eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
954 ویدیو
35 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت فحشا در کجا آید پدید  گفتمش در کوچه های بی شهید  بی شهیدانند بی سوز و گداز  بر سر سجاده های بی نماز بی شهیدان را غم لیلا کجاست ؟  سوز و اشک و آه و واویلا کجاست ؟ کوچه ی ما بوی مجنون میدهد  بوی اشک و آتش و خون میدهد بوی مجنون مست میسازد مرا  در پی لیلی میاندازد مرا نام لیلی بردم آرامم گریخت  هفت بندم بند بند از هم گسیخت از جنوب و شرق تا غرب و شمال  گشته ام در بین اشباح الرجال آب می جویم ولیکن در سراب  کوفه بازار است این شام خراب در تمام کوفه آیا مرد نیست ؟  جز علی مردی سراپا درد نیست ؟ چون علی باید که سر در چاه کرد  شیعه را تا از خطر آگاه کرد شيعه کی تسلیم فحشا میشود  فسق را محو تماشا میشود کربلا بر شیعه نا مکشوف نیست  حکمتش جز امر بالمعروف نیست شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد ؟!  پرچم خون رنگ عاشورا چه شد ؟! کیست تا پرچم به دوش خود کشد ؟  شیعه را از خواب خوش بیرون کشد گفت مولا کل ارض کربلا  شیعه یعنی غربت و رنج و بلا شیعه بی درد، زخم بی نمک  بس کن این یا لیتنا کنا معک ! کربلا غوغاست ساز و برگ کو ؟  ظهر عاشوراست شور مرگ کو ؟ ظهر عاشوراست، این تذهبون ؟!  لم تقولون مالا تفعلون http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل و جان در گرو حضرت جانان داریم هر چه نعمت بود از محضر ایشان داریم سالیانی است که ما ریزه خور اربابیم از سر سفره ی او رزق فراوان داریم پای از روضه ی ارباب طریقت نکشیم تا که در سینه نفس تاکه به تن جان داریم نم نم اشک مصیبت به عزای تو خوش است از دم روضه ی تو جلوه دو چندان داریم تا خدایی خدا هست گدایان تو ایم دل خوشیم تا ابد الدهر که سلطان داریم اولین مستمع مجلس روضه زهراست روضه آهسته بخوانید که مهمان داریم پیر میخانه ی عشاق خمینی فرمود : هر چه داریم ز سالار شهیدان داریم تفرقه ظلم و ستم راه ندارد در ما تا که جمهوری اسلامی ایران داریم گر خدا اذن دهد سینه زنان می آییم روز محشر روی لب ذکر حسین جان داریم با وجودی که ز هجران دل ما غم بار است به ظهور پسر فاطمه ایمان داریم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو كه از ياد بردي در قفس شوق رهايي را چه مي خواني كجائيد اي شهيدان خدايي را به كوي عافيت سردرگمي بيهوده مي گردي نمي يابي بلاجويان دشت كربلايي را به جان عاشقان معشوق مظلوم است باور كن مبدل كن به عشقي بي ريا عاشق نمايي را ز پا افتادم و كاري ز دستم بر نمي آيد كه خوبان مي خرند از اهل دل بي دست و پايي را چنان شمعي كه شد نقش مزارش اشك تنهايي به آتش مي كشم تا صبح تو عصر جدايي را تو مي آيي و مي گويند پير مي فروش آمد به دست ميگساران مي دهي فرمانروائي را تو مي آيي و مي بينم شهيدان باز مي گردند وَ آويني روايت مي كند فتح نهايي را تو مي آيي و مردم با نگاهت اُنس مي گيرند خدا آن روز معنا مي كند مردم گرايي را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جاده مانده است و من و این سر باقیمانده رمقی نیست در این پیکر باقی مانده نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده توئی آن آتش سوزنده ی خاموش شده منم این سردی خاکستر باقی مانده گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده باز شرمنده ام از این سر باقی مانده روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم من و این باغچه ی پرپر باقی مانده شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده در همین اسب و همین خنجر باقی مانده پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین آخرین بیت در این دفتر باقی مانده تا ابد مردترین باش و علمدار بمان با توام ای یل نام آور باقی مانده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب آخر هنوز یادم هست خیمه زد عطر سیب در سنگر خیمه تاریک شد ، و این یعنی روضه‌خوان گفت از شب آخر گفت : این راه و این سیاهی شب عشق چشمان خویش را بسته است ما سحر قصد آسمان داریم از زمین راه کربلا بسته است خشک می‌شد گلوی او کم‌کم روضه‌خوان تشنه بود در باران یک نفر استکان آب آورد السلام علیک یا عطشان استکان را بلند کرد ، ولی عکس یک مشت روی آب افتاد مشک لرزید و محو شد کم‌کم اشک سید که توی آب افتاد نفست گرم روضه‌خوان ! آن شب دل به دریای آن نگاه زدی دم گرفتی میان خون خودت چه گریزی به قتلگاه زدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم هر غروب می ریزم ، غصه های تمام عالم را زیر و رو می کنند پنداری ، در درونم هزار و یک بم را سال پنجاه و چند خورشیدی ، مردی آمد غریب و خاکی پوش پشت هم هی مثال می آورد ، زینب و کوفه و محرم را مادرم گریه کرد و فهمیدم ، گریه یعنی پدر نمی آید بچه بودم پدر ! نفهمیدم ، واژه ای مثل جنگ مبهم را با همان دست کوچکم رفتم ، پاک کردم نگاه خیسش را قول دادم که خوب تر باشم ، برندارم مداد مریم را بعد از آن هی سپیدتر می شد ، موی مادر و قصه هایش آه ! اینکه بیژن به چاه افتاده ست ، این که دیوی سیاه رستم را در همین کوچه ها قدم می زد ، مادرم با پدر که باران بود آه ! شاید هنوز یادش هست ، کوچه آن خاطرات نم نم را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما که حالا چنين زمين گيريم روزگاري در آسمان بوديم پر پروازمان که وا مي شد مي پريديم و بي نشان بوديم خوب بوديم و خوب مي ديديم پاک بوديم و پاک مي رفتيم متديّن بدون بار گناه زير خروار خاک مي رفتيم همه در زير سايه ي قرآن همه مشغول زندگي بوديم لحظه هاي جواني خود را در مناجات و بندگي بوديم بر سر شانه هايمان هر شب کيسه هاي کريم مي برديم نان افطار سفره هامان را از براي يتيم مي برديم لقمه ناني که بود مي خورديم کي به فکر غذاي فردا بود اهل از خود گذشتگي بوديم دلمان دل نبود دريا بود هر شب جمعه کنج خانه مان سر سجاده ي دعا بوديم با همان ذکر السلام عليک زائر صحن کربلا بوديم هر کجا خيمه مي زديم با خود کوله بار اميد مي برديم شاد بوديم از اينکه هر لحظه روي شانه شهيد مي برديم ناگهان بين ناگهاني ها پاي شيطان به خانه ها وا شد عطر سجاده هايمان هم رفت جبرئيل از کنارمان پا شد ناگهان بين ناگهاني ها باد آمد بهارمان را برد بوي پرواز رفت و همراهش بوي آغوش يارمان را برد کم کم از ذکر حق که دور شديم روزي آسمان مان کم شد مي دويديم از پي دنيا ولي از سفره نانمان کم شد کاروان رفت و عده اي رفتند عده اي بين چاه افتادند عده اي در مسير خود ماندند عده اي بين راه افتادند عده اي رفته و شهيد شدند عده اي بي بها عزيز شدند عده اي تا خدا سفر کردند عده اي هم اسير ميز شدند از دل زندگي ما بوي عمر بي استفاده مي آيد از سر سفره هاي ما حالا بوي خمس نداده مي آيد اي شهيدان راه عشق و وفا خوش به حال شما و بال شما پيش ارباب ياد ما هستيد؟ منم و غبطه ي وصال شما بايد اين روزهاي پاييزي يک نفر با بهار برگردد از براي نجات اين دنيا وارث ذولفقار برگردد با هزاران اميد مي گويم آفتابا امام ما برگرد يا ابالغوث يا اباصالح جان زهرا تو را خدا برگرد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از سخنرانی های عالی
🌸نمایشگاه آنلاین کتاب و محصولات فرهنگی ✅کتابهای نمایشگاه بین المللی کتاب همینجاست 😳😳هر جا هستید با تخفیف بخرید ، رایگان دریافت کنید. 🌸فقط کافیست نام کتاب یا محصول را برای ما بفرستید ❇️ کتاب های ، ، ، ، و و .... ✳️با پشتیبانی بیش از 30 ناشر و کتابفروش ✳️با بیش از 50 هزار عنوان کتاب و محصول فرهنگی ✅ تا پایان اردیبهشت ماه ✅ارسال ( کد 110) ای دی سفارش @modir_farsakala @sarbazkochak 🔸کالای فرهنگی سالم 🔸 www.farsakala.ir 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3977052169Ca4ed20253b
🔹آن روز بارانی🔹 آن روزها دیوار هم تعبیری از د‌َر بود در‌ آسمان چیزی که پ‍َر می‌زد، کبوتر بود... تقویم و درس و زندگی‌ رنگ حسینی داشت هر روزمان با روز عاشورا برابر بود نه حرص بود و نه تکاث‍ُر... عشق بود و عشق دست‌ِ دعا سرچشمۀ جوشان‌ِ کوثر بود از شهر، مرگی رد نمی‌شد... در عوض، تا بود، حرف‌ِ شهادت بود و آن هم شادی‌آور بود... آن روز‌ِ بارانی تو قرآن خواندی و رفتی لبخند بر لب داشتی و بار‌ِ آخر بود این، بار‌ِ آخر بود که می‌دیدمت... آری لبخندت انگار از همیشه آشناتر بود با عشق، بالا رفتی و با عشق، برگشتی برگشتی و اسم‌ِ تو روی سنگ‌ِ مرمر بود امروز هم اسم‌ِ تو روی کوچۀ ما هست اما زمانه کاش فردا طور‌ِ دیگر بود... تو گفته بودی راه‌ِ فردا راه‌ِ دشواری‌ست تو رفته بودی و صدا... در گوش‌ِ سنگر بود 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹بین الحرمین🔹 این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست ریگ ملکوت است، عقیق یمنی نیست افتاده اباالفضل اباالفضل در این دشت دیگر عَلَم هیچ‌یک انداختنی نیست... یک «دست» تو این گوشه و یک «دست» تو آن سو بین‌الحرمینی که در آن سینه‌زنی نیست دعوت شدۀ مجلس خوبانی و آن‌جا رختی به برازندگی بی‌کفنی نیست برخاستی و جان تو را خواست، و گرنه هر رودِ به صحرا زده، دریا شدنی نیست 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹نردبان آسمان🔹 سبک‌بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه‌ای تمکین نکردند ترحّم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان‌ها کردم، اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من؟... اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟... دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد... چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!... من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم... بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گر چه ستار العیوب‌اند گدایانی که محجوب‌اند خوب‌اند بکوب ای دل،‌ مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر... اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است... 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادمان طلاییه طلائیه وادی ناب عشق است روح خروش انقلاب عشق است طلائیه مدینه ما بود یک گذر از مسیر زهرا بود طلائیه پاک ترین خاک هاست طلائیه کعبه و کرببلاست طلائیه بهشت بی نشان است جای قدوم صاحب الزمان است طلائیه گلشن آلاله هاست مَحرم آن نافله و ناله هاست طلائه عرصه سوز و آوا تبرک است خاک پاک انجا شد ز شرف سرخ به آفاق دید خاک طلائیه ز خون شهید طلائیه شمیم یار دارد نشان ز مقدم نگار دارد طلائیه شنیده با جان عشق ناله ی اَلعفوِ شهیدان عشق طلائیه به درد دل آشناست شاهد سوز دل اهل دعاست به آسمان جبهه ها کوکب است محفل اخلاص و نماز شب است موج زند سوز و گداز غربت به قطعه ی سه راهی شهادت یاد بسیجیان در رهِ دین یاد فدائیان دین و آیین یاد تمام عاشقان زهرا فداییان بی نشان زهرا اهل ولا و پیروان رهبر شیر دلان رزم بدر و خیبر یاد فغان و آه و سوز سینه گریه کنان غربت مدینه نموده اند جمله جان ها فدا به ذکر یا فاطمه و یا زهرا طلائیه جلوه عزت بود بهشت ایثار و شهادت بود طلاییه عرصه مردانگی است عرصه جانبازی و فرزانگی است در این حریم و آستان کمال چه کام ها که گشت مست وصال چه چشم ها که چشمه نور شد چه قلب ها که شاد و مسرور شد شاد ز عطر گلشن خوش عهدی شاد ز دیدن جمال مهدی به ذره ذره خاک آنجا قسم به گریه مهدی زهرا قسم قسم به نور واژه ولایت آرزوی دلم بود شهادت _____________________ دو بیت تقدیم به شهدای گمنام👇 از مرحمت عشق مرا پر شد جام دارم به لبم به لاله ی خفته سلام بگرفت دلم رایحه کرب و بلا از عطر مزار شهدای گمنام 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادمان طلاییه طلائیه وادی ناب عشق است روح خروش انقلاب عشق است طلائیه مدینه ما بود یک گذر از مسیر زهرا بود طلائیه پاک ترین خاک هاست طلائیه کعبه و کرببلاست طلائیه بهشت بی نشان است جای قدوم صاحب الزمان است طلائیه گلشن آلاله هاست مَحرم آن نافله و ناله هاست طلائه عرصه سوز و آوا تبرک است خاک پاک انجا شد ز شرف سرخ به آفاق دید خاک طلائیه ز خون شهید طلائیه شمیم یار دارد نشان ز مقدم نگار دارد طلائیه شنیده با جان عشق ناله ی اَلعفوِ شهیدان عشق طلائیه به درد دل آشناست شاهد سوز دل اهل دعاست به آسمان جبهه ها کوکب است محفل اخلاص و نماز شب است موج زند سوز و گداز غربت به قطعه ی سه راهی شهادت یاد بسیجیان در رهِ دین یاد فدائیان دین و آیین یاد تمام عاشقان زهرا فداییان بی نشان زهرا اهل ولا و پیروان رهبر شیر دلان رزم بدر و خیبر یاد فغان و آه و سوز سینه گریه کنان غربت مدینه نموده اند جمله جان ها فدا به ذکر یا فاطمه و یا زهرا طلائیه جلوه عزت بود بهشت ایثار و شهادت بود طلاییه عرصه مردانگی است عرصه جانبازی و فرزانگی است در این حریم و آستان کمال چه کام ها که گشت مست وصال چه چشم ها که چشمه نور شد چه قلب ها که شاد و مسرور شد شاد ز عطر گلشن خوش عهدی شاد ز دیدن جمال مهدی به ذره ذره خاک آنجا قسم به گریه مهدی زهرا قسم قسم به نور واژه ولایت آرزوی دلم بود شهادت _____________________ دو بیت تقدیم به شهدای گمنام👇 از مرحمت عشق مرا پر شد جام دارم به لبم به لاله ی خفته سلام بگرفت دلم رایحه کرب و بلا از عطر مزار شهدای گمنام 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹تو نبودی که ببینی🔹 شهر آزاد شد اما تو نبودی که ببینی دلمان شاد شد اما تو نبودی که ببینی گیسوان غزل سوختۀ نخل قدیمی همدم باد شد اما تو نبودی که ببینی خاکِ رنگین شده از بادۀ شیرین شهادت، سهم فرهاد شد اما تو نبودی که ببینی شعر ایمان شدی و از تو و آن جملۀ نابت همه جا یاد شد اما تو نبودی که ببینی مسجد و مدرسه و کوچه و آن خانۀ کوچک باز آباد شد اما تو نبودی که ببینی شهر آزاد شد اما تو نبودی که ببینی سه خرداد شد اما تو نبودی که ببینی 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹سیاه و سفید🔹 نوزده سال مثل برق گذشت نوزده سال از نیامدنت کوچه مشتاق گام‌هایت ماند خانه چشم‌انتظار در زدنت مثل این‌که همین پریشب بود آمدی با پسرعموهایت خنده‌هایت درست یادم هست بس‌که آشفته بود موهایت رو به من... رو به دوربین با شوق ایستادید سر به زیر و نجیب آخرین عکس یادگاری‌تان بین این قاب‌ها چقدر غریب... هیچ عکاس عاقلی جز من دل به این عکس‌ها نمی‌بندد تازه آن هم به عکس سادۀ تو که سیاه و سفید می‌خندد دور تا دور این مغازه پُر است از هزاران هزار عکس جدید تو کجایی؟ کجا؟ نمی‌دانم! آه ای خندۀ سیاه و سفید تو از این قاب‌ها رها شده‌ای دوستانت اسیرتر شده‌اند تو جوان مانده‌ای، رفیقانت نوزده سال پیرتر شده‌اند صبح شنبه، چه صبح تلخی بود از خودم پاک نا امید شدم قاب عکس تو بر زمین افتاد به همین سادگی شهید شدم 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹عباس‌های لب‌تشنه🔹 در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بی‌کران دارد سرفه‌هایش پر از جراحت بود، از لبش قطره قطره خون می‌ریخت چفیۀ خاک خورده‌اش حالا نقشی از باغ ارغوان دارد بین سینه بلال مجروحش غربت و داغ را اذان می‌گفت باز هم روی شاخۀ لب‌هاش مرغ اندوه آشیان دارد حجم بغضی که در گلو دارد کربلا کربلا مصیبت داشت یاد شب‌های حمله می‌افتاد، روضه‌اش طعم شوکران دارد السلام علیک یا باران السلام علیک یا عطشان به فدای لبان خشکی که زخم از داغ خیزران دارد یاس‌ها بین شعله‌ها پرپر، خیمه می‌سوخت یا همان سنگر ماند یک مشت خاک و خاکستر باغ گل صحنۀ خزان دارد قمقمه، مشک بچه‌های جنگ، تیر باران شد از نفس افتاد چشم عباس‌های لب‌تشنه موج دریای خون‌فشان دارد آتش تیر و بمب و خمپاره هر طرف سنگ و نیزه و شمشیر قتلگاه علی‌اکبرها ماجرا با سر و سنان دارد تانک‌ها، اسب‌های فولادی، خاک کردند خاطراتم را آه تنها پلاک و انگشتر یادی از نسل بی‌نشان دارد... 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیر آمدم...، دیر آمدم...، در داشت می‌سوخت هیئت میان "وای مادر" داشت می‌سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن‌شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود؛ اصغر داشت می‌سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت دَرِ این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هنوز ماتم زن‌های خون‌جگر شده را هنوز داغ پدرهای بی‌پسر شده را کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد ز یاد، خاطرۀ باغ شعله‌ور شده را کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را نه آهِ مانده بر آیینه‌های کهنۀ شهر نه داغ‌های هر آیینه تازه‌تر شده را جنازه‌ها که می‌آمد هنوز یادم هست جنازه‌های جوان، کوچه‌های تر شده را نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد خبر برید، دو سه شاخۀ تبر شده را! . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷بسم رب الشهداءوالصدیقین🌷 # سبک:سلاݥ علی ساکن کربلا.... سلام ای شهیدان راه خدا شما تکسواران بی ادعا سلام ای مریدان پیرخمین به جان برکفان طریق حسین سلامی به فجرآفرینان عشق سلامی به سردار گُردان عشق چه نام آورانی که پرپر شدند به دشتی پر از خون شناور شدند به سرخی خون شهیدان قسم به شور آفرینان میدان قسم که یاران! مسیرشهادت خوش است ز فرمان رهبر اطاعت خوش است دفاع از وطن را به جان می خریم که ما جملگی پیرو رهبریم توسل به راه شهیدان کنیم سلامی به شاه شهیدان کنیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب دوباره حرف ها دارم برایت ای شب به شب هم صحبت من چشم هایت! یادش بخیر آن روزها که موقع خواب من روضه ی گهواره میخواندم برایت پا می شدند از خواب گنجشکان به شوقت وقت طلوع خنده ی صبح آشنایت کم کم شبیه سرو خانه قد کشیدی پشت لبت سبز و کمی بَم شد صدایت آن روزها در خانه ی ما وقت افطار باران غزل می خواند با هر ربنایت یک شب که شال گردنت را بافه بافه رج می زدم از رفتنت کردی حکایت از من حلالیت گرفتی... گریه کردی آن شب عوض شد بی هوا حال و هوایت باران به باران ابری و دلتنگ بودم کوچه به کوچه دور می‌شد رد پایت قندیل بست این خانه بعد از ‌رفتن تو یک عمر پای کرسی ام خالیست جایت دامادی ات را آرزو می‌کردم اما وقت حنابندان چرا خون شد حنایت می پیچمت لایه پتوی بوسه هایم تا گرم گرم گرم باشد دست و پایت! آه ای کبوتر بچه ام پرواز خوش باد! پر، باز کن پرواز کن تا بی نهایت... ✍ طاهره سادات ملکی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته شهدا و دفاع مقدّس و بسیج و کربلا روز و شب‌هایی خدایی داشتند سرنوشتی کربلایی داشتند ماجرایی مثلِ شیرِ علقمه مکتب و خطّی ولایی داشتند روزها تکرارِ تیغِ ذوالفقار شب نوایی نینوایی داشتند آسمانی بود حال و روزشان زندگیِ بی‌ریایی داشتند بر حکایت‌هایِ عاشورا سلام بر لباسِ خاکیِ آنها  سلام اَمرِ روح‌الله بود و گوشِ عشق پرچمِ عشقِ خدا بر دوشِ عشق بر مَشامَم می‌‌رسد بویِ حرم کربلا  یا کربلا چاووُشِ عشق دور از دنیایِ صدرنگ و شلوغ سینه‌هایی در خروش‌وجوشِ عشق سنگری مأنوس با راز و نیاز روضه و اشک و تبِ شش‌گوشِ عشق می‌رود رزمنده سویِ کربلا جبهه دارد عطر و بویِ کربلا ذکرِ لبها  یا امیرالمؤمنین فاطمه یافاطمه نقشِ جَبین مجتبایی‌ها و سرخیِ کفن از حسینی‌ها تنی رویِ زمین دستِ عبّاسی جدا از پیکرش دیده خونین چون یلِ امُّ‌البنین دشت بود و روضه‌هایِ اکبری تکّه‌تکّه جسمِ صد‌ها نازنین غربت و اشک و جسارت  وای  وای زینبی‌ها و اسارت   وای وای نوکر و ارباب مثلِ هم شدند قامتِ جامانده‌هاشانْ خَم شدند مَحرمِ غمها به رویِ خاک بود با غم و اشک و اِلَم مَحرم شدند خاکِ ایران   سرخ  مثلِ کربلا چشم‌ها هم چشمه‌یِ زمزم شدند خونِ ایشان ریخت و ایرانیان در وفا تمثیل  در عالم شدند راهِ ایرانی مسیرِ کربلاست ذکرِ ایران هر نفس آقا بیاست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7