eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
23.2هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
18.8هزار ویدیو
38 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌸🍃مار نیستیم ،انسانیم ولی میزنیم کنایه میزنیم زهر به جان هم میریزیم. در فرهنگ لغت ذهنمان به دنبالِ سنگین ترین کلماتیم، به دنبالِ دندان شکن ترین جواب ها.. که هیچ، کننده ترین حرف ها. در کمالِ وقاحت تبسم میکنیم دست میدهیم ولی در دست دیگرمان نهفته داریم و در یک فرصت مناسب زخم کاری را به هم میزنیم. اسمش را میگذاریم "زرنگی" ژستِ یار و یاوری میگیریم، زمین خورده را میگیریم بلندش کنیم ولی هنوز از زمین ، دست هایش را رها میکنیم تا محکم تر زمین بخورد، تر بشکند ، سخت تر . بد شدیم مردم ، بد شدیم و بی رحم.. یکی بیاید به یادمان آوَرَد، انسانیم مار نیستیم... ╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk ╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
🦩🦜🦩🦜🦩🦜🦩🦜🦩🦜 🦩🦜🦩🦜 🦩🦜🦩 🦩🦜 🦩 کسی را توی حنا گذاشتن ( این ضرب المثل را در باره ی کسی به کار می برند که وسط کاری تنها گذاشته شده باشد یا در وضعیتی قرار گرفته باشد که هیچ کاری از او بر نیاید). در گذشته که وسایل آرایش و زیبایی به فراوانی امروز نبود، مردان و زنان دست و پا و سر و موی و گیسو و ریش و سبیل خود را حنا می بستند و از آن برای زیبایی و پاکیزگی و گاه برای جلوگیری از سردرد استفاده می کردند. برای این کار، مردان و زنان به گرمابه می رفتند و در شاه نشین آن، یعنی جایی که پس از خزینه گرفتن در آن جا دور هم می نشستند، می رفتند. حنا را آب می کردند و در یکی از گوشه های شاه نشین می نشستند و دلاک حمام نخست موی سر و ریش و سبیل و گیسوی آنان را حنا می بست و سپس "دست و پایشان را توی حنا می گذاشت". شخص حنا بسته ناگزیر بود که ساعت ها در آن گوشه ی حمام از جای خود تکان نخورد تا رنگ، خودش را بگیرد و دست و پایشان خوب حنایی شود. در این چند ساعت آنان برای آن که حوصله شان سر نرود با کسانی که مانند خودشان دست و پایشان توی حنا بود باب گفت و گو را باز می کردند و از هر دری سخن می گفتند. حمامی هم در این مدت از آنان با نوشیدنی های خنک کننده ( که به آن ها "تبرید" می گفتند) مانند آب هندوانه و انواع شربت پذیرایی می کرد و چون آنان قادر به انجام هیچ کاری نبودند خود حمامی این نوشیدنی ها را بر دهان آنان می گذاشت تا بنوشند و کمبود آب بدنشان را که در این مدت بر اثر شدت حرارت حمام به صورت عرق بر سر و صورتشان جاری بود جبران کنند. این حالت که در آن شحص حنا بسته قادر به انجام هیچ کاری نبوده است بعدها رفته رفته از چهاردیواری حمام بیرون آمد و در دهان مردم به صورت ضرب المثل در آمد. 💟 کانال داستان و پند پروکسی ملی 🛑 پروکسی ملی 🛑 پروکسی ملی ⬇️ پروکسی دانلود 🦩 🦩🦜 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk 🦩🦜🦩🦜🦩🦜🦩🦜🦩🦜