eitaa logo
سودای شیدای حسین(ع)
136 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
293 فایل
✨﷽‌. الهم الرزقناشفاعه الحسین.کوچکتراز آنم‌که خود را ذاکر کوی حضرات معصومین(ع) بدانم‌ لذا عرض نوکری ها را بارگذاری مینمایم تا در صورت رؤیت و استماع توسط شما شیدایان آل الله شاید مشمول دعای خیرتان شوم و جزء نوکران ماراهم بنویسند @khkhhosein
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا رضایی در حسینیه المهدی علیه السلام کوی شهید کشوری اصفهان از هم اکنون در کانال مسجد المهدی علیه السلام @almahdik
هدایت شده از مدار 01:20
♡•• روزِ مرد نداشتند لیڪن روزها را مردانه ساختند تنھا جورابشان سوراخ نبود ڪہ پیڪری سوراخ شده ازگلوله‌ و ترڪش‌ داشتند! پاس میداریمـ یادِمردانِ مردِ سرزمینمان را روزِ مردان واقعۍ مبارڪ... مبارک⚘️ @madare0120
مولا و غلام مشتبه شدند 👇👇👇 در زمان خلافت امیرالمومنین - علیه السلام - مردی کوهستانی با غلام خود به حج می رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته، به مولای خود گفت: تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی. و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم می گفتند: ای دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین - علیه السلام ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا (ضارب) گفت: این شخص، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود می خواند. دیگری گفت: به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید. امیرالمومنین - علیه السلام - به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید. چون صبح شد، امیرالمومنین - علیه السلام - به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن! و آن حضرت - علیه السلام - عادت داشت همه روزه پس از ادای فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیزه ای در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند: امروز مشکل تازه ای برای امیرالمومنین روی داده که از عهده حل آن بر نمی آید! تا اینکه امام - علیه السلام - پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه می گویید؟ آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام. علی - علیه السلام - به آنان فرمود: برخیزید که می دانم راست نمی گویید، و آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود: زود باش شمشیر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت. امیرالمومنین (ع) به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمی کردی من غلام نیستم؟ گفت: آری، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم. پس آن حضرت - علیه السلام - از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود. 🙏🙏🙏 قضاوتهای امیرالمومنین علی علیه السلام آیه الله علامه حاج شیخ محمد تقی تستری
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلامتی و طول عمر برای این یگانه مهربان صلوات ختم بفرمایید برای این بزرگ بانوان کوچک که چادر نمازشان خاری است در چشم بدخواهان دین وانقلاب حضرت آقا دست زدند 😍😍😍😍😍 @gamedovoom
هدایت شده از ذبیح اله قاسمی
سلام با ❤ چشم که باز کردم سحر خیزی و ذکر سحرت را دیدم گاهی صدای رادیوی تو‌در گوش مان بود شاید به این بهانه سحر خیزی که خود توفیقی است را بیاموزیم واکنون نمی دانم آموختیم یا نه توشه ی ساده صحرا که از مادر می‌گرفتی فقط عزم رفتن داشتی و مشقت کار شرمنده میشد چه پینه هاکه دست مهربانت نزد و چه رنج ها که در حنجره ی پر از سرفه ات هویدانبود ومن نمی دانستم که در اوج خوشبختی ام شب که خسته می آمدیم کنار دیگر بچه ها اجاق نفتی که کمی خانه را بیشتر از بیرون گرم می کرد با چنان شوقی برایمان از امام رضا علیه السلام و ضامن آهو میخواندی که هزار روضه و‌درس و کتاب دیگر برایم آن شور را ندارد گاهی قصه ی جعفر وسفر خانه ی خدا گاهی برسیسای عابد گاهی هم روضه ی کربلا این طنین جمله ات در ذهنم تکرار میشود آی به قربان نامت یا امام رضا کن تو دردهای ما را دوا آی امام رضا تو ضامن وحش بیابانی آی به قربان نامت ای امام رضا یا گاهی از قربانی کردن اسماعیل علیه السلام توسط ابراهیم علیه السلام برایمان میخواندی چاقو که می‌گفت تو‌میگویی ببر اما حق میگه نبر چه شیرین ادا می کردی کلمات را بااااا دلتنگ تو هستم اما بیشتر امروز میخواهم بگویم نوکری امام حسین را تو برایم بخواه وقتی بعد روضه کسی میگوید خدا پدرت را بیامرزد فورا در ذهنم میگم پدرم مهمان امام رضاست انشاءالله که باشی باااا برایم دعا کن نوکری را مثل تو بی ریا انجام بدهم به تعداد جمعیت نگاه نمی کردی و میخواندی و با اخلاص می گفتی پدرم امروز از امیرمومنان علی علیه السلام میخواهم مهمانش باشی همچنان محتاج دعای توام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
چرا حجاب اختیاری نیست؟