🍃یازهرا سلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀
💎منتظران ویاران واقعی بقیة الله عج اینگونه اند ✔️
#سیره_شهدا🌱
#خاطرات_شهدا🌱
#وصیت _نامه_شهدا🌱
وارد حیات مدرسه شدم. بوی باروت شدید می آمد. در داخل ساختمان دیدم قتلگاه روز عاشورا است.
همین طور بچه ها در خون خودشان می غلطند.
اسلحه ام را برداشتم
آمدم بیرون، شهید محمد جهانآرا تازه رسیده بود.
گفتم:«دیدی همه بچه ها را از دست دادیم! »
در حالی که شدیداً متأثر شده بود،مثل کوه،
استوار و مصمم گفت:
«اگر بچه ها را دادیم اما ما خدا و امام را داریم،
ان شاء الله امام خمینی(ره) زنده باشد.
اگر دین بماند همه چیز میماند»
قسمتی از وصیت نامه شهید::
؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.
#شهید_سید_محمد_جهان_آرا🌷
🌷#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم🕊
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃یاعلی علیه السلام🍃 یاشهید 🌷
#سیره_شهدا
#نمازِشب
🌟همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
🔻گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
🌷شهید مسلم نصر🌷
💬به روایت همسر شهید
﷽
#سیره_شهدا🦋
❤️آقا مصطفی اهل عبادت و راز و نیاز
با خدا،نمازهاشون اول وقت،خلوتهای
عاشقانه که با خدا داشتند.
همیشه دائم الوضو و زیارت عاشورا
هم میخواندند.
💚نهایت احترام به والدین میگذاشتند،
بسیار مهربان و دلسوز نسبت به خانواده
همسر و فرزندان در زمانهایی که از
ماموریت می آمدند تمام تلاششون
رو می کردند تا جبران نبودن هاشون
رو کنند.
💛بسیار شاد و شوخ طبع بودند،
شاید هر کسی که ایشون رو نمی شناخت،
قضاوت میکردند که نظامی ها آدمهایی
خشک هستند ولی کمی که با ایشون
همنشین می شدند کاملا نظرشون
عوض میشد.
🧡بسیار سخت کوش و مسئولیت پذیر،
منطقی و منظم در کارهایشان بودند.
صداقت در گفتار و رفتار،ظاهر و باطنشان
یکی بود.اهل ریا نبودند...
🎙راوی: همسر شهید
#شهید_مصطفی_زال_نژاد