eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
983 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
با عرض سلام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. دوستان دعای الهی عظم البلاء رو زیاد بخوانید. در روستای ما هم به اجبار نماز جماعت تعطیل شد😭😭😭😭 اما خدا وکیل اماکن عمومی دیگه بازه از آرایشگاه های مردانه زنانه سوپر مارکت ها نانوائی ها...... بله وقتی رسانه های وهابی زورشون از رسانه های شیعه بیشتر باشه. وقتی مسئول فضای سایبری کشور حتی سواد مسئولیت پذیری در دستگاه اسلامی رو نداره بایدم اماکن مذهبی فقط تعطیل بشه.... حضور با شکوه مردم در تشیعع سردار دلها رو با فوت مردم کرمان به حاشیه بردند،کاری کردن شبانه غریبانه وقتی که همه خواب باشن همچون مادرش حضرت زهرا دفن بشه... فتح عین الاسد رو با سقوط هواپیمای اوکراینی به حاشیه بردند...کاری کردند وقیحانه کفن حاج قاسم خشک نشده به این شهید مظلوم جسارت بشه تا جائیکه حتی به عکسش هم رحم نکردند. وبله و صد بله مسلم بود که نمیتوانستند پیروزی حق بر باطل رو در انتخابات ببینند و با تمام زر و زور تبلیغاتی کرونا رو علم کردند به بهانه دین و مذهب... چون دین و مذهب آگاهی بخش هست چون دین(حق)حتما بر فساد(زور)پیروز است... گویا فتنه98 تا لحظه تحویل سال ادامه دارد. مبادا از واقعیت غافل بشیم و اسیر نقشه های دشمن. http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
درد دلی از سر دلتنگی، تقدیم به خاک پای حضرت معصومه سلام الله علیها.. من اهل قمم خدای را بَس مِنَه این شهر بُوَد پناه گاهم زِ گُنَه من گرچه بَدَم، ولی اُمیدم اینَست یا فاطمه اشفعی لنا فی الجَنَه قم شهر بزرگان وکریمان باشد قم بارگهِ خواهرِ سلطان باشد قم را نَتَوان خار شِمُردش، آری وقتیکه گُلی در دلِ ایران باشد اینجا حرم آلِ رسول الله است از منزلتش فقط خدا آگاه است هرگز نَشود راهِ حریمش بسته وقتیکه مسیرِ بندگی این راه است گرچه که موقتاً حرم را بستَند از دوری او دل محبان خَستَند با پای دل و ذکر حرم می آییم مستانِ حرم زِ بوی او هم مستَند آری حرمش بوی خدا را دارد عطری زِ بقیع و سامرا را دارد اینجا شب جمعه زائران میگویند دلْ حال و هوای کربلا را دارد آری حرمش قبله ی دنیاست بیا قم، مشهد و کربلایِ دلهاست بیا از پُشتِ درِ بسته سلامی بفرست اینجا حرمِ حضرت زهراست بیا حقا که شفای ماست، آبِ شورَش از گنبدِ زرد است، نمایان نورَش اینجا چِقَدَر کور شفا یافت از او.. کوریِ دو چشمِ دشمنان کورَش جایی که گدا از او بها می گیرد دلْ نور زِ ایوان طلا می گیرد لازم به طلب نیست،که ازخاک دَرش بیمار به بوسه ای شفا می گیرد ما مردم قم، اهل وفائیم همه ما ریزه خورِ آلِ کسائیم همه ویروس وَیا که جنگ، در راهِ وطن ما پیروِ خطِ شهدائیم همه.. اصلاً که دُرست، عاملِ ویروسیم!! در چشمِ تمامِ غافلان منحوسیم.. این تهمتِ نارواست، ما می گُذَریم چون عاملِ رأفتِ امامِ طوسیم مُحکم همه مثل کوه خضریم، بَلی این قوم ندارد به شجاعت مثَلی در اوجِ بلا و فتنه ها می گوییم جانها به فدایِ علی و آلِ علی.. در قم حرمی همچو جِنان را داریم از بَهرِ نماز، جمکران را داریم مارا چه هراسی ست، زِ طوفان بلا تا مهدیِ صاحب الزمان را داریم مرگ است،که مارا به سویش می خواند حق است ، که رازِ دل ما می داند کمتر دلِ هم به رنج آریم ای دوست، بر صفحه فقط سیاهی اَش می ماند.. ما اهل قمیم و بر خدا مُلتَمِسیم بر آل نبی و مرتضی مُلتَمِسیم در سیل و غم و زلزله و بیماری یاحضرت معصومه، تورا مُلتَمِسیم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در مسیر خانه ی لیلا ز جان باید گذشت تا وصال یار از صد امتحان باید گذشت بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین ع دیگر از فرزند و مال و خانمان باید گذشت در طریق کعبه باید با مغیلان سر کنی پس دگر از طعنه های این و آن باید گذشت هر که شد گمنام تو ، زهرا خریدارش شود پس در این خانه ، از نام و نشان باید گذشت دل فقط جای حسین است و حسین است و حسین ع از هر آنچه غیر او در دو جهان باید گذشت ابر اگر باران نبارد ، سایه می خواهد چکار واقعآ از چشم بی اشک روان ، باید گذشت حمد و سوره بر سر قبر محبانش نخوان از مزار سینه زن ، سینه زنان باید گذشت ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شرح حال بیچارگی ام از سرِ عصیانِ زیاد است از فرطِ گنه حاصل یک عمر ، به باد است بر عاشقِ هجران زدهٔ درد کشیده جان دادنِ در بادیهٔ وصل ، مراد است در مدرسه عشق فقط حرف زِ عشق است خوش آنکه مُزَیّن به چُنین علم و سواد است در مُلکِ خُلوص و شرف و صِدق و سعادت بازار ریا سخت خراب است و کساد است اینکه همگی عاشق پیغمبر و آلیم خِیری است که بر ما زِ کرم فاطمه داده است باید که پیِ راه و مرام شهدا رفت جنگیدنِ با نفس ، تعاليِ جهاد است هستیم همه سائلِ سلطان خراسان که راه ورود حرمش بابِ جواد است ما غیر گدایی به خدا هیچ نداریم این سینه زنی هاست که در حشر ، عِماد است ما غمزدهٔ داغ امامُ الشُّهداییم با یادِ حسین این دل ماتمزده شاد است لعنت به کسی که سرِ او تشنه جدا کرد آن رو سیَهِ پست ، که ابلیس نهاد است 🔴 فروردین ۱۳۹۹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
توسل به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام از گُنَه بِالَّه سیِه گردیده رویم یا رضا دِه به آب لطف و رحمت شُستشویم یا رضا تو شَهی هستی که جامِ نُه فَلَک در دستِ توست من فقیری زار و بشکسته سَبویم یا رضا من به دنبالِ تو اَم هر روز و شب با پای عَجز کِی ثمر بخشد نهال جُستجویم یا رضا در میان دشت غفلت گم شدم دستم بگیر تا فقط راهِ وصالِ تو بپویم یا رضا عشق تو ای هشتمین آئینه ی حُسنِ رسول می کِشد وادی به وادی کو به کویم یا رضا هر که در عمرش تو را یک دم غلامی کرده است من غلامِ خانه ی خدّام اویم یا رضا روز محشر اِی شفیعِ بن شفیعِ بن شفیع من فقط ماه جمالت را بجویم یا رضا گشته ام گوشه نشینِ صحن گوهر شادِ تو دوست دارم دردِ دل با تو بگویم یا رضا من کیم؟ خاری ز گلزار محبّینِ حسین از تو باشد اعتبار و رنگ و بویم یا رضا آرزو بخشِ جمیعِ آرزومندان تویی جُز رضای تو نباشد آرزویم یا رضا من کیَم محتاج لُطفت تا به روز واپسین یک نگاهی از کرم بِنما به سویم یا رضا جان زهرا لطف کن تا وقت جان دادن به اشک بر شُما آلِ محمّد شعر گویم یا رضا قَدر نَشناسَم بَدَم نالایقم شرمنده ام رو سیاهم ، عاصی ام ، بی آبرویم یا رضا 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به محضر امام کاظم و‌ چهارده معصوم علیهم السلام من خاکِ آستانهٔ موسی بن جعفرم در دل بُوَد بهانه موسی بن جعفرم از حیطهٔ محبت أَغیارْ خارجم مخمورِ جامِ حضرت باب الحوائجم هستم به ظِلّ رأفت و تحت پناه او بستم دَخیل اشک بر آن بارگاهِ او جان با یکی اشاره به بغداد می رود مرغ دلم هماره به بغداد می رود از مرقدش شمیم بِهِشتَمْ رِسَد به جان خورشید خُفته است در آن نیکْ آسْتان هر کس که زائر حرمِ کاظمین شد گویی به رُتبه زائِرِ قبر حسین شد من خاکِ پایِ خادمِ درگاهِ حضرتم زین رُتبهٔ عظیم در اوج سعادتم کرسی و عرش و لوح و قَلَم پایْبَند او جود و سخا و لطف و ک مستمند او از جود او به پادشهی می شود رسید هرگز گِدا نگشته از آن شاه نا اُمید از لطف بی‌کرانهٔ آن خالق وَدود مِهر عزیزِ فاطمه ام هست دَر وُجود مهرِ وِیْ از ازل به دلِ خود نهاده‌ام من سائل کرامتِ این خانواده ام این چارده ذَوات همه جلوهٔ حَقَنْدْ این چهاره ذَوات همه فیضِ مُطْلقند این چهارده ذَوات أمیران خلقتند از جانِبِ خدا به همه خَلْقْ حجّتند این چهارده ذَوات زِ ایزد نشانه اند مقصود حق ز خَلْقِ زمین و زمانه اند این چارده ذَوات شَفیعان محشرند آئینه های جلوه گَهِ حُسْنِ داورند 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثنوی حکایت آمدن مرد اعرابی به قصد دیدار رسول الله و زیارت جمال پیغمبری شهزاده علی اکبر علیه السلام راویان شیعه گفتند اینچنین مردی از اعراب بادیّه نشین بود سرمست از سبوی مصطفی عاشق دیدار روی مصطفی بعد ایامی ز رحلت کردنش آمد از بهر زیارت کردنش بعد عمری که دلش در غم طپید عاقبت بر وادی یثرب رسید در مدینه در دلش غم جا گرفت چون نشان از خانه ی طاها گرفت مردمان گفتند ای مرد عرب ای که اَینَ المُصطَفی داری به لب چند سالی هست ای مرد حزین داده احمد جان به جانان آفرین ای محبِّ دل فکار مصطفی این تو و این هم مزار مصطفی رفت آن مرد سراپا رنج و درد سر بر آن تربت نهاد و گریه کرد با زبان ساده شرح راز کرد با پیمبر درد و دل ابراز کرد کِی فدای تربت نیکوی تو داشتم من آرزوی روی تو لیک قدّم از فراق تو خمید حال دیگر شد امیدم نا امید از قضا سلمان،همان عبدِ غفور می نمود از آن مکان آن دم عبور دید احوالات این آزاده را عشق بازیِ دل و دلداده را گفت از چه اینچنین آشفته ای از چه بین بستر غم خفته ای گفت من با دیده ی تر آمدم بهر دیدار پیمبر آمدم لیک فهمیدم که او جان داده است حال،داغش بر دلم افتاده است گفت ای دلداده ی دلبر طلب غصه کمتر خور تو ای مردِ عرب ای که مشتاق رخ جانانه ای خیز و همراهم بیا تا خانه ای وه چه خانه خُلد امّید همه ساکنانش لاله های فاطمه وه چه خانه باب اِکرام خدا حاجت تو میشود آنجا روا آمدند آن دو نگارِ منجلی تا درِ بیت حسین ابن علی در جلال کبریا فانی شدند وارد آن بیت نورانی شدند گفت سلمان بر امام عالمین کِی عزیز حیدر و زهرا حسین در حضورت آنچه می آرم به لب هست شرح حال این مرد عرب بعد شرح حال آن نیکو‌ نهاد بر حسین بن علی توضیح داد گفت مولا شکر حق آور به جا تا شوی از لطف حق حاجت روا من کنون روح و روانت میدهم روی احمد را نشانت میدهم گفت ای شیرین زبانم اکبرم قلب من،آرامِ جانم،اکبرم لحظه ای،اِی تو مرا نورِ بصر از پسِ پرده بیا نزد پدر ناگهان تمثال احمد جلوه شد مهر رخسار محمد جلوه شد دید آن مرد عرب با اشک عین ماه رخسار علی ابن الحسین گفت ثارالله ای دلباخته ای لوای عاشقی افراخته گر تویی مشتاق ختم المرسلین دیده بگشا روی اکبر را ببین چون دل ما عترت خیر الوری می شود تنگ جمال مصطفی سوی این کودک اشاره میکنیم بر جمال او نظاره میکنیم کرد از آن مرد ثارُالّه سؤال کی رسیده زین زیارت بر وصال راضی هستی تا فَلک مضطر شود؟ خاری اندر پای این اکبر رود گفت ان شاءالّه آن خارِ جفا بر دو چشم من رود ای با وفا آن زمان سبط پیمبر روضه خواند در غم جانسوز اکبر روضه خواند گفت ای مرد عرب روزی رسد روز سخت و ماتم افروزی رسد که گُلم پامال اعدا می شود جسم پاکش ارباً اربا‌ً میشود 🔴سروده شده در تاریخ ۸۶/۶/۱۹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوهٔ حق سجده و قنوت و قیامت طلعتِ تو نور و قامتت چو قیامت مؤمنِ آئینِ عشق تو همه عالم خاک رَهَت عرش و آستان تو رحمت نرگس و صد همچو آن فدای دو چشمت از تو گرفتْ عطر و بویْ،گلشنِ خِلْقَتْ پیر کرم جرعه نوشِ ساغرِ جودت سائل کویت بُوَد عطا و کرامت در گُذرِ هِجْر،همچو برگ خزانم جلوه نما ای بهار سبز امامت فیض تبرّیٰ عطا به خاک نشین کن تا کند از هر چه غیر توست برائت مجمع کون و مکان و ارض و سماوات عبدِ تو ای مَلْجَأ و پناه جماعت بی نَظَرَتْ شافیِ مخلوق نباشد نِیْ سَنَدِ دین و نَه پروندهٔ طاعت بی تو، قیام و سجود، غیر ریا نیست حُبّ تو زد بر نماز رنگ عبادت بی مَدَدَتْ نیست مُعِزُّ العُلما را هیچ نشان از لوا و خرقهٔ عزّت وای به حال دلم که سوخت بسی دَرْ آتش عصیان و هم شرارهٔ ذلّت لیک شوم پاک تر از پاکیِ باران گر تو به سویم کنی، نگاهِ ولایت مُصْحَفِ عَجْز و مُرَکّب و قلمِ لطف بر وَرَقِ جان، کَرَمْ، نما تو کتابت آنْقَدَر از دَرْدِ هجر ناله نمایم تا بِدَهَنْدَم به کوی وصْل اقامت مُسْتَحَقم، دیده ام به دستِ تو باشد کن به گدا، حقّ فاطمه تو عنایت 🔴 این ابیات در ۱۰ شهریور سال ۱۳۸۴ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من فانی تو هستم خالی بُو‌َد دو دستم یابن الحسن ببین از هجران تو شکستم مولای من‌کجایی من آمدم گدایی در مُلْک بی وفایی کس همچو من ندیده از کوله بار عصیان سَرْوِ قَدَم خمیده آقا تو را من از خود هرگز رضا نکردم تو لُطْف کردی و من حَقَّش أدا نکردم در گلشن طریقت آکنده ام ز بویت آقا قسم به أَشْکَتْ شرمنده ام ز رویت چون یاس، رو سپیدِ عشقِ تو می شوم من با یا حسین شهیدِ عشقِ تو می شوم من دارُ الْوِلا بگردان این قلب مبتلا را من سائل تو هستم دِهْ پاسخ گدا را هر چند جانِ من بود مشتاق و مایل تو با غفلت و گناهم سوزانده ام دل تو داغی به سینه دارم زان غرقِ سوز و دَرْدَم تیری به جانِبَتْ بود هر معصیت که کردم چون لاله زار بینم، دشت شمایلت را با پیروی ز نَفْسَم خون کرده ام دلت را طوفان زده منم من عُمْرَم همه تباه است از کِثْرَتِ گناهان پرونده ام سیاه است من می کِشَم خجالت از روی رو سپیدان هستم منِ سیهْ رو شرمندهٔ شهیدان هر چند رو سیاهم ای مِهرِ عالمینم من غصّه دار جدَّت ، خونِ خدا حسینم دارم غمِ شهیدی ، کو زار و مبتلا شد در پیش چشم خواهر سر از تنش جدا شد 🔴 این ابیات در ۲ مرداد سال ۱۳۸۷ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ابیاتی درباره جنایات رژیم حرامزاده صهیونیستی در لبنان دنیا پر از جنایت و ظلم جفا شد لبنان ببین که معرکه ی کربلا شده تحت لوای خامنه ای ، مقتدای ما سید حسن به حزب خدا مقتدا شده هر کس که داشت حاجت جانبازی و وصال در نینوای وادی لبنان فدا شده اعراب بر جفای عدو بی تفاوتند زین رو یهود پر خطر و بی حیا شده امّا به ذکر قدسی لبیک یا حسین سید حسن حریف همه اشقیا شده از یُمن نور مکتب ناب خمینی است کین سرّ سرخِ فتح و ظفر بر ملا شده نه در جنوب خطه ی لبنان که هر کجا تیر دفاع جانب دشمن رها شده سرمایه ی الهی اشک غم حسین موشک شده است و جان عدو را بلا شده از بهر چیرگی به یهود ستم شعار شیعه هماره گرم نوای دعا شده از داغ طفل ها و زنان به خاک و خون شادی ز خیل شیعه بدل بر عزا شده زین دردها به خاطر غمدیده ام عیان درد غریبیِ پسر مرتضی شده آن کس که کام خشک به گودال قتلگاه سر از تن مقدس و پاکش جدا شده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ابیاتی در بیان حماسه سازی حزب الله رسیده است به عالم صدای حزب الله یهود خورده شکست از قُوای حزب الله هزار شکر که با افتضاح لشکر کفر اثر نمود دعا از برای حزب الله کنون بگویمت ای راز دارِ سرّ ظهور درون پرده من از ماجرای حزب الله ز یمن مکتب آن سیّدِ خراسانی شده است نصر خدا ، مقتدای حزب الله 🔴 این ابیات در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خلق بی ایمانِ پَستِ سُست دل برگرفت از مرتضی کینه به دل اوج این کینه که اوج کفر بود بعد ها شُد جلوه در بین یهود خارجی بودند دَر دیدِ همه اهل بیت داغدارِ فاطمه جلوه می شد ظلم و جور و ننگها از فرازِ بام ها با سنگها آه و واویلا از این رسمِ ستم شمر ملعون گشته همراهِ حرم قافله می ایستادی هر کجا خیمه می کردند دژخیمان به پا پهن می گردید با شور و خُروش از سوی آنان بَساط عیش و نوش لیک بودند از شبانگَه تا پگاه آل زهرا جملگی بی سرپناه بود اَحوال بني الزّهرا چنین دست بسته، اشک جاری، دل غمین قافله آواره در صحرا بُوَد زین مصیبت خونجگر زهرا بُوَد در جنان گوید أَلا ای کوکبم حق دَهَد صبر جَمیلت، زینبم پیروی کن از رَهِ دلدارِ خود خوش پرستاری کن از بیمارِ خود مشکل این کاروان را ساده کن بانوان را معجری آماده کن ای سِیَه گردد از این کفّار، بَخت دیدن این منظره سخت است سخت آخر این ها عترت پیغمبرند این زنان از خاندان حیدرند مَه ز شرم از این زنان بگرفته رو عفّت از اینان گرفته آبرو کودکان را کن حفاظت تو زِ جان شمر بی رحم است، ای مادر، بدان من خودم از نخل او غم چیده ام من خودم بی رحمی اش را دیده ام مانده از او بر دلم کوهی زِ درد من خودم دیدم که در مقتل چه کرد دشمنِ تو هست سفّاک و شَرور کودکان را از عدو بِنمای دور تا مبادا که کنند اهل سِتَم از جَفا قصد اِهانت بر حرم دخترم،من خود کشیدم دَردها از جَفای قومی از نامَردها از غم این کودکان آزرده ام چونکه من هم ، تازیانه خورده ام گرچه گل دائم گرفتار خَس است یک مغیره بر همه عالم بس است 🔴 این شعر در سال ۸۴ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من بی آبرویی که اسیر درد و هجرانم نشان خیمه ی مولای خوبم رانمی دانم دلم خواهد که بینم، لحظه ای را نزد جانانم دلم خواهد ببینم در حریم دوست مهمانم دلم خواهد که سوزد این دل زار و پریشانم به یاد جد او مواج گردد، بحر چشمانم دلم خواهد بگریم در عزای عشق عطشانم برای شادی روح شهیدان روضه می خوانم سلام ابر و خاک و باد خورشید و سپهر و ماه به روح پاک و بی آلایش اصحاب روح الله به دشت کربلا فرزند زهرا بود و یک لشکر میان خیمه ها غمگین مضطر آل پیغمبر ز ظلم کوفیان شد اربا اربا پیکر اکبر بگشته پیکر قاسم ز تیغ کین چو گل پرپر کنار علقمه افتاده بود عباس آب آور به روی دست بابا، دست و پا میزد علی اصغر جدا شد از تن سبط محمد بین مقل سر ولی در بین این اندوه ها، وای از دل خواهر سلامی گوی ای دل با فغان و سوز و اشک وآه به روح قدسی و نورانیِ اصحاب و ثارُالله صفحه سوم 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادمان طلاییه طلائیه وادی ناب عشق است روح خروش انقلاب عشق است طلائیه مدینه ما بود یک گذر از مسیر زهرا بود طلائیه پاک ترین خاک هاست طلائیه کعبه و کرببلاست طلائیه بهشت بی نشان است جای قدوم صاحب الزمان است طلائیه گلشن آلاله هاست مَحرم آن نافله و ناله هاست طلائه عرصه سوز و آوا تبرک است خاک پاک انجا شد ز شرف سرخ به آفاق دید خاک طلائیه ز خون شهید طلائیه شمیم یار دارد نشان ز مقدم نگار دارد طلائیه شنیده با جان عشق ناله ی اَلعفوِ شهیدان عشق طلائیه به درد دل آشناست شاهد سوز دل اهل دعاست به آسمان جبهه ها کوکب است محفل اخلاص و نماز شب است موج زند سوز و گداز غربت به قطعه ی سه راهی شهادت یاد بسیجیان در رهِ دین یاد فدائیان دین و آیین یاد تمام عاشقان زهرا فداییان بی نشان زهرا اهل ولا و پیروان رهبر شیر دلان رزم بدر و خیبر یاد فغان و آه و سوز سینه گریه کنان غربت مدینه نموده اند جمله جان ها فدا به ذکر یا فاطمه و یا زهرا طلائیه جلوه عزت بود بهشت ایثار و شهادت بود طلاییه عرصه مردانگی است عرصه جانبازی و فرزانگی است در این حریم و آستان کمال چه کام ها که گشت مست وصال چه چشم ها که چشمه نور شد چه قلب ها که شاد و مسرور شد شاد ز عطر گلشن خوش عهدی شاد ز دیدن جمال مهدی به ذره ذره خاک آنجا قسم به گریه مهدی زهرا قسم قسم به نور واژه ولایت آرزوی دلم بود شهادت _____________________ دو بیت تقدیم به شهدای گمنام👇 از مرحمت عشق مرا پر شد جام دارم به لبم به لاله ی خفته سلام بگرفت دلم رایحه کرب و بلا از عطر مزار شهدای گمنام 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
یاد شهدا و حال و هوای جبهه ها عطر کویِ یار دارد دوستان هر جای جبهه کربلایی می شود هر دل زِ عاشورای جبهه قطره های عشق و ایثار و جهاد و بردباری جمع گردیدند و وانگه خلق شود دریای جبهه چون قدمگاه شهیدان بوده در قدر و شرافت همچو فردوس است یاران رتبه ی اعلای جبهه داده شد پاسخ زِ عزّت بعد چندین قرن غربت بانگ هل من ناصرِ خونِ خدا از نای جبهه دیدن آن پادگان معرفت یعنی دو کوهه می نوازد در وجودم نغمه و آوای جبهه ای دو کوهه گو زِ همّت گو زِ یارانِ خمینی گو از آن آلاله های قدسیِ زیبای جبهه ای زمین لاله و یاس از تو می پرسم زِ احساس ای شلمچه پس کجایند آن دلاور های جبهه؟ روز و شب نوشم به اشکِ غم شرابِ آه حسرت پشت دربِ میکده از ساغر مینای جبهه گوید اینرا هر که دربند کبوتر های عشق است ای بقیعِ حور و مجنون،کو کبوتر های جبهه؟ داعیه دارانِ آزادی خود و ناموس هاشان در امان بودند تحتِ سایه ی طوبای جبهه حال آن جانبازی و ایثار ها از یاد رفته تُربت غربت نشسته بر رخ و سیمای جبهه این فسادِ ناشی از اندیشه ی پوچِ تمدّن خون نموده دل زِ هَر دلداده و شیدای جبهه اشک چشم‌عرشیان را می کند واللهِ جاری نیمه شب بین نَوافل ذکر یا زهرای جبهه از توّلی و تبرّی یادِ مولا یادِ زهرا روضه می خواندند خوبان بین سنگر های جبهه بسکه دلها پر شرر بود و گهر ها در بصر بود بیت الاحزانی دگر بُد فاطمیّه های جبهه فاطمیّه آمد و نور دل زهرا نیامد کِی رسد روز ظهور سرور و مولای جبهه؟ کی رسد آن کس که تفسیری الهی بود بهرِ و الضحّی و نور و قَدر و کوثر و طاهای جبهه؟ گاه در فکرم بیفتد اینکه مولای غریبم خیمه گاهش بود در آن بُرهه در صحرای جبهه ای که میخواهی ببینی حجّت ثانی عشر را جلوه ی رخساره اش را بین تو در سیمای جبهه کی رِسَد روز ظهورِ آنکه از غمهای مادر گریه ها می کرد در سردابِ سامرّای جبهه 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادمان طلاییه طلائیه وادی ناب عشق است روح خروش انقلاب عشق است طلائیه مدینه ما بود یک گذر از مسیر زهرا بود طلائیه پاک ترین خاک هاست طلائیه کعبه و کرببلاست طلائیه بهشت بی نشان است جای قدوم صاحب الزمان است طلائیه گلشن آلاله هاست مَحرم آن نافله و ناله هاست طلائه عرصه سوز و آوا تبرک است خاک پاک انجا شد ز شرف سرخ به آفاق دید خاک طلائیه ز خون شهید طلائیه شمیم یار دارد نشان ز مقدم نگار دارد طلائیه شنیده با جان عشق ناله ی اَلعفوِ شهیدان عشق طلائیه به درد دل آشناست شاهد سوز دل اهل دعاست به آسمان جبهه ها کوکب است محفل اخلاص و نماز شب است موج زند سوز و گداز غربت به قطعه ی سه راهی شهادت یاد بسیجیان در رهِ دین یاد فدائیان دین و آیین یاد تمام عاشقان زهرا فداییان بی نشان زهرا اهل ولا و پیروان رهبر شیر دلان رزم بدر و خیبر یاد فغان و آه و سوز سینه گریه کنان غربت مدینه نموده اند جمله جان ها فدا به ذکر یا فاطمه و یا زهرا طلائیه جلوه عزت بود بهشت ایثار و شهادت بود طلاییه عرصه مردانگی است عرصه جانبازی و فرزانگی است در این حریم و آستان کمال چه کام ها که گشت مست وصال چه چشم ها که چشمه نور شد چه قلب ها که شاد و مسرور شد شاد ز عطر گلشن خوش عهدی شاد ز دیدن جمال مهدی به ذره ذره خاک آنجا قسم به گریه مهدی زهرا قسم قسم به نور واژه ولایت آرزوی دلم بود شهادت _____________________ دو بیت تقدیم به شهدای گمنام👇 از مرحمت عشق مرا پر شد جام دارم به لبم به لاله ی خفته سلام بگرفت دلم رایحه کرب و بلا از عطر مزار شهدای گمنام 🔴 این شعر در سال ۸۵ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روایت آمدن سائل در خانه حضرت ام البنین سلام الله علیها بر همه محنت انبوه گذشت اربعین نیز به اندوه گذشت بعد چندی که نمود ، از غربت کاروان سوی مدینه رجعت آمد آن سائل نیکو احساس در مدینه به سرای عباس مست دیدار ابوفاضل بود در زد و ام بنین باب گشود کیستی؟ گفت که مردی عربم مضطر و در به در و جان به لبم عاشقم ، آتش پروانه کجاست؟ سائلم ، صاحب این خانه کجاست او که چون ماه بُوَد صورت او دل بَرَد از دو جهان طلعت او گر چه من سائلم و در به درم خاک فقر است هماره به سرم من که بر درگه غم بنشستم عاشق صاحبِ خانه هستم من فقط از سر شوقِ دیدار آیم از دشت به این شهر و دیار تا ببینم رخ زیبایش را صورت و قامت رعنایش را جان من باده ز وصلش مي خورد چشم هایش دل من را می برد تا شنید ام بنین اینها را داد سر ، سوز و غم و آوا را کِی گل باغ امامت ، زینب کوثرِ مصحف عصمت ، زینب دخترم ، ام بنین خونجگر است آبروی پسرم در خطر است به دل من نَبُوَد تاب و قرار زر و سیم أر به برت هست ، بیار ناله و ‌اشک به هم در آمیخت هر چه بُد داخل یک کیسه بریخت پای تا سر همه رنج و همه درد خدمت ام بنینش آورد حضرت ام بنین با غمِ دل داد آن کیسه به دست سائل سائل ‌از این حرکت با زاری کرد اشک از بصر خود جاری گفت ای بانوی پر جود و کرم ای عطا کرده به من سیم و درم گرچه من سائل این رهزارم گر قرار است نبینم یارم گرچه از عجزِ خودم آگاهم کوهی از سیم و زرت کِی خواهم؟ به خدا فقر ، بهانه باشد مقصدم صاحب خانه باشد گو به آقای من ، ای مرد خدا مگر از من زده سر ، فعل خطا؟ یاد آن روز که با خوشخویی می نمودی زِ گدا دلجویی ای فدای تو تمام هستی می کشیدی به سر من دستی حال ای آنکه به جسمم ، جانی من چه کردم که ز من پنهانی رخ گشا تا که ببینم رویت همچو ‌گل مست شوم از بویت ای به شام دل من صبحِ سحر تا نیایی نروم از این در تا که آن صوت حزین‌ گشت بلند ناله ی ام بنین گشت بلند کِی عرب من ز غمش مشتعلم مزن از گفته ات آتش به دلم آن کسی که به تو ‌نور دل بود او که مأنوس دل سائل بود او‌ که‌ می داد ز جود و اِجلال رزق و‌ روزی تو را سال به سال گرچه بود اهل حرم را سقا کشته شد تشنه کنار دریا بِین خون نیز دلی مضطر داشت خجلت از اشک علی اصغر داشت قمر هاشمیِ عاشورا هر دو دستش ز تنش گشت جدا تیر بر دیده ی زیباش نشست پشت ثارُالّه از این داغ شکست آه از وصلتِ آن دو به سجود سر عباس من و ضرب عمود ریخت از مشک ابالفضلم آب منم و شرم زِ دیدار رباب 🔴 این شعر در سال ۸۹ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز ایام مناجات و سحر موعد گفتن حاجات آمده باز شد باب سرای رحمت بانگ سر داد، خدای رحمت بنده،تو حلقه بزن بر در من ای گنه کار بیا در بر من که گناهان تو را می بخشم جرم و عصیان تو را می بخشم یارب ای خالق بی مثل و عظیم تو کریمی تو کریمی تو کریم ماه ذی الحجه بود یا الله بشنو از بنده ب خود ناله و اه گرچه دردشت گنه گمشده ام من به روز عرفه آمده ام عرفه روز مناجات و دعا روز پرواز زِ خود تا به خدا عرفه روز عروج بنده روز بخشیدن هر شرمنده عرفه روز خوشِ ناله و آه موعد توبه ز هر جرم گناه روز روشن شدن دل،عرفه روز خوشحالی سائل،عرفه وقت الطاف عنایت،عرفه روز پاکی و طهارت،عرفه عرفه فصل بهار غفران روز احسان خدا بر همگان عرفه بارش رحمت دارد حضرت دوست عنایت دارد عرفه بر دل ما غم بدهند به گدا رزق محرم بدهد عرفه اشک و غم و سوز دهد ناله های شرر افروز دهد عرفه روز وصال معبود روز رفتن به حریم مقصود روز بخشیده شدن از سویی رب عرفه روز حسین و زینب کو دگر سادگی و دل پاکی؟ کو دگر شورِ لباسی خاکی سیدی یک نظری کن ما را اهل اشک سحری کن ما را وای بر ما زِ گنه بیماری ایم فقط ای دوست تو را ما داریم ای که اهل کرم و احسانی وای اگر روی ز ما گردانی دلم از شرم شرر افروز است روز بیچارگی ام آن روز است نظری کن تو به ما یا مولا ای گل فاطمه یابن الزهرا 🔴 این ابیات در سال ۸۷ سروده شده 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به شهدای عملیات بیت المقدس عاشقانه ولی سلام سلام شیعیان علی سلام سلام السلام ای کبوتران غریب جان سپرده به راه عشق حبیب ای به میخانه مست باده ی درد شیر مردان بیشه زار نبرد ای تمامی زِ خِطّه سعدا ای محبین سیدالشهدا لاله های غریب در صحرا جانفدایان حضرت زهرا از شرف همچو یاس خوشبوئید همچو زهرا شکسته پهلوئید دلتان بود تا ابد دربند فاطمی بود نقش هر سربند مظهران شهامت و ایثار نخل عزت ز خونتان پر بار بهر دین خورده اید، بس سیلی سرفرازان جنگ تحمیلی تا قیام قیامت کبری انقلاب از شماست پا برجا مثل تان نیست در تمامی دهر فاتحان دلیر خرمشهر مدحتان را زنم زجان فریاد قهرمانان سوم خرداد ای همه زائران کوی حسین درس آموزهای پیر خمین گفت آن مقتدای پاک نهاد کان زمین را خدا نمود آزاد از شما خورده بر دل آگاه پرتو آفتاب حزب الله تا ابد،ای فدائیان امام بر شما فخر می کند اسلام بهر حفظ شرف در این میهن تیر غیرت زدید بر دشمن قصدتان بود بهر پیر و شباب نشر فرهنگ فاطمی و حجاب میزنم داد از غم و آلام ننگ بر حزب بعث و بر صدّام این شعارم بود در اوج ولا مرگ بر صهیونیست و آمریکا ای شهیدان راه دین خدا گریه کن های شاه کربلا بر لب عاشقان ترانه شدید در همه دهر جاودان شدید سردهم از وجود داد کلام تا ابد بر شما سلام سلام لیک من غرق غربت و مِحَنم گویم این را در آخر سخنم کاش چندین تن از شما بودید خدمت شاه کربلا بودید با غم و رنج و اشک و سوز و ملال کاش بودید بین آن گودال خون نمودند کل دلها را تشنه کشتند عزیز زهرا را کاش بودید تا که در دل شب می نمودید یاری زینب او که شد مو سپید و دلخسته نافله خواند،لیک بنشسته 🔴 این ابیات در سال ۸۷ سروده شده 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مصائب کوچه در بیان شیخ مفید رحمة الله علیه نقل کرده با فغان شیخِ مفید از گلی که قامتش از غم خمید رفت مسجد خطبه خوان نور شد خطبه اش چون شعله های طور شد فاطمه،فخر سماوات و سَمَک پس گرفت از غاصبِ اوّل فدک پس ز مسجد عصمتِ حیّ جلی گشت راهی بهرِ دیدار علی چونکه‌ زهرا آنکه حق را شد محک داشت با خود نامه ی اخذ فدک بین کوچه دید خصمُ الله را آن همیشه کافرِ گمراه را خواست گیرد نامه را آن بی حیا چون نشد ملعون،موفّق،از جفا کوچه شد گودال و یثرب کربلا سه مصیب داد رخ،واویلتا‌ اولینش خون‌ نماید هر دلی مادری شد روبرو با قاتلی نانجیبانه لعینِ عالمین زد لگد بر پهلوی امّ الحسین قامت صبر از عزای او خمید که همانجا محسنِ او شد شهید دومینش بود بینِ کوچه ها سیلی اش بر صورت خیرالنسا سومینش دهر را بیچاره کرد نامه از زهرا گرفت و پاره کرد 🔴 این ابیات در تاریخ ۲۵ آبان ۹۹ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات و حدیث نفس در چهل سالگی عمرم به چهل رسید و شیدا نشدم اهل وَرَع و خلوص و تقویٰ نشدم سرگرم به دنیای دَني بوده ام و آماده ی قبر و روز عُقبیٰ نشدم هر چند که او بود خدای خوبی من بنده ی خوب حق تعالیٰ نشدم یک عمر گنه کردم و از رحمت یار یک لحظه به پیش خلق رسوا نشدم گردید چهل سال ز عمرم سپری من از چه شبیهِ حججی ها نشدم؟ ای وای که من هنوز مثل شهدا قربانیِ صدّیقه ی کبریٰ نشدم رفتم شب جمعه کربلا امّا حیف یارِ پسرِ حضرت زهرا نشدم شرمندگیِ قیامتم این باشد من شیعه ی راستین مولا نشدم 🔴 سروده شده در آذر ۱۳۹۹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به وقت دلتنگی در راه خدا پخته ای و خام ،نِه ای الحق که زِ نورِ پسر آمنه ای در لشکر حاج قاسم و نصرالله سرباز تو ایم حضرتِ خامنه ای با دشمن دین اهل جهاد و جنگیم از بهر زیارتت همه دلتنگیم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای برای جبهه مقاومت و شهدای عزیز این جبهه سلامِ ما به شهیدان مسجد الاقصیٰ به لاله های غزلخوان مسجد الاقصیٰ سلام ما خروش و جهاد حزبُ الله سلام ما تنِ غرقِ خونِ نصرُ الله سلام ما به شُکوهِ عماد مُغنیه وَ معنویت و اشک جهاد مُغنیه سلام ما به فلسطین و مردمِ غزّه وَ آه ازین غمِ دیرین و مردم غزّه چه ظلم ها که بر آنها زِ قوم صَهیون شد جفا به امّت موسی به دست فرعون شد قسم به پرچم توحید و شاخه ی زیتون قسم به سوره ی مریم، به کاف و هاء و نون قسم به خون شهیدان غزه و لبنان قسم به چادرِ خاکی، قسم به قدّ کمان قسم به خشم اَبابیل و غربت هابیل که نیست مقصد ما غیرِ مرگِ اسرائیل ✅ حاج امیر عباسی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وَ گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای مظلوم غزه، لبنان و طبس آه، از هجرانِ آن فریاد رَس غیرِ مهدی نیست ما را هیچ کس غیبتش تیری ست بر قلبِ زمان اَلعَجَل باید به لب، در هر نفس بهرِ سربازیِ در عصرِ ظهور میرسد بر گوش جان بانگِ جرس داغ ما دیگر فزون از حد شده چون گلی در یک بیابان خار و خس بر کدامین مرثیه گریه کنیم؟ غزّه، لبنان، یا شهیدانِ طبس ای عزیز فاطمه، مهدی بیا ما فقط آقا تو را داریم و بس هر رهی جز راه عشق تو رَویم هست آن راهِ تباهی و عبث ای رهاییِ همه در دست تو کن دگر آزاد ما را زین قفس مهر ماه ۱۴۰۳ ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ماجرای کشتی حضرت نوح درکربلا بر گروه اهل دین با امرِ ذات نوح کشتی ساخت از بهر نجات شد روان بر روی اَمواجی مَهیب تا که افتاد اتفاقی بس عجیب ناگهان کشتی تکانی سخت خورد گوئیا تیری به قلب بخت خورد رنگ و روی خَلق شد از ترس زرد پس نبیَُ الَّه به ایزد عرض کرد بارالها ، ای کریمِ چاره ساز مهربان ، معبود ، ای بنده نواز با همین کشتی به دور از هر اَلَم سرزمین ها را بَسی طِی کرده ام لیک اینجا ترس ، صبرم را رُبود بارالها حکتمش را گو چه بود پس بر آن آئینهٔ حقّ الیقین گشت نازل جبرئیلِ راستین گفت جبریلش به آوای جلی هست اینجا مقتل پورِ علی این زمین ، دریای اندوه و بلاست قتلگاهِ سِبطِ طاها ، کربلاست کُشته می گردد در اینجا از جفا روح و جان مصطفی، خون خدا دشمنان قطعِ اُمیدَش میکنند با لب تشنه شهیدش میکنند زین حدیثِ ماتم و اندوه و درد نوح هم با پیروانش گریه کرد گریه بر آن آبروی عالمین گریه بر سالار مظلومان حسین گریه بر آن رأسِ از پیکر جدا قاریِ قرآنِ روی نیزه ها ✍ امیرعباسی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7