیان بر عاشقان او همه
دین او باشد ولای مرتضی و فاطمه
🌺من که از روز الستم…
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
397.5K
❣﷽ #مولودی_پیامبر_ص
🌹#سبک: گل در اومد امشب
بازم امشب امشب ساغر گرفتم
به عشق روی پیغمبر گرفتم
شب میلادصادق و نبی شد
به عرش حق گویی که پر گرفتم
گل زیبا اومد _عطر دل آرا اومد
ششمین اختر و _نبی والا اومد
تهنیت عاشقان /دو دسته گل شد عیان
بازم مکه مکه غرقه سروره
شب میلاد احمد غرق نوره
گلی آمد امشب از مقدم او
که مکه بهتر از وادی طوره
سرو والا اومد _دلبر دلها اومد
خاتم الانبیاء _ امشب به دنیا اومد
تهنیت عاشقان /دو دسته گل شد عیان
بازم جبریل جبریل گشته غزل خون
خبر آورده از خالق بی چون
گل از غنچه باز هم امشب شده وا
به نامش می نازه این چرخ گردون
غم و از دل برون _سرود عشق و بخون
نقل بریز شادی کن _ در همه جا .هر زمون
🌹تهنیت عاشقان /دو دسته گل شد عیان
روی بام باقر ملک نشسته
میارن از جنت گل دسته دسته
الهی امشب حل کن مشکلارو
ره امیدی امشب نشه بسته
دردا رو دوا کن _ دل و با صفا
قسمتم در این شب _ بازم تو کربلا کن/
تهنیت عاشقان ۲ دو دسته گل شد عیان
(حاج قاسم جناتیان قادیکلایی)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺 @rozeh_daftari 🌺 - کانال روضه دفتری.mp3
1.03M
❣﷽❣ #مولودی_پیامبر_ص
🔰 #سبک واسونک جینگ جینگ ساز میاد.💞
گل وشیرینی بیارید ماه هرعاشق اومد
حضرت رسول اکرم حضرت صادق اومد
اومده بابای زهرا اومده گل پسرش
آیه ی تبارک ازسوی خود خالق اومد
روشنه آسمون.بهاره فصل خزون
میخونن ملایک.اومدزما بهترون
🌼 رسول الله مدد صادق آل احمد
صاحب خلق عظیمی به خدا بی مثلی
اوج هرقصیده ومثنوی وهرغزلی
ندیدم شیرین ترازنام تودرکل جهان
اسمتوبردم وهردولب من شد عسلی
شادی شدمهیا.عشق اومده تودلا
ستاره میباره.ازآسمون بالا
🌼 رسول الله مدد صادق آل احمد
صادق آل پیمبرنورچشم مصطفی
باقدومش داده قلب هرمحبی روصفا
مظهرلطف خدا آینه ی کمال حق
اومده دوباره برکل جهان یه مقتدا
همه هستی فدات.دلم شده فرش رات
یوسفه عاشقت.زشوق یک نیم نگات
🌼رسول الله مدد صادق آل احمد
ابوذررییس میرزایی (بهار)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7